۲۲ نفر
۱۱ شهریور ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۰
نقد من به استاد محمدرضا حکیمی

ابتدا لازم می دانم ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت محقق محترم جناب استاد محمد رضا حکیمی، به روح ایشان و همه کسانی که با معارف قدسی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مأنوس بوده و هستند و در جهت تجمیع و نشر آن قدم مهمی برداشته اند درود بفرستم.

 من با مرحوم حکیمی هیچ مسأله شخصی ندارم و آنچه در این متن مختصر به عرض می رسانم، همه از سر تعهد به آزاداندیشی و نقد سازنده  و کمک به اعتلای اسلام عزیز است و مطمئن هستم روح ایشان از این مباحث نامسرور نخواهد شد.

ماجرا از توئیتی شروع شد که چند روز پیش منتشر کردم. متن توئیت دقیقاً این بود که : «حرف زدن از عدالت و حدیث نوشتن و حدیث خواندن در این باب، کم ترین کاری است که می توان برای عدالت انجام داد، مهم این است که از خانه خود بیرون بیاییم و ضمن تعامل با نخبگان، یک ساز و کار عقلانی برای تحقق تعالیم دینی در باب عدالت ارائه کنیم و سپس در اجراء به سهم خود مشارکت داشته باشیم». مخاطب من در این توئیت یک طیف بود که البته به طور طبیعی مرحوم حکیمی نیز در آن قرار داشت اما عده ای فوراً با برگرداندن ضمیر به مرحوم حکیمی و بهره برداری از فضای احساسی نسبت به درگذشت ایشان، شروع به هجمه به بنده کردند و تا توانستند از توهین، فحاشی و تهمت زنی علیه اینجانب دریغ نکردند. البته من در گذشته تجربه روشنگری زیاد داشته ام و برایم دور از انتظار نیست که در مقابل حرف های روشنگرانه صف کشی شود؛ اما نکته ای در این صف آرایی برایم جالب بود، و آن اینکه گذشته از دوستان و طرفداران محترم ایشان که شاید به دلیل جوّ عاطفی موجود، به توئیت بنده فوراً عکس‌العمل منفی نشان دادند، بخش مهمی از هجمه کننده ها را انجمن حجتیه ای‌ها، اخباری‌ها، احمدی نژادی‌ها، آخوندهای سکولار و عدالت خواهان قلابی، لیبرال ها تشکیل داده بودند و حتی کار به جایی رسید که منافقین آلبانی نشین هم در این صف آرایی حضور پیدا کردند و تا توانستند با بقیه در جهت فحاشی و اتهام زنی به حقیر، هم افزایی کردند که البته این ها برای من شیرین و افتخار آمیز است.

قبل از شروع نقد خود، لازم می دانم سه نکته را جهت تنویر افکار عمومی عرض کنم : اولاً، من یک روحانی انقلابیِ روشنفکر و البته فقیر و بی ادعا هستم و تا الآن به اقدامات ناچیزی که برای گسترش و تعمیق گفتمان انقلاب اسلامی کرده ام مباهات می کنم لذا نه مانند برخی، از انقلابی بودن خود پشیمان هستم و نه به این راحتی ها صحنه را ترک می کنم هرچند نسبت به بعضی مسائل نظام نقد نیز دارم و البته تا الآن از بیان این نقدها دریغ نکرده ام. ثانیاً، بنده در بیان واقعیت هیچ ترسی ندارم و به عنوان یک طلبه حوزه و دانش آموخته دانشگاه، هر کجا و درباره هر کس که لازم باشد با رعایت اصول اخلاقی روشنگری می کنم و هزینه های سنگین آن را نیز پرداخت می کنم. ثالثاً، موسسه ای که بنده مدیر و خادم آن هستم با وجود خروجی های بزرگ و اثربخش، خصوصی است نه دولتی و برای انجام کارهای پژوهشی ای که تا الآن انجام داده تنها از بودجه های ناچیز کمکی استفاده کرده که مطمئناً جمع آن از یک- بیستم کارهای عادی موسسات پژوهشیِ روشنفکران لیبرال و یا انجمن حجته ای ها و غیره کمتر بوده است بطوریکه تا الآن بارها به خاطر فقدان بودجه حداقلی، تصمیم به تعطیل کردن مجموعه داشته ام ولی به اصرار همکاران صدیقم به هر مشقتی که شده کار را ادامه داده ام لذا بحمدالله برچسب های متداول عدالت خواهان قلابی به این موسسه و بنده نمی چسبد.

و اما نقد بنده به مرحوم استاد حکیمی:

1. با اینکه مرحوم حکیمی جزو عناصر فکری فعال در جریان شکل گیری و پیروزی انقلاب بودند، و با تألیفات جذابشان موفق شدند به شماری از نیازهای فکری- دینی جوانان پرشور دهه 60 پاسخ بدهند، اما ایشان تقریباً با شروع دهه هفتاد عزلت گرایی و انزوا را انتخاب کرده و خود را خانه نشین کردند که این خانه نشینی تا آخر عمرشان ادامه داشت. بنابراین، عمده کُنش های فکری و تالیفات ایشان مربوط به پیش از انقلاب و دهه 60 می باشد و به دلیل مختصات آثار مرحوم استاد، شماری از آنها را بوی کهنگی فراگرفته و به آثاری تاریخی بدل ساخته است.

2. خانه نشینی و حتی قطع ارتباط با برخی دوستان انقلابی می تواند دلایل متعددی داشته باشد؛ مشکلات شخصی یا شاکله شخصیتی که کاری به آن نداریم؛ اما شواهد زیادی از جمله فتواهای ایشان در مجالس محدود درباره نظام، نشان می دهد که خانه نشینی طولانی مرحوم حکیمی بیشتر ناشی از نوع تفکری بود که به طور طبیعی ایشان را به بن بست می رساند؛ بن بستی که باب هرگونه کُنش گری فعال را بست و ایشان را به یکی از کم کار ترین اندیشه ورزان دهه هفتاد به بعد تبدیل نمود.
3. بر خلاف دروغی که امروز بر سر زبان فرصت طلبان افتاده است، طی سه دهه اخیر، صدا و سیما ( و حتی سایر رسانه های رسمی ) در نظام، هیچگاه بنای به سانسور یا بستن دوربین های خود بر روی مرحوم آقای حکیمی نداشتند و این شخصِ آقای حکیمی بود که با نوعی قهر با رسانه ملی، این رسانه را دائماً از نزدیک شدن به خود محروم می کرد. فراموش نمی کنم که در زمان برپایی مراسم کنگره نکوداشت مرحوم علامه محمد تقی جعفری (ره) در سال 76، که بنده توفیق دبیری آن را داشتم، بارها مرحوم آقای حکیمی در صدد تحمیل سبک زندگی خود به مرحوم استاد جعفری و به انزوا کشاندن ایشان بود اما استاد به رغم رفاقت قدیمی با مرحوم حکیمی و علاقه وافر به او، تن به خواسته های ایشان نداد.

