از آرایش موهای ملکه الیزابت تا بریژیت باردو/ مدهای او مثل طاعون سراسر جهان را می‌گرفت

یک روز البته سال‌ها قبل آنتوان به یکی از مشتریان زیبای خود گفت: «ببخشید خانم قیافه‌ی شما خیلی آشناست.» مشتری ناشناس جواب داد: «من ملکه‌ی اسپانیا هستم»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در ششمین سال سلطنت مظفرالدین‌شاه، در یکی از روستاهای لهستان پسری به دنیا آمد که چند دهه بعد به بزرگ‌ترین آرایشگر جهان تبدیل شد، آرایشگری پیش‌رو که مدهای اختراعی‌اش مثل طاعون سراسر جهان را فرامی‌گرفت. نامش «آنتونی پلاکوفسکی» بود. کسی که در جوانی به پاریس پایتخت مد دنیا مهاجرت کرد و در همان‌جا بود که ستاره‌ی اقبالش شروع به درخشیدن کرد تا جایی که مشهورترین‌ افراد دنیا سر و کله‌شان را به دستان هنرمند او می‌سپردند از هنرپیشگان مطرح هالیوودی چون الیزابت تیلور تا ملکه الیزابت.

در آذر ۱۳۴۱ که مجله‌ی سپید و سیاه گزارشی از زندگی حرفه‌ای او منتشر کرد، صاحب ۶۷ سالن آرایش از لوس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو تا پاریس و لندن و قاهره بود و قریب به ده هزار نفر از قبلش نان می‌خوردند. در ادامه گزارش جذاب سپید و سیاه را که ۲۳ آذر ۴۱ درباره‌ی او منتشر کرد می‌خوانید:

هر روز میلیون‌ها زن در آینه به خود می‌نگرند و می‌گویند: «باید فکری برای گیسوان خود بکنیم.» و آخرسر هم دست به دامان آرایشگاه‌ها می‌شوند. یکی از این آرایشگاه‌ها، آریشگاه «آموپاریس» است که مشتریان آن هر روز در انتظار رئیس و استاد توانای آن هستند. می‌دانید این مرد کیست؟ «آنتونی پلاکوفسکی» که در همه‌جای دنیا او را به نام «آنتوان پاریس» می‌شناسند. این مرد که به یقین بزرگ‌ترین آرایشگر جهان است برای آرایش موی سر یک عروس حدود هشتاد هزار تومان به پول ما اجرت می‌گیرد... چقدر کم!

مدت نیم قرن است که آنتوان آرایشگری می‌کند و در حقیقت متخصص این فن است. از اصول رنگرزی مو اطلاعات عمیق و دقیقی دارد. وی نخستین کسی است که توانست حلقه‌های مو را طوری آرایش کند که پس از شانه کردن سر جای خود بایستند. غالبا انواع مواد شیمایی و غیرشیمایی را به هم می‌آمیزد و به میان موهای مشتریان خود می‌ریزد تا فرم جدید به آن‌ها بدهد.

آنتوان همان مردی است که استیل «موی بریژیت باردو» را به وجود آورد و موی «الیزابت تیلور» را به صورت «کلئوپاترا» برگرداند. گیسوان «جینا لولو بریجیدا» و «مارتین کارول» به دست این مرد اصلاح شده است. وی در ده‌ساله‌ی اخیر تمام سالن‌های آرایش را آلت دست خود ساخته، همیشه در موزه‌های بزرگ جهان در پی مد و استیل تازه‌ای برای آرایش گیسوان زن‌های زیبا و معروف است. «آنتوان» حتی آثار نقاشانی چون «ولاسکه»، «گویا» و «بتی‌سلی» را از نظر خود دور نداشته است. خانه‌ی او در پاریس ماننده موزه‌ای می‌رسد.

آنتوان شغل خود را از هشت‌سالگی شروع کرد و اکنون در حدود شصت سال دارد. نخستین آرایش او در دهکده‌ی دورافتاده‌ای در لهستان به نام «سیرادز» آغاز گشت. اولین مشتری او خواهر شش‌ساله‌اش «سالومه» بود که موهای خود را به دست برادر سپرد و آنتوان هرچه سعی کرد موهای خواهرش را سر جای خود قرار بدهد موفق نشد، ناچار مقداری عسل به میان گیسوان او مالید!

