جایگاه صنعتنفت در اقتصاد ملی، منطقهای و بینالمللی:
1- صنعتنفت ایران در طول یکصدسال عمر خود و از محل این منابع خدادادی ثروت عظیمی را تولید کرد تا در جهت تقویت بنیانهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به کار گرفته شود. صنعتنفت در تاریخ پرافتخارش نقش پدری کارآفرین را ایفا کرده و ثروتی عظیم و ارزشمند را برای فرزندان گذشته، حال و آینده و رفاه آنان خلق کرده است.
2- تأمین:
الف - 90درصد نیاز ارزی اقتصاد کشور برای توسعه
ب - 90درصد انرژی ارزان مورد نیاز اقتصاد کشور
ج- تأمین 80درصد مالیات بهصورت مستقیم و غیرمستقیم
د- 20درصد سهم در تولید ناخالص داخلی
هـ - آبادانی مناطق محروم نفتخیز که تاکنون ادامه یافته بهطوری که بسیاری از پروژههای مصوب سفرهای استانی دولت از منابع داخلی صنعتنفت علاوه بر 2 درصد قانونی عوارض اخذ شده از نفت در استانها تأمین میگردد.
3- نقش صنعتنفت در احداث صدها پروژه صنعتی پاییندستی در پالایش و پخش - پتروشیمی، تأمین انرژی ارزان برای صنعت و در نتیجه تأثیر مستقیم بر رقابتپذیری صنعت داخلی از طریق کاهش قیمتهای تولیدات داخلی.
4- نقش صنعت نفت در کارآفرینی و اشتغالزایی به خصوص بعد از انقلاب در داخلی کردن ساخت و ساز داخلی از طریق شرکتهای مهندسی مشاور، پیمانکاران، سازندگان تجهیزات صنعت نفت و مجموعه عظیمی از خدمات مورد نیاز.
5- ارتقا سطح علمی داخلی با توجه به چندگانگی تخصصی صنعت و گسترش و ایجاد رشتههای تحصیلی مرتبط که در گذشته فقط در دانشگاه صنعتنفت متمرکز بوده و اکنون تا سطح دکترا در دهها دانشگاه کشور دایر است.
6- هیچ صنعتی به مثابه صنعت نفت خالق ارزش افزوده نبوده و به عبارتی اقتصادیترین سرمایهگذاری چه در بخش بالادستی و چه در بخش پاییندستی است. بهازای 1 تا 2 دلار هزینه تولید نفت در خشکی و 3 تا 5 دلار در دریا به ازای هر بشکه نفت، امروزه 30 تا 50 برابر ارزش افزوده ایجاد میکند. در پالایش و پتروشیمی نیز همین روند را دنبال میکند و هیچ صنعتی پیچیدگی زنجیره تولید از عملیات زمینشناسی، لرزهنگاری، اکتشاف، حفاری، بهرهبرداری و پالایش نفت خام و جدایی گازهای همراه، عملیات نمکزدایی، شیرینسازی گاز، مدیریت یکپارچه مخازن که به مثابه یک کودک شیرخوار نیازمند توجه و نگهداری صیانتی است، تزریق گاز یا تزریق امتزاجی، انتقال، صادرات، پالایش و صدها فعالیت دیگر که صنعت نفت را به عنوان کاملترین زنجیره صنعتی در جهان قرار داده و به خصوص کشورهایی که خود به صورت خودکفا مثل ایران بعد از انقلاب به این امر مبادرت مینمایند، ساختار علمی و تخصصی خود را ارتقا میبخشند و سهم صنعت نفت در این ارتقای علمی متکی انکارناپذیر است.
7- به نقش مهم نفت و گاز در دیپلماسی انرژی به عنوان یک مؤلفه قدرت از طریق مشارکت در تأمین امنیت انرژی جهانی در سطح ملی، بینالمللی و منطقهای باید احترام بگذاریم. به ویژه این نقش در حال و آینده در رابطه با ایران رو به افزایش است. پیشبینی شده در 2020 میلادی 65درصد اتکای جهان برای تأمین نفت به 5 کشور خلیج فارس که ایران در رده دوم قرار دارد و 40درصد برای تأمین گاز به روسیه و 4 کشور خلیج فارس که ایران در رده دوم قرار دارد، وابسته است. قطعاً در هر برنامه مذاکرات سیاسی منطقهای و جهانی با ایران، مؤلفه نفت و گاز همواره متغیر تعیینکنندهای است که میتوان قیمتهای اقتصادی آن را محاسبه کرد.
