اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ ، إِلّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ﴾ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا﴾ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ ، فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ﴾ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ لا یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئاً ، إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ﴾ ( بخشی از مناجات امام علی ع)
خدایا از تو امان میخواهم، روزی که سودی ندهد مال و فرزندان مگر کسی که دلی به تمام معنی سالم نزد خدا آرد و از تو امان میخواهم روزی که ستمکار میگزد هر دو دستش را و میگوید: ای کاش همراه پیامبر راه خدا را انتخاب میکردم و از تو امان میخواهم روزی که شناخته شوند گناهکاران به نشانههایشان و به پیشانیها و قدمها بگیرندشان و از تو امان میخواهم روزی که کفایت نمیکند پدری از فرزندش و نه فرزندی کفایتکننده است از پدرش به هیچوجه، البته وعده خدا حق است.
پرونده خبرآنلاین در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان را با دو روایت رمضانی از بیان امام موسی صدر و آیت الله مجتبی تهرانی سپری می کنیم.
تصویری از حرم مولای متقیان در نجف اشرف در زیر باران
چرا محبت علی(ع) جزو اسلام است؟ ما چقدر به او شبیه هستیم؟/ در بیان امام موسی صدر
امام موسی صدر در سال 1350 سخنرانی مشهوری درباره شخصیت و زندگی امیرالمؤمنین(ع) کرد که متن کامل این سخنرانی در کتاب «انسان آسمان» منتشر شده است.
بخشی از این سخنرانی را در زیر مرور می کنیم:
« ... چرا قرآن میفرماید: «لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی.» چرا محبت علی جزو اسلام است و هرکس محبتش را نداشته باشد، مسلمان نیست؟ به اتفاق فِرَق، سنیها هم علی را دوست دارند اما پیروی نمیکنند، دوستی علی جزو ایمان است. چرا؟ مگر اسلام دین شخص است؟ دین فرد است؟ نه، اسلام دین خداست. ولی علی ایمان کلی به خداست. اگر کسی دوستش نداشته باشد، خدا را دوست ندارد. در عبارتی میفرماید: «لَو ضَرَبتُ خَیشُومَ المُؤمِنِ عَلَی أن یُبغِضَنِی ما أبغَضَنِی وَلَو صَبَبتُ الدُّنیا بِجَمّاتِها عَلَی المُنافِقِ عَلَی أن یُحِبَّنیِ ما أحَبَّنِی.» میگوید اگر تیغ مؤمن را هم در بیاوری، دماغش را هم با تیغ بزنی که مرا دشمن داشته باشد، ممکن نیست. اگر همۀ دنیا را هم به پیش پای منافق بریزی که مرا دوست داشته باشد، ممکن نیست. «قسیم الجنّة والنار» است، چرا؟ چون هرکس دوستش دارد خوب است، هرکس دوستش ندارد بد است.
ما از خدا اینچنین میفهمیـم. از اســلام ایـنچنین میفهمـیم. امـا چگونه دوستیای؟ دوستیای که حضرت صادق(ع) میگوید. شخصی از حضرت صادق(ع) میپرسد که ما نام شما را بر اولاد خود میگذاریم، آیا این به کمک ما میآید. حضرت میفرماید: بله «و هَلِ الدِّینُ إلَّا الحُبُّ.» آیا دین جز دوستی چیزی هست؟ بعد برای اینکه اشتباه نشود، میگوید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّه.» کسی که خدا را دوست دارد، پیرو پیغمبر خداست. بنابراین، ایمان علی و کمال ایمانش موجب میشود که جزو دین شود و پیامبر بفرماید: «لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی.» آن ایمانش است. علی چون ایمان کامل است، واکنشهای متفاوتی در مقابل دنیا دارد. گاه به نظر میرسد که برای دنیا حرص میزند و دنبال خلافت میرود. گاهی هم میگوید: ای دنیا، «غُرّی غَیری...» برو دور شو، من طلاقت دادم. برای چه؟ برای اینکه علی دنیا را فقط برای اقامۀ حق و ابطال باطل میخواهد. اگر در دنیا حقی اجرا نشود یا از باطلی جلوگیری نشود، به درد علی نمیخورد. پس دنیا را برای خدا میخواهد.