4. بدون تردید، تالیف مجموعه الحیاه توسط ایشان و برادران محترمشان یکی از کارهای ارجمندی است که بنده نیز توفیق بهره برداری از آن را داشته و دارم. با این حال باید توجه داشت که اولاً، الحیاه از سرسفره مرحوم کلینی (ره) و محدثین بزرگ دیگر بهره گرفته و اساساً قابل مقایسه با منابع درجه یک حدیثی شیعه و تلاش های مجاهدانه و حوصله‌ سوز برخی از محدثین عظیم الشأن در جهت حفظ و انتقال منابع حدیثی به شیعیان نیست؛ ثانیاً، الحیاه مجموعه ای است طبقه بندی شده از احادیث با ترجمه ها و شرح های بعضاً ذوقی که هیچ نشانی از وجود تفکری عمیق، جامع و منسجم پشت آن وجود ندارد و حتی بر خلاف هدفی که برای آن ترسیم شده بود، نمی تواند تصویری جامع و هم‌آهنگ از فکر و فرهنگ اسلامی را برای مواجهه با شرایطی که انقلاب در آن ظهور کرده به مخاطب ارائه کند و حتی در مواردی مخاطب را نسبت به نظام فکری اسلام دچار گیجی و سردرگمی می کند.

5. از مرحوم آقای حکیمی که پیش از انقلاب اشتهار به عدالت گرایی داشت انتظار می رفت به ویژه پس از پایان مجموعه الحیاه، عزمشان را جزم کنند و با تبدیل مباحث پراکنده و و فاقد نظم علمی و حتی در مواردی داستان‌سرایی در حوزه عدالت، مبادرت به نظریه پردازی در زمینه عدالت کرده و جمهوری اسلامی را از یک تکیه گاه نظری قوی بهره مند کنند لکن ایشان یا در خود چنین توانی را نمی دیدند و یا اساساً انگیزه ای برای انجام یک کار علمیِ روشمند نداشتند لذا مباحث ایشان در باب عدالت در طول سال های متمادی، هیچگاه نتوانسته حتی در حد یک تز دکترای درجه یک مفید به حال سیستم فکری نظام جمهوری اسلامی باشد یا نظر نسل های جدید متفکران حوزه و دانشگاه را به خود جلب کند.

6. یکی از مسائلی که نمی توان نادیده گرفت، در معرض نقد نبودن مرحوم استاد حکیمی است؛ ایشان به دلیل دعبشان که ثمره آن خانه نشینی و قطع ارتباط با بسیاری از علماء و اساتید حوزه و دانشگاه بود، هیچگاه تن به نقد جانانه آثارشان ندادند و فرصت آن را از بین بردند و کسی نیز از ترس معدود هوادارن متعصبشان جرأت نقادی صحیح ایشان را پیدا نکرد و همین امر موجب شد خیلی از ضعف ها و اشکالات فکری مرحوم حکیمی، هم از خودشان، و هم از دنبال کننده های افکار ایشان مخفی بماند و تصوری بی عیب و نقص از آثارشان ( حتی برای خود آن مرحوم ) ایجاد شود.

7. مرحوم حکیمی مشهور به عدالت گرایی بودند اما از دهه 70 به بعد حاضر نشدند به جز حدیث خواندن در مجالسِ عمدتاً محدود و انطباقِ بعضاً درست و بعضاً نادرست این احادیث با وضع جامعه، کوچک ترین قدمی را برای شکل دهی به الگوی پیاده سازی عدالت در جمهوری اسلامی بردارند و هنر خود را صرف غر زدن و یأس پراکنی در میان کسانی کردند که به ایشان و امثال ایشان برای ایجاد سازو کارهای علمی برای تحقق عدالت امید زیادی بسته بودند. البته تصریح می کنم که حدیث نوشتن و حدیث خواندن کار ارزشمند و لازمی است و توفیق آن نصیب هر کسی نمی شود اما کسی که مدعی عدالت گرایی است آن را مقدمه راه پر فراز و نشیب خود در جهت تحقق تعالیم قدسی اسلام می داند و نه غایت راه خود. از سوی دیگر، بعضی تصور می کنند که تدوین الگوی پیاده سازی تعالیم اسلامی در باب عدالت یک کار اجرایی است این در حالی است که هر کسی که با الفبای فعالیت های حوزوی و آکادمیک آشنایی داشته باشد می داند که کشف و ترسیم الگوی پیاده سازی عدالت ( مبتنی بر نظریه عدالت ) یکی از خطیرترین کارهایی است که جز از عهده علمای عدالت پژوه برنمی آید. در واقع، مرحوم آقای حکیمی نه نظریه ای در باب عدالت داشتند و نه الگویی برای پیاده سازی نظریه خود ارائه دادند.

8. آنچه خیلی مهم می نماید، سبک ایشان در عدالت گرایی بود که بنده درباره آن حرف جدی دارم. خانه‌نشینی و قطع رابطه با خیلی از دوستان منتقد اما مشفق، و نداشتن نگاهی جامع و دقیق از شرایط نظام و کشور، موجب شد که مرحوم حکیمی با دست گذاشتن روی نقاطی که در مواردی، اصل آن به کذب به ایشان گزارش می شد، کل نظام را متهم به بی عدالتی کرده و جمهوری اسلامی را با اتهامات ثابت نشده؛ محکوم جلوه دهند.
همین بود که معدود کسانی اطراف مرحوم حکیمی را تا پایان عمر گرفتند که برخی از مهم ترین آنها را عناصر زاویه دار جدی با انقلاب و رهبری تشکیل داده بودند و اگر هوشمندی یا روحیه محافظه کارانه مرحوم حکیمی نبود، از ایشان حداکثرِ استفاده ابزاری را بر علیه نظام می کردند.

