وقتی از خواب صحبت میکنیم یعنی از چیز غیرواقعی و رویا. افرادی که خواب میبینند چون خودشان توان تعبیر و تحلیل خواب را ندارند دنبال آدمهایی میگردند که خوابشان را تعبیر و به واقعیت نزدیکش کند. گاهی مواقع حتی همین تعبیرهایی که انجام میشود ممکن است در تصمیم گیریها، رفتار و نگرششان تغییر ایجاد کند.
ما شرایطی در جامعه داریم مثل افزایش فقر، تورم، بیثباتی ارز و طلا، کاهش سرمایه اجتماعی، ضعف مدیریت، ناکارآمدی یا عدم موفقیت در افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی و غیره، اجرای برنامههایی که دغدغه مردم نیست، ضعف در مسئلهشناسی، آمار بالای عناوین مجرمانه، تولید عناوین مجرمانه در قوانین و سیاستگذاریهای حقوقی و کیفری و غیره و موضوعات مختلف، همه اینها این پیام را دارد که ما از این شاخصها باید برای برنامهریزیهایمان استفاده کنیم. ولی متاسفانه باید بگویم در برخی از مواقع ما یا چشممان را روی این واقعیتها بستهایم یا افرادی را نداریم که بتوانند از داخل این دادهها و اطلاعات مبتنی بر شواهد که هر کدام میتوانند قطعهای از یک پازل در جامعه باشند، تعبیر درستی از این پازل شرایط جامعه را نشان دهند و تحلیل و تفسیر کنند و به عبارتی همان کاری که مُعبر خواب انجام میدهد، تعبیر کنند تا اینها چراغ راه برنامهریزان و سیاستگذاران در جامعه باشد. به همین دلیل معتقدم ما حتما نیاز به آدمهایی داریم که بتواند این دادهها را تعبیر و تفسیر و تحلیل کنند تا کنشهایمان را در عرصههای سیاستگذاری، اجرایی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره منطبق کنیم.
ممکن است خیلیها مدیر هم باشند اما بسیاری از اینها حداقل در حوزه اجتماعی آن ویژگی و شایستگی برای تحلیل و تفسیر و تعبیر این دادهها ندارند و طبیعتا توان لازم برای سیاستگذاری هم ندارند. به همین دلیل به نظر میرسد نیاز به معبرانی داریم که نه فقط خواب ما را که واقعیتهای حوزههای مختلف جامعهمان را بدون هرگونه قضاوت و جانبداری و بر مبنای شواهد و با رویکردهای علمی تحلیل کنند و بر مبنای آن به سمت برنامهریزی و سیاستگذاری حرکت کنند. معتقدم اگر برای تعبیر خوابمان که یک خواب است دنبال یک معبر میگردیم در شرایط کنونی در حوزه اجتماعی هم نیاز به معبرینی داریم که این واقعیتها را هرکدام در حوزه خودش در بیداری تعبیر کند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
۲۳۳۲۳۳
نظر شما