هالیوود
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۵
چارلی چاپلین: شب افتتاح نمایش کسی نمیتوانست صدایم را بشنود!
تاریخ جهانقرار بود که نمایش خود را در «آکسفورد» مهمترین موزیک هال افتتاح نماییم. بنا بود نمایش ما نمایش اصلی برنامه باشد و اسم من برای نخستین بار بالای نام دیگران نوشته شود.
-
راز محبوبیت سوشی در بین ستارگان:
از هالیوود تا ژاپن؛ چرا آنجلینا عاشق «سوشی» است؟/ فواید تغذیهای این غذای ژاپنی
تغذیه و تناسب اندام«سوشی» نهتنها غذای محبوب آنجلینا جولیست، بلکه نمونهای عالی از تغذیهی سبک، مغذی و فرهنگیست. این غذا با ترکیب ماهی، برنج و سبزیجات، فواید متعددی برای سلامت قلب، مغز، سیستم ایمