همه چیز واقعی است؛ آسان، سریع و کاربردی

Blubank یک نئوبانک است و شعبه ی فیزیکی ندارد و فاقد اصطکاک‌های معمول و پیچیدگی‌های بانک‌های سنتی است و حساب باز کردن در آن بدون نیاز به حضور در شعبه و در سریع ترین زمان ممکن است.

آخرین باری که در بانکی حساب باز کردم، مجبور بودم. خودتان می‌دانید که اجبار اصلا چیز خوبی نیست. در محل جدیدی مشغول به کار شده بودم و برای دریافت حقوقم باید در بانکی که حساب نداشتم، حساب باز می‌کردم. سخت‌ترین کار دنیا برای من، کارهای بانکی‌ست و باورتان نمی‌شود، حاضرم میزان قابل توجهی از عمرم را بدهم ولی پایم را در هیچ شعبه‌ی بانکی نگذارم. گفتم که، مجبور بودم و هنوز به درجه‌ای از عرفان نرسیده‌ام که برای رضای خدا بدون دستمزد کار کنم. به اولین شعبه‌ای که مراجعه کردم سنگ‌قلابم کرد. تا به حال شنیده‌اید به‌تان بگویند مشتری جدید نمی‌خواهیم و حساب باز نمی‌کنیم؟ در کمال حیرت، من شنیدم. حالا یا متصدی باجه حوصله نداشت یا هرچی، از آن شعبه بیرون زدم و به شعبه دیگری رفتم. گفتم شما هم مشتری جدید نمی‌خواهید و حساب باز نمی‌کنید؟ گفت مگر می‌شود خانم! حساب باز می‌کنیم. نشستم. از علت باز کردن حساب جدید پرسید. گفتم همه حساب باز می‌کنند که چه کار کنند؟ من هم برای همان؛ می‌خواهم حقوق بگیرم، گفته‌اند باید در بانک شما حساب داشته باشم. گفت کارت ملی، شناسنامه خودتان، همسرتان. گفتم شناسنامه همسرم؟ گفت بله. مستاجرید یا مالک؟ پرسیدم مگر مهم است؟ گفت بله، اجاره‌نامه یا سند ملک هم باید داشته باشید. گفتم همه این‌ها برای افتتاح حساب ساده؟ گفت قانون است خانم. از آن شعبه هم خارج شدم چون مدارک کامل نبود. روز بعد با شناسنامه رفتم شعبه‌ی دیگری از آن بانک، گفتم مالک نیستم اجاره‌نامه هم ندارم، حساب باز می‌کنید؟ گفت شغل‌تان چیست و برای چه کاری حساب باز می‌کنید؟ گفتم زن خانه‌دارم آقا، همسرم طلاهایم را فروخته و می‌خواهد پولش را در این حساب بریزد، عجله هم دارم و باید تا ظهر نشده شماره حساب را بهش برسانم وگرنه پاک کفری می‌شود آن وقت ممکن است پول طلاهایم را هم ندهد. موش‌مردگی جواب داد و حساب باز شد و گفت پس بعدا اجاره‌نامه یا سند خانه‌تان را هم بیاورید. چهار سال است که مدارکم ناقص مانده و کلاهم هم آن سمتی بیفتد برش نمی‌دارم. این سخت‌ترین و عجیب‌ترین حسابی بوده که در طول زندگی‌ام باز کرده‌ام و همه‌جا و همه‌وقت تعریفش می‌کنم. آن چندماهی که در آن محل مشغول به کار بودم، به سنتی‌ترین شکل ممکن تراکنش‌های بانکی‌ام را انجام می‌دادم؛ اینترنت بانک نداشتم، چون فعالش نکرده بودم. باید یک بار دیگر شعبه می‌رفتم و بدتر از آن این بود که می‌دانستم این آخرین بار نیست. یعنی این ملکه‌ی فراموش‌کردن پسورد و رمزهای بانکی که من باشم، بعد از فعال‌کردن اینترنت‌بانک باید روزی یک‌بار به شعبه مراجعه می‌کرد تا پسورد جدید بگیرد. این هم به کنار که اپلیکیشن آن بانک روی سیستم عامل iOS بدبختی‌های خودش را داشت. بی‌خیالش شدم و خدا را شکر، هنوز پیش نیامده دوباره مجبور به استفاده از کارت و حساب آن بانک بشوم.

دیروز در محل کار جدیدم صحبت وام بود. دنبال وام آسان می‌گشتند. قرار شد از این ماه حقوق‌مان را که گرفتیم به حساب‌های بلویمان ببریم و وام بگیریم؛ وام‌های کوچک و آسان کاربردی. برایشان گفتم که فاصله‌شان تا وام، چند دقیقه است؛ تنها کافی‌ست خوش‌حسابی‌شان احراز شود. یکی در جمع گوشی‌اش را در آورد و نشان داد که با توجه به امتیازی که دارد، چه مقدار وام می‌تواند بگیرد. آن‌هایی که تا آن موقع ترغیب نشده‌بودند هم راغب شدند. گفتم علاوه بر این، وقتی از بلوکارت‌تان استفاده می‌کنید می‌توانید پاداش هم بگیرید، از فروشگاه‌هایی استفاده کنید که بخشی از پول‌تان را برمی‌گرداند. خلاصه این که ای قوم به شعبه رفته، کجایید کجایید، شعبه همین‌جا در در جیب‌تان است، بیایید بیایید. بعد دعوا شد! مایی که بلو داریم، داشتیم برای دادن کد معرف به بقیه‌ی بچه‌ها گیس و گیس‌کشی می‌کردیم. واقعی و بدون اغراق. فضا درست مثل تبلیغات تلویزیونی شد. این‌طور کنید آن‌طور می‌شود، بعد این همه به نفع شماست؛ مزایای رقابتی و قابلیت‌ها، تند و تند پشت سر هم. ولی همه‌چیز واقعی بود. واقعی، آسان، کاربردی.

هنوز بلو ندارید؟ اپلیکیشن بلو را دانلود و نصب کنید.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1835906

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 9 =