۱۳ نفر
۱۷ تیر ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۷
چرا نمی‌توانیم بین‌المللی شویم؟

کانونی ترین علّتی که یک کشور بین المللی می شود، ساختار اقتصادی آن است.

به محض اینکه دولتی تصمیم گرفت و مقرر کرد مسئولیت تولید، توزیع، کسب درآمد، ایجاد اشتغال و معاش مردم نزد او باشد، ضرورت بین المللی شدن اقتصاد و کشور خود را از میان برداشته است. نمونۀ بارز این وضعیت، اتحادِ جماهیرِ شوروی است. در مقابل، وقتی دولتی زنجیرۀ تولید، مصرف، درآمد و اشتغال را به بخش خصوصی محوّل کند، «مجبور» می‌شود نظام اقتصادی خود را در معرض اقتصاد بین الملل قرار دهد. بخش خصوصی به قیمت، فروش، بهینه سازی مواد اولیه، رقابت، کیفیت خدمات، زمان، کارآمدی و وضعیت بازار حساس است. بخش خصوصی ساختاری دارد که اجازه نمی‌دهد کارمند تا ساعتِ 10 صبح مشغول صرف صبحانه باشد یا با مشتری بد رفتاری کند یا کالای نا مرغوب عرضه کند. هر لحظه و هر رفتار با اهمیت است. علاوه بر بازار و رقابت داخلی، بخش خصوصی به محض ورود به بازارهای خارجی «مجبور» است کارآمد و رقابتی باشد. اگر صنعت خودرو در 10 کشور دیگر فروش داشت و با هیوندای و تویوتا رقابت می کرد، آیا می توانست به تولید خودروی بی کیفیت ادامه دهد؟ زیمنس در 80 کشور فعالیت می کند. در محافل صنعتی جهان، دقت، زمان شناسی، کیفیت و برنامه ریزی زیمنس زبانزد همگان است. چه در صحنۀ داخلی و چه بین المللی، اگر ساختار رقابتی نباشد، چه دلیلی دارد شرکتی به کیفیت اهمیت دهد؟ وقتی رقابت نباشد، چه اهمیتی دارد که مشتری رضایت داشته باشد؟ صنعت خودروی کره جنوبی بیست سال در صحنۀ جهانی زحمت کشید تا در کنار صنعت خودروی آمریکا، ژاپن و آلمان قرار گیرد. شرکت هواپیمایی ترکیه، هتل داری، صنعت رستوران و مراکز خرید این کشور چند دهه با فرانسه و ایتالیا رقابت کردند تا کشورشان را در 10 کشور اول مقصد توریسم جهان قرار دهند.

بین المللی شدن اقتصاد یک کشور، پی آمد بسیار تعیین کننده‌ای نه تنها در تولید و معاش، بلکه در شخصیت و رفتار آحاد یک جامعه دارد: شفافیت قوانین، مقررات، سیاست گذاری ها و آیین نامه ها. به محض اینکه شرکتی بین المللی شد، باید عملیات و گردش کار خود را شفاف سازی کند چون به محض کوچک ترین تقلب، حیله گری، حساب سازی و تزویر، اعتماد، جایگاه و ارزش سهام خود را در بازار از دست می دهد. رقابت و بازار، درستکاری را هم به دنبال می آورد نه ضرورتاً به واسطه مبانی اخلاقی بلکه به موجب اعتماد سازی، جلب مشتری و با هدف افزایش فروش وسهم بازار. شفاف سازی سازمانی، شفافیت رفتاری افراد را به دنبال می آورد. اقتصادِ یک کشور نمی تواند بین المللی شود ولی در هاله ای از ابهام، مدیریت سازمان های موازی، گیر و دار بوروکراسی، بازی با آمار و تغییر خلق‌الساعه سیاست گذاری‌ها بماند. همین که اقتصاد بین المللی شد، «مجبور» است شفاف باشد. جالب توجه اینکه حکومتِ ویتنام، متمرکز، اقتدارگرا و کمونیستی ولی اقتصاد آن بین المللی، شفاف و رقابتی است. مالزی، سنگاپور، ترکیه، اندونزی و مکزیک نیز در این چارچوب قرار می‌گیرند. استنتاج مقایسه‌ای این کشورها، این اصل را اثبات میکند که دموکراسی ضرورتاً مقدمۀ رشد و توسعۀ اقتصادی نیست. در کلِ جهان ظاهراً فقط در یک کشور، تقدم و تأخر توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی بحث می شود. بقیۀ حاکمیت ها عموماً مستقل از ماهیت نظام سیاسی آنها، «تصمیم» گرفته اند اقتصاد و بین المللی شدن اقتصاد را مبنا قرار