آرایش چهره و بدن با رنگها و مواد خاص، تاریخی دیرینه دارد. در ابتدا از آرایش در جنگها و مناسک و مراسم آئینی استفاده میشد. در کنار آن مصرف برخی مواد آرایشی برای زیبایی یا آراستن چهره نیز وجود داشت. مصریها مواد آرایشی را نیز همراه سایر ملزومات زندگی در مقبرهها در کنار مومیاییهــا قرار میدادند . یکی از کهنترین مواد آرایشی شناخته شده کحل ( kohl ) است که آن را به صورت دایرههایی در دور چشمها به کار میبردند. البته کحل علاوه بر زیباسازی از پوست در برابر آفتاب سوزندۀ صحرا نیز محافظت میکرد و ضمناً سرب موجود در آن هم خاصیت ضد میکروبی داشت. به عبارت دیگر ظهور استفاده از لوازم آرایش هم مانند دیگر پدیدهها در تاریخ تکاملی بشر در ابتدا نقشی کارکردی داشته است.
یونانیها و رمیها نیز از پودر صورت استفاده میکردند. درقرون وسطی در اروپا از رنگارنگی آرایشها کاسته شد و برعکس صورت رنگ پریده ارج بیشتری داشت تا جایی که زنان طبقات بالا از مخلوطی از سرب و سرکه به نام سروس ( ceruse ) استفاده میکردند که چهرۀ آنان را سپید و رنگ پریده میساخت. نقاشیهای به جای مانده از ملکۀ الیزابت اوّل این نوع آرایش را به خوبی نشان میدهد. درآن دوران تنها روسپیها و زنان طبقات فرودست جامعه لبان خود را به سرخی میآراستند. در 1770 میلادی پارلمان بریتانیا قانونی وضع کرد که در آن استفاده از لوازم آرایش جرمی مشابه جادوگری تلّقی میشد زیرا آن را موجب فریب مردان در انتخاب همسر میدانستند.
آرایش به شکل امروزی آن و همراه استفاده از ماتیک، ریمل، کرم پودر، لاک ناخن و ... با طلوع قرن بیستم آغاز میشود. سه عامل اصلی در تولد صنعت لوازم آرایش مؤثر بودند؛ یکی عکاسی از چهره (portrait photography ) که به دنبال اختراع دوربین عکاسی رواج یافت. در چهره نگاری که گاه درآن تنها یک عکس در طول زندگی فرد از او گرفته میشد استفاده از لوازم آرایش تقریباً استاندارد شده بود. عامل دیگر رواج بهرهمندی از آینه در خانهها بود. قبل از قرن بیستم به ندرت در خانهها آینه وجود داشت. بنابراین افراد بر اثر این دو عامل بیشتر از گذشته با تصویر خود روبرو میشدند. امّا مهمترین علت رواج آرایش در کنار دو عامل فوق ظهور صنعت سینما بود. در حقیقت انتقال هنرپیشگان از صحنۀ تئاتر به صفحۀ سینما با آرایش سنگین همراه شد. برای این که تماشاچیان ردیفهای وسط و آخر چهرۀ هنرپیشهها را بهتر و متمایزتر ببینند از آرایش استفاده میشد. اولین بار در سال 1914 ماکس فاکتور ( Max Factor ) برای استتار چروک صورت هنرپیشهها از کرم پودر استفاده کرد. او به دنبال این تجربه نخستین کسی بود که محصولات خود را به بازار عرضه کرد. سپس کمپانیهای دیگر نیز وارد صحنه شدند و صنعتی به وجود آمد که امروزه با 40 میلیارد دلار گردش مالی سالیانه روبروست.
