مساله مهم مناسبات راهبردی ایران و چین نباید قربانی برجام شود

کارشناس مسائل بین الملل در گفتگویی با تشریح اهمیت سند جامع همکاری های ایران و چین به خبرآنلاین گفت: ایران بایستی قرارداد با چین را فراتر از همه مسائل روزمره و گذرای سیاسی، حتی اقتصادی فعلی و حتی مساله برجام در نظر بگیرد. به بیان دیگر نباید مساله مهم مناسبات راهبردی ایران و چین قربانی برجام بشود.

ابوالفضل خدائی: هفتم اسفندماه وانگ یی وزیر امور خارجه چین پس از سفر به عربستان و ترکیه وارد تهران شد. جدا از پیام های سیاسی این سفر موضوعی که در کانون توجهات قرار داشت امضای سند جامع همکاری بین تهران و پکن بود. وانگ یی در ابتدای برنامه های دیدارش با علی لاریجانی مشاور مقام معظم رهبری و نماینده ویژه جمهوری اسلامی ایران در روابط راهبردی با جمهوری خلق چین دیدار کرد؛ دیداری که در آن لاریجانی از نهایی شدن برنامه جامع همکاری ایران و چین خبر داد. سپس نوبت به دیدار وزیر خارجه چین با همتای ایرانی رسید، ظریف در این دیدار با قدردانی از چین این کشور را رفیق روزهای سخت ایران دانست و امضای سند جامع همکاری ها را موجب استحکام هر چه بیشتر روابط دو کشور تلقی کرد. پس از انجام این دیدار بود که سند جامع همکاری های ایران و چین به طور رسمی به امضای وزیران خارجه دو کشور رسید. اینکه در شرایط موجود امضای این سند همکاری تا چه میزان حائز اهمیت است موضوع گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با علیرضا سلطانی کارشناس ارشد اقتصاد بین الملل بود که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

امضای سند راهبردی همکاری های جامع بین ایران و چین که به امضای طرفین رسید از چه زوایایی قابل اهمیت است؟

در ابتدا تاکید کنم که هیچ تردیدی در خصوص اهمیت مناسبات ایران و چین با محوریت همکاری های اقتصادی و تجاری وجود ندارد. واقعیت آن است که راه توسعه اقتصادی ایران یا به عبارت دقیق تر قوی شدن اقتصاد ایران، در شرایط فعلی از مسیر مناسبات اقتصادی، تجاری و گسترش آن با کشورهای نوظهور اقتصادی  مانند چین می گذرد. در مقایسه با کشورهای توسعه یافته روابط توسعه محور ایران با قدرت های نوظهور اقتصادی مانند چین در شرایط فعلی هم ارزانتر بوده و هم ایران را سریعتر به اهداف توسعه یافته خود نزدیک می کند . ضمن اینکه فرآیند توسعه با کشورهای نوظهور اقتصادی کم ریسک تر خواهد بود. این مناسبات که می تواند دستاوردهای خوبی را برای ایران داشته باشد غیرسیاسی میز  است. با توجه به ماهیت مناسبات غیرسیاسی با کشورهای نوظهور اقتصادی و به عبارت دقیق تر کم اثر بودن متغیرها و ملاحظات سیاسی بر روابط این کشورها با ایران، روند توسعه ای که منجر به گشایش اقتصادی برای کشور شود و عقب ماندگی های اقتصادی کشور را جبران و ایران را در ردیف هم ظرفیت های توسعه ای خود و هم در ردیف رقبای اقتصادی خود قرار دهد در گرو مناسبات با کشورهای نوظهور اقتصادی است. به خصوص چین که امروزه بزرگترین قدرت اقتصادی در حال ظهور در دنیا است. کشوری که بخش قابل توجهی از روندها، حرکت ها و تعاملات توسعه ای دنیا را به خود اختصاص داده و عامل پویایی و تحرک در اقتصاد جهانی شده است. از همین رو در ضرورت گسترش روابط توسعه ای ایران و چین جای هیچ تردیدی نیست.