9. همه می دانیم که نشستن در خانه و از عدالت سخن گفتن و دیگران را متهم کردن به عدالت‌نافهمی و بی‌عدالتی، کار چندان سختی نیست بلکه مهم، قیام برای عدالت اعم از قیام علمی و عملی است. اسلام، هم ارائه طریق دارد و هم ایصال به مطلوب، و ایندو از یکدیگر جدا نیستند و طبیعی است که از یک عالم و متفکر، در درجه اول قیام علمی توقع می رود اما کسی که خود را عدالت گرا می داند نباید از مشارکت عملی در اجرای عدالت ( در حد بضاعت خود ) ابایی داشته باشد. حداقل خاصیت این مشارکت اولاً، محک خود در عدالت طلبی در امور اجتماعی؛ ثانیاً، آشنایی با ظرافت، پیچیدگی ها و موانع اجرای عدالت و کسب واقع بینی کافی در این عرصه و ثالثاً، عینیت‌بخشی به عدالت طلبی ای است که یک فرد سالها از آن صحبت کرده و مدعی آن می باشد. مرحوم حکیمی نه تنها قیام علمی برای بسط و تعمیق اندیشه عدالت نکرد بلکه خانه نشینی را بر هرگونه مشارکت ( حتی مشارکت حداقلی ) در اجرای عدالت ترجیح داد و نشان داد که نشانه چندانی از یک مصلح اجتماعی مانند دوستان قدیمی خود از قبیل استاد شهید مطهری، مرحوم علامه محمد تقی جعفری و غیره ندارد.

10. مسأله دیگر که برای بنده خیلی مهم است، بحث مکتب تفکیک است که از جمله مباحث کم مایه و توخالیِ علمی طی دهه های گذشته محسوب می شود. از نظر من، مکتب تفکیک، تطهیر جریان اخباریگری است که به طور طبیعی دفاع از میوه های تلخ آن، در طول تاریخ برای کمتر کسی ممکن بود و نیازمند قرائتی تازه داشت که مرحوم آقای حکیمی و دوستانشان این مسئولیت را بر عهده گرفتند. اگر به کتاب مکتب تفکیک و سایر اظهار نظرهای مرحوم استاد حکیمی در باب تفکیک منصفانه توجه بفرمایید تصدیق خواهید کرد که مکتب تفکیک ایشان نه توانایی دفاع علمی از خود را دارد و نه می تواند در عمل، گرهی از کار جامعه اسلامی بگشاید؛ بلکه با کمرنگ کردن حضور فلسفه و به طورکل علوم عقلی در اتمسفر فکر دینی، جامعه اسلامی را به سمت استنباطات سطحی و در مواردی موهن از سنت رهنمون می کند که آخر خط آن زوال تدریجی شیعه، سپس خداحافظی با نهضت امام (ره) و پذیرش سکولاریسم و در نهایت هم آغوشی با اسلام امریکایی است.

11. هرچند مرحوم استاد حکیمی با طرح مکتب تفکیک و سپس تلاش دوستانشان برای رواج این مکتب به خصوص در حوزه مشهد و قم، قصد فراگیر کردن تفکر تفکیکی در حوزه را داشتند اما الحمدلله از طرفی به خاطر فقدان ظرفیت های مکتب تفکیک برای دفاع علمی از خود، و از سوی دیگر با تلاش فیلسوفان و حکیمان متشرع در حوزه، راه رواج این مکتب در حوزه به شدت ناهموار شد تا جائیکه امروز به جز اقلیتی در قم و مشهد کسی دنباله روی این مکتب سُست‌اندیش نیست. این در حالی است که بعضی از طرفداران این مکتب تاکنون با استفاده از رسانه های قدرتمند در جهت اظهار وجود در حوزه تلاش های زیادی را به خرج داده و می دهند اما طنین صدای خورد شدن استخوان های این مکتب در مواجهه با جریان پرخروش نهضت امام خمینی (ره) که متأثر از سنت فلسفی و عرفانیِ اصیل بود همچنان در گوش بسیاری وجود دارد.

12. هرچند من قصد اغراق درباره آثار سوء مکتب تفکیک ندارم لکن معتقدم که طرد کردن فلسفه که گوهر آن همان طرد کردن علوم عقلی است، در شرایطی مطرح شد که انقلاب اسلامی بیش از هرچیز برای پاسخگویی به نیازهای به روز و متراکم، آن هم در سطح نظام سازی و نیز رقابت با غرب در حوزه های پیچیده فکری به پیوند دین و عقل نیاز داشت و ضدیت با فلسفه چنانچه در عمل با موفقیت روبرو می شد کار انقلاب اسلامی را در همان سال های ابتدایی ساخته بود. امروز هم بسیاری از نقایص فکری و عملی ما به همین بهاء ندادن به علوم عقلی ( اعم از عقل برهانی و عقل ابزاری ) برمی گردد.

13. نباید فراموش کرد با اینکه مرحوم حکیمی از سر هوشمندی یا روحیه احتیاط گری، از علنی کردن بخشی از افکار خود در حوزه های اجتماعی پرهیز کرد و فرصت طلبان را برای استفاده ابزاری از خویش محروم ساخت اما نوع علاقمندی ها به افکار ایشان در سال های گذشته عمدتاً مربوط به طیفی بوده که یا به دلیل عدم برداشتی صحیح، جامع و مسنجم از تفکر اسلامی و یا افتادن در باتلاق غربزدگی و یا سد شدن راه منفعت جویی های خود در نظام جمهوری اسلامی، از تفکرات- و به ویژه سلوک عملی ایشان- پلی برای رسیدن به خداحافظی با نهضت اصیل امام (ره) و تن دادن به سکولاریسم ساخته اند و این خود باید نشانه بارزی از ثمره جهت گیری کلانِ فکری و کُنش اجتماعی مرحوم حکیمی تلقی شود.
در پایان امیدوارم دوستان عزیز به ویژه علاقمندان به استاد حکیمی به جای عکس‌العمل های عاطفی به عرایض حقیر، فرصت نقد آثار و کُنش‌های اجتماعیِ آن فقید سعید را قدر بدانند و با احترام به اصل آزاداندیشی و نقد، باب نقد ایشان را نبندند تا انشاالله از ناحیه این نقدها به رشد و بالندگی تفکر اسلامی کمک شود.

