چند روایت معتبر از زندگی خصوصی حاج قاسم سلیمانی

روزنامه شهروند نوشت:حاج‌قاسم فرزند وسط حاج‌حسن است و یک خواهر و برادر بزرگ‌تر ‏دارد. حاجی قبل از انقلاب ساکن کرمان بود. بچه بود که از روستا رفت. کرمان هم ورزش رزمی ‏کار می‌کرد هم بنایی. کاراته‌کا بود و مربی پرورش اندام. همه می‌دانند که آدم جسور و نترسی بود. ‏برادر کوچک‌ترش هم پیش او بود. حاج‌قاسم و سهراب ‏با دو پسرخاله‌شان در یک اتاق زندگی می‌کردند. حاجی همان موقع هم هوای بقیه را داشت.

«بلوار سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی»؛ این را روی تابلویی آبی‌رنگ وسط ‏میدانی در شهر رابُر و در ١٨٠ کیلومتری کرمان نوشته‌اند. چند کیلومتر آن‌طرف‌تر، روستای «قنات ‏ملک» است؛ زادگاه فردی که حالا در دنیا از او به عنوان «ژنرال وحشت»، «فرمانده بی‌سایه»، ‏‏ «مهندس امنیت خاورمیانه» و چندین و چند عنوان دیگر یاد می‌شود و در کنار محبوبیت بی‌حد و ‏حصر در ایران و کشورهای منطقه، دشمنان هم برای نابودی او لحظه‌شماری می‌کنند.

‏ «قنات ملک»، روستای پدری قاسم سلیمانی، فرمانده شاخه برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب ‏اسلامی ایران است، از توابع رابر کرمان. مردم رابر و روستاهای اطراف، منطقه خود را دیار سلیمانی ‏می‌دانند و بسیاری از آن‌ها در کنار اصطلاحات ستایش‌آمیز در وصف این فرمانده، خاطراتی هم از او ‏دارند. همین چندی پیش، دوماهنامه آمریکایی «فارین پالیسی» این سردار ایرانی را یکی از ١٠ فرد قدرتمند دنیا در بخش «دفاع و ‏امنیت» دانست؛ این خبر را هم‌ولایتی‌های سلیمانی هم شنیده‌اند و آن را با جزئیات تعریف می‌کنند. ‏هم‌روستایی‌های به تعبیر مقام معظم رهبری، «شهید زنده»، بیش از هر چیز او را سربازی همیشه در ‏خط مقدم می‌دانند و می‌گویند برای هر دفاعی از او آماده‌اند، هرچند که او را فرمانده‌ای بی‌نیاز ‏می‌خوانند. ‏

‏ حاجی می‌گفت: امکانات باید به همه برسد

راننده تاکسی بحث را به مشکلات اقتصادی این‌روزهای مردم ایران می‌کشاند و همین‌طور که مسیر ‏کوهستانی رابر به قنات ملک را با سرعت طی می‌کند، می‌گوید: «پس کی از این وضع رها می‌شیم، ‏شما پایتخت‌نشین‌ها چرا کاری نمی‌کنید؟» راننده بافتی منتظر پاسخ نمی‌ماند و در ادامه به حالت ‏هشدار از علاقه مردم رابر و روستاهای اطراف به سلیمانی می‌گوید: «جان مردم اینجا به جان ‏فرمانده‌شان وابسته است، خلاصه حواس‌تان باشد.» ‏

»»» در همین رابطه بخوانید: 

جزئیاتی مهم از خنثی‌سازی ۳ طرح ترور سردار سلیمانی /دستگیری عوامل مرتبط با سازمان منافقین

اسطوره‌ای به نام حاج قاسم سلیمانی /ترامپ چطور غرب را فریب داد؟

«فرمانده در سایه» به جای سردار سلیمانی به میدان آمد /مغز متفکر نیروی سپاه قدس و چهره‌ای عملیاتی - اطلاعاتی در حوزه نظامی‌گری