مساله مهم مناسبات راهبردی ایران و چین نباید قربانی برجام شود

شرایط بهینه برای این مناسبات چیست؟ 

بهتر آنکه ایران و چین تعهدات خود را در قالب اسناد تعهدآور امضا شده دنبال کنند تا طرفین نسبت به ایفای تعهداتشان احساس مسئولیت کنند. در این صورت ایران نیز می تواند با اطمینان بیشتری برنامه های توسعه ای خود را در پیش بگیرد.

مناسبات راهبردی ایران و چین با محوریت مسائل اقتصادی و توسعه ای ضرورت ها و الزاماتی دارد که از جمله آنها پایین بودن وزن متغیرهای سیاسی و امنیتی در روابط و در مقابل برجستگی و در اولویت بودن متغیرهای اقتصادی و تجاری است. بدین معنا که نباید سایه سیاست آنقدر قوی باشد که مناسبات اقتصادی و تجاری که اولویت اول ایران به شمار می آید تحت الشعاع قرار گیرد.

برتری نگاه اقتصادی و توسعه ای کشورهای مقابل به ایران بر نگاه سیاسی و امنیتی است. یعنی اینکه کشورهایی مانند چین اگر قرار است که با ایران وارد تعاملات راهبردی بشود باید به همان میزان روی ظرفیت ها و فرصت های اقتصادی و تجاری ایران متمرکز باشد و به دنبال استفاده یا سو استفاده از کارت سیاسی و امنیتی ایران برای رقابت با قدرتهای دیگر جهانی نباشد. اگر چنین شود این وضعیت بدان معناست که قدرت هایی مانند چین به دنبال اهداف سیاسی و امنیتی در مناسبات با ایران هستند و با این نیت فرصت هایی را برای بهره برداری های اقتصادی و تجاری ایران آزاد نمی کنند.

شرط دیگر فراهم کردن زمینه های سیاسی و امنیتی در این زمینه است. اگرچه تاکید بر آن است که مناسبات راهبردی ایران و کشورهای نوظهور اقتصادی از جمله چین نباید بر پایه مسائل سیاسی و امنیتی باشد اما تأکید بر آن است که مقدمات، ضرورت ها و زمینه های سیاسی و امنیتی این مناسبات باید از قبل فراهم شود. اصلی بسیار مهم و قابل توجه که اگر مقدمات آن فراهم نشود، عملا هر سند تعهدآوری که به امضای طرفین برسد، به اهداف و دستاوردهای اقتصادی و توسعه ای خود دست نخواهد یافت. جایی که ایران در حال حاضر با کشوری چون روسیه دارای اسنادی راهبردی است، اما به دلیل مخاطرات و چالش های سیاسی و امنیتی ناشی از تحریم ها، عملا این تعهدات به نتیجه نرسیده است و از کارایی لازم برخوردار نیست.

باید این مسأله را به طور جدی همواره مدنظر داشته باشیم که در اوج فشارها و تحریم های شدید علیه ایران در سال های اخیر کشورهایی چون روسیه و چین که طبق اسناد نوشته شده و یا نوشته نشده جز متحدان اصلی ایران به شمار می روند قدمی برای کاهش فشارها علیه ایران برنداشتند. در همین راستا شرکت های چینی و روسی نیز برای کاهش اثربخشی تحریم ها علیه ایران عملا ناتوان بودند. بنابراین اگر ایران به دنبال تعمیق مناسبات راهبردی خود با کشورهای نوظهور اقتصادی است باید مخاطرات و چالش های سیاسی ـ امنیتی خود را با قدرت های جهانی را رفع کند.

 فاکتور مهم دیگر پی ریزی مقدمات بلندمدت مناسبات اقتصادی و تجاری است . در این بین ایران و چین باید به یک درک متقابل نسبت به این موضوع واقعی برسند تا بتوانند به متحدان اقتصادی قدرتمندی برای یکدیگر باشند. در این بین ایران به دلیل نیاز و بهره مندی از مزایای اقتصادی و چین برای رقابت بین قدرت های دیگر باید بتواند نقش موثر و مفیدی را برای همدیگر ایفا کنند.