8- صنعتنفت در یکصد سال گذشته تولید ثروت کرده و دستاوردهای امروز اقتصادی - اجتماعی، فرهنگی و علمی کشور مدیون صنعت نفت است و با توجه به اینکه از حدود 1000 میلیارد بشکه ذخایر جهانی نفت، ایران دارای 130 میلیارد بشکه بوده که میزان قابل استحصال در بازیافت اولیه و با فشار طبیعی چاه نفت و بدون تزریق گاز حدود 40 میلیارد بشکه و در بازیافت ثانویه و با تزریق گاز حدود 20 میلیارد بشکه و جمعاً 60 میلیارد بشکه بوده که بیشک در صورت افزایش ضریب بازیافت یا برداشت میتوان این رقم را افزایش داد که با فرض حفظ 4 میلیون بشکه تولید امروزی، بیش از یکصد سال دیگر برای نسل امروز و فردا تولید ثروت خواهد نمود.
در بخش گاز نیز از مجموع 175 تریلیون مترمکعب گاز ذخایر جهانی ما و از 70 تریلیون مترمکعب ذخایر گاز کشورهای حاشیه خلیجفارس، ذخایر گازی ایران 23 تریلیون مترمکعب بعد از روسیه دومین کشور جهان است که با حفظ تولید فعلی 600 میلیون مترمکعب تولید روزانه گاز، بیش از 300 سال تولید ثروت خواهد نمود. بهخصوص اگر ساختار انرژی تغییر یابد و گاز به برق تبدیل گردد، گازهای همراه سوزانده نشوند و صرفهجوییهای لازم با اصلاح ساختار قیمت تغییر یابد، نقش گاز با صادرات علاوه بر تأمین ارزی، نقش دیپلماسی خود را ایفا خواهد نمود.
9- صنعت نفت به لحاظ ارتباطات بینالمللی، دارای بهترین و کارآمدترین ساختار اداری، مدیریتی و مالی است و به مثابه بهشتی اداری در یک ساختار اداری بروکراتیک و غیرکارآمد ملی است که دستاوردهای اداری آن میتواند بهعنوان یک پایه و اساس برای اصلاح نظام اداری و مدیریتی کشور به کار گرفته شود.
10- همه این آمار و ارقام یک دکترین جبری و یک سرنوشت محتوم و انتخابشده زیبا را به ما تحمیل میکند که بپذیریم نفت یک نعمت است که خداوند به ملت ایران عطا کرده و باید همهجانبه از آن حمایت کرده و آن را تقویت نماییم و ادبیات تا به امروز خود را نسبت به این بخش تغییر داده و صنعتنفت را هرچه سریعتر از وضع موجود ارتقا و آن را در جایگاه خود برسانیم. توجه نماییم سه واقعیت زیر نیز این امر را به ما دیکته میکند.
الف - مهندسی مخازن به ما دیکته میکند که در صورت عدم صیانت از مخازن و تولید بهنگام حتی با تزریق گاز ما بخشی از ذخایر خود را از دست میدهیم. این رقم بهازای هر 100 بشکه 25 بشکه است. پس باید صیانتی و سریعتر افزایش تولید دهیم.
ب- برای حفظ سطح تولید روزانه فعلی، معادل 10000 روز اکتشافات جدید باید داشته باشیم.
ج - قدرت خرید دلارهای نفتی برای سرمایهگذاری در اقتصاد ملی هر روز کاهش مییابد، لذا هزینه سرمایهگذاری فردا بیشتر از امروز است، پس باید بیشتر تولید کرد و زودتر سرمایهگذاری.
باید شعار و ادبیات غلط اقتصاد بدون نفت را کنار گذاشت. باید نگاه نا مناسب داشتن به نفت و آن را مافیا خواندن را فراموش کنیم.
نفت موتور محرکه اقتصاد ملی و هر برنامه توسعه آینده است. تصور اقتصاد بدون نفت، تصور حیات و زندگی بدون هواست. پیشبینی شده نفت و گاز همچنان تا بیست سال آینده حداقل65درصد مصرف انرژی جهان را تأمین میکند و انرژی هستهای اگر 300 درصد هم افزایش یابد، در 2030 میلادی فقط 7درصد جهان را تأمین خواهد کرد.