شب پرستاره و سرد روستا با آفتاب کم‌رمق پشتِ ابر به پایان می‌رسد. سه روستا در کنار ‏هم، ساکنانی از طایفه سلیمانی را از ده‌ها سال پیش در خود جای داده است. «قنات ملک ‏امکاناتی از قبیل: گاز، آب، سالن ورزشی، مسجد و هر امکانات دیگری دارد، بقیه هم دارند.» این را جوانی از ‏روستای نصرت‌آباد در چندکیلومتری قنات ملک می‌گوید. «البته از حق نگذریم، هرچه به قنات ملک ‏می‌دهند خیلی سریع به بقیه روستاها می‌رسد. حاج‌حسن خیلی روی این موضوع حساس بود و ‏می‌گفت: اگر امکاناتی هست باید برای همه این روستاها باشد.» حاج‌حسن، پدر قاسم سلیمانی است ‏که پارسال در ٩٥سالگی ساکن دیار باقی شد. روز تشییع و مراسم ترحیم او را همه مردم روستا به ‏خاطر دارند و از خاطره حضور چهره‌های شناخته‌شده سیاسی ایران در قنات ملک می‌گویند. «رضا» اهل روستای نصرت‌آباد ‏می‌گوید: «به روستای ما یک‌سال بعد از قنات ملک آب و گاز دادند، ولی اگر اصرار حاجی نبود ‏شاید هنوز هم آب نداشتیم. حضور حاج‌حسن و همسرش خیلی به این منطقه کمک می‌کرد. ‏می‌توانستند راحت بروند و ساکن تهران شوند، ولی اینجا ماندند و همیشه هم از این مردم احترام و ‏عزت دیدند.» ‏

راز یک قبر در کنار پدر و مادر

وارد‏ قنات ملک که می‌شوی؛ آرامگاه ١٢شهید در حصار دیواری آجری قرار دارد که فامیل ‏تمام آن‌ها سلیمانی است و دهیاری روستا هم نام آن‌ها را بر پیشانی کوچه‌های شیبدار و پر از ‏درخت گردوی قنات ملک گذاشته است. در فاصله بین بخش شهدا و دیگر بخش قبرستان، دو قبر ‏با یک جای خالی است؛ کنار آرامگاه فاطمه و حسن، پدر و مادر حاج‌قاسم. رضا می‌گوید بعضی ‏از مردم روستا معتقدند سلیمانی می‌خواهد کنار پدر و مادرش باشد: «من شنیده‌ام بعضی ‏می‌گویند سردار اینجا را برای خود در نظر گرفته، ولی هیچ‌وقت وصیت‌نامه یا چیز موثقی ندیده‌ایم. ‏مردم می‌گویند شاید درست باشد و شاید هم نه.» صبح دوشنبه است و قبرستان خلوت، اما چند زن ‏و مرد از کنار قبر پدر و مادر سلیمانی برمی‌خیزند و به سمت خودروشان می‌روند. رضا می‌گوید ‏این‌ها را نمی‌شناسد و احتمالا از روستاهای اطراف باشند: «حاجی رابطه‌ای خیلی صمیمی با خانواده ‏شهدا دارد. حتما دیده‌اید که بارها در مراسم خاکسپاری هم‌رزمانش گریه کرده و احساسی شده است. ‏شاید این‌ها از خانواده شهدا باشند که حالا آمده‌اند برای پدر و مادر سردار فاتحه بخوانند.» ‏

کودکی جسور در خانواده‌ای فقیر

در طایفه سلیمانی، حاج‌حسن هیچ‌گاه فرد ثروتمندی نبود، اما دارایی‌اش کفاف زندگی فرزندانش را ‏می‌داد؛ آن‌طور که مردم روستا می‌گویند، زندگی خانواده سلیمانی و پنج فرزندش از راه کشاورزی ‏می‌گذشت. بزرگ‌ترین فرزند این خانواده دختری حدودا ٦٤ ساله است که حالا در روستایی ‏چسبیده به قنات ملک، باغشا، زندگی می‌کند. خانه‌اش تفاوتی با دیگر خانه‌های روستا ندارد. او ‏اگرچه بی‌میل به توضیح درباره فرمانده این‌روزهای شاخه برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ‏نیست، اما می‌گوید اجازه این کار را ندارد. این موضوع را البته بسیاری از نزدیکان و هم‌رزمان ‏قاسم سلیمانی هم می‌گویند و آن را موضوعی امنیتی می‌دانند.

«حسین» نام مستعار یکی از ‏هم‌رزمان این فرمانده در دوران جنگ هشت‌ساله است که همیشه ساکن روستای قنات ملک بوده است. ‏او نخستین‌بار در دوازده‌سالگی عازم خط مقدم شد و در گردانی با فرماندهی سلیمانی نخستین تجربه ‏حضور در جنگ را پشت سر گذاشت. حسین از «کم‌لطفی‌ها به رزمندگان و بی‌عدالتی‌ها» دلگیر ‏است، اما به دلایل شخصی و علاقه‌نداشتن به «حرف‌های نچسب مردم روستا» نمی‌خواهد چیزی از ‏زبان او نقل شود. می‌گوید حاج‌قاسم فرزند وسط حاج‌حسن است و یک خواهر و برادر بزرگ‌تر ‏دارد: «حاجی قبل از انقلاب ساکن کرمان بود. بچه بود که از روستا رفت. کرمان هم ورزش رزمی ‏می‌کرد هم بنایی. کاراته‌کار بود و مربی پرورش اندام. همه می‌دانند که آدم جسور و نترسی بود. ‏برادر کوچک‌ترش هم پیش او بود. حاج‌قاسم و سهراب ‏با دو پسرخاله‌شان در یک اتاق زندگی می‌کردند. حاجی همان موقع هم هوای بقیه را داشت.» رضا ‏همین چند روز پیش سلیمانی را در کرمان و در مراسم ختم مادر همسر این فرمانده دیده است: «اگر ‏اطلاع می‌دادید، می‌شد با سردار هماهنگ کرد، ولی می‌دانم که هیچ علاقه‌ای به این کارها ندارد. ‏خودش این‌قدر بی‌ریا و زلال است که اصلا علاقه‌ای به اینکه اسمش جایی بیاید، ندارد. تا الان دیده‌اید ‏جای غیر ضرور صحبت کند؟»

‏ارزاق فرمانده برای بی‌سرپرستان در عید

آسمان دودل است و ابر زمستانی فضای روستا را پوشانده. عقربه‌های ساعت به ١٠ قبل از ظهر ‏رسیده است، اما هوا همچنان گرگ‌ومیش و کوچه‌های پر از درخت گردوی لخت و بی‌برگ قنات ملک ‏خلوت است. زنی حدودا ٦٠ ساله، ماسک سفیدش را تا زیر چانه پایین می‌برد و با لهجه نزدیک به ‏کرمانی و با صدای بلند به گودال جلوی خانه‌اش اشاره می‌کند. می‌خواهد این ‏کانال پر شود: «پسرم دو روز دیگر برمی‌گردد، ولی اینجا را کنده‌اند و نمی‌شود ماشینش را داخل ‏بیاورد. خدا خیرتان دهد، همین جلوی در را پر کنید. پنج روز پیش آمدند اینجا را کندند و رفتند.» ‏درون کانال نوار پلاستیکی و زردرنگ شرکت گاز خودنمایی می‌کند و پیرزن هم مدام بحث را تغییر ‏می‌دهد

اسم قاسم سلیمانی را که می‌شنود، انگار گوشش تیز می‌شود: «بله، همیشه اینجا می‌آید. ‏وقتی هم که می‌آید معمولا به همه سر می‌زند یا در همین مسجد سخنرانی می‌کند. خدا پشت و ‏پناهش باشد.» وسط حرف‌هایش به نگرانی اصلی‌اش برمی‌گردد، به اینکه آخر هفته پسر معلمش ‏برمی‌گردد و وقتی ماشینش کنار درِ خانه نباشد، ممکن است آسیب ببیند. این‌ها را می‌گوید و در ‏پاسخ به این پرسش که آیا سلیمانی به شما کمک می‌کند، می‌گوید: «بله، به همه کمک می‌کند. عید برنج، گوشت، قند و از این چیزها می‌آورد و بین همه مردم تقسیم می‌کند. به ما که ‏بی‌سرپرستیم هم یک بن بیشتر می‌دهد. خدا را شکر حاجی ما را تنها نمی‌گذارد. جانش سلامت ‏باشد.» پیرزن قنات ملکی وقتی می‌شنود که باید خود مسئولان شرکت گاز این کانال را پر کنند، کمی ‏لحنش سرد می‌شود: «مگر شما مال اداره گاز نیستید؟ فکر کردم از آنجا آمده‌اید.‌ای کاش ‏حداقل همین جلوی در را درست می‌کردید.» ‏