پکن نیز  باید به این درک واقعی برسد که تهران می تواند یک شریک اقتصادی قابل توجه و مطمئن برایش باشد؛ با توجه به سیاست هایی که در آینده اتخاذ می کند مانند اتحادیه های اقتصادی و در رقابت با قدرت های بزرگی مانند ایالات متحده آمریکا. در همین حال ایران نیز باید به این درک برسد که  از ظرفیت ها، فرصت ها و توانمندی های اقتصادی و تجاری چین به منظور تقویت اقتصاد خود نهایت بهره را ببرد. 

آیا با وجود تمریم ها، این سند همکاری به نتیجه خواهد رسید؟ 

 تا زمانی که تحریمها و محدودیت های اقتصادی رفع نشود، عملا صحبت کردن از امضای اسناد همکاری های جامع راهبردی شاید چندان واقع بینانه نباشد.

شرایط کنونی را برای امضای این سند تا چه حدی مهیا و آماده می بینید؟ 

امضای سند جامع همکاری های ایران و چین در شرایطی خاص اتفاق افتاد و به نوعی یک حرکت پیشدستانه از سوی ایران محسوب می شود. بیش از آنکه این سند بر بنیادها و مستندات عمیق و راهبردی اقتصادی و تجاری متکی باشد بیشتر جنبه سیاسی و امنیتی به خود گرفته است. در واقع آن مقدماتی که برای امضای ضروری است و به آن اشاره کردم؛ یعنی درک متقابل ایران و چین نسبت به توانمندی ها و ظرفیت های موجود تحقق نیافته است. از همین رو دو کشور با نیت و اهداف سیاسی و امنیتی وارد مسیر همکاری  شده اند. همکاری هایی که در گذشته و بدون امضای سند نیز وجود داشته.  امضای این سند به نظر نمی رسد که اهداف اقتصادی ایران را در کوتاه مدت تحقق بخشد و راهی برای ایران به منظور برون رفت از شرایط سخت اقتصادی و تحریمی باشد.

 بنابراین به نظر می رسد با امضای سند همکاری های جامع بین دو کشور، ایران و چین اهداف سیاسی و امنیتی را دنبال می کنند. چین به منظور آماده شدن برای رقابت سیاسی و اقتصادی با آمریکا و ایران نیز برای تحت فشار قرار دادن آمریکا برای بازگشت به برجام. اگر این سناریو را متصور باشیم تا حدی می تواند قابل قبول باشد. واقعیت آن است که ایران نباید تمام تخم مرغ هایش را در این موضوع در سبد برجام بگذارد. ایران بایستی قرارداد با چین را فراتر از همه مسائل روزمره و گذرای سیاسی، حتی اقتصادی فعلی و حتی مساله برجام در نظر بگیرد. به بیان دیگر نباید مساله مهم مناسبات راهبردی ایران و چین قربانی برجام بشود.

با این حساب، هدف دولت از امضای این سند در این برهه زمانی چه بود؟ آیا اهداف دیگری جز مسائلی که به آن اشاره کردید وجود دارد؟ به خصوص جنبه های داخلی آن؟

دولت دوازدهم به دنبال آن است که تحرکی دیپلماتیک حداقلی برای بازخورد داخلی ایجاد کند. انتظاری که دولت از روی کار آمدن جو بایدن برای بازگشت به برجام داشت طولانی شده است و این موضوع تا حدودی زمینه ناامیدی را فراهم کرده است. به هر روی دولت  بیشتر با هدف بازخورد داخلی در شرایط فعلی اقدام به امضای این قرارداد کرده است. همانطور که می دانیم سفر «وانگ یی» وزیر امور خارجه چین با دعوت ایران صورت گرفته و در این بین تهران به دنبال آن است که این سند هر چه سریعتر به امضا برسد.

آیا با وجود تداوم تحریم های آمریکا، به خصوص بی عملی و انفعال واشنگتن و متحدان اروپایی اش در اجرای تعهدات برجامی این سند در صورت اجرایی شدن می تواند فرصت های اقتصادی برای ایران ایجاد کرده و از اثربخشی تحریم ها علیه ایران بکاهد؟

مادامیکه تحریم های ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران برقرار است، اسناد امضا شده از نوع سند همکاری ازران و چین عقیم و خنثی خواهند بود. مگر اینکه سند مورد نظر بیشتر ماهیت سیاسی و امنیتی داشته باشد که به هر روی معتقدم این سند حالتی خنثی و عقیم دارد. در صورت عدم حل چالش های سیاسی و امنیتی با غرب، ایران نمی تواند هیچ انتظاری برای استفاده از ظرفیت های اقتصادی و تجاری شرق و کشورهای نوظهور اقتصادی داشته باشد. در نتیجه باید عنوان کرد که راه استفاده از فرصت های اقتصادی و تجاری شرق، از مسیر حل چالش های سیاسی و امنیتی با غرب می گذرد. حتی اگر سند جامع همکاری های ایران و چین نیز به امضای طرفین برسد، کارایی و کارآمدی این اسناد اگر با هدف گشایش یا توسعه و تقویت اقتصادی باشد که قادر باشد بر زندگی روزمره و معیشت مردم اثرگذار باشد. مستلزم رفع مخاطرات، چالش ها و تهدیدات سیاسی و امنیتی غرب علیه ایران است. ضمن اینکه باید عنوان کرد که این چالش های سیاسی و امنیتی تنها مربوط به غرب نیست و بخشی از آن شامل منطقه نیز می شود. از همین رو رفع این چالش ها با کشورهای منطقه به خصوص با کشورهای جنوب خلیج فارس نیز امری مهم به شمار می آید. عدم رفع این چالش ها نمی تواند منجر به توسعه و تقویت اقتصاد برای ایران شود.   
 

در پایان اگر نکته و یا مطلبی برای جمع بندی دارید بفرمایید.

معتقدم امضای این سند در شرایط حاضر بیش از آنکه در راستای گشایش اقتصادی باشد بیشتر یک حرکت سیاسی است. مانوری که با اهداف سیاسی و امنیتی دنبال می شود. این بدان معناست که خمیرمایه روابط اقتصادی میان ایران و چین به مرحله بلوغ و آمادگی برای آغاز همکاری های تجاری و اقتصادی نرسیده است. این مساله یکی نگرانی عمده ایجاد می کند که مناسبات راهبردی، تجاری و اقتصادی ایران و چین، کارایی و اثرگذاری مطلوب خود را که می تواند در زمان مناسب و با فراهم شدن مقدمات خود ایجاد کند از بین ببرد و اینکه این سند مشمول و درگیر موضوع زمان شود و در واقع قادر نباشد تا ظرفیت های اقتصادی و تجاری دو کشور را در مسیر بهره مندی توسعه ای و اقتصادی به همراه داشته باشد و این سند نیز مانند اسناد دیگری که ایران با کشورهای دیگر داشته بپیوندد.

اسنادی که در نهایت نتوانستند برای ایران به لحاظ اقتصادی و حتی سیاسی و امنیتی راهگشا باشند. بنابراین با توجه به اهمیت مناسبات ایران و چین در قوی شدن اقتصاد ایران ، باید روند آعاز و تثبیت همکاری ها و تعاملات ، دقیق ، هدفمند ، برنامه ریزی شده ، به موقع و بدور از ملاحظات خاص سیاسی باشد. فرصت اقتصادی چین برای ایران نباید قربانی ملاحظات و بی ملاحظگی سیاسی شده و از بین برود. ایران در حال حاضر باید تحریمهای اقتصادی را رفع کرده و بنیاد مناسبات اقتصادی خود با جهان خارج به خصوص کشورهای نوظهور را در شرایط عادی سیاسی خارجی قرار دهد.

>>>> بیشتر بخوانید:

چرا همکاری راهبردی‌25‌ساله با چین مهم است و چه منفعتی برای ما دارد؟
آیا تضمینی برای ادامه حمایت چین و روسیه از ایران وجود دارد؟
مخالفان روابط اقتصادی25ساله با چین چه می گویند؟

311311

کد خبر 1499228

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۷:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۸
    6 0
    مفاد سندی که ایران را برای 25 سال آینده از لحاظ اقتصادی تجاری نظامی به چین متعهد می کند، منتشر کنید.