میخواهیم به این نتیجه برسیم که شجاعتش بـرای خداست و به امر خداست و به اتکای خداست و ترسش در مقابل خداست. از فقر نمیترسد. اعتماد به خدا دارد. کریم است. امساکش هم برای این است که نمیخواهد مال مسلمان را بگیرد و به برادرش بدهد. طلب دنیایش برای اقامۀ حق و ابطال باطل است. وقتی هم که این هدف حاصل نشود، همهچیز دنیا را رها میکند. در این راه به ابوذر میگوید: «یا أباذَرٍ لا یُؤنِسکَ إلَّا الحَقّ وَ لا یُوَحِشکَ إلَّا الباطِلُ.» به همین دلیل، در تمام زندگیِ علی یک هماهنگی کامل دیده میشود: «وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً.» علی(ع) با ایمانش بازی نمیکرد. در بازارش همانی بود که در خانه، در خانهاش همانی بود که در جنگ و در جنگش همانی بود که در مسجد مشاهده میشد. یک ذات بود. اینجا و آنجا نمیشناخت. در تمام دنیای خدا، علی ولیّ خدا بود. در همهجا، در مقابل خویش و بیگانه یکنواخت بود. قضیۀ عقیل را خواندیم. قضیۀ بازگشت اقطاعهای عثمان را هم خواندیم. ملاحظه فرمودید که برایش برادر و خویش و بیگانه فرقی نمیکند. آنجا که رضای خداست، همه چیز هست و آنجا که نیست، هیچچیز نیست.
در روز مرگش و روز خلافتش حرفهایش یکی است. خطبــۀ علـی در روز خلافـتش، آن روز کـه دنیــا بــا تمــام زیباییهایش به علی رو میکند، مانند روزی است که میخواهد بمیرد. برای اینکه دنیا برای او رسالت است، امانت است، دنیا برای علی وسیلۀ کار است. در حال غضب و آرامش هم یکنواخت است.
در یک روایت هست که وقتی علی روی سینه عمروبـنعبـدود نشست، عمروبنعبدود آب دهانش را بر صورت حضرت انداخت و به حضرتْ فحش داد، به مادر حضرت فحش داد. حضرت برخاست و قدم زد. حالا مردم در گرد و غبار منتظرند ببینند سرانجام نبرد چه شد. قدم زد و قدم زد تا غضبش فرونشست. آمد سر عمروبنعبدود را برید. برای چه این کار را میکند؟ به این دلیل که وقتی از این جسارت عصبانی شد، فکر کرد مبادا این دستی که جز برای خدا حرکت نمیکند، به سبب خشمِ شخصی، قدری قویتر و تندتر حرکت کند.
چرا یداللَّه میشود؟ چـرا علی یداللَّه میشود؟ بـرای اینکه اگر خدا دستی داشت ـ تَعَالَی اللّه عَمّا یَقُولُ الظّالِمُونَ ـ خدا دست ندارد، اگر خدا دستی داشت، همانگونه میزد که دست علی میزند. اگر خدا دستی داشت، همان شمشیری بود که علی میزد. اگر خدا دستی داشت، همان پولی بود که علی میداد. این است که یداللّه شده. این دست جز به ارادۀ خدا حرکت نمیکند. این قلب جز با محبت خدا نمیتپد. این اشک جز برای خدا نمیریزد. از این روست که علی «یداللّه الباسطه» هم نامیده شده. این علی است.
می گوییم علی امام ماست، اما امام یعنی چه؟ / ما چقدر به او شبیه هستیم؟
حالا ما هم شیعۀ علی هستیم. مـا میگوییم علی امام ماست. امام یعنی چه؟ امـام یعنی پیشوا. نماز جماعت خواندهاید. نماز جماعت که میخوانند، امام وقتی که میگوید: «اللّه اکبر»، مأموم هم میگوید: «اللّه اکبر.» رکوع که میکند، مأمومین رکوع میکنند. سجود هم میکند، سجود میکنند؛ یعنی پیروی کردن. ولایت ما از علی هم به همین معناست.
