روزنامه ایران نوشت:

بیژن بیرنگ از آن دسته هنرمندانی است که سال‌ها حضور در رسانه‌ای چون تلویزیون، به قول خودش تاریخ تلویزیون را شده است.

 او با ساختن سریال‌های همسران و خانه سبز در ذهن مخاطبان ماندگار شد و شاید به همین دلیل گزینه‌ای خوب برای صحبت درباره این که چرا سریال‌های دهه 60 و 70 بیشتر در ذهن مخاطب مانده‌اند، باشد گفت‌وگوی ما را با این هنرمند می‌خوانید:

آقای بیرنگ به نظرتان چرا سریال‌هایی که در دهه 60 و 70 از تلویزیون ما پخش شد بیشتر از سریال‌های دهه 80 به یاد مردم مانده است؟
دهه‌های 60 و 70 دهه‌های خاصی بودند. می‌گویند هنر متأثر از شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... است. من در مورد خوبی و بدی آن دوره صحبت نمی‌کنم. حرف من این است که گاهی در شرایطی، اتفاقاتی می‌افتد. شاید دلیلش این باشد که نگاه جمعی و باورهای آدم‌ها متفاوت است. ما درباره خوبی و بدی آن دوران نمی‌توانیم صحبت کنیم فقط می‌توانیم بگوییم که متفاوت بود. همیشه درباره خودم می‌گویم که بعد از انقلاب تاریخ تلویزیون هستم چرا که پس از انقلاب هیچ کسی به اندازه من با سازمان همکاری نکرد.

من 33 سال کار کردم و در این بین 13 سال شرایط کاری و اجتماعی ایجاب کرد که نباشم. ولی در هر حال این تاریخ یک چیزهایی را به ما می‌گوید. وقتی می‌گوییم یک دهه یعنی بچه‌ای که ده سالش است ده سال بعد بیست ساله می‌شود. از سال 60 تا پایان دهه 80 سه نسل جوان داریم. سه نسل کودک داریم و اینها شرایط اجتماعی دارند و نیازهایشان با هم فرق می‌کند.

البته باید به این هم توجه داشت که الآن با وجود رسانه‌های دیگر حق انتخاب مخاطبان بیشتر شده است؟
الآن حق انتخاب مردم هم بیشتر شده است. مردم حق انتخاب و دیدن رسانه‌ها را دارند. در این مدت اینترنت آمده است. ماهواره با تمام محدودیت و درست و غلط بودن وجود دارد و ما نمی‌توانیم منکر وجود ماهواره شویم. مخاطب ما در دهه 60 و 70 حق انتخاب نداشت، دهه 60 ویدئو وجود نداشت، اما در دهه 70 ویدئو وارد خانه‌های مردم شد. در دهه 80 ماهواره آمد و در این شرایط سلیقه مردم هم تغییر می‌کند. این تغییر سلیقه در کنار رقابت با رسانه‌های جدید اتفاقات خاصی را ایجاد می‌کند.

این نگاهی بود که می‌توانست نگاه داخلی مملکت باشد یعنی ما می‌توانستیم تصمیم‌گیری فرهنگی کنیم و بر مبنای این تصمیم‌گیری‌ها برنامه‌سازی کنیم. با این حساب که رقیبی نداریم و تماشاگر هم محدودیت این را داشت که برنامه‌های ما را ببیند.

اینها که گفتید بیشتر درباره دهه60 و 70 بود، نظرتان در مورد دهه 80 و برنامه‌سازی در این مقطع چیست؟
متأسفانه در دهه80 با ظهور رقبا شاید سهل‌انگارانه‌تر به مسائل فرهنگی نگاه کردیم و شروع کردیم به همان روزنامه درآوردن. روزنامه تاریخ مصرف دارد و ماندگاری ندارد. من فکر می‌کنم در دهه 80 در برنامه‌سازی ساده‌انگاری شد و چون سلیقه مخاطب هم خیلی ساده شد باعث شد تولیدکنندگان مواد فرهنگی کارشان را ساده بگیرند.

خیلی‌ها معتقدند اگر سریال‌هایی مثل «پدرسالار»، «همسران» و... الآن پخش شود مخاطب آن زمان را ندارد، نظر شما چیست؟
من فکر می‌کنم در طول این سال‌ها بارها این سریال‌ها بازپخش شده‌اند و با وجود اینکه طی بازپخش‌ها در زمان مناسبی روی آنتن نرفته‌اند اما باز هم مخاطب داشتند. وقتی دخترخانم 15 ساله‌ای درباره «خانه سبز» یا «همسران» صحبت می‌کند حتماً در بازپخش‌ها این سریال‌ها را دیده است. البته الآن مسئله ما اصلاً این نیست که اگر آن سریال‌ها پخش شود چه اتفاقی می‌افتد، مهم این است که این سریال‌ها در زمان خودشان آن تأثیرگذاری لازم را داشته‌اند. به نظرم چنین سریال‌هایی حرف‌هایی دارند که هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود ممکن است تکنولوژی پیشرفت کرده باشد ولی به لحاظ محتوایی هر کدام از این سریال‌ها یک رویداد تاریخی هستند که دیگر تکرار نمی‌شوند.

چرا در دهه 80 با وجود اینکه رسانه‌های رقیب ظهور کردند، برنامه‌های تلویزیون افت کیفیت داشته‌اند؟
یک بخشی از این مسئله به برنامه‌سازان ربط پیدا نمی‌کند. آن چیزی که باعث ماندگاری سریال‌های آن دوران شد شرایط مدیریت فرهنگی و نیازهای فرهنگی باعث شد برنامه‌سازان به آن شکل کار کنند. باید ببینیم چطور می‌خواهیم با این رسانه‌های رقیب رقابت کنیم. در کمیت یا کیفیت؟

وقتی به طرف کمیت می‌رویم همین اتفاقات می‌افتد مثل اینکه بگوییم فلان شبکه ماهواره‌ای فلان قدر سریال دارد و ما هم باید پا به پایش سریال بسازم و یادمان می‌رود آن شبکه محصولاتش را از انواع کشورها می‌خرد ولی ما می‌خواهیم همه را تولید کنیم، شرایط تولیدی ما و امکانات تولیدی ما به لحاظ فرهنگی و تکنیکی آنقدر زیاد نمی‌تواند باشد که بخواهیم این همه برنامه تولید کنیم و نتیجه این می‌شود که به سمت ساده‌انگاری می‌رویم.

این یک پروسه تحقیقاتی می‌خواهد اگر بخواهیم جلوی شبکه‌های ماهواره‌ای را بگیریم این‌طور نیست که من برنامه‌ساز بگویم می‌خواهم مخاطب را از طرف شبکه‌های ماهواره‌ای جذب کنیم پس برای کانال‌های خودمان این جنس برنامه بسازیم. این کار یک برنامه‌ساز نیست. تقابل فرهنگی کردن کار پیچیده و زمانبری است و خیلی تخصصی باید به این ماجرا نگاه کرد. این وظیفه کمپانی‌هاست و در ایران صدا‌و‌سیما کمپانی تولیدکننده است. کمپانی باید بداند چه می‌خواهد و به چه شکل می‌خواهد با رسانه‌های رقیب، رقابت کند. کمپانی باید هسته‌های تحقیقاتی عمیق و کارشناسانه خودش را به کار بگیرد. رسانه یکی از پیچیده‌ترین مقوله‌هاست برای همین تزهای دکترا و ... در مورد رسانه وجود دارد و دانشکده در این زمینه داریم.

ما می‌خواهیم همه چیز را ساده بگیریم و با همین ساده‌انگاری جلوی تهاجم فرهنگی را بگیریم. مطمئن باشید رسانه‌های رقیب ما خیلی هدفمند و با تحقیق این کار را انجام می‌دهند. آنها آمدند تا تأثیرشان را بگذارند. خراب کردن خیلی آسان‌تر از ساختن است. آنها می‌خواهند خراب کنند و ما می‌خواهیم بسازیم و طبیعتاً ما باید انرژی بیشتری بگذاریم. تغییرات فرهنگی و ساختن یک فرهنگ کار بسیار سختی است. اگر دلسوز این مملکت و عاشق مردم مملکت هستیم وظیفه داریم احساس مسئولیت کنیم چرا که عشق مسئولیت است.

58301

کد خبر 156707

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =