عماد افروغ در مطلب خود آورده است:اطلاع حاصل شد که جناب آقای خسرو معتضد متعرض ادعای بنده مبنی بر پوچ بودن طرح مکتب ایرانی شده اند و در این خصوص آرایی را به استاد مطهری نسبت داده اند. ایشان را دعوت به مطالعه کتاب خود با عنوان هویت ایرانی و حقوق فرهنگی می کنم و تصریح بر تکیه مفهوم هویت بر پیوندهای فرهنگی و نه خاکی و خونی می کنم.به آقای معتضد هم عرض می کنم مبحث هویت صرفاً یک بحث نقلی تاریخی نیست و پیچیدگی های نظری بسیار دارد.
افروغ افزوده است: چه اتفاقی رخ داد که نیاکان ما که در روزگار ساسانیان هویت ایرانی را تعریف کردند، جذب اسلام شدند؟ آیا این امر به زور شمشیر بوده است؟ مرحوم مطهری در اینباره میگوید که با زور میتوان تا حدی حکومت کرد اما جهش فرهنگی نمیتوان پدید آورد. در اینجا، به نظرم استحالهای صورت گرفته است. به این معنا که یکتاپرستی ناقص ایرانیان در برابر یکتاپرستی متعالی اسلام قرار میگیرد و ایرانیان به راحتی آن را میپذیرند؛ چرا که مشترکات زیادی میان اسلام و دین زردشتی هم میدیدند.
وی همچنین نوشته است: استاد مطهری در جایی میگوید: در توحید ذاتی و صفاتی ایرانیان[باستان] تردیدی نیست اما در توحید افعالیشان، چرا. من این را نمیپذیرم، چون در ثنویت آفرینشی آیین زردشت تردید زیادی وارد است و بیش تر آن را یک ثنویت اخلاقی می دانند تا آفرینشی. به علاوه، سپنتا مینیو مظهر هستی و انگره مینیو مظهر نیستی است. حتی تثلیث الهی مورد نظر دوشن گیمن، یعنی اهورا، اشه (راستی) و وهومنه(اندیشه) نیز با محوریت اهورا مطرح است . استاد مطهری آتشپرستی را دلیل نفی توحید عبادی ایرانیان میداند. اما ایرانیان باستان آتشپرست نبودند.
در متون معتبر زردشتی اصلا بحثی از آتشپرستی نیست. آتش و در کل نور، حکم قبله ومحراب را در پرستش «اهورامزدا» برای آنها داشته است. شهید مطهری در جایی دیگر در آن کتاب جاهلیت عرب را با جاهلیت ایرانیان [باستان] مقایسه میکند و میگوید: جاهلیت عرب شرک در عبادت بود؛ اما جاهلیت ایرانی شرک در خالقیت. در نقد این نکته استاد، میپرسم اگر با استناد به روایتی منسوب به حضرت امیر(ع) می پذیرید که زردشت پیامبر بوده است ، چگونه پیامبری می تواند ثنویت گرا باشد؟ در ثانی چرا ایرانیان تشیع را انتخاب کردهاند؛ اما اعراب سنت را؟ بهنظرم یکتاپرستی ایرانیان و عدم وجود بتپرستی در تاریخشان به آنها قابلیتی را میدهد که در نبوت درجا نزنند و امامت را بهراحتی پذیرا شوند وحسب درک سلسله مراتبی به استمرار آن در قالب نظریه «ولایت فقیه»برسند. با این حال، استاد مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران»میخواهد بگوید که ایرانیان با توجه به استعدادی که داشتند، روحیه و فرهنگ و منش خود را در اسلام یافتند. در جایی هم استاد مطهری- بهدرستی- اشاره میکنند که ایران بذر مناسبی برای تشیع بوده است.
متن کامل یادداشت مطهری را اینجا بخوانبد.
1717
نظر شما