11- مقوله تولید ثروت و مصرف و مدیریت ثروت را باید از هم تفکیک کنیم. صنعت نفت مولد ثروت است. مصرفکننده بقیه کشور، اشتباهاتمان در مدیریت و مصرف ثروت را نباید عامل محکومیت مولد ثروت نماییم و به اضمحلال این بخش مولد بپردازیم. به راستی که صنعتی که در یکصد سال اخیر این همه دستاوردهای گسترده را برای ملت ایران فراهم کرده و در انقلاب و به ویژه در 8 سال دفاع مقدس نقش مهمتر و اساسیتر را هم در پیروزی انقلاب و هم یکی از مؤلفههای قدرت در پیروزی ایران در جنگ تحمیلی داشته، همزمان مورد هجمه گسترده بعضی از کجفهمیها گردیده که باید بر این مظلومیت مرثیهای سرود. بهخصوص که علیرغم این همه هجمهها کماکان در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است.
بررسی اهداف پیشبینی شده و عملکرد:
1- برنامه ده ساله مصوب چشمانداز صنعتنفت (1394-1384) (تقریباً عمر دو دوره دولت فعلی) به شرح زیر بوده است:
1-1: مقرر بوده که در سال 1394 به تولید 7 میلیون بشکه نفت خام، میعانات و مایعات گازی در روز برسیم تا سهم ایران در تأمین تقاضای بازار جهانی به میزان 7درصد و دومین تولیدکننده در سطح اوپک با ایفای سهم 14درصدی باقی بماند.
1-2: میزان تولید گاز در 1394 باید به روزی 1300 میلیون مترمکعب گاز طبیعی رسیده تا 10درصد تجارت جهانی گاز را به دست آورده و سومین تولیدکننده گاز در جهان گردد.
1-3: در بخش پالایش و پخش مقرر گردیده تا به ظرفیت 6/2 بشکه در روز رسیده و ضمناً ساختار ترکیبی و کیفی تولید پالایشگاهها نیز تغییر یابد و پالایشگاههای موجود بازسازی و بهسازی گردند.
1-4: در بخش پتروشیمی به مجموعه تولید 20 میلیارد دلار تولید سالانه رسیده و اولین تولیدکننده در منطقه خاورمیانه گردیم.
1-5: نیاز انرژی برای اجرای مجموعه برنامههای لازم برای تحقق اهداف فوق که در سند چشمانداز دیده شده سالی 30 میلیارد دلار.
2- عملکرد ما پس از گذشت 7 سال از اجرای چشمانداز و در مرحله پایانی دوره دهساله به شرح زیر بوده است:
2-1: تولید نفت خام در مرز 4 میلیون بشکه در روز
2-2: تولید گاز در مرز 600 میلیون مترمکعب در روز
2-3: ظرفیت پالایش در مرز 6/1 تا 7/1 بشکه در روز
2-4: تولید پتروشیمی حدود 14 تا 15 میلیون تن در روز به ارزش 7 تا 8 میلیارد دلار در سال.
2-5: میزان منابع ارزی مصرفشده حداکثر سالی 7 تا 8 میلیارد دلار در حالت خوشبینانه.
2-6: انحراف از بعضی از پروژههای طراحیشده در سند چشمانداز برای تحقق اهداف فوق.
2-7: ضربات و تغییرات اداری، مدیریتی درجهت ناکارآمد کردن صنعت نفت و تبدیل صنعتنفت از یک قطب جذب متخصصین حتی در مناطق نفتخیز جنوب با 50درجه گرما و 70درصد رطوبت و تبدیل صنعت مهاجرپذیر به یک قطب دفعکننده و مهاجرساز.
2-8: ایجاد فضای ناامن تصمیمگیری برای مدیران به لحاظ مدیریت غیرشفاف و باز با سازمانهای نظارتی و قانونگذاری و ایجاد فضای نامطمئن مدیریتی بهویژه با مجلس و کمیسیون انرژی که همواره عامل کمککننده و پشتیبان صنعتنفت بوده بهخصوص در مجلس کنونی.
2-9: نتیجه آن عدم توجه به توسعه این بخش از تولید ثروت، عقبماندگی در تولید از میادین مشترک، عدم افزایش ضریب بازیافت اولیه و ثانویه در میادین موجود، عدم بازسازی تأسیسات فرسوده صنعت، عدم ورود تکنولوژی جدید به صنعت، کاهش تولید، کاهش ضریب بازیافت، عدم سرمایهگذاریهای لازم برای توسعه این بخش، عدم اصلاح ساختار نیروی انسانی، نارضایتی در کارکنان و دهها مورد دیگر.