وقتی این شوق در دل او پیدا شد، پدرش آنتوان را نزد آرایشگر دهکده فرستاد. آرایشگر دهکده نه فقط سر و ریش می‌تراشید بلکه دندان هم می‌کشید و زخم‌های بزرگ را بخیه می‌زد و زالو می‌انداخت و گاهی هم حجامت می‌کرد!

پس از آن آنتوان به شهر «لادز» رفت و مغازه‌ی کوچکی در آن‌جا باز کرد. کسب و کار او از روز اول رونق داشت، به همین جهت ناگهان به فکرش رسید که به پاریس برود.

در پاریس ستاره‌ی اقبال او درخشیدن گرفت و اکنون ۶۷ سالن آرایش دارد که از لوس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو تا شیکاگو و نیویورک و پاریس و لندن و قاهره و استرالیا توسعه یافته و متجاوز از پنج میلیون نفر در هر سال در سالن‌های او موهای خود را آرایش می‌کنند و نزدیک به ده هزار نفر نیز از قبل او نان می‌خورند، چون غیر از سالن آرایش، لوازم توالت هم می‌سازد.

آنتوان می‌گوید: «یک آرایشگر باید دارای خصوصیات زیر باشد: اول یک هنرمند، دوم یک روانکاو، سوم یک نفر سیاستمدار و چهارم یک عاشق تا بازار او رونق بگیرد.» روزی «بریژیت باردو» ستاره‌ی معروف فرانسوی به او گفته بود: «آنتوان، تو در درجه‌ی اول یک هنرپیشه‌ی مجرب هستی و بعد یک آرایشگر!»

مردان صورت‌گرد، اشخاص فعال و باهوشی هستند. آنتوان هم از این تیپ مردان است. وی به ‌واسطه‌ی قد کوتاهی که دارد کفش‌های پاشنه‌بلند مخصوص می‌پوشد و می‌گوید اگر تصاویر «مارکیز دوبمپادور» را دیده باشید او گیسوان خود را روی هم سوار می‌کرد که قدش بلندنماتر باشد، من هم شیوه‌ی او را به کار بسته‌ام.

یک روز در شهر «والاس» آنتوان داخل هتلی شد و چون صاحب هتل او را می‌شناخت یکی از بهترین اتاق‌های هتل را به وی داد.

آنتوان به محض این‌که اتاق را دید با اوقات‌تلخی گفت: «من هرگز مایل نیستم در این اتاق قرمز رنگ زندگی کنم چون در این اتاق قرمز هیچ چیزی هم‌آهنگی ندارد.» عاقبت‌الامر صاحب هتل یکی از اتاق‌های ساده‌ی هتل را به وی داد و آنتوان راضی شد و جامه‌دان‌های خود را در آن‌جا گشود.

آنتوان یک خانه و یک ویلا در پاریس، یک خانه در نیویورک، یک ویلای بسیار قشنگ در کان فرانسه دارد و یک آپارتمان بسیار زیبا نیز در شهر شیکاگو اخیرا برای خود خریداری کرده است.

آنتوان از همان اوان که جوان پرشوری بود و در پاریس به دنبال شغل می‌گشت، در چند آرایشگاه مختلف کار کرد و تمام فنون آرایش را نزد اساتید فن آموخت، سپس با «ماری برت‌آستر» ازدواج کرد. پس از ازدواج زندگی آن‌ها رونق گرفت به طوری که امروز وی یکی از ثروتمندان جهان است.

یک روز البته سال‌ها قبل آنتوان به یکی از مشتریان زیبای خود گفت: «ببخشید خانم قیافه‌ی شما خیلی آشناست.» مشتری ناشناس جواب داد: «من ملکه‌ی اسپانیا هستم»

به سال ۱۹۳۷ که تاج‌گذاری پدر ملکه الیزابت کنونی بود، آنتوان با ۶۰ نفر از شاگردان خود به لندن رفت و موهای تمام خانم‌های درباری را آرایش داد ضمنا برای «دوشس ویندزور» همسر پادشاه مستعفی انگلستان شامپوی مخصوصی ساخت که هنوز به نام «شامپوی ویندزور» معروف است.

