دویچه وله نوشته است: این پرسش که مسئولیت عربستان سعودی در قبال حملات یازده سپتامبر و نقش این کشور در این حمله تروریستی چه بود، تا به امروز هم ذهن بسیاری از مردم آمریکا را به خود مشغول کرده است. سایت شبکه یک آلمان در گزارشی به این موضوع پرداخته و با یکی از بازماندگان، یک کارشناس و دیپلماتی آمریکایی در اینباره گفتگو کرده است.
یکی از کسانی که هنوز در پی پاسخ پرسش بالاست، تری استرادا نام دارد. او که همسرش را در این حملهها از دست داد، میگوید: «پس از گذشت ۲۰ سال، وزارت دادگستری و افبیآی درست از همان کشوری محافظت میکنند که ۱۵ تن از ۱۹ هواپیمارباها از آنجا میآیند، یعنی عربستان سعودی.»
در آغاز ماه اوت، استرادا در کنار سناتورهای حزب دموکرات در یک کنفرانس خبری مقابل کاخ کنگره آمریکا در واشنگتن دیسی ایستاده بود. خواست این جمع انتشار اسنادی درباره واقعه ۱۱ سپتامبر بود که به عنوان اسناد محرمانه طبقهبندی شدهاند.
استرادا در این تجمع گفت: «میدانیم که عربستان سعودی بهگونهای تعیینکننده از سازمان تروریستی القاعده حمایت و آنها را تأمین مالی کرده است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد عوامل سعودی که عربستان به آمریکا گسیل کرده بود به برخی از ۱۹ رباینده دخیل در این حمله، اگر نگوییم به همه، کمک کردهاند.»
قطع رابطه با عربستان، گزینهای روی میز؟
چرا آمریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر در هیچ برههای، روابط خود با عربستان سعودی را قطع نکرد؟ دیوید راندل میگوید، در زمان ریاست جمهوری بوش، چند تن از اعضای دولت در سال ۲۰۰۱، موضوع محدودسازی روابط با عربستان را بررسی کردند.
دیوید راندل در زمان فعالیت خود به عنوان دیپلمات، در سفارت آمریکا در ریاض و سپس در کنسولگری جده و ظهران خدمت میکرد.
این دیپلمات میگوید، برخی در واشنگتن در آن زمان، خشمگین از این واقعه، خواستار عدم صدور ویزا برای سعودیها و بستن سفارت آمریکا در ریاض و کنسولگریها و همچنین خواستار توقف فروش سلاح به عربستان شدند.
به گفته راندل اما نهایتا بخشی از دولت بوش توانست حرف خودش را به کرسی بنشاند که رابطه با عربستان را غیرقابل چشمپوشی و ضروری میدانست.
پیامد تصمیمی که سال ۱۹۷۹ گرفته شد؟
پل سیلم، از مؤسسه مطالعات خاورمیانه معتقد است برای توضیح چرایی این تصمیم باید به سال ۱۹۷۹ بازگشت؛ سالی که اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد. در پی این حمله، آمریکا، عربستان سعودی و پاکستان در مبارزه با کمونیستها از اسلامگرایان افراطی حمایت کردند.
به باور این کارشناس، در آن زمان ایالات متحده آمریکا، اسلامگرایان افراطی را تهدید به شمار نمیآورد. او میافزاید: «برای آمریکا، کمونیستها تهدید محسوب میشدند. البته بعدها پی بردند که این یک خطای وحشتناک بود.»
روابط تنگاتنگ با طالبان و بنیادگرایان
از آن طرف برای عربستان سعودی هم که مدتها از شورشیان حمایت کرده بود، دیگر برای قطع حمایت از آنها دیر شده بود. آمریکاییها بر این باورند که وابستگی خاندان سلطنتی آل سعود به اسلامگرایان افراطی از این هم شدیدتر بوده است. با وجود این برخی دیپلماتها مانند راندل، تمایل دارند از رهبری عربستان در این مسئله دفاع کنند.