والسلام علیکم و رحمه الله

2323

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1551065

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 71
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۰۱:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    89 22
    تو روشنفکری که همه اونهایی که پیام گذاشتن و بهشون تهمت زدی ! تو لباس پیامبر و پوشیدی که براحتی تهمت و افترا میزنی؟
    • بهار IR ۰۹:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
      1 6
      آقای رسول جعفریان هم با همین لباس پیامبر در دفاع از استاد حکیمی به آقای غلامی توهین کرده بود. چنین ادبیاتی از افراد ، مخصوصا افراد دارای ظاهر مذهبی و در مورد مباحث دینی جای تاسف داره
    • IR ۲۰:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۴
      2 0
      انجمن حجتیه ای‌ها، اخباری‌ها، احمدی نژادی‌ها، آخوندهای سکولار و عدالت خواهان قلابی، لیبرال ها . شما خوبی شما اتیکت نمیزنی شما تهمت نمیزنی آخ از اون روزی که امثال شما دغدغه مند دین و مردم شدید عزیز برادر میدونی مشکل کجاست مشکل جاییه که اخلاق پاس نکرده سر کلاس دین نشستیم و بدتر از اون ادعامون که با بی عملی همراهه گوش فلک رو کر کرده دین کجا ما کجا
  • مرتضی IR ۰۲:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    این مطالب و متن اولا تناقض دارد چرا که یکبار منتقد استاد حکیمی را فردی منزوی بعد از سال ۷۰ معرفیرباردگر سکولار و اتهامات دیگر متهم میکند . ثانیا همانطور که تجربه شد هرکسی خواست عیوب انقلاب را برا ی اصلاح مطرح کرد یا سر اززندان در اورد و یا عنوان ضد انقلاب ضد ولایت فقیه امریکایی و غیره مطرح و لجن مال کردند وقتی عده ای تند رو به منزل علامه جوادی املی حمله کردند حکیمی که عددی نبود
    • معین الرعایا US ۲۱:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
      1 4
      برخی از صحبتهایی که ایشان مطرح کرده، به نظرم بیراه نیست. خیلی سالها پیش جلد اول کتاب الحیاة ایشان را خریدم. دیدم عمده کاری که در این کتاب انجام شده، دسته بندی موضوعی آیات و روایات است. چیز به درد بخوری از مطالب این جلد دستگیرم نشد و از خرید بقیه مجلداتش صرفنظر کردم. چند جلد شرح مثنوی و تفسیر نهج البلاغه علامه جعفری را هم خریدم و مختصری خواندم و دیدم به کارم نمیاد و مطلب به دردبخوری در آن نیست. توی کتابخانه ام خاک خوردن. قصدم تعریض به مرحوم حکیمی یا علامه جعفری نیست. کلی عرض میکنم. نه المیزان به دردم خورده و نه تسنیم و نه این کتبی که امثال بازرگان و سروش نوشتن. بنده پاسخ به هیچ یکی از سوالاتم را در این کتب پیدا نکردم. به نظرم تکرار مکررات و دستچین شده مطالب همان کتبی هستن که قرنها پیش نوشته شدن و نویسنده فقط برخی استدلالات خودش را برای شرح آن کتابها اضافه کرده. فکر میکنم به جای خواندن این کتب، بهتر باشد همان اصل کتابهای قرن سوم تا هفتم را بخوانیم.
    • معین الرعایا US ۲۲:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
      2 3
      هر جایی که به یک نکته بغرنجی خوردم و در فهم آیه و یا روایتی و یا موضوعی در نهج البلاغه با مشکل مواجه شدم، به این کتب مراجعه کردم و دیدم نویسنده هم راحت از کنارش عبور کرده و به آن نپرداخته و یا یک سری مطالب سرهم بندی شده را به نقل از این و آن مطرح کرده که پاسخ به سوال من نیست. کسی که این کتابها را میخواند، مغزش مشابه فلش مموری میشه که انواع و اقسام مطالب در آن سیو میشه و در هر موضوع، میتونه صدها مطلب متنوع و بدون انسجام را بگوید و یا به عبارت بهتر ببافد. ظاهرا از نظر برخی ها، هر چه ظرفیت فلش مموری مغز کسی بیشتر باشه، او دانشمندتر است. از این منظر فرق یک علامه با یک عامی در این است که آن عامی یک دیسکت به ظرفیت 3.5 مگ است و علامه هارد دیسک 1 ترابایتی. همین؟؟؟؟ شیخ رضا غلامی برخی مطالبی را که مطرح کرده ، به نوعی درست است. به نظر میرسد دردمند است و درد این روزهای جامعه را بهتر میشناسد هر چند که با برخی نظرات ایشان ممکن است موافق نباشم
  • IR ۰۴:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    97 19
    همون بخش از نوشته شما و انگ و برچسب زدن به منتقدین نشون میده دیدگاه شما چگونه است: "بخش مهمی از هجمه کننده ها را انجمن حجتیه ای‌ها، اخباری‌ها، احمدی نژادی‌ها، آخوندهای سکولار و عدالت خواهان قلابی، لیبرال ها تشکیل داده بودند و حتی کار به جایی رسید که منافقین آلبانی نشین هم در این صف آرایی حضور پیدا کردند".
    • IR ۱۴:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
      43 2
      اتفاقا ناراست اندیشی و نخوت جناب غلامی از همین انگ زدن‌ به منتقدان به خوبی روشن می‌شود.
  • مجتهدی DE ۰۵:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    99 10
    آقای غلامی عزیز اولا دأب صحیح است نه دعب! ثانیا وابستگی به قدرت حتی بدون بهره بردن مادی از آن آدم را طوری تربیت می کند که نتواند آنچه در جامعه می گذرد را درک کند ناگفته پیداست که اگر مرحوم حکیمی مادح قدرت می شد ،الان کلینی ثالث بود. به هر حال این هم دوره ای است می گذرد تاریخ قضاوت می کند حکیمی یا غلامی
  • محمدی IR ۰۵:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    86 8
    مرحوم حکیمی ازاد اندیش بودند وهیچ گاه تحت لوای دین پاچه خواری نمی کردند واز موازینی دفاع میکردند که برحق باشه وعلت سکوتشان همین بود شاید در چها چوب شما ادمهای زمان او به نوعی برحق نبودند ولی تجربه این سالهای گذشته بستن روزنانه ها وتحقیر اونها ثابت میکند راستگو بودند