عوامل فرهنگی مختلفی در رواج آرایش در دوران ما مؤثر بوده است. اصولاً در فرهنگ جهان شمول امروزی زیبایی و جوانی به نحوی وسواس گونه مورد ستایش قرار میگیرد و ایدهآل شمرده میشود. تقریباً تمام رسانههای مدرن از قبیل سینما، تلویزیون، نشریات و وجه رسانهای صنایع و کسب و کارها یعنی تبلیغات در راستای ایدهآلسازی جوانی و زیبایی فعالیت میکنند. فرایند جهانی شدن به موازات سایر تأثیرات خود موجب خلق الگوها و مدلهای یکسان زیبایی و جوانی در سراسر جهان شده است. جوان نمایی، جوان انگاری و جوان پنداری پدیدهای فراگیر در گروههای میانسال به بالای جامعه است. امّا گویی جوانی به تنهایی کافی نیست و زیبایی نیز باید در همزیستی با آن حضور داشته باشد. بدیهی است که غلبۀ چنین رویکردی در جوامع گوناگون به مصرف مواد آرایشی دامن میزند. تضاد و تناقض موجود در آن است که در عین حال متوسط سن و میانگین انتظار عمر در کشورها بالاتر رفته و با افزایش جمعیت میانسال و کهنسال روبرو هستیم. طبیعی است که رویکرد فوق تمام این گروههای سنی را درگیر چالشی پایان ناپذیر میکند که در هر حال و به هر شکل سرانجام با شکست روبرو میشود. ناگفته نماند در دورانی که انکار مرگ به صورتهای مختلف فردی، اجتماعی و فرهنگی به چشم میخورد ایدهآل سازی جوانی و زیبایی و شوق تداوم آن با استفاده از انواع آرایشها، اعمال جراحی زیبایی، روشهای گوناگون بدن سازی و چهره پروری نوعی ایمنی کاذب در برابر مرگ ایجاد میکند که موجب استفاده بیشتر از دستاویزهای ذکر شده میشود.
عامل فرهنگی دیگر که وجهی ژرفتر دارد غلبۀ تصویر بر جهان مدرن و امروزی ماست. جهان از شکل جهان مفهومی که درآن مفاهیم و کلمات غلبه داشتند به جهان دیداری که تحت سلطۀ تصویر است استحاله یافته و در حقیقت در حال غرق شدن در سیلاب تصاویر است که توسط انواع رسانهها انسان و جهان را همچون طوفان نوح دیگری با تهدیدی جدی مواجه ساختهاند. کلمات و مفاهیم در برابر تصاویر پا پس می گذارند که پیآمد این وضع فتور و سستی تفکّر و اندیشهورزی و نزول سطح فرهنگی فردی و اجتماعی است. گویی حتی زبان نیز به حاشیه رانده میشود و تنها تصاویر با هم سخن میگویند. در چنین شرایطی تصویر خویشتن نیز محور فرایندهای درونی و بیرونی وجود انسان شده و بر رفتارهای او تأثیر میگذارد. نتیجۀ همۀ اینها توجه بیشتر به ظاهر و غفلت فزونتر از باطن است. ظاهری که باید زیبا باشد و جوان به نظر رسد.
ظاهر (appearance) افراد که بخش عمدهای از رفتار غیر کلامی آنان را دربرمیگیرد نقش تعیین کنندهای در چگونگی و کیفیت مواجهه و تعامل آنان با دیگران بازی میکند. ظاهر فرد منبع اطلاعات مهمی دربارۀ جنسیت، سن، فرهنگ، طبقۀ اجتماعی، شغل، تعلق گروهی، گرایشها و شخصیت اوست. آن چه به نظر میآییم منعکس کنندۀ چگونه دیده شدن ما توسط خودمان و دیگران است و در اصل به نوعی نگاه و نگرش ما و آنها را نمایندگی میکند. لوازم آرایش و چگونگی استفاده از آن نیز منبع مهمی از اطلاعات غیر کلامی است که فرد با نوع آرایش خود به دیگران منتقل می کند. منتهی دراین جا یک وجه دستکاری کننده ( manipulative ) نیز در کار است زیرا استفاده از لوازم آرایش با هدف افزایش جذابیّت یا پوشاندن ضعفهای احتمالی در ارائۀ تصویری بهتر و جذابتر از خویش است، لذا مصرف لوازم آرایش همیشه دارای دو جنبۀ استتاری و اغوایی است.
