فیلمهای اخیر علیرضا داودنژاد، برخی چنگی به دل نمیزدند و برخی در حال هوایی غریب با دنیای فیلمهای قبلتر او بودند؛ «تیغزن»، «هشتپا»، «هوو»، یا «ملاقات با طوطی» را بیشتر فیلمهای تجاری میدانیم، هرچند خود داودنژاد آنها را از جنس فیلم «مرهم» و جزو سینمای اجتماعی میداند. در حالی که اکران عمومی فیلم «مرهم» آغاز شده، داودنژاد درباره این فیلم و سینمای اجتماعی در ایران گفتوگویی کرده است.
آقای داودنژاد! چه شد که بعد از ساختن برخی فیلمهای تجاری مانند «تیغزن» «هشتپا» یا «هوو» با ساخت فیلم «مرهم» به سینمای اجتماعی بازگشتید؟
آن فیلمها هم در ردیف سینمای اجتماعی بودند. داوری شما داوری تحتتأثیر تبلیغات است. آن فیلمها اجتماعی بودند، چون مشکلات ناشی از فیلمها اجتماعی بودند، چون مشکلات ناشی از فضای قاچاق، زد و بند، بازار سیاه، گرفتاریها، زمینخواری و... در آن فیلمها بود، یعنی آنها هم اجتماعی بودند
پس از نظر شما فیلم «مرهم» در مقایسه با فیلمهای قبلی از یک جنس بوده است؟
بستگی دارد از چه دیدی نگاه کنید. از نظر موضوعی، آنها هم فیلمهای اجتماعی بودند.
بنابراین فیلم «مرهم» را بازگشت به سینمای اجتماعی نمیدانید؟
بازگشت است، از لحاظ اینکه اکثر بازیکنان من نابازیگر هستند و این وجه مشترک جدیتری بین فیلم «مرهم» و فیلمهایی مانند «نیاز»، «مصائب شیرین»، «بچههای بد» و «بهشت از آن تو» است. اگر دوست دارید، میتوانید نام این را بازگشت بگذارید. اصولاً بازگشت چیز بدی نیست.
آیا شما به دلیل موضوعهای جامعه عصبانی میشوید و گاهی فیلم نمیسازید؟
وقتی سرم در حال زیر آب رفتن است، ابتدا باید سعی کنم سرم روی آب بماند تا بتوانم فیلم بسازم. برای روی آب ماندن مقاومت میکنم و وقتی بتوانم روی آن بمانم، آنوقت فیلم هم میسازم.
شما برای ساخت فیلم اجتماعی به چه اولویتهایی توجه میکنید و چه الگویی برای فیلمسازی دارید؟
موضوعهایی مانند ظلم، تبعیض، توهین، تحقیر، ترس و... من را تحتتأثیر قرار میدهد.
آیا این موضوع فکر شده است که شما در فیلم «مرهم» کاری با قانون، مدیران اجرایی یا نیروی انتظامی ندارید و خانواده به عنوان نجاتدهنده فرد معتاد معرفی میشود؟
مگر من جرات میکنم که با آنها کاری داشته باشم؟ اگر با اینها کار داشته باشم، نمیتوانم فیلم بسازم و اگر فیلم بسازم، آیا امکان یک نمایش پیدا میکند؟ من چطور میتوانم با اینها کار داشته باشم؟
یعنی به دلیل شرایط موجود سراغ آنها بخشها نرفتید؟
شرایط، من را به سمتی هدایت میکندت که به گونهای فیلم بسازم تا امکان فیلم ساختن را از خودم سلب نکنم. کار من فیلمسازی است و نباید طوری فیلم بسازم که سنگ بر سر راه فیلمسازی من بیفتد. باید فیلم بسازم و تا جایی که ممکن است سنگ بر سر راه خودم نیندازم، گاهی هم سنگ سر راه من میاندازند و آن زمان، شما فکر میکنید که قهر کردهام؛ ولی اینطور نیست، آن وقتی که فکر میکنید قهر کردهام، در حال کنار زدن سنگهای سر راهم هستم.
58301
نظر شما