  • علیرضا IR ۰۵:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    81 10
    با فرض درست بودن نقد ایشان و همینطور اصرار به اینکه نقد ایشان در فضای للمی و غیر احساسی بوده، اما نفرت پراکنی و خصومت با آقای حکیمی و مکتب تفکیک در این متن موج میزنه و از طرف دیگه طرح این مباحث قبل از خشک شدن کفن آقای حکیمی نشان از عقده ها و بغضها و دشمنی های دیرینه داره که ای کاش این بغضها و فریادها رو نسبت به دشمنانمان داشتیم . نه اینکه بر سر دوستانی که با ما هم سلیقه و شاید همراه نیستند فریاد بزنیم.
  • IR ۰۵:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    80 15
    بیشتر به انشای دانش آموز دبستانی می مانست .
  • رضا IR ۰۶:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    37 3
    مشکل امثال شما اینه که دنبال همسفره می گردید تا با وجدان راحت تر از سفره ی انقلاب شکم چرانی کنند... اصلا به مغزتون نمی رسه که گروهی باید نظریه پردازی کنند.. شما اگر اعتقاد داشتید که علامه حکیمی نظریه پرداز عدالت هستند پس چرا اجرا نکردید.. باید لقمه رو بجوند و بزارند دهنتون تا بتونید قورت بدید؟
  • جواد IR ۰۶:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    34 3
    چه اشکالی داره آدمها به اندازه خودشون حرف بزنن البته میگن اگه میخوای بزرگ شی خودتو با آدمهای بزرگ در بینداز
  • IR ۰۷:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    24 3
    آقای غلامی یا شما تعریفهای بلند و بالای رهبری رو نشنیدی و یا رهبری اینهمه مشکلات بلند و بالای یار دیرینش رو، یقینا تو به اندازه رهبری نمیفهمی که هیچ به گرد فهم او هم نمیرسی یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا
    • IR ۲۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
      3 0
      شما خودت آثار ایشان را بخوان نظرت را بیان کن
  • هانیه IR ۰۸:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    6 38
    تشکر از آقای غلامی. تفکیک و علامه! حکیمی حرفی برای گفتن ندارند و بیهوده متورم هستند. فضلی علمی محتاج نقد مستدل است، چیزی که مرحوم حکیمی و تفکیکی از آن هراس داشته و دارند.
  • IR ۰۸:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    48 3
    مسئولین طراز اول نظام مردم را به دو دسته تقسیم کرده اند . هر که کاملا با ماست مسلمان و انقلابی است و می تو اند حرف بزند و هر که به ما انتقاد کند ضد انقلاب و خائن است . در چنین شرایطی راهی جز انزوا و خانه نشینی برای متفکر متعهد باقی نخواهد ماند
  • مرتضی روحانی IR ۰۸:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    4 50
    انقلاب اسلامی ایران با خون دل هزاران لاله پرپر زمینه ایجاد عدالت را برای دانشمندان و اندیشمندان فراهم نمود اما عدم استفاده از این فرصت خسارتی بزرگ برای آنان بشمار می آید که قدر آن را آن چنان که شایسته است ندانستند سخن کارشناس صادق و حاذق استاد غلامی قابل دقت و تقدیر است
    • FR ۱۹:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
      23 3
      مرتضی تو دیگه چرا ؟!
  • DE ۰۸:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    50 2
    شما خودت به کسانی که بهت انتقاد دارن تهمت حجتیه و احمدی نژادی و سکولار و منافق زدی بعد میگی بهت تهمت زدن و با کسی مشکل نداری ... افرادی مانند شما قبل از هر چیز احتیاج به مطالعه بیشتر ، تزکیه نفس و دوری از خود بزرگ بینی دارند
  • محمد IR ۰۹:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    45 3
    به نظرم اگر مرحوم حکیمی با موسسات شما ( حکومتی)قرارداد می بست و کتاب سفارشی در حوزه عدالت در اندیشه فلان آقایان یا عدالت در انقلاب اسلامی می نوشت الان در شمار عالمان بی بدیل قرن قرار میگرفت و از نظر آقای غلامی مجموعه الحیات ایشان نیز از بهترین آثار قرن به شمار می آمد.
  • IR ۰۹:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    32 3
    من متن رو نخوندم و فقط یه ایراد واسه این آخوند کافیه بگیرم اون هم نداشتن بصیرت که باعث زیر سوال برده شدن اشخاص مهم و هزینه خیلی زیاد واسه جبران که آب رفته هم به جو باز نمیگرده،،،، ضمنا احمدی‌نژاد چقدر دشمن داره،،مگه چیکارتون کرده
  • IR ۱۰:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    13 1
    شاید بعضی این نقد ها درست باشه ولی الان وقتش نبود پشت مرده غیبت نمیکنن
  • ناصح IR ۱۰:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    30 2
    نقاد محترم شما که نگاه عادلانه دارید کاش بیان می کردید چرا استاد خود را کنار کشید وعزلت گزید.فتامل جدا!
  • محسن DE ۱۰:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    45 2
    مرحوم حکیمی خانه نشین بود چون امثال شما از خانه بیرون بودید.
  • Aa IR ۱۰:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    33 3
    مطلب شما طولانی و جواب شما اگر کسی دنبال عدل و عدالت برود ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه میشود بلانسبت هم ندارد.
  • دکتر حقیقی IR ۱۰:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    28 2
    با توهین و افترا به یک مرد بزرگ. ادم بزرگ نمی شود. بفهم. البته شاید دنبال معروفیت هستی از هر روشی و یا به دنبال مطرح شدن با هر شیو ه ای. که به نظرم الان مطرح شدی. ولی روش خوب و انسانی ا ی انتخاب نکرده ای
