این اتهام خنده دار آمریکایی ها درباره تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا نکته جالبی را هویدا کرد.

محمدرضا نوروزپور
با ترور اسامه بن لادن توسط کماندوهای آمریکایی در ابوت آباد پاکستان، خواسته یا ناخواسته نقطه پایانی بر پروژه سنگین مبارزه جهانی علیه ترور(GWOT) نومحافظه کاران در سراسر جهان گذاشته شد.
درهمان روزها یک سوال مطرح شد و این که توان عملیاتی سنگینی که آمریکایی ها درهمه این ده سال برای مبارزه با ترور و پیدا کردن اسامه بن لادن به کار گرفته بودند به کجا منتقل خواهد شد؟ بدون شک با پایان القاعده که ترور اسامه بن لادن مهر تاییدی بر آن بود و یا دست کم موید رو به زوال بودن آن در سطح جهانی محسوب شد، سیاست خارجه آمریکا توجیه خود را برای هزینه های میلیارد دلاری در صحنه های جهانی به طرز قابل توجهی از دست داد، مگر اینکه می توانست ثابت کند خطر از ناحیه دیگری منافع ملی آمریکا را تهدید می کند.
درهمین حال طرز تفکرات دیگری در آمریکا در خلال ده سال گذشته رشد کرده بودند که بلافاصله پس از مرگ متهم ردیف اول حادثه یازده سپتامبر این سوالات را مطرح کنند که به راستی وقتی اسامه بن لادن دشمن درجه یک ده سال گذشته آمریکا دیگر وجود خارجی ندارد و اگر القاعده دیگر توان کافی برای به خطر انداختن منافع آمریکا را از دست داده، نگهداری این توان عملیاتی گسترده نظامی و اطلاعاتی که هزینه های سنگینی بر گرده دولت و مالیات دهندگان امریکایی گذاشته چه توجیهی خواهد داشت؟
به نظر می رسد که این سوالات و نگرانی های حاصل از پاسخگویی صحیح به آنها، در سطوح بسیار بالایی از دولت، ارتش و نیروهای اطلاعاتی آمریکا مطرح شده و اختلاف نظرهای زیادی نیز پدید آمده باشد. برخی از کارشناسان معتقدند که دولت اوباما تا اندازه زیادی مایل است هزینه های سنگین مصروف شده در بخش جنگ با تروریسم را به سمت بهبود اقتصادی هدایت کند اما قابل حدس است که همه کسانی که در ده سال گذشته از پیش برد پروژه جنگ با تروریسم منتفع شده اند هرگز حاضر نمی شوند که چنین اتفاقی بیفتد.
با توجه به اینکه بنیانگذاران پروژه جنگ جهانی علیه ترور عمدتا نئوکان ها بودند و اکنون در راس هرم قدرت نیستند این نگرانی پس از ترور رهبر القاعده در میان دسته دوم روز به روز تشدید شد که ممکن است بساط انتفاع آنها از این پروژه زودتر از موعدی که فکر می کردند برچیده شود. لذا عجیب نیست که طرح یافتن یک دشمن فرضی تازه و جایگزین کردن آن با القاعده، در میان این بخش از مقامات آمریکایی که حتی اعضای دولت باراک اوباما و برخی از چهره های ذی نفوذ منطقه خاورمیانه را نیز می توان در آن دید به سرعت کلید می خورد.
بخش رسانه ای این تشکیلات که معقتد است " جنگ پرسود ترین تجارت است " و " داشتن دشمن فرضی لازمه پیشبرد سیاست خارجه خوب است" بلافاصله پس از ترور بن لادن جعل اخبار درباره مرتبط بودن القاعده با نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همکاری این نیرو با القاعده در انجام برخی از عملیات های نظامی در افغانستان و سایر نقاط را آغاز می کند.
منتفعان این طرح البته تنها نفع مالی از این جایگزینی نمی برند. بخش بزرگی از طراحان جایگزینی دشمن فرضی تازه برای القاعده لابی های صهونیستی هستند که به طور همزمان، تضعیف و بالاتر از آن براندازی نرم و در صورت لزوم سخت جمهوری اسلامی ایران را نیز دنبال می کنند که در محل خود قابل تامل و بحث مفصل است. اما این اتهام خنده دار آمریکایی ها درباره تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا نکته جالبی را هویدا کرد.
خامی و بی مایگی اتهام اخیر آمریکا به ایران و مشخصا به "بخشی از نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" که به گفته وزیر دادگستری آمریکا ممکن است " خودسرانه و بدون هماهنگی با فرمانده این نیرو و مقامات بلند پایه ایران صورت گرفته باشد" نشان داد که طراحان پروژه جایگزینی سپاه قدس به جای القاعده و تبدیل آن به یک دشمن خارجی هولناک برای امنیت آمریکا در اندازه القاعده بسیار بسیار برای جا انداختن فرضیه خود عجله دارند به گونه ای که نتوانسته اند اندکی بیشتر صبر کنند تا سناریویی منطقی تر و باور پذیر تر برای جا انداختن اتهام خود طراحی کنند.
سوای از اینکه طرفداران این فرضیه به شدت مورد حمایت شرکت های بزرگ اسلحه سازی، رسانه های شرکتی، لابی های صهونیستی، شرکت های امنیتی پیمانکاری، سناتورهای فاسد کنگره و ژنرال ها و مقامات ارشد وزارت دفاع و سازمان های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا هستند و این خود به خود سبب می شود تا آنها هرچه سریعتر وارد فاز عملیاتی این طرح شوند به نظر می رسد که تحولات اخیر آمریکا نیز در شتاب گیری این روند تاثیر داشته است.
از این منظر می توان اینگونه استدلال کرد که حتی مخالفان این طرح در دولت باراک اوباما نیز با دیدن اوضاع نابسامان داخلی منتج از جنبش " وال استریت را اشغال کنید" که اکنون 1300 نقطه از خاک این کشور را در بر گرفته به این نتیجه رسیده اند که عملیاتی شدن طرح معرفی دشمن خارجی جدید ( سپاه قدس) می تواند به آنها از برون رفت از بحران داخلی اقتصادی و اعتراضات مردمی کمک کند.
بدین ترتیب منافع مالی، سیاسی و حتی مذهبی گسترده جمع کثیری از شرکت ها ، سازمان ها، نهادها، موسسات رسانه ای و تبلیغی و حتی چهره های برجسته سیاسی آمریکا از یک سو و منافع کلی دولت باراک اوباما از سوی دیگر برای برون رفت از مشکلات داخلی با توسل به دشمن فرضی خارجی جدید سبب شد تا سناریویی اینچنین خام و بی مقدار رقم بخورد.
با این همه به نظر می رسد جنبش جدیدی که در آمریکا فراگیر شده، به اندازه کافی از دروغگویی ها و جعل اخبار در هشت سال ریاست جمهوری بوش درس عبرت گرفته باشد و آنقدر بلوغ سیاسی و رسانه ای کسب کرده باشد که فریب این بازی تازه سرویس های اطلاعاتی را نخورد.
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 178131

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • پری IR ۰۲:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۲
    2 0
    تو این 2 روز یه تحلیل متفاوت خوندیم از این طرف ماجرا هنوز کسی بهش اشاره نکرده بود حتی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس برای خبرنگاران جواب دندانگیری نداشتند تحلیل ها همه معمولی بود اما این حساب شده است ممنون