راندل معتقد است، خاندان سعودی آگاهانه از تروریستها حمایت نکرده است. به باور او، هرچند رهبری عربستان از سازمانهای خیریه طالبان و دیگر گروههای بنیادگرا حمایت مالی میکرد، اما بسیار سهلانگارانه آنها را کنترل کرده است. سهلانگاری که پیامد آن به گفته این دیپلمات چنین بود: «آنها میتوانستند هرکاری دلشان میخواست انجام دهند و در این میان برخی هم افکار بدی در سر داشتند.»
سیلم میگوید، هدف القاعده و اسامه بن لادن سرنگونی خاندان سلطنتی آل سعود است. ناگفته نماند که رابطه خوبی میان خانواده پرزیدنت بوش و خاندان سعودی برقرار بود. در نهایت در سال ۲۰۰۱ در واشنگتن این نتیجهگیری بر دیگر برآوردها چیره شد که آمریکا و رهبری ریاض، سرنشین یک کشتیاند.
اما آیا دلایل دیگری هم برای توضیح اینکه چرا آمریکاییها هیچگاه به طور جدی گزینه قطع روابط با عربستان سعودی را بررسی نکردند، وجود دارد؟ منافع.
کارشناس مطالعات خاورمیانه و خاور نزدیک، به پیشینه روابط دو کشور اشاره میکند و میگوید: «این روابط به دهه ۴۰ میلادی برمیگردد، رابطهای که موضوعش در ابتدا مسئله نفت بود.»
مشترکات امروز؟
امروزه به سختی میتوان گفت، مسئله برای آمریکا واردات نفت از عربستان است. مسئله آمریکا در برخورد با عربستان بیشتر با توجه به حجم تولید نفت در این کشور، به توانایی عربستان در تأثیرگذاری بر قیمت نفت در جهان مربوط میشود.
از منافع استراتژیک باید به پنج پایگاه نظامی آمریکا در عربستان و در کشور همسایه آن، قطر و در بحرین اشاره کرد و سرانجام این واقعیت که سعودیها برای خرید سلاح و تسلیحات از آمریکاییها دهها میلیارد دلار خرج میکنند.
قتل جمال خاشقچی، خبرنگار سعودی با مأموریت یا با آگاهی ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان، میرفت که هر گونه امیدواری به آغازی دوباره در روابط دو کشور را نقش برآب کند. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، در کارزار انتخاباتی خود وعده داد کاری کند که ریاض بهای نقض حقوق بشر را بپردازد.
پس از رئیس جمهور شدن اما بایدن در مصاحبهای با تلویزیون "ای بی سی" میان "مشارکتکنندگان در این قتل" و ولیعهد تفاوت قائل شد و "سیاست واقعگرایانه" در آن مصاحبه اینگونه طنینانداز شد: «من به پادشاه، به پدرش گفتم همه چیز تغییر خواهد کرد. ما همه کسانی را که در این عمل دخیل بودند پاسخگو میدانیم، اما نه ولیعهد را. برای اینکه به یاد ندارم تا به حال در مورد متحدانمان سراغ دولتمردانی که بر سر کارند، رفته باشیم و آنها را مجازات کرده باشیم.»
مبارزه بر سر یک قانون
تری استرادا در گفتوگویی تلفنی از گامهای بعدی میگوید. یک قانون قرار است وزارت دادگستری را وادار به انتشار اسناد مربوط به نقش سعودیها در حمله ۱۱ سپتامبر کند. استرادا میگوید، هنوز امیدوار است و برای ادامه این مبارزه باید امیدوار بماند.
او امیدوار است که انتشار اسناد محرمانه باعث شوند رابطه با عربستان سعودی از نو تعریف شود. او خواهان تخریب این رابطه نیست اما میگوید: «مهم است که مشخص شود، سعودیها چه نقشی در تأمین مالی تروریسم داشتهاند. این مسئله امروز با توجه به آنچه که در افغانستان میگذرد، بیش از هر زمان دیگری مهم است.»
استرادا به عنوان یکی از بازماندگان قربانیان ۱۱ سپتامبر، برخلاف کارشناسان دیگر در واشنگتن بر این باور است که عربستان سعودی هیچگاه از حمایت از تروریستها دست برنداشته است. او میگوید: «آمریکا حتی تا امروز هم نحوه جریان و گردش پول در گذشته را روشن نکرده است.»
310 310
نظر شما