  • کامران IR ۱۰:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    21 3
    اصلا من هم هر چی دلم خواست می‌گویم هر کس هم نمی تواند بشنود خوب از کم مایگی خودش است. از کسی هم اگر نقد دارم می‌گذارم درست پس از مرگش من هم اینجوری قیام میکنم.
  • مهدی- IR ۱۰:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    31 2
    می گن یک روز یک جوجه حاهل تو جلسه ای شروع به توهین به طیب کرد. طیب هیچ نگفت و به دیگران هم اجازه دخالت نداد. بعد که ازش پرسیدن چرا کاری نکردی. گفت این بچه می خواد من به گوشش چک بزنم و بره همه جا تعریف کنه با طیب دعوا کرده و اعتبار کسب کنه. حالا شده نقل شما که اومدی به اعتبار علامه چنگ می زنی!!! تا بری جاهایی تعریف کنی اینکار رو کردی. بابا ایوالله به مرامت و تربیتت
  • IR ۱۰:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    34 3
    بر خلاف اینکه گفته: «با مرحوم حکیمی هیچ مسأله شخصی ندارم و همه از سر آزاد اندیشی.. است» ولی متأسفانه سراسر کلام ایشان آکنده از بغض و نفرت نسبت به آن مرحوم است و آزاد اندیشی ادعایی خود را نیز با اتهاماتی واهی نسبت به ناقدان خود، به نابودی کشانده است! واقعاً دست مریزاد!!!
  • علی IR ۱۱:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    27 2
    جای آن است که خون موج زند در دل لعل.....
  • رضا IR ۱۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    37 3
    انتقادهای شما سیاسی ودر جهت دفاع از نظام است وهیچ جنبه علمی و اعتقادی ندارد
  • امیر IR ۱۱:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    21 4
    کی هستی تو اصلا مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
  • رسول IR ۱۱:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    23 2
    بنده نه استادم نه شاگرد بلکه مقداری مطالب را در جاها و منابع مختلف خوانده ام در این نقد ایشان چند تا اتهام و اشتباه دیدم که برای بنده اثبات شده است
  • اشکان IR ۱۱:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    25 2
    اگه حرف درست و حسابی داشتی زمان حیات ایشون میزدی نه بعد فوتشون. الان فقط میخوای بزنی و در بری که شاید اسمت بیفته تو دهنها
  • علی IR ۱۱:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    38 2
    کسی که میگه مکتب تفکیک با عقلانیت در دین مخالفه معلوم اصلا نمیدونه ماجرا چیه. یه چیزی شنیده و داره ندونسته تکرار میکنه. تفکیک یعنی یکی ندونستن دین با فلسفه و عرفان نه جدایی دین از عقل. فلسفه و عرفان علوم بشری هستند و معلومه که دین نیستند. عقل هم مساوی فلسفه نیست. هر کی فلسفه بلد نباشه میتونه عاقل باشه. امثال شما باید بجای حرف زدن کمی بیشتر درس بخونید
  • IR ۱۲:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    27 3
    این من سراسر عقده‌گشایی است. والسلام
  • IR ۱۲:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    24 1
    " ...آزاداندیشی و نقد سازنده و کمک به اعتلای اسلام ..." البته نگفتید آنگونه که شما دوست دارید !!! .... ابتدا شما باید آزاد اندیشی را تعریف کنید زیرا در آزاد اندیشی مرز وجود ندارد و ممکن است منتهی به نشر افکاری شود که شما نمی پسندید و آنوقت حتی منتهی به تهدید و تحدید و تکفیر و تبعید و ... آن فرد می شود ....
  • الما IR ۱۳:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    6 9
    سلام به همه دوستان توصیه میکنم همیشه از نقد صحیح استقبال کنید واجازه بدید کسانی ک تابع جو نیستند هم اظهار نظر کنندایشان حرفای منطقی زدند اگر کسی نقدی دارد بحالت مناطره با ایشان یا نامه سرگشاده بچاپ برساند
  • محمد IR ۱۳:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    24 1
    ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تو است.....اگرذهنی توان درک افکار والای بزرگ مردی چون حکیم ،حکیمی را داشت به خود اجازه حتی ورود به دنیای بلندافکارآن مرحوم رانمیدادآنهم زمانی که هماوردغائب است.
  • سیدحبیب IR ۱۳:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    28 1
    آقای غلامی زیاد از عدالت حرف زدی اول کپرنشینان سیستان و بلوچستان را ببین بعد از عدالت حرف بزن
  • IR ۱۳:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    27 1
    همین که به راحتی خودت رو روشنفکر خودش هم از نوع نابش میدونی نشان از غرور نهفته در شخصیتتان هست که در کل متن هم جاری و ساری ایست
  • حسین IR ۱۳:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    33 2
    اعتماد به نفس عظیمی می خواد با این نوشته خود را روشنفکر نامید. تاریکی پاشیده بود.
  • حمید IR ۱۳:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    17 1
    چقدر زشت است که کسی فکر کند که همه چیز را او میداند و دیگران هیچ نمی‌دانند ، و با یک وجب قد، بخواهد شخص وزینی مثل علامه را با قد و قواره نظرات و برداشتهای سخیف خود شاغول کند.
  • IR ۱۴:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    22 1
    چراتازمانی که درقید حیات بودند جرات نداشتید نقدش کنید
  • IR ۱۴:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    28 2
    همین که آقای حکیمی بر ضد بی عدالتی شما مردم رو به خیابون نکشوند اشتباه کرد
  • IR ۱۴:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    2 24