چند درخت زیتون

‏ «یدالله» هم مانند بسیاری از ساکنان قنات ملک، روزهای جنگ در خط مقدم و در کنار فرمانده ‏قاسم بوده است. ظاهرش تصویر درستی از پابه‌سن‌گذاشتن این رزمنده دوران جنگ هشت‌ساله نمی‌دهد، ‏اما واقعیت این است که او آن‌قدر که چهره‌اش نشان می‌دهد، جوان نیست. کاپشنی نظامی پوشیده و ‏کنار درِ ورودی خانه ایستاده است. دورتادور باغی که ساختمان هم در گوشه‌ای از آن جا خوش ‏کرده، دیوار است. درختان خانه‌باغ پدری قاسم سلیمانی هم رخت زمستانی پوشیده‌اند؛ بی‌برگ، ولی ‏ایستاده در مقابل سرمای استخوان‌سوز منطقه کوهستانی قنات ملک. یدالله بعد از مرگ مادرِ سردار در ‏سال ٩٢، همدم حاج‌حسن بوده و حالا یک‌سال است که تنها به امور باغ و خانه می‌رسد. ‏سلیمانی بعد از مرگ پدر و مادرش همچنان به این روستا سر می‌زند و محل سکونتش همین ‏خانه پدری است.

یدالله در تمام این سال‌ها زندگی سردار را از نزدیک دیده و با میهمانان زندگی ‏کرده است، اما برای حرف‌زدن معذوریت دارد: «شما میهمان ما هستید و زحمت کشیده‌اید که این همه ‏راه را آمده‌اید، ولی من اجازه هیچ صحبتی ندارم. به من تأکید شده که با هیچ‌کس هیچ حرفی نزنم.» ‏یدالله کنار در خانه می‌ایستد و انتهای کوچه را نگاه می‌کند. به نظر می‌آید این خانه و باغ، ‏بزرگ‌ترین خانه روستاست، هرچند که تفاوت چندانی هم با بقیه بافت‌های روستا ندارد. در این بین ‏بعضی اهالی روستا از شایعاتی می‌گویند که «قبلا در این خانه آهو هم وجود داشت یا بعضی ‏درخت‌های این باغ از لبنان آورده شده‌اند» و بلافاصله چنین ادعاهایی را در حد شایعه می‌دانند. ‏‏ «بابک محمدی سلیمانی» یکی از جوانان کارآفرین روستای نصرت‌آباد در چندکیلومتری قنات ملک، همه این موارد را شایعاتی غیر مستند می‌داند: «درباره سردار شایعاتی همیشه اینجا نقل می‌شود ‏که درست نیست. مثلا درباره همین درخت لبنانی بگویم که سیب درختی این منطقه به اسم سیب ‏لبنانی معروف است و به این معنی نیست که حاجی از لبنان درخت آورده باشد. تنها تفاوت این باغ با ‏بقیه باغ‌ها، همین چند درخت زیتون معمولی است.» ‏

سالن ورزشی روستا، هدیه فرمانده به جوانان قنات ملک ‏

«کمال» دانش‌آموزی است ‏که یک‌بار سردار را در همین سالن ورزشی دیده است. او می‌گوید سلیمانی علاقه فراوانی به ‏ورزشکار بار آمدن جوانان هم‌روستایی‌اش دارد: «اینجا معمولا مسابقات برگزار می‌شود، از بقیه ‏روستاها هم می‌آیند، ولی جام رمضان از همه پرشورتر است.» او با لهجه کرمانی و با صدایی آرام و ‏بدون هیچ هیجانی درباره یکی از این مسابقات جام رمضان می‌گوید: «آن سال خود ‏سردار هم در مراسم اهدای جام بود. بچه‌ها عکس‌هایش را هم دارند که بعضی توی اینستاگرام هم ‏منتشر کردند. دو زانو بین بچه‌ها نشسته بود. حاجی چند دقیقه حرف زد و به همه هدیه‌ای ساده داد؛ ‏به تیم قهرمان هم سفر به مشهد.» آن‌طور که کمال می‌گوید، همین سوله و زمین چمن هم از «لطف ‏و برکت سردار» است: «من هیچ‌وقت ندیده‌ام کسی بگوید از سردار پول گرفته است. علاقه‌ای به این ‏کارها ندارد، ولی بعضی موارد برایش مهم است. همین سوله و زمین را از پولی که دیگران در اختیار ‏او قرار می‌دهند که به نیازمندان کمک کند یا کارهای خیر برای روستاها انجام دهد، ساخته است. ‏چون خیّران زیادی به دلیل همین صداقت سردار مبالغی را در اختیار او قرار می‌دهند که به کارهای ‏خیر و نیازمندان اختصاص دهد.» ‏