3- مفهوم انحراف از برنامه طراحیشده که در بند 2 فوق بدان اشاره کردیم و مشکلات ایجادشده ناشی از آن، چالشهای دیگری را نیز در مقابل مدیریت فعلی و آینده به شرح زیر مطرح میسازد:
3-1: جبران سرمایهگذاریهای انجام نشده گذشته به میزان بیشتر و گرانتر.
3-2: فضای سیاسی بینالمللی و تحریمها در هر حال یک عامل محدودکننده هم به لحاظ عدم سرمایهگذاری بینالمللی، عدم ورود تکنولوژیهای روز و هم به لحاظ بازار مالی و محدودیت در پرداختهای بینالمللی.
3-3: محدودیت منابع داخلی مالی برای این سرمایهگذریها.
3-4: محدودیتهای قانونی داخلی که هر روز بر صنعت نفت تحمیل میگردد.
3-5: فضای نامطمئن در پیمانکاران، رسانهها، مجلس و سازمانهای نظارتی.
3-6: محدودیت در داخل صنعتنفت با کنار گذاشتن بسیاری از متخصصین و خروج آنان و نبود کارایی مدیریت در داخل صنعتنفت و سیاسی شدن شدید محیط داخلی صنعتنفت.
3-7: فرسودگی تجهیزات و تأسیسات موجود و افزایش نیاز به سرمایهگذاری در این مورد.
3-8:غفلت از میادین موجود و میادین کوچک و ارتقای ضریب بازیافت این میادین که میتواند در کوتاهمدت نقش مهمی ایفا کند.
3-9: فضای سیاسی داخلی فعلی در ارتباط با دولت و نزدیکی انتخابات مجلس و ریاستجمهوری که بیشک اثر خود را خواهد داشت.
تصویری از سرمایهگذاری در سطح بینالمللی در بخش نفت و گاز و سهم ایران
پیشبینی مجموعه سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز در فاصله 20 ساله 2010 تا 2030 میلادی در سطح جهانی به شرح زیر است:
الف - سرمایهگذاری کل جهان در نفت و گاز
4500 میلیارد دلار در بخش نفت
4000 میلیارد دلار در بخش گاز
مجموعاً 8500 میلیارد دلار
ب- در بخش بالادستی نفت و گاز جهان
75درصد در بخش نفت و بهمیزان حدود 3400 میلیارد دلار
60درصد در بخش گاز و به میزان حدود 2400 میلیارد دلار
مجموعاً 5800 میلیارد دلار
ج- سهم کشورهای در حال توسعه دارنده منابع نفت و گاز
50درصد کل جهان در نفت؛ 2250میلیارد دلار
50درصد کل جهان در گاز؛ 2000 میلیارد دلار
جمع کل 4250 میلیارد دلار
و سهم بالادستی نفت و گاز 2125 میلیارد دلار
د- سهم ایران
100درصد سهم کشورهای در حال توسعه در نفت؛ 225 میلیارد دلار
20درصد سهم کشورهای در حال توسعه در گاز؛ 400 میلیارد دلار
جمع کل 625 میلیارد دلار
سهم بالادستی نفت و گاز؛ 400 میلیارد دلار
یعنی سالانه حدود 30 میلیارد دلار فقط در بخش نفت و گاز. این ارقام نشان میدهد ایران با مجموع 600 میلیارد دلار در طول 20 سال از کل سرمایهگذاری جهانی در بخش نفت و گاز را شامل شده که سهم ایران از کل سرمایهگذاری جهان 7درصد و حدود 14درصد کل کشورهای در حال توسعه دارنده نفت و گاز میباشد.
چه باید کرد؟
با همه این مشکلات باید با امید به آینده هرچه سریعتر قدمهای جدی برداریم.