    آثار مهم استاد حکیمی را خوانده ام.عمدتا از منابع نقل شده است.ایده ای تفکری در آنها نیست.اخباریگری مدرن است.مثل سایر حوزویان آثار تکراری
  • مهدی IR ۱۴:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    9 4
    با سلام ،به دوستان در نقدهایی که به متن جناب غلامی دیدم ،انصاف و علم و عدالت را ندیدم ،اساسا اگر اندیشه ها در معرض نقد وبررسی و چالش قرار نمیگرفت ،امروز شاهد رشد وتوسعه علوم مختلف نبودیم ،دوستان اغلب بر اساس حبو بغض فردی به متن فوق واکنش نشان داده اند ،اگرچه عقل و علم ایجاب میکرد که همانگونه که جناب غلامی مرحله به مرحله نقد کرده اند ،اشخاص دیگر هم مطلب ایشان را مستدل و مستند ومنطقی وبدون برچسب زنی نقد فرمایند
  • بندهدخدا IR ۱۴:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    32 3
    پسرم همین من من کردنت یعنی درمسیر ابلیس ای.توبه کن.
  • ابراهیم IR ۱۶:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    1 0
    به نام خدا دانای آشکار و نهان آیا گاهی برخی از طرفداران خواص عدالت طلب جامعه با سهم خواهی از منابع اقتصادی و فرهنگی خودشان موجب بی عدالتی و نارضایتی میشوند؟؟یا اینکه فرصت طلبان و معاندین خود را به عنوان شاگرد و پیرو جریانهای مذهبی و عدلتخواه جازده و منفعت طلبی میکنند؟ ایجاد شفافیت مالی و مالیاتی میتواند از راههای رسیدن به عدالت مالی شود. البت به نظر بنده
  • داود IR ۱۷:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    12 0
    تین شیخ می‌خواد با این حرف ها خودشو مطرح کنه اصلا ارزش انتشار نداشت صحبت های ایشون
  • عبادالرحمان الذین یمشون.... IR ۱۷:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    16 0
    چه دل پری از مرحوم داشتی و حبس نمودی. درست نیست علیه، کسی که هیچ ابزاری برای دفاع از خود ندارد و در دنیا موجود نیست یک طرفه به قاضی رفت. اتفاقاً این عمل شما عین بی عدالتی ست. خدا هدایتت کند
  • اصفهانی IR ۱۸:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    13 0
    آقای غلامی و بسیاری از فضلای هم فکرشان درحوزه عادت کرده اند بیشتر از اندازه خود در مورد هرکس وهرچیز نظر میدهندکاش شان وجایگاهشان را میفهمیدند یقینا اگر در بسیاری موارد سکوت کنند کسی شماتتشان نمیکند
  • پیشوایی IR ۱۹:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    1 0
    به نظرم هيچ اشکالی ندارد اين بحث ها و نقدهای علمی بين علما باشد. نبايد هيچ يک از طرفين را تکفير کرد يا اينکه مباحث علمی را سياسی کرد. بگذاريم جريان انديشه و نقد متقابل در جامعه ادامه داشته باشد. واقعا چرا با نظريات مختلف سياسی برخورد مي کنيم و به جای نقد انديشه صاحب انديشه را تحت فشار قرار مي دهيم.
  • IR ۱۹:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    17 1
    تبریک می گم شما معروف شدید ولی یک فکری به حال خودشیفتگی خودتون بکنید، خیلی زشته!
  • زارعی IR ۲۱:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    19 1
    شما درحدی نیستین ازمرجوم حکیمی انتقاد کنید ایشون منزوی نبودن خودشون باسیاست الوده نکردن ودردل مردم جای دارن
  • محسن IR ۲۲:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
    12 0
    عزلت نشینی ایشان، کنشی فعالانه مقابل بی عدالتیهاوانحراف حکومت از اسلام عزیز است
  • IR ۰۰:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    14 1
    با سلام و تشکر از آقای غلامی، در پاراگراف ۶ واژه دعبشان را آورده اند که صحیح آن دأببشان هست. در باره این مطالب بنده به مکتب تفکیک کار ندارم، اما اکنون مرحوم علامه حکیمی نیستند تا پاسخ چنین انتقادهایی را بدهند، قطعا ایشان هم مانند سایر شخصیت ها معصوم نیستند و مبراء از خزا نبودند. بحث عدالت خواهی که در چند پاراگراف مطرح کرده اید، وقتی استاد حکیمی که خود در اوایل انقلاب تا سال ها در جامعه حضور داشت و مسائل کشور را نیز دنبال می کرد، با همه وجود می بیند عدالت اجتماعی در کشور شعاری بیش نیست و این اصل مهم قربانی گروه گرایی و جناح بازی و در نهایت بازیچه دست مافیای قدرت و ثروت شده و بسیاری از مسئولان دلسوز را مغلوب جریان خود ساخته، دیگر از دست او چه کاری ساخته است که به میدان بیاید؟ این تنها مرحوم استاد حکیمی نیست که ده ها سال در انزوا به برد، بسیارند شخصیت های علمی که نمی توان انگ حجتیه بودن یا اخباری گری به آنان زد، نیز کنج عزلت و انزوا اختیار کرده اند و با یأس و نوميیدی به سرنوشت نظامی نظاره می کنند که در راه برپایی آن خون دل خوردند و از جان خود مایه گذاشتند.
  • US ۰۰:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    2 0
    شما خودتان میدانید که این نقدتان نسبت به آقای حکیمی را باید کلا یادداشتی بر اصل موضوع نقد افکار بدانیم آن هم در حوزه ها و در جامعه و البته در این میان نقش دانشگاه را کلا فراموش کرده اید ... اگر بسیاری از نقدهای دانشگاهی نبود بسیاری از مسایل امروز جامعه از همان نوع هم که شما دغدغه اش را دارید به بالندگی نمی رسید ... در قبل از انقلاب استاد مطهری و دکتر شریعتی مهم ترین صحبتهایشان را در دانشگاه و در جمع دانشگاهیان مطرح کردند ... اما در بعد از انقلاب ... سوال اصلی این است که آیا شما و حوزه به همه افکار اجازه طرح و بعد نقد داده‌اید؟ بعد ادعا میکنید که چرا نقد نمی شود و چرا حکیمی گوشه عزلت گزید و ساکت شد؟! چند نفر از هم کیشان شما خلع لباس شده اند و چند نفر روشنفکر دینی مطرح و با سواد که شما بهتر آنها را می شناسید اجبارا به خارج از کشور رانده شده اند؟! ... شما یا از این مسایل خبر ندارید یا خودتان را به بی خبری زده اید و بعد در کمال ناباوری خودتان را روشنفکر هم قلمداد می کنید !