روایت کدخدایی که خود را «بیتال» فرمانده می‌داند

در گویش لُری به شکسته‌بندهای محلی «بیتال» می‌گویند و «خسرو محمدی» هم که کدخدای ‏قنات ملک و طایفه سلیمانی بوده به بیتال این روستاها هم معروف بوده است. آن‌طور که چندین ‏تحقیق و پژوهش دانشگاهی درباره تاریخچه عشایر سلیمانی نوشته‌اند، این طایفه قبل از مهاجرت به ‏کرمان، در بویراحمد زندگی می‌کردند.

کدخدا خسرو این‌روزها ساکن جیرفت است و تابستان‌ها به ‏روستای نصرت‌آباد برمی‌گردد. او یارِ غار و رفیق گرمابه و گلستان حاج حسن یعنی پدر سردار بود و ‏قاسم را از کودکی می‌شناسد. خسرو آخرین‌بار همین چند هفته پیش به کرمان رفت تا در مراسم ختم ‏مادرزن سردار شرکت کند و به فرزند دوست قدیمی‌اش تسلیت بگوید. محمدی شیفته سردار است و ‏می‌گوید شب و روز برای سلامتی‌اش دعا می‌کند. براساس گفته‌های ساکنان قنات ملک هر وقت ‏سردار به روستا می‌آید یک نفر را با ماشین به نصرت‌آباد می‌فرستد که خسرو را پیش سردار ببرد. ‏کدخدا خسرو درباره این دیدارها و نسبتش با سردار می‌گوید: «حاجی چشمه زلال معرفت و ‏انسانیت است.

هیچ چیز را برای خودش نمی‌خواهد. باید بدن این مرد را ببینید تا بدانید چه زحمتی ‏می‌کشد و خدا چقدر او را دوست دارد. من بیتال این مردمم و هر وقت پیش سردار می‌روم سعی ‏می‌کنم اگر کمردردی، پادردی، چیزی داشته باشد دستی به این دردها بکشم. واقعا فقط خود خدا ‏سردار را برای ما نگه می‌دارد.» خسرو خاطرات زیادی از دوران کودکی تا امروز فرمانده سپاه قدس ‏ایران دارد: «حاجی دست خیر دارد و خیّران زیادی هم از او می‌خواهند که مواردی را به ‏نیازمندان بدهد. هرسال قبل عید ارزاق می‌آید و بین همه روستاهای این منطقه و ‏جنوب کرمان که مردم محتاج‌تری دارد تقسیم می‌شود. ارزاق فقط مختص به قنات ملک نیست و ‏حتی به بقیه شهرستان‌های جنوب کرمان هم فرستاده می‌شود.» او می‌گوید فرزند رفیق قدیمی‌اش ‏هرجا که قدم می‌گذارد منشأ خیر و برکت می‌شود: «قبل از اینکه حاجی وارد سپاه (کرمان) شود، قبل از ٦٧ ‏این منطقه ناامن بود، جنوب کرمان ناامن بود، سیستان و بلوچستان ناامن بود، اما حاجی این مشکلات ‏را با درایت رفع کرد. به هرکسی که توانست تأمین داد؛ یعنی موتور آب به آن‌ها می‌داد و اسلحه‌شان ‏را می‌گرفت و خیلی از آن‌ها الان کار می‌کنند. همین الان چند نفر از اشرار معروف که با تأمین حاجی ‏کشاورز شده‌اند، حالا از کشاورزهای معروف این منطقه‌اند.» ‏

۱۷۱۷
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1338476

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =