در دو سال گذشته یکی دو باری احساس کردم سیداحمد میرعلایی به نسبت سایر مدیران ارشد سینمایی معقولتر و سنجیدهتر برخورد میکند و حواسش هست که روزی این سمت را ترک خواهد کرد و به جمع همکارانش در سینما بازخواهد گشت.
این را به گمانم در مراسم معارفهاش هم گفته بود. از همین رو ظاهر ماجرا نشان میداد در این مدت تلاش کرده منطقیتر برخورد کند و به دام لج و لجبازیهای کودکانه و بیثمر برخی مدیران سینمایی نیفتد، اما حضورش در شب فیلمنامهنویسان - که بر همهشان مبارک باشد - کاملا خلاف این را نشان داد و بار دیگر این فرضیه را به اثبات رساند که تمامی مدیران فعلی سینما با یک رویکرد مشترک، مدیریت می کنند و استثنا هم ندارد.
میر علایی که ظاهرا حضورش در شب فیلمنامهنویسان با کمک مالی هم همراه بوده، پشت تریبون رفت و قاعدتا فضا را آنچنان امن و دمکراتیک دید که هیجانزده شد و در محل خانه سینما، این نهاد را با لحنی تند مورد حمله قرار داد و از اینکه خانه سینما با مشارکت بخش خصوصی، به لحاظ مالی از معاونت سینمایی مستقل شده به شدت انتقاد کرد. بعدش هم از «بیایید دست به دست هم بدهیم» و «گفتوگو کنیم» حرف زد و همان روال پرتناقض و آکنده از تحریف و قلب واقعیت مدیران سینمایی را تکرار کرد و با دست پس زد و با پا پیش کشید. رسانه ها را هم تهدید کرد که حق ندارند کلمهای از سخنان او را منتشر کنند [راستی اصلا مگر حق دارد چنین تهدیدی بکند؟!] و چند بار هم به جدهاش فاطمه زهرا(س) سوگند خورد که این حرف ها مال خودش است و کسی به او دیکته نکرده است! همه هم نشستند و در سکوت و آرامش به او گوش کردند و برایش کف زدند و بیش از آنچه لازم بود رسم ادب میزبانی به جا آوردند. او نشست، میوه خورد، موسیقی فلامنکو را هم گوش کرد ولی به محض آنکه فرهاد توحیدی به سمت تریبون حرکت کرد به سرعت برق و باد برخاست و جلسه را دواندوان ترک گفت. او رفت اما دم خروس روی صندلیاش جا ماند.
آنها که معتقد بودند مدیران فعلی سینما همگی با مفهوم گفتوگو بیگانهاند لبخندی تلخ بر لبشان نشست و آنها که گمان میکردند میشود روی بعضی دیوارها یادگاری نوشت، چهرهشان در هم رفت. باز هم ثابت شد مدیران سینما نه معنی گفتوگو را میدانند و نه با آداب میهمانی رفتن آشنایی دارند.
گفتوگو دوجانبه است. یعنی اگر گفتی، بنشین و بشنو. خوشبختانه فرهاد توحیدی رسانهها را تهدید نکرد که سخنانش را منعکس نکنند. او پاسخهایی آنچنان متین و مستدل برای میرعلایی داشت که شاید نشستن و گوش کردن، به صلاح و صرفه نبود. حالا قطعا مدیرعامل فارابی مجبور است از روابط عمومیاش بخواهد بریده جراید این مراسم را کامل برایش بیاورد تا پاسخ توحیدی را با دقت بخواند.
کاش مدیرعامل فارابی میهماننوازی توام با حسننیت خانه سینما را پاس میداشت. کاش کمی سعه صدر و انصاف هم باخود میآورد، کاش پز مدیریتیاش را در دفترش جا میگذاشت، کاش به عنوان یک تهیهکننده سینما به مهمانی میآمد نه یک مدیر متبختر، کاش میدانست که همه آدمهای آنجا برای حرفهایش جواب داشتند ولی به احترام مهمان بودنش برایش کف زدند. کاش اینکه اجازه سخن گفتن در جمع صمیمانه سینماییها را یافته است، را قدر می دانست، کاش با خودش فکر میکرد که چرا مدیران سینمایی جراتش را ندارند همین امکان و تریبون را در مراسم خودشان به مدیران خانه سینما بدهند؟
راستی آقای میر علایی! دم این خروس بیچاره را که روی صندلیتان جا گذاشتید، میتوانید از نگهبانی خانه سینما تحویل بگیرید. اینجا یک خانه درست و حسابی است، چیزی گم نمیشود.
5858
نظر شما