  • IR ۰۱:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    2 1
    باسلام جناب غلامی شما در حد علمی آن دانشمند فرزانه نبوده و نیستید و اگر نقدی داشتید در زمان حیات ایشان باید مطرح می کردی الان علی الظاهر بفکر بزرگ کردن خود هستید چون او نیست که پاسخ بدهند فعلا بفکر جامع المقدمات باشید
  • حسینعلی IR ۰۳:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    3 1
    استاد حکیمی قلمی زیبا و آثاری فراوان داشتند. برخی کتابهایشان هم در نوع خودش کم نظیر است ولی اکثر و بلکه همه آثار اندیشه ای، و نه ادبی و جمع آوری، شادروان حکیمی سطحی و فاقد اندیشه ورزی مبتنی بر اجتهاد و درایت است. رضوان الله علیه
  • موسوی IR ۰۸:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    3 2
    من نمی‌فهمم خود آقای رضا غلامی برای عدالت چه کردند؟ نکته اینجاست هیچ فهمی از نظریه‌پردازی ندارد. صرف کناره‌گیری حکیمی از دستگاه‌های فسادپرور و رانت‌خورپرور خودش کار بزرگی است. سخن دیگر اینکه غلامی نه تفکیک را فهمیده و نه اخباری‌گری را. مکتب تفکیک مسئله‌ای در اعتقادات است و اخباری‌گری فقهی است. جالب اینکه میرزا مهدی اصفهانی که تفکیکی بوده، از جهت اصول فقه شاگرد نایینی بوده و رویکرد اخباری‌گری نداشته. این نشان بی‌اطلاعی و ناآگاهی غلامی دارد. این نوشته خالی از هر گونه آگاهی است و نشانهٔ عمق بیسوادی و ناآگاهی غلامی است. طبعاً می‌توان حکیمی را نقد کرد؛ اما نه از سوی کسی که نه تفکیک را می‌داند و نه اخباری‌گری را و نه حتی فهم این را ندارد که تفکیک و اخباری‌گری دیدگاهی رقیب است و نه انحراف. سخن دیگر اینکه کسی که برای کتابش دربارهٔ عدالت جلسه رونمایی می‌گیرد، بهتر است از عدالت سخن نگوید.
  • محمود جوادی IR ۰۹:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    1 4
    با سلام. حرفهای آقای غلامی یک نقد علمی و محترمانه است. چرا بعضی دوستان اینقدر به او توهین و تهمت میزنند. خصوصا تهمت ریا و خودشیفتگی که واقعا جای تاسف داره . چرا نمیخواهیم فکر و اندیشه جوانان ما با نقد و بررسی افکار و رفتار دیگران بالنده و شکوفا بشه؟ درستش اینه که حرفهای ایشون رو مثل خود ایشون نقد کنید نه اینکه ....
  • مهدی دارابی IR ۱۰:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    3 1
    با سلام. مقاله با مغلطه نعل وارونه زدن شروع می شود (سیل برچسب زنی به منتقدان آن توییت)، با خود شیفتگی ادامه می یابد (تعریف اغراق آمیز از خود و موسسه اش) و با کلی گویی و تکرار مکررات پایان می یابد. در کل مقاله بی ارزشی بود و به نظر می رسد احتمالا برای جلب نظر صاحبان قدرت و پول نوشته شده است.
  • IR ۱۱:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    2 1
    يك ضرب المثل مي گويد: مخالفت كن تا مشهور شوي
  • روح الله IR ۱۳:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    6 1
    مهم ترین مشکل نقد آقای غلامی: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. متاسفم.
  • پویا علامه GB ۱۵:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    4 1
    متن رو به دقت خواندم. در سرتاپای متن خودشیفتگی و من خیلی بلدم وجود داشت. با نویسنده موافق نیستم.
  • GB ۱۵:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
    10 1
    یک نکته را من به خوانندگان بگویند. عمده این مخالفت‌ها با آقای حکیمی این است که نتوانستند او را با خود همراه کنند. او به کنج عزلت رفت و این افراد از این موضوع نتوانستند کلاهی برای خودشان بدوزند.
  • رضاطوماری IR ۱۲:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۳۱
    0 0
    آقای غلامی عزیز نقد شما را خواندم و یک سوال در ذهنم ایجاد شد شما از دهه هفتاد به بعد اقای حکیمی منتقد ایشان هستید تا.. میشود بفرمایید چرا وقتی ایشان زنده بودند اقدام به نقد نفرمودید
  • ابراهیم IR ۰۵:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
    1 0
    اینکه محمدرضا حکیمی راهی از دل سنت به سکولاریزم زده باشند، باعث افتخار برای ایشون هست. چرا که سکولاریزم عاقلانه ترین و حکیمانه ترین شیوه برای حکومتداری است. درباره مکتب تفکیک باید گفت که چیزی به جز عقلانیت نیست، منتها اشکالش این بود که اینقدر جسورانه بتهای مورد پرستش امثال نویسنده مقاله فوق رو نقد کرد که حالاحالاها باید تو ماهیتابه جز و ولز کنند، چراکه راه نقد خزعبلات ملاصدرا و مقلدان بعد از او را برای اهل تحقیق هموار کرد. و البته ملاصدرا محترم است چون خودش مقلد نبود و تلاشی علمی و ستودنی در حکمت متعالیه کرد، مشکل مقلدان و جمودفکرانیست که نقد بر ملاصدرا را برنتافتند. طیف دیگری که جامعه از آن ضربه خورده است و اتفاقا مکتب تفکیک جلوی آنها می ایستد، اخباری ها و ملانقطه ای های فقهیست که در پس ریشهای بلند و عمامه های دوازده متری جز جهل و تعصب سنتگرایی چیزی به جامعه تزریق نکردند. اما اینکه محمدرضا حکیمی از جمهوری اسلامی فاصله گرفته و کار عملی نکرده پاسخ روشنی دارد و آن این است که اگر میکرد از همانجایی سر در می آورد که بقیه منقدان دلسوز و روشنفکران سردرآوردند: مرگ، زندان، ترک وطن!