1- برگرداندن اختیارات و انعطافپذیری مدیریت صنعتنفت به شرایط قبل از انقلاب به ویژه در 4 شرکت اصلی و به عقیده من اگر همان روشها، اختیارات و ساختار اداری به ویژه آنچه در مناطق نفتخیز جنوب جاری بود را بپذیریم، همین امروز 30 سال جلو میافتیم. اشکال کار این است که وقتی نظام گذشته در بهمن 57 سقوط کرد، ضوابط، روشها و ساختار اداری را هم به نظام گذشته متصل کردیم و آن را کنار گذاشتیم و این اشتباه تاریخی ما بود و هنوز کسانی در بخش ساختارسازی و اداری نفت از این اشتباه تاریخی عبرت نمیگیرند و هر روز شعار تغییرات ساختاری را در جهت محدود کردن مدیریت میدهند. اگر فقط کاری نکنند و به همان ساختار اداری احترام بگذارند، سی سال ما را در توسعه صنعتنفت جلو انداختند. هر تیم جدیدی از مدیران که وارد صنعتنفت شدهاند، نبوغ خود را در نفت بهمثابه یک موش آزمایشگاهی آزمایش نمودهاند.
2- از همه ظرفیتهای مدیریتی و نیروی انسانی پرورشیافته در صنعتنفت استفاده کنیم و کاملاً فضای آن را تخصصی کرده و عامل سیاسی را از آن حذف کنیم. همان تجربهای که در جبهههای جنگ در دوران دفاع مقدس داشتیم (و صحنه دفاع مقدس همه را دربر میگرفت)، نیروهای کارآمد کنار گذاشتهشده را برگردانیم، بهخصوص اتفاق دو سال گذشته را جبران کنیم و وحدت سازمانی را در نفت شکل دهیم. هم نیروهای موجود و هم نیروهای کنار گذاشتهشده را در دایره مدیریت وارد کنیم و یک حماسه و وحدت ملی و مدیریتی را در نفت شکل دهیم.
3- با تصویب بالاترین مراجع اداری کشور اختیارات کامل با ایجاد حاشیه امنیتی تصمیمگیری مدیریتی را به صنعتنفت تفویض کنیم.
4- اولویتها با توجه به محدودیت منابع تعیینشده.
4-1: در بخش نفت تمرکز بر میادین غرب کارون، شامل یادآوران، آزادگان شمالی و جنوبی و فاز 3 دارخوین امکان تحقق حدود یک میلیون بشکه تولید روزانه.
4-2: تمرکز بر میدان آذر و میادین نفتی و نفت مرکزی.
4-3: تمرکز بر میادین کوچک زودبازده که در کوتاهمدت میتواند بسیار مؤثر باشد، بهخصوص در مناطق نفتخیز جنوب.
4-4: بحث تزریق گاز را یک برنامه جدی تلقی کنیم.
4-5: به برنامه تعمیراتی چاههای تزریق اسید و نیتروژن و احیای چاههای متروکه توجه کنیم.
4-6: بازسازی تأسیسات مناطق نفتخیز جنوب، مرکزی و فلات قاره.
4-7: تمرکز بر توسعه 7 میدان واگذارشده به مناطق نفتخیز جنوب و 16 میدان واگذارشده به نفت مرکزی.
4-8: تمرکز بر اتمام توسعه میدان مسجدسلیمان.
4-9: تمرکز بر اتمام پروژههای جمعآوری گازهای همراه در مناطق نفتخیز جنوب و فلات قاره.
4-10: تمرکز بر پروژههای رسالت، رشادت و پروژههای فلات قاره.
4-11: تمرکز بر پروژه ازدیاد برداشت در خشکی و دریا با هدف افزایش ضریب بازیافت به میزان حداقل 5درصد از میادین موجود به عنوان یک استراتژی جدی، مهم و حیاتی.
4-12: افزایش توان و بهرهوری بخش حفاری در سه بخش حفاری اکتشافی، توسعهای و حفاری تعمیراتی و خدمات فنی جانبی به ویژه در تعمیر چاههای در حال بهرهبرداری.
4-13: تمرکز بر حوزههای اکتشافی قابل بهرهبرداری در کوتاهمدت.
4-14: لحاظ کردن تولید زودهنگام در همه پروژههای توسعه نفتوگاز و شرط عقد قرارداد و اولویت قرار دادن پروژههای توسعه و وجود فاز 1 برای تولید زودهنگام باید قرار گیرد. فاز تولید زودهنگام باید خود شامل دو مرحله گردد، مرحله اول با تأسیسات موقت (مثل تولید زودهنگام آزادگان جنوبی) و یا زودهنگام فاز 2 دارخوین و پروژه زودهنگام میدان هنگام و مرحله 2 زودهنگام دائم با ایجاد تأسیسات دائمی.