دهند. چندین دهه است در کشور بحث «شایسته سالاری» می شود. وقتی 85درصد اقتصاد یک کشور نزد نهاد دولت است، تحقق «شایسته سالاری» در نظام اجتماعی امری نزدیک به محال است. چندین دهه است در کشور بحث می شود چگونه از «مدیریت های فردی به مدیریت های سیستمی» حرکت کنیم. تنها با اقتصادِ غیر دولتی و بین المللی شدن اقتصاد، مهارت و سیستم اولویت پیدا می کنند. چندین دهه است در کشور بحث «کارآمدی و مبارزه با فساد مالی و اداری» در جریان است. اگر فعالیت و نظام بانکی به معنای دقیق و عملیاتی کلمه، خصوصی باشد، هیچ گاه بانک خصوصی 65 میلیون یورو بدون وثیقه به فردی وام نمی دهد و وقتی هم وام داد آنقدر مکانیزم های نظارتی دارد که پروژه ها را تا سه سال به اتمام می رساند. چندین دهه است نسبت به «فرار سرمایه» ابراز نگرانی می شود. ناکارآمدی ها و دخالت های دولتی است که اقتصاد ناسالم و «بی ثباتی» به بار می آورد و زمینه های فرار سرمایه را فراهم می کند.

اتفاقِ مهمِ دیگری که به موازاتِ بین المللی شدنِ اقتصاد می افتد، این است که مردم به کار و فعالیت در کشورشان علاقمند می شوند چون فضا و ساختار لازم برای درآمدزایی و زندگی معقول وجود دارد. قابل اتکاءترین حامیان ناسیونالیسم و علاقه به وطن در میان طبقۀ متوسط و بخش خصوصی است. در چنین جوامعی، نفوذ سیاسی خارجی در حداقل خود می باشد. این طبقه به کشورش نیاز دارد تا بهتر زندگی کند. اسراییلی ها در دهۀ 1960 به این نتیجه رسیده بودند که با توجه به درجۀ فقر در جامعه و دولت خاورمیانه ای، با همان انگیزۀ اول ( یعنی مالی) می توانند افراد را به خدمت بگیرند و نیازی به توسل به مشّوق های بعدی نیست. فقر، تعهد به خاک و کشور را به شدت ضعیف می کند. مردم مالزی، اندونزی، ویتنام و سنگاپور لزومی ندارند به فکر مهاجرت به کشور دیگری باشند چون در میهن خود فرصت رشد، رقابت و بهبود زندگی خود را دارند. برای ظهور ناسیونالیسم، طبقۀ متوسط و بخش خصوصی که عمدتاً اقتصاد را در دست داشته باشند، یک ضرورت حیاتی است. ناسیونالیسم یک موضوع انتزاعی و احساسی نیست، بلکه امری واقعی و کمّی است. به موازات رشد تعلقِ خاطر به خاک به موجب بین المللی شدن اقتصاد، اندیشۀ سیاسی هم متعادل می شود زیرا عمومِ افراد متوجه می شوند زندگی آنها در گروی رقابت در داخل و خارج است و سخنان تند، عمدۀ مشتریان خود را از دست می دهد کما اینکه رادیکالیسم در امارات و ترکیه در حداقل خود قرار دارد. رانت نباشد افراطی گری به حداقل خود می رسد. چرا درصدِ قابل توجهی از اقشار مختلف در روسیه از الیگارشی این کشور بدون آنکه در قلب خود کوچک ترین اعتقادی داشته باشند دفاع و حمایت می کنند؟ چون از نظر مالی به آن وابسته اند و رانت حکومتی در اختیار آنهاست. عراق دارای قانون اساسی دموکراتیک است ولی به اذعان خود مقامات عراقی، سیستمی فاسد به لحاظ اداری و مالی دارد زیرا که اقتصاد، دولتی است و داشتنِ مقام در این کشور به معنای دسترسی به رانت و امکانات و احتمال سوءاستفاده، فساد مالی و فرصت طلبی های سیاسی است. سیاست سالم در گروی اقتصاد غیر دولتی است. چرا رغبت به کار دولتی در آمریکا همیشه ضعیف بوده؟ چون در بخش خصوصی حداقل پنج برابر حقوق و مزایا بیشتر است. بی دلیل نیست که بالای 95درصد نیروی کار این کشور برای بخش خصوصی کار می کند. در مصر هم بخش خصوصی هست ولی در دالان های دولت تنفس می کند، استقلال ندارد و در خدمت حاکمیت است که به آن سرمایه داری اَنگَلی می گویند (Parasite Capitalism).

