از آخرین باری که قرار بوده فیلمی از عباس کیارستمی اکران شود، نزدیک به یک دهه میگذرد و هنوز میگذرد و هنوز بحث برسر نمایش عمومی فیلمهای کیارستمی یک مسئله ظاهراً بیجواب است. اگر به یاد داشته باشیم که «باد ما را خواهد برد» دچار چه ممیزیها شد میتوانیم گره کار را پیدا کنیم. یکی از مواردی که اداره کل نظارت و ارزشیابی وقت، اجبار کرده بود که کارگردان باید از فیلمش حذف کند، صحنهای است که مردی در طویلهای نیمه تاریک به اشعار فروغ از زبان یک دوشیزه (دختری در حال دوشیدن گاو را دوشیزه گویند) گوش میدهد. البته این یکی از هجده مورد اصلاحی بود که به گفته کارگردان در آن زمان باعث میشد با رعایت آنها بیست دقیقه ناقابل از فیلم «باد ما را خواهد برد» حذف شود.
در نتیجه زمان فیلم از حدنصاب زمان فیلمهای قابل اکران کمتر شد و هیچ تهیه کنندهای حاضر به پخش فیلم شصت دقیقهای نشد. اینکه این صحنه از فیلم را با صحنهای مشابه در فیلمهای اکران شده اخیر مقایسه کنیم و ببینیم اروتیسم در فیلمهای تجاری روز بیشتر است یا نه به عهده کارشناسان رفتارشناسی جنسی معاونت سینمایی وزارت ارشاد است اما سؤال دیگری که مطرح میشود این است که چرا دیگر فیلمهای کیارستمی، که برنده جوایزمتعدد فیلمهای مخصوص کودکان و نوجوانان در ایران و جهان است، تاکنون به نمایش درنیامده است. چرا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هیچ تلاشی برای پخش فیلمهای کیارستمی و دیگر کارگردانان صاحب نامی همچون نادری و بیضایی انجام نمیدهد؟ در دورهای که کمپانی سریالسازی سروش هر سریال یک بار پخش مناسبتی را در بهترین بستهبندی به بازار پخش CD و DVD وارد میکند، چرا باید فیلمهای ارزشمند کارگردانانی همچون کیارستمی را از زیر پل سیدخندان و دست فروشان پلهای عابر پیاده خریداری کنیم؟
اگر این فیلمها فروش ندارند، چرا بخش خصوصی یعنی شبکه توزیع قاچاق فیلمهای سینمایی به صورت CD و DVD همچنان بسته فیلمهای کیارستمی را به بازار عرضه میکند و اگر فروش دارند این همه اهمال چرا؟
از طرف دیگر مگر از آخرین فیلم اکران شده کیارستمی چقدر به تهیه آن پرداخت شده که تهیه کنندگان سه فیلم آخر کیارستمی علاقهای به نمایش عمومی آن داشته باشند. اینکه کیارستمی اعلام میکند من هیچ بدهی به سینمای ایران ندارم به غیر از مفهوم معنوی آن کاملاً جنبه مادی و ریالی هم دارد. در فهرست وام گیرندگان و بدهکاران میلیاردی و میلیونی فارابی و ارشاد هیچ وقت به نامهایی همچون کیارستمی، پناهی، یا قبادی برنمی خوریم و همین افراد از مزایا و تسهیلات اکران عمومی کمتر بهره بردهاند.
در نظر دانشجویان و کارشناسان خارجی علاقه مند به سینمای ایران، یک سالن سینمایی در بهترین نقطه تهران مثل موزه سینمای ایران وجود دارد که در یک برنامه منظم سالانه تمام فیلمهای شاخص کیارستمی، پناهی، قبادی، نادری، کیمیاوی، مخملباف و... را که گرایش هنری دارند و شاید در اکران عمومی اقبالی نداشته باشند مثل همه سینما تکهای جهانی به نمایش میگذارد و این سینماتک یا کلوپ فیلم نه مانند موزههای معاصر سوت و کور و خلوت، بلکه همچون سینما فرهنگ در زمان اکران یکی از فیلمهای گیشهای پررونق و شلوغ است. اما این آرزو نه تنها برای آنها که برای ما هم خواب و خیالی است که گویی هیچ وقت برآورده نمیشود.
هیچ وقت، گویی هرکس به هر مقامی که میرسد عزم جزم میکند فیلمهای هنری ایران را به نمایش نگذارد. مهم نیست این فردکیست و چه تفکری دارد. نظامی است یا انتظامی، کلاهی یا غیرکلاهی. فقط روی میز اداره کل نظارت و ارزشیابی یک دستورالعمل جاری و ساری است و آن این که فیلمهای به اصطلاح خودشان «هنری و فرهنگی» اکران نشود. به هیچ عنوان، به هیچ قیمت و تحت هیچ شرایط. بنابراین اگر از شما سؤال شد چرا فیلمهای کیارستمی اکران نمیشود شما یک جواب بدهید؛ هیچ.
نظر شما