4-15: تمرکز بر پروژههای میادین مشترک نفت و گاز به ویژه در پارس جنوبی با لحاظ کردن فاز تولید زودهنگام.
4-16: راهحلهای تأمین مالی زیر را بهطور جدی در برنامه خود قرار دهیم.
الف- تشکیل کنسرسیومهای عملیاتی - مالی داخلی توانا جهت اجرای پروژهها با اولویت داشتن شریک یک بانک عضو و شرکای خارجی تأمینکننده کالا و تجهیزات متشکل از شرکتهای مهندسی مشاور، پیمانکاران، بانک و پیمانکار خارجی تأمینکننده کالا و تجهیزات. به شرط تعهد شریک خارجی برای تأمین کالا و تجهیزات مورد نیاز پروژه. بانکها صرفاً عضو تأمینکننده مالی (مثل نیکو) باشند.
ب- اجرای راهکارهای زیر که در زمان مدیریت آقایان نوذری و جشنساز، ما در نیکو اجرا کردیم به شرح زیر:
1- تخصیص 1 میلیون بشکه نفت روزانه با بازپرداخت 120 روزه به نیکو. نیکو باید متعهد شود 12 میلیارد دلار سالانه تأمین مالی کند. این منبع برای بخش پروژههای صنعت نفت به میزان سالانه 12 میلیارد دلار و در مدت حداقل سه ساله میزان 36 میلیارد دلار خواهد شد.
2- استفاده از قراردادهای تجاری نفت به عنوان ابزار تأمین مالی.
2-1: تخصیص LPG شرکت گاز به مدت 5 سال به شرکت نیکو و تأمین مالی سالانه 4 میلیارد دلار برای پروژههای شرکت گاز و مجموعاً 1200 میلیارد دلار در 3 سال (این قرارداد و اما در نیکو با مدیریت قبلی گاز امضا شده بود توسط مدیریت وزارت نفت متوقف شد)
2-2: تخصیص نفت کوره شرکت پالایش و تحقیق به مدت 5 سال به شرکت نیکو و تأمین مالی سالانه 3 میلیارد دلار برای پروژههای شرکت پالایش و پخش و مجموعاً 12 میلیارد دلار برای اجرای پروِههای ظرفیتسازی پالایش و خطوط انتقال (این قرارداد را هم در مدیریت آقای نوذری امضا ولی بعد متوقف شد)
ج- تعهد اعضای بانکی کنسرسیومها مجموعاً سالانه 10میلیارد دلار و 30میلیارد دلار برای مدت 3 سال.
مجموعه این بند تأمین مالی سالی 40 میلیارد دلار ارز 209 میلیارد دلار در سه سال.
د- کنسرسیومها اجازه داشته باشند و 30درصد قراردادهای منعقده خود را به صورت سهام با تضمین وزارت نفت و بانک عضو کنسرسیوم در بورس اوراق بهادار (مثل کاری که کرسنت در مورد قرارداد گازی منعقده خود و عرضه سهام آن در بورس دوبی انجام داد) عرضه و متعهد به تأمین ریالی حداقل 30 درصد قراردادهای منعقده یعنی حدود 10 میلیارد دلار به صورت ریالی باشند.
ه: درآمد حاصل از تولید زودهنگام از شروع تولید در اختیار پروژه قرار میگیرد، مثل کاری که در قرارداد آزادگان جنوبی ما در نیکو با CNPCI چینی انجام دادیم.
وـ عقد قراردادهای تهاتری فروش نفت در مقابل خرید کالا و تجهیزات نفت با توجه به قرارداد منعقدشده نیکو و صنایع تأسیسات دریایی در زمان آقای مهندس سلطانپور با چین که اساس آن 15 درصد ـ 85 درصد بوده، بدین صورت که با سپردهگذاری 15 درصد مبلغ قرارداد 85 درصد چینیها اعتبار واگذار میکنند که با زیرساخت آن پس از بهرهبرداری از دکلهای حفاری و به مدت 6 سال خواهد بود، یعنی اگر دوره ساخت را 3 سال و بهرهبرداری را 5 سال فرض کنیم، 85 درصد این اعتبار برای 8 سال واگذار میشود و این قرارداد اولیه برای تأسیس 9 دکل دریایی و تجهیزات جانبی بوده که ایران بسیار زیاد بدان نیازمند است. این نوع قراردادها میتواند گسترش یابد. از طرفی ما در زمان جنگ که با بحران مواجه بودیم با قراردادی با یک شرکت اتریشی این نوع قراردادهای تهاتری را منعقد کردیم (فروش نفت در مقابل خرید کالاهای اساسی)، (مفهوم سفارش کالا و تجهیزات به چین لزوماً خرید کالای چینی نیست). این قرارداد در زمان آقای نوذری و جشنساز و ما در نیکو آن را تا مرحله اجرایی جلو بردیم که متأسفانه توسط مدیریت بعدی متوقف شد. در این نوع قرارداد مشکل پرداخت که با محدودیت مواجه است رفع میگردد.
زـ سپردهگذاری بانک مرکزی نزد نیکو برای مدت 5 سال و اخذ بهره به میزان 10 میلیارد دلار (تأکید میکنم سپردهگذاری و نه وام) و در مقابل نیکو متعهد به تأمین مالی پروژههای مربوط به تولید و شرکتهای بهرهبرداری در خشکی و نفت شامل (مناطق نفتخیز جنوب ـ مرکز و حفاری و فلات قاره) به میزان 10 میلیارد دلار و بازپرداخت از بودجه جاری در قالب قراردادهای مدیریت وجوه.
ح ـ راهحلهای حقوقی برای مدیریت تحریم که امکان ذکرش در اینجا نیست.
ط ـ در کنار اوراق قرضه، از بورس نفت استفاده کرده و معادل 10 میلیارد دلار معاملات آتی نفت و با تعریف بلوک یا بستههای هزار بشکهای تا 5 هزار بشکهای در سه دوره زمانی چهارماهه با تضمین وزارت نفت با مدتزمانی سهساله عرضه کنیم.
این امر علاوه بر شروع بورس نفت امکان تأمین بخشی از اعتبارات مورد نیاز را فراهم میکند. مکانیسم این کار نیاز به طراحی دارد و مقرر بود در ردهای که من مسئول طراحی و راهاندازی بورس نفت بودم آغاز گردد.
ی ـ با اجازه مجلس، وزارت نفت مجوز لازم برای فروش 25 درصد صادرات سالانه نفت خام برای مدت 5 سال را دریافت نماید. مفهوم این مطلب این است که اگر صادرات نفت خام را روزی 5/2 میلیون و سالی حدود 1 میلیارد بشکه و در 5 سال 5میلیارد بشکه میگردد که 25درصد آن حدود یک میلیارد بشکه و با قیمت فعلی حدود هر بشکه 100دلار معادل 100میلیارد دلار میگردد و در مقابل از خریدار پیشپرداخت یا وام دریافت نماید (در حال حاضر وزارت نفت مجوز فروش نفت بیش از یک سال را ندارد). این تجربه را نیکو در بعضی از قراردادها ازجمله فروش کاندیشت به شرکت نفت امارات و یا با ژاپنیها داشته است.
ل - تأکید و گسترش قراردادهای مدیریت وجوه بین شرکت نیکو و شرکت نفت برای مدیریت وجوه جاری و برنامههای جاری شرکتهای بهرهبرداری که قبلاً در نیکو انجام شده و صرفاً برای پروژههای ازدیاد تولید.
م - نکته مهم این است که تمامی این راهحلها در زمان وزارت آقای نوذری و مدیریتهای جشنساز در شرکت نفت - توسط نیکو به نمایندگی وزارت نفت و با همکاری مدیریتهای قبلی در گاز و پالایش و پخش انجام و متأسفانه بعداً مورد حمایت قرار نگرفت و متوقف شد، لذا روشهای عملی و اجرایی است.
ز - و بالاخره شاهکلید اجراییکردن این برنامهها و سایر پیشنهادات جمع کردن دوباره همه نیروهای طردشده - بازنشسته، کنار گذاشتهشده (که توسط 2 تا 3 نفر از افرادی که هنوز هم متأسفانه آنها را در کنار مدیریت جدید وزارت نفت میبینم این گسستگی مدیریت اتفاق افتاده) و ایجاد یک مجمع کارشناسی و تخصصی در کنار وزیر نفت میتواند آغاز خوبی برای ضرورت عزم ملی در توسعه صنعتنفت و گاز تلقی گردد و به تشکیل یک ستاد قوی مشورتی و حتی اجرایی منجر گردد.
*مدیرعامل سابق شرکت نیکو
/23131
نظر شما