خوب، علی امام ماست. علی چگونه بود؟ این که گفتیم، قطرهای از مظهر شخصیت علی بود که به زبان بنده در این مکان مقدس جاری شد. آیا تا کنون امام را دیدهاید که در قیام باشد و مأمومین او در حال سجود؟ و یا امام در سجود باشد و مأمومین ایستاده باشند؟ آیا میگویی این آقا امام اینهاست، میگویی یا نمیگویی؟ البته که نمیگویی. این مسخره است. باید بررسی کنیم که ما چگونه مأمومین این امامیم؟ علی شجاع، ما ترسو؛ علی کریم، ما بخیل؛ علی خوشاخلاق، ما بداخلاق؛ علی توانا، ما ترسو و طماع؛ علی صادق و الی آخر. معنای امامت چیست؟ علی، همانطور که گفتیم، سرّ کمالش ایمانش است. راهی است که برای ما هم باز است. این راهی است که علی رفت. بفرمایید شما هم بروید. علی صد درجهاش را رفت و آن شد، تو یک درجهاش را برو و یک صدم علی بشو. راه باز است برای همه. باز نیست؟
ما کمال علی را در ایمانش میدانیم. بـا ایمان به خـدا و ازدیاد این ایمان، میتوانیم راه علی را برویم.
اما ما چه کردهایم؟ ما که شیعۀ علی هستیم و باید از او پیروی کنیم، چه کردهایم؟ بعضیهایمان، نمیگویم همهمان، صادقانه پیروی نکردهایم. خوب، حالا که نکردیم چه از دستمان رفته است؟ عزت و شرافت و هدایت و نجاتی که باید برای شیعۀ علی(ع) باشد، مهجور مانده است. حرفی ندارم، ولی مصیبت کجاست؟
آخرین لحظههای امامعلی(ع) که چشمش به حسین(ع) افتاد/ در بیان شب قدر حاج آقا مجتبی تهرانی
میخواهم به خانۀ امامعلی(علیه السلام) بروم. او بهترین وسیله است. این مباحث مقدّمه بود. مینویسند: امامعلی(علیه السلام) امشب در بستر بود. اطرافش را فرزندان او گرفته بودند. ابتدا امامعلی(علیه السلام) به امامحسن(علیه السلام) فرزند بزرگش رو کرد و یک سنخ سفارشات و وصایایی کرد. بعد به تمام فرزندانش رو کرد و فرمود: بعد از من فتنهها از هر سو به سوی شما خواهد آمد. منافقین این امّت، کینۀ دیرینۀ خودشان را از شما مطالبه میکنند. آنها میخواهند از شما انتقام بگیرند. بر شما باد به صبر؛ تحمل کنید. در این میان یک وقت دیدند امامعلی(علیه السلام) چهرهاش را متوجّه امامحسین(علیه السلام) کرد. به امامحسین(علیه السلام) رو کرد و این جمله را فرمود: در خصوص شما، فتنهها از هر جانب میآید. بر شما باد به صبر. بعد امامعلی(علیه السلام) آرام و ساکت شد. دیدند دومرتبه به امامحسین(علیه السلام) رو کرد و گفت: «یا اباعبدالله»! این امّت، تو را شهید میکند. بر تو باد به تقوا و صبر در بلا. امامعلی(علیه السلام) اینجا بیهوش شد. من این جمله را مکرّر گفتم که این بیهوشی به دلیل مسائل مزاجی نبود؛ بلکه توجّهات خاص به امامحسین(علیه السلام) و اخبار شهادت امامحسین(علیه السلام) و مسئلۀ بلا را مطرح کرد.
میگویند: امامعلی(علیه السلام) به هوش آمد. چشمانش را باز کرد.
به فرزندانش رو کرد و گفت: الان رسول خدا آمد. عمویم حمزه آمد. برادرم جعفر آمد.
اینها به من میگویند: یا علی! بشتاب که منتظر و مشتاق تو هستیم. در اینجا امامعلی(علیه السلام) دیدگانش را به سوی فرزندانش قرار داد. همه را نگاه کرد و گفت: همه را به خدای بزرگ میسپارم.
«ثم قال لمثل هذا فلیعمل العاملون ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون».
یک وقت دیدند عرق به پیشانی امامعلی(علیه السلام) ظاهر شد، دیدگانش را به هم گذاشت، پاها را به سوی قبله کشید: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله… . «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
/6262
نظر شما