هر روز در کوچه و خیابان و محل کار دختران و زنان جوانی را میبینیم که دست به جراحی زیبایی زده و 90 درصد بینی خود را به دست جراحان سپردهاند. با کمال تاسف این پدیده همهگیر در میان پسران جوان و حتی مردان میانسال نیز طرفداران خود را پیدا کرده و به صورت یک فرایند مسری در حال گسترش در جامعه درآمده است.
به راستی چرا این همه نسبت به چهره و اعضای بدن خود بدبین هستیم؟ بعضی از دختران دوست دارند که بینی یا چهرهشان شبیه فلان هنرپیشه داخلی یا خارجی شود و بعضی از پسران نیز تصور میکنند بینی یا گوش آنها بیش از اندازه بزرگ است. از نگاه رفتارشناسی این پدیده ناشی از توهم زشتپنداری است یعنی بخش بزرگی از جمعیت ما به ویژه در بخش جوانان به دلیلی از شکل ظاهری خود ناراضی هستند بنابراین میل به جراحیهای زیبایی افزایش چشمگیری پیدا کرده تا آنجا که بعد از کشور برزیل جایگاه دوم را در زمینه رینوپلاستی به کشور ما اختصاص داده است.
به نظر اینجانب افرادی که به جراح پلاستیک و زیبایی مراجعه میکنند قبل از هر چیز باید به یک مشاور مجرب رجوع کرده و اصولا ضرورت نیاز به جراحی در چهره خود را ارزیابی کنند. بعضی از این افراد با ظاهر فعلی اعتماد و حرمت نفس لازم را نداشته و شاید خجالت میکشند که در محافل ظاهر شوند در حالی که نقاش ازل بهتر از همه ما ضرورت و زوایای چهره ما را تشخیص میدهد.
در بررسیهای انجام شده حدود 80 درصد از اینگونه افراد حتی بعد از جراحی نیز اعتماد به نفس لازم را به دست نیاورده و دائم درباره چهره قبل و بعد از جراحی خود از دیگران نظرخواهی میکنند. علت اصلی بدشکل هراسی هنوز به درستی روشن نیست اما بعضی از عوامل ژنتیکی، عدم تعادل انتقال دهنده های عصبی مغز، ضعف اعتماد به نفس و عوامل فرهنگی و اجتماعی مانند رقابتهای منفی بین افراد و تلاش برای عقب نماندن از قافله زیبارویان! در آن دخیلند تا آنجا که بعضیها بدون جراحی چسبهای مختلف به بینی خود چسبانده و تظاهر به جراحی میکنند.
تبلیغات مجلات و سایتها و تاکید سریالها و فیلمهای سینمایی بر مقوله زیبایی و نشان دادن چهرههای هنرپیشگانی با چهره جراحی شده اعم از جراحی بینی، گونهسازی، کشیدن پوست، خالکوبیهای مختلف لب و ابرو و خنثی کردن چین و چروک اطراف چشم و بینی و پیشانی همه عوامل و مظاهری است که بیانگر کاستیهای روانی و رفتاری است.
اگر بخواهیم درمورد علائم این اختلال صحبت کنیم باید گفت افرادی که با اختلال بدشکل هراسی مواجه هستند به طور افراطی نگران بخشی از بدن خود هستند و همواره در حال ارزیابی زیبایی خود و مقایسه آن با اطرافیان هستند. آنها همواره تصور میکنند که قسمتی از بدنشان دچار اختلال و نقص است؛ یا قدشان کوتاه و بلند است و یا چاق و لاغر هستند و به همین دلیل دائما درصدد دریافت خدمات زیبایی کمکی هستند و جالب آن که بعد از این همه تلاش باز هم رضایت لازم را از ظاهر خود را ندارند. البته فرد بدشکلهراس ممکن است به خاطر این اختلال درباره هر یک از بخشهای بدن دچار نگرانی باشد اما بیشترین تمرکز خود را بر چهره منعکس میکند.
افراد مبتلا به بدشکلهراسی عموما از آرایشهای بسیار غلیظ استفاده میکنند تا نقص صورتشان (صدالبته نقص خیالی) پنهان شود، دائما از پوستشان ایراد میگیرند و به همین دلیل درصدد کشیدن پوست و تزریقهای زیر پوستی هستند. کاشتن مو و پیوند آن و کشت ابرو و امثال آن نیز اقدامات حال یا آتی آنان است. آنها همیشه نگران قضاوت افراد درمورد ظاهرشان هستند مخصوصا اگر مجرد و در مرحله ازدواج باشند از ورزشها و رژیمهای بسیار سخت غذایی پیروی میکنند. اینگونه افراد در محیط کار و زندگی مشکلهای ارتباطی دارند.
این اختلال با آغاز بلوغ و نوجوانی شروع میشود چراکه انسان در این مرحله به زیبایی و ظاهر خود بیش از اندازه اهمیت میدهد. برای درمان این مشکل اینگونه افراد باید با مراجعه به مشاور در مرحله اول و پذیرفتن واقعیت ظاهری خود قبول کنند که زیبایی شرط اصلی خوشبختی و موفقیت نیست. سوءاستفاده بعضی از افراد سودجو مانع از آن میشود که داوطلبان جراحی این حقیقت را درک کنند که با جراحیهای مختلف نیز شباهتی به فلان هنرپیشه یا چهره معروف نخواهند یافت بنابراین وسواسها و هراسهای آنها بیمورد است و شخصیت اصلی آنها با معیارهای دیگری غیر از شکل ظاهری بینی یا طول قد و چین و چروک پوست صورت ارزیابی میشود.
23447
نظر شما