باز از مزایای بین المللی شدن اقتصاد این است که ساختار عمرانی یک کشور چون در معرض جهان قرار دارد، اصلاح شده و کارآمد می شود. جاده ها، فرودگاه ها، بنادر، هتل ها و حفاظت از محیط زیست اهمیت پیدا می کنند. کشوری که اقتصاد بین المللی دارد نمی تواند هوای آلوده داشته باشد. در کشوری که اقتصادِ بین المللی دارد مردم «مجبور» می شوند زبان های خارجی بیاموزند. در دوبی 125 ملیت زندگی می کنند و امارات پنج برابر جمعیت خود شهروند خارجی دارد. طیف وسیعی از آداب، فرهنگ ها و زبان ها در کنار هم کار و زندگی می کنند. مردم می آموزند که باید به ملت ها و فرهنگ ها و قرائت های مختلف گوش فرا داد، احترام گذاشت و آموخت. بین المللی شدن اقتصاد به اصلاح مهارت های روابط عمومی می انجامد و همزیستی در عین تکثر فرهنگی، امری عادی می شود.

در مباحث کلاب هاوس که بعضاً 7 – 8 ساعت هم به طول می انجامد، نوعی «سردرگمی تئوریک» به مشام می رسد. مشکل چیست؟ از کجا باید شروع کرد؟ قانون مشکل دارد یا فرهنگ؟ به چه کسانی باید توجه کرد؟ مشورت داد؟ نصیحت کرد؟ مشکل از دولت است یا مردم؟ تاریخ است یا جامعه؟ حملۀ مغول مقصر است یا حملۀ عثمانی؟ چرا آمریکا حرف گوش نمی کند؟ اِشکال در این تیم مذاکره کننده است یا آن تیم؟ ایراد در روشنفکران است یا فعالین سیاسی؟ این دولت مقصر است یا آن دولت؟ ساختارباید اصلاح شود؟ یاافکار؟ یا افراد؟ و ترتیب کدام است؟ البته این سردرگمی تئوریک از زمان مشروطه وجود داشته است. به عبارت دیگر، اجماعی در تعیین تقدم و تأخر قدم هایی که باید برای اصلاح امور برداشته شود، نیست. به بیان دیگر، «تئوری توسعه مورد اجماع» نداریم. در مباحث کلاب هاوس به ندرت از تجربیات کشورهای دیگر مثال آورده می شود. برزیل چه کار کرده که از روسیه در تولید ناخالص ملی جلوتر است؟ چرا اندونزی با سرعت نور در حال پیشرفت است؟ الگوی امارات چیست؟ چرا سنگاپور شفاف ترین نظام بانکی جهان را دارد؟ چگونه چین فقط در 20 سال به گونه ای عمل کرد که 60درصد آنچه مردم آمریکا مصرف می کنند چینی است؟ چگونه مکزیک در بسیاری موارد به آمریکا «نه» می گوید و در عین حال حدود 650 میلیارد دلار با آن کشور تجارت دارد؟ روسیه اولین دشمن آمریکاست که در عموم عرصه ها با آن در تضاد بوده و مقابله می کند، ولی مکزیک با مسکو، هم روابط خوبی دارد و هم در جنگ اوکراین، روسیه را محکوم نکرد. مکزیک چین را به شریک دوم تجاری خود تبدیل کرد تا از آمریکا امتیاز اقتصادی و سیاسی بگیرد. بنظر می رسد این کشورها و شهروندان آنها در سردرگمی تئوریک به سر نمی برند زیرا به عنوان اولین و تعیین