روزی که سر ملکه الیزابت دوم را آرایش داد، بلافاصله خود را به پشت تلویزیون رسانید، و تاج‌گذاری او را از تلویزیون تماشا کرد. به جز ملکه‌ها و هنرپیشه‌های مهم سینما و تئاتر مشتریان ماجراجو هم در میان مراجعه‌کنندگان آنتوان دیده می‌شود، که یکی از آن‌ها جاسوسه معروف ماتا هاری [۱] بوده است.

کارهای آنتوان گاهی اوقات با قوانین کشورها نیز سر و کار داشته است. در سال ۱۹۵۰ روزی یکی از هنرپیشه‌های معروف فرانسه که می‌خواست رل دختر چهارده‌ساله‌ای را بازی کند، از آنتوان مدد خواست. آنتوان قیچی را بی‌رحمانه پای گیسوان او گذاشت و بلافاصله «مد آنتوان» در سراسر جهان شهرت پیدا کرد و مد کوتاه او مانند بیماری طاعون دنیا را فرا گرفت و ناچار کشورهای انگلستان و ژاپن و آمریکا قوانینی بر ضد مد جدید او وضع کردند تا این‌که در سال ۱۹۵۷ بار دیگر مد او مورد استفاده قرار گرفت و بانو روزولت آن را قبول کرد.

از کارهای آنتوان یکی آبی کردن رنگ مو است که آن را برای زنان پیر پیشنهاد می‌کند. آنتوان علاوه بر این‌ها در رنگ‌آمیزی جدید که قسمتی از موی سر را سفید می‌کند نیز هنرنمایی زیادی به خرج داده است. وی می‌گوید: «آرایشگر زبردست باید وضع موی مشتری را در نظر بگیرد. اگر پیشانی مشتری کوتاه است آن را بلند، اگر بلند است قدری مو به روی پیشانی او بیاورد.» حتی در مورد زن‌های کوتاه‌قد عقیده دارد که بایستی آن‌ها موهای خود را روی سر خود جمع کنند.

آنتوان در کار خود فوق‌العاده جدی است و از مشتریانی که به او دستور می‌دهند متنفر است. یک روز به خانمی که به وی توصیه می‌کرد: «این‌جور قیچی کن، موها را در یک طرف بزن و فرق را از این سمت باز کن»، گفت: «خانم! شما مانند راننده‌های کامیون صحبت می‌کنید. اگر باور نمی‌کنید، صدای خود را روی نوار دستگاه ضبط‌صوت امتحان کنید!» درنتیجه خانم ساکت شد. یک روز دیگر به خانمی گفت: «شما که این طرز را می‌دانستید چرا نزد من آمدید؟»

هنگامی که آلمانی‌ها فرانسه را اشغال کردند چون آنتوان برای سرکشی به سالن‌های خود به آمریکا رفته بود، مجبور شد پنج سال در آمریکا بماند. درنتیجه در سال ۱۹۴۶ تابعیت آمریکا را قبول کرد.

آنتوان مدتی است که دیگر دست به سیاه و سفید نمی‌زند و شاگردان او کارها را برعهده دارند. فقط خودش نظارت می‌کند و پول‌هایش را نیز به دست خواهرهایش سپرده است.

یکی از شاگردان آنتوان روزی سیگاری به او تعارف کرد. آنتوان گفت: «دیگر نمی‌کشم.» شاگردش تعجب کرد، چون سیگار از لب وی قطع نمی‌شد. پرسید: «از چه وقت؟» آنتوان با خنده گفت: «از دو دقیقه پیش»!

از شگفتی‌های زندگی این مرد این است که با وجود این‌که او به گیسوان بسیاری از زنان و شخصیت‌های بزرگ جهان دست زده است، برای یک بار هم سر زن خود را آرایش نکرده است. وقتی از او پرسیدند: «چرا این کار را نکرده‌ای؟» گفت: «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد»!

پی‌نوشت:

۱- گرترود مارگارت زله معروف به ماتا هاری (۱۸۷۶۱۹۱۷)  رقاص هلندی-آلمانی و متهم به جاسوسی برای آلمانی‌ها در جریان  جنگ اول جهانی در خاک فرانسه بود.

۲۵۹

کد خبر 1997654

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =