قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران در اصل 37 با صراحت تمام مقرر داشته است: «اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.»
اینکه به اصل برائت چقدر عمل میکنیم، موضوع مهمی است که بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما به آن مربوط میشود. در احراز صلاحیتها این اصل، کاربرد زیادی دارد و چون استفاده صحیح از آن دست کسانی که میخواهند سلیقهای عمل کنند را میبندد، عنوان «عدم احراز» را جایگزین آن کردهاند و با استفاده از این عنوان جعلی، خود را از پایبندی به اصل برائت نجات دادهاند.
البته آنها تصور میکنند خود را نجات دادهاند ولی واقعیت اینست که هم خود را و هم کشور و ملتی را از مهمترین اصل عقلی و شرعی و اخلاقی دور مینمایند و مهمتر اینکه بنیانیترین پایه اعتقادی مردم را که «عدالت» است خدشهدار میکنند.
عدالت، فقط اقتصادی نیست. سیاست، اخلاق، قضاء و اجتماعیات، عرصههای مهم عدالت هستند و یک جامعه فقط هنگامی از عدالت برخوردار خواهد بود که در تمام این زمینهها عادلانه رفتار شود.
نکته بسیار مهم اینست که اخلاق در رتبهای بالاتر از عدالت قرار دارد و به همین دلیل توصیههای اخلاقی اسلام، از اصل برائت هم فراتر میروند. در روایات اخلاقی منقول از پیشوایان معصوم داریم که فرمودهاند: «ضَعْ أمرَ أخیکَ علی أحسَنِهِ» یعنی آنچه از برادر دینیتان سر میزند را با بهترین برداشت ممکن تفسیر کنید.
اصل برائت فقط میگوید کسی را بدون آنکه جرم او به اثبات رسیده باشد، مجرم ندانید، ولی این توصیه اخلاقی دینی میگوید نهتنها به کسی بدبین نباشید و نهتنها به همه خوشبین باشید، بلکه این خوشبینی را به بالاترین مرحله ممکن برسانید.
شوربختانه باید اعتراف کنیم که امروز ما از جامعهای با این ویژگیها برخوردار نیستیم. نگاهها به همدیگر به جای اینکه بهترین نگاه باشد، بدترین نگاه است. متأسفانه در این روش انحرافی فرقی میان اصلاحطلب و اصولگرا وجود ندارد، هردو عینکهای تیرهای بر چشمان خود گذاشتهاند و همه چیز طرف مقابل را سیاه و تیره و تار میبینند گوئی که هیچ نقطه سفیدی در پروندهها وجود ندارد! همین نگاه سیاه حداکثری و منازعات دائمی میان رقبای سیاسی که نتیجه این نگاه است، راه را برای انواع مفاسد باز کرده و به اعتقادها و امیدها لطمه زده است.
1717
نظر شما