کننده ترین قدم در تئوری توسعه، اقتصاد خود را غیر دولتی کرده اند و با ابزار مالی، اداری و سیاست گذاری از فعایت بخش خصوصی خود در داخل و صحنۀ جهانی حمایت می کنند. همین طور با محدود کردن دولت به امر قانون گذاری و نظارت، از ظهور اختلاس، دروغ، حیله گری، تقلب، احتکار، فرصت طلبی و خروج سرمایه جلوگیری کرده اند. هم اکنون تولید کنندگان خودرو در صف ایستاده اند تا مکزیک به آنها مجوز تولید در خاک خود را صادر کند. البته عموم این کشورهایی که از سردرگمی تئوریک عبور کرده اند، یک پیش شرط را قبول کرده و به آن عمل کرده اند: «با داخلی ها قدرت را share می کنند و با خارجی ها ثروت را». در سال 2016 گروه HNA چینی با حدود 6.5 میلیارد دلارتوانست 25 درصد از گروه هتل هیلتون را خریده و دو نفر از ده نفر هیات مدیره را چینی کند. از سال 2002 تا کنون، چینی ها با هزینه کردن حدود 120 میلیارد دلار شرکت های آمریکایی را خریده اند. در عین حال، معلوم نیست این پیش شرط با فرهنگ سیاسی خاورمیانه ای ها که کنترل را به جای مدیریت ارزش گذاری می کنند تا چه حد سنخیت داشته باشد. سردرگمی ها از آنجا شروع می شود که تجربۀ بشری چه در گفت و گوها و چه در مدیریت ها تقریباً تعطیل است.

* دکترای رشته روابط بین‌الملل از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1649167

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 30
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۷:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    18 5
    این حرفها در قالب تئوریک اقتصاد حاکم بر جهان درست است. با تکنیک ایشان می توان حتی امریکا و چین شد. زمان میبرد اما کاملا شدنی است به شرط پذیرش قواعد بازی. قواعد مبتنی بر اقتصاد ثروت ساز و ثروت اندوز نه قواعد حاکمیتی ایدئولوژیک. در زیرلایه سخنتان این جمله است "بیایید مثل همه بازی کنیم نون بیار کباب ببر" میشی امارات. چه فرقی هست بین امارات و امریکا چه فرقی هست بین چین و انگلیس جز پوسته ظاهر حزب کمونیست و اصلاحاتی که تندرو های ایدئولوژیست را به خد سمبل و نه تیوریسین تنزل داده؟ میشود جمهوری اسلامی ساخت که باقاعده سکولار (لیبرال، سوسیال، کمونیست، ...) بازی کند شیعه هم باشد، هرکاری هم مایل است بکند اما با قاعده جهان بازی کند. ایران هنوز راهی پیدا نکرده که با ایدئولوژی متفاوت بتوان بر سفره یکسان نشست چون اقتصاد بی سیاست معنی ندارد و رفتن به راه دیگران یعنی پذیرفتن قواعد تفکر آنها. اینجور دشمنی عزیزان با اسراییل هم خاتمه میابد کافیست بگویید چه می خواهید توافق در دسترس است.
    • امضای کری تضمین نيست IR ۰۸:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
      14 19
      همین سريع القلم مشاور اقتصادی دولت روحانی بود... ازدیدگاه او استقلال بی معنا است
    • سعیدی IR ۱۱:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
      20 9
      درود بر دکتر سریع القلم مرد عمیق و اندیشمند روزگار ما
    • IR ۱۱:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
      8 31
      مربی دوره ات تموم شده بمون همون خارج برای خودت بنویس دیگه ملت شماها رو نمی خوان سید محرومان کار رو تمام کردو ما در انتظار آینده ای انقلابی تر هستیم که شما روشنفکرها جایی در اون ندارید
  • IR ۱۸:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    6 31
    فقط موشک کرک و پشم بین الملل تان را در میاوریم
  • حداد IR ۱۹:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    8 24
    آیا چین با چنین نگاهی به اقتصاد بین المل وارد شد؟ یا نگاه استقلالی خود رو نسبت به جهان همواره حفظ کرد
  • رضایی IR ۱۹:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    29 10
    بسیار مقاله غنی و پر باری بود آقای دکتر ممنون از این دقت نظر شما در نسبت امور جهانی و اقتصاد بین الملل
  • سپیده IR ۱۹:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    33 14
    در کشوری که اقتصادِ بین المللی دارد مردم «مجبور» می شوند زبان های خارجی بیاموزند اما در ایران آموزش زبان انگلیسی را برای دانش آموزان محدود و ممنوع کرده اند
    • IR ۱۱:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
      5 5
      آفرین بر سپیده
  • محمدرضا کشفی IR ۱۹:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    7 18
    با جنابعالی در این بند مقاله موافق نیستم : اتفاقا در اون کشورها هم شهروندان آنها در سردرگمی تئوریک به سر می برند اصلا مباحث تئوریک ربطی به شهروندان ندارد مسائل دیپلماسی و مسائل کلان اقتصادی در سطح کوچه و خیابان مطرح نمی شود
  • IR ۱۹:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    27 1
    وضعیت کشور ما اقتصادِ در هاله ای از ابهام، مدیریت سازمان های موازی، گیر و دار بوروکراسی، بازی با آمار و تغییر خلق‌الساعه سیاست گذاری‌ها و دست نهادهای امنیتی است
  • سید رضا عارف IR ۱۹:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    23 7
    خیلی عالی بود متشکر از این مطلب خوب
  • IR ۱۹:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    14 51
    شما یک استاد غرب زده هستی که فقط شعارهای آمریکایی رو برای ملت ترجمه می کنی . دوره ات گذشته مربی. تموم شده دیگ دولتت رفت دنبال باقالی ها.... دولت روحانی هم با شعارهای امثال تو کشور رو بدبخت کرد
    • IR ۰۸:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
      18 4
      مغزهای کوچک رنگ زده
    • IR ۱۰:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
      18 4
      واقعا برای شما متاسفم همین تفکرات دگم و بسته باعث فرار خیلی از اساتید و اندیشمندان این مرز و بوم شد. بایستی همدیگر رو نقد کنیم نه اینکه راحت تهمت بزنیم و کسی که موافق ما نیست را غیر خودی بدانیم! آقای دکتر سریع القلم جزء نخبگان درجه یک این کشور هستند که امیدوارم سخنانشان در کشور عملی شود. ایشان نیز می توانستند به آمریکا و یا جاهای دیگر بروند اما مانده اند و تلاش می کنند با آموزش دانشجویان به نجات کشور کمک کنند.
  • IR ۲۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۷
    11 6
    همیشه نظراتتون متین و درست جناب استاد
  • ناشناس IR ۰۷:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    12 6
    بنده یک کارگر هستم ‌.تقریبا تمامی مقالات و سخنرانیهای دکتر سریع القلم را خوانده ام .ارزویم این است که روزی همه مسئولین ونمایندگان مجلس ودانشگاهیان ومردم این مقالات رابخوانند..
  • IR ۰۹:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    10 4
    چون اگر بين المللی بشویم ، سطح توقعات مردم میره بالا ، اونوقت با این سیستم پوکیده و زهوار در رفته الان ، نمیشه جواب گوی نیاز های جدید مردم بود .
  • میلاد از ساری IR ۱۰:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    8 2
    سلام مطالب مندرج این مطلب درست است. اما حق مطلب به تمام ادا نشده. واقعیت این اسن که چهل و اندی سال کشور با شعار ها و هدف ها و استراتژی هایی اداره شداه با اصول بین المللی و ساختار اقتصاد آزاد منافات داشته است. نمی شود در کشوری که استراتژی کلی نظام بر پایه مقابله با امپرالیسم و نظام سرمایه داری بوده و سیاستگذاران اصلی بر این امر تاکید دارند و حفظ این روند رو اوجب واجبات می دانند ، از اقتصاد آزاد صحبت کرد. پر واضح است که جمهوری اسلامی به معنا بنیادین هیچ گاه با نظام سلطه بین الملل سازش نخواد کرد و از طرفی سران نظام سلطه به رهبری آمریکا هیچ گاه کشوری همچون ایران با این سیستم حکمرانی را در معادلات اقتصادی جهانی بازی نخواهند داد. از طرفی حرکت سیستم حکمرانی در جهان از تصمیم گیری جزیره ای به تصمیم سازی بین المللی تغییر یافته معنا استقلال ملی نیز تعریفی جدید دارد که از نظر ما شاید با استقلال و آزادی کشورمان منافات داشته باشد. به هر حال با شرایط فوق حاکمان و نظریه پردازان داخلی و معتقد به نظام جمهوری اسلامی هیچ گاه یک نظریه اقتصادی درست مستقل از امپریالیسم یا کمونیسم و .... ارائه ندادند.....
