از وقتی پدرش مرده بود طلب کارها امان ش را بریده بودند. تا همین یک هفته ی پیش که یک طلب کار دلش را شکست. "تا امروز هر جا نشستم گفتم خدا باباتو بیامرزه، اگه تا هفته ی بعد پولمو ندی می گم خدا باباتو لعنت کنه..."
از خیابان یک مقوا پیدا کرد و با دست خط کج و کوله اش نوشت : " کلیه فروشی، گروه خونی O+ "
1717
نظر شما