دراصل آرایش راهی برای برجسته کردن سیمایههای زنانه صورت است. پسر و دختر تا هنگام بلوغ چهرههای مشابهی دارند و پس از آن تحت تأثیر هورمونها ظاهر آنها تفاوت مییابد. مردها صورت زاویهای و پیشانی و دماغ برجسته پیدا میکنند و زنها با مژههای بلندتر، بینی کوچکتر، چشمهای بزرگتر، گونههای برجسته و لبان برآمدهتر مشخص میشوند. لوازم آرایش این سیمایهها را تشخص و تمایز میبخشند . البته فلاسفه و حکما در کتابهای خود از معیارهای زیبا شناختی ذاتی زیبایی و تناسبهای عناصر تشکیل دهندۀ آن سخن میگویند ولی امروزه تجسم ایدهآل زیبایی توسط نیروهایی مانند سینما، تلویزیون، تبلیغات و مدل سازی ناشی از آنها شکل میگیرد و بدون تردید صنعت لوازم آرایش نیز در این میان نقش خود را ایفا میکند.
نتیجۀ همۀ این حرفها تأکید بیش از اندازه و گاه وسواس گونه بر جذابیّت فیزیکی و ظاهری است ( physical attraction ) . دائماً توسط رسانهها به افراد بخصوص به زنان پیام داده میشود که ناکامل هستند و نیاز به ترمیم و دستکاری دارند. پس پایۀ اصلی استفاده از لوازم آرایش افزایش جذابیّت فیزیکی است. چنانکه گفته شد این امر نوعی مقابله ظاهری با روند پیر شدن و مبارزه ناخودآگاه با مرگ نیز هست. البته این گرایش در موارد بسیار از قلمرو لوازم آرایش هم فراتر رفته و جراحی زیبایی و سایر روشهای ترمیم فیزیکی ظاهر، رژیمهای غذایی گوناگون و استفاده از انواع داروهای مضر لاغرکننده و نرمشها و روشهای ورزشی مربوطه را هم دربرمیگیرد.
ناگفته نماند که طرح این مباحث به معنی غفلت از ظاهر و آراستگی و پیراستگی آن نیست. برعکس نباید فراموش کرد که غفلت از خویشتن ( self neglect ) نه تنها نکوهیده و به دوراز شئونات اجتماعی است بلکه در مواردی نشانۀ بیماری محسوب میشود. در بسیاری از بیماران افسرده یا مبتلا به اسکیزوفرنی این عدم توجه به چهره و ظاهر خود به نحوی بیمارگونه و اسفبار به چشم میخورد. این امر جنبه فرهنگی نیز داشته و دارد. از دیرباز سلامت با چهره سرخ و بیماری با رنگ پریده و زرد قرین بوده است. امروزه حتی از آرایش درمانی برای برخی از سالمندان مبتلا به افسردگی استفاده میشود که تأثیرات مثبت دارد.
از سوی دیگر مطالعات روان شناختی نشان میدهد که افزایش جذابیت فیزیکی فرد که هدف استفاده از لوازم آرایش است تأثیر سازنده و مثبتی بر تمام ابعاد زندگی او میگذارد. به عبارت دیگر افراد زیبا و جذاب بهتر و خوبتر از آن چه هستند انگاشته میشوند، از موفقیت بیشتری در عرصههای زندگی برخوردارند و بیشتر مورد محبت و دوست داشتن دیگران واقع میشوند. علاوه برآن تصویر بدنی ( body – image ) آنان که در ارتباط مستقیم با درک فرد از خود ( self – perception ) و خـودانـگاره ( self- image) و خودپنداره ( self- concept ) اوست ارتقاء مییابد. در نتیجه فرد از عزّت نفس (self – esteem ) و اعتماد به خویشتن ( self – confidence ) بیشتری برخوردار خواهد شد و چــــون به نوعی مدیــریت تـأثیر اجتمــاعی ( social impression management ) کارآیی را اعمال کرده است در روابط اجتماعی خود نیز تواناتر و بهتر عمل خواهد کرد. بنابراین آن چه در مصرف مواد آرایشی توصیه میشود مانند سایر عرصههای زندگی رعایت اعتدال و خودداری از افراط و تفریط است تا هم از تأثیرات مثبت آن بهرهمند شد و هم از وجوه منفی آن برکنار ماند.
*روانپزشک
45234
نظر شما