    • محمود IR ۱۱:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
      5 1
      خیلی با نظرت موافقم عالی جواب دادی دیپلماسی این کشور با حرف های امثال ایشون فرسنگ ها فاصله داره
  • سالار IR ۱۱:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    10 5
    واقعا متن پر مغزی ست کاش مقامات کشور بخوانند
  • IR ۱۱:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    13 20
    آقای غرب زده طرفدار روحانی نتیجه افکار امثال تو رو هشت سال دیدیم توی این مملکت شما ملت رو بدبخت کردی
  • IR ۱۱:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    3 1
    چرا؟ وقتی با همه دنیا سر جنگ داریم چه جور می تونیم بین المللی بشیم؟
  • IR ۱۱:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    3 1
    با این ملت هیچکاری پیش نمیرود،چرا تمام دولتهای ایران از مشروطه تا الان تقریبا فشل و متکی به نفت و ایدئولوژیک بودن ،چون ملت ایران هیچگاه با هیچ دولتی همراه نبودن و کمک نکردن، این ملت صد ساله فقط میگه بیار تا من بخورم بدون زحمت
  • عالیجناب تسو IR ۱۱:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    3 2
    فقط به خاطر حجاب و جنگ طلبی
  • داریوش IR ۱۲:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    0 3
    تقریبا غالب جامعه شناسان اقتصادی و اقتصاددانان (حتی فارغ از لیبرال ها و نئولیبرالها) بر این باورند که با کوچک سازی و محدود کردن دولت به امر قانون گذاری و نظارت، از ظهور اختلاس، رانت، دروغ، حیله گری، احتکار، فرصت طلبی و خروج سرمایه جلوگیری میشه و راه برای توسعه اقتصادی باز میشه؛ ارتباط با دو کشور استعمارگر روسیه و چین، و پنج کشور بسیار فقیر و دست نشانده روسیه(ونزوئلا، سوریه و...)، تنها عقب ماندگی بیشتر را به همراه داشته و خواهد داشت. اما نمیدونم چرا غالب اندیشمندان و روشنفکران ما (مانند ما) بر اساس پارادایم "گاهی به نعل گاهی به میخ" رفتار می کنند؛ در طول صد سال اخیر، نمیتوان کسی را یافت که با صلابت، اندیشه راسخی را ارائه کرده باشه. (از ملکم خان و آخوندزاده و آقاخان کرمانی گرفته تا تقی‌زاده و بهار و جمالزاده و کسروی و شریعتی و بازرگان و مطهری و آل احمد و سروش و....). آقای سریع القلم؛ سریعا اول تکلیف خودت رو با رابطه بین سیاست، اقتصاد و فرهنگ مشخص کن، بعد راهکار ارائه بده. خودت بین این سه گیر افتادی؛ هر چند - به زعم خودت به ناچار - بیشتر بر طبل نخبه گرایی و اقتدارگرایی می کوبی.
  • مهدی IR ۱۵:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    2 2
    من از اقتصاد چیزی نمی فهمم، فقط احساس می کنم عنصر نه چندان کم اهمیتی به اسم "تحریم" را نادیده گرفته اید.
  • شهرام IR ۱۵:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    3 2
    درود برشما استاد عزیز .بسیار مطلب قابل توجه و کاملی بود . ولی چه فایده ؟ گوش شنوایی نیست ؟ همه میدونیم راه پرسنگلاخی که داریم میریم به ترکستان هم نمیرود ولی باز هم اصرار داریم که بریم به هر قیمتی که شده .حتی به قیمت بدبختی ، فلاکت و فراری دادن مردم .
  • سید محسن IR ۰۸:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
    2 1
    استاد عزیزم،ساختار مادام‌العمری و بی نظارتی ارشدان کشور مانع بین المللی شدن ماست
  • IR ۱۵:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۴
    0 0
    ایران درست نمی شود چون ثروت ایران در راه اهداف ایدئولوژیک هزینه می شود