هفته‌نامه مثلث نوشت:

بیشتر ما وقتی نام رسول صدر عاملی به میان می‌آید، یاد مشکلات دختران جوان می‌افتیم.

این کارگردان 57 ساله سینمای ایران تاکنون چهار فیلم را با همین محور ساخته و در هر کدام به دنبال تصویر کردن مشکلات این قشر و ارائه راه‌حل بوده است. هرچند در ایران، با او نیز مانند دیگر فیلمسازان اجتماعی مهربانی نشده، ولی صدر‌عاملی نا‌امید نشده است.

مشکل مدیران معاونت سینمایی با فیلم شما چیست؟ چرا «زندگی با چشمان بسته» پس از سه سال به اکران رسید؟
سینمای اجتماعی یک تابو برای مدیران دارد و همیشه می‌گویند سیاه‌نمایی است. من اصلاً این موضوع را قبول ندارم و معتقدم که کار سینمای اجتماعی این است که به مسائل و مشکلات جامعه بپردازد و مدیران جامعه نیز باید به این فیلم‌ها توجه بیشتری کنند. سینما به خصوص در ژانر اجتماعی، رابطی بین مردم و مدیران و مسئولان است. اگر مسئولان جامعه به این نوع سینما اهمیت دهند، این سینما می‌تواند مشکلات مردم را منتقل کند یا درباره آنها هشدار دهد؛ ولی وقتی نسبت به این موضوع بی‌توجه می‌شود، فیلم‌ لطمه می‌خورد و این نوع سینما نیز به هدفش نمی‌رسد.

اشاره کردید که اکران «زندگی با چشمان بسته» در شهرستان‌ها با مشکل مواجه شد. دلیل این اتفاق چه بود و آیا هنوز این مشکل وجود دارد.
در چند شهر مانند همدان، اردبیل و اهواز مشکل حل شده و گفته‌اند که در شیراز هم مشکلی وجود ندارد، اما به نظر می‌رسد، دوستان فکر می‌کردند بهتر است این فیلم در شهر‌های مذهبی‌تر مانند مشهد، اصفهان و قم یا اکران نشود یا دیرتر اکران شود. البته من هنوز دلیل آن را نفهمیده‌ام و به نظرم، هیچ منطقی پشت این تصمیم نیست، چون اگر قرار است فیلمی دیده نشود، هیچ‌کسی نباید آن را ببیند و نمی‌توان متمایز کرد و گفت که مثلاً مردم تهران باهوش‌‌ترند، مردم مشهد یا اصفهان کم‌‌هوش‌ترند. من متوجه نشدم این تصمیم یا این نوع تنبیه و محدودیت قائل شدن برای من، چه خیری دارد.

موضوعی که شما هم به آن اشاره کردید، برداشت وجود سیاه‌نمایی در فیلم‌های اجتماعی است که بسیاری از فیلم‌های اجتماعی با همین اتهام در حاشیه قرار می‌گیرند و کمتر دیده می‌شوند. از نظر شما به عنوان یک فیلمساز اجتماعی، اگر هنرمندی بخواهد درد‌های جامعه را بگوید، بدون اینکه به سیاه‌نمایی متهم شد، باید چگونه عمل کند؟
فیلم من به جشنواره فجر راه نیافت، همان‌طور که نتوانستم فیلم را به جشنواره‌های خارجی که به دنبال نمایش آن بودند، بفرستم،‌ چون برای نمایش در آنجا هم ممنوع بود؛ همان زمان، حرف من همین بود که ایده‌آل‌ترین شکل یک فیلمساز اجتماعی این است که سیاه‌نمایی کند، یعنی حتی اگر ما در یک جامعه آرمانی و مطلوب هم زندگی می‌کنیم، وظیفه فیلمساز و مستند‌ساز اجتماعی این است که برود یک لکه کوچک، یک آسیب‌جزیی یا ناهنجاری کوچک را پیدا و آن را بزرگ کند تا این موضوع هشداری شود تا اگر سینما واقعاً مدیران و تصمیم‌گیرندگان درست خود را دارد، به آن توجه کنند.

برخی که معتقدند فیلم «زندگی با چشمان بسته» تلخ است به پایان‌بندی فیلم اشاره می‌کنند که در آن، فرد ناجی کشته می‌شود. آیا این نوع پایان‌بندی برای انتقال پیام خاصی بوده است؟
علی در این قصه قرار است یک الگو باشد. من در پرداخت شخصیت علی و امید حتی اغراق هم کرده‌ام تا بگویم خوب بودن تا این حد می‌تواند باشد، مانند «من ترانه 15 ساله دارم» که کسی باور نمی‌کرد معادل شخصیت ترانه در جامعه وجود داشته باشد؛ البته خود من باور داشتم به زن‌هایی که با چنگ و دندان خانواده خود را به تنهایی حفظ کرده‌اند. برای علی در فیلم «زندگی با چشمان بسته» دو انتخاب گذاشته شده است، یکی لبخند زیبا و دلنشین دختری که به نظر می‌رسد، دوستش دارد و راه دیگر، عبور از آن لبخند و رسیدن به مرگ بود.

 به نظر می‌رسد مرگ علی تأثیر‌های مثبت و مفید بیشتری را در محله و آدم‌های اطراف او می‌تواند بگذارد که همین اتفاق می‌افتد. کسانی که سال‌ها قبل و در آغاز فیلم، آن‌ها را مهربان و همدل و همراه می‌بینیم و با شروع فیلم، به نوعی آدم‌ها با هم غریبه می‌شوند و گویا تنازع بقا سبب شده تا آدم‌ها به یکدیگر توجه نکنند و فقط در زندگی هم سرک بکشند، با مرگ علی به هم نزدیک می‌شوند.

در خانواده‌های ایرانی هم وقتی عزیزی از دنیا می‌رود، دل‌ها به هم نزدیک‌تر می‌شود، این بخشی از فرهنگ‌ ماست و خیلی هم خوب نیست که ما حتماً باید قربانی بدهیم تا به درک برسیم. ضمن اینکه چند صحنه قبل از مرگ علی، نزدیک است ماشین به پرستو بزند. طبیعی است که اگر من فیلم را با لبخند پریسا به پایان می‌رساندم، ممکن بود استقبال تماشاگر چند برابر می‌شد، ولی پیام فیلم را منتقل نمی‌کردم.

بخش‌هایی از فیلم «زندگی با چشمان بسته» حذف شده است. آیا این ممیزی‌ها به روند داستانی فیلم آسیب زده است؟
تا حدودی برخی مفاهیم فیلم را الکن کرده و توضیح این موضوع هم اکنون کمی دشوار است. من یک فیلمساز حرفه‌ای و مسئول و سرمایه‌گذار هستم و نمی‌توانم بیشتر از دو سال بر سر اصول خودم بایستم و بگویم این فیلم نباید کوتاه شود، چون سرمایه هنگفتی بلوکه می‌شود که اعتماد آن آدم‌ها به من بوده و من ناچارم احساس مسئولیت کنم و یک جایی به حذفیات تن دهم و فیلم‌ را به اکران برسانم تا آن سرمایه بگردد.

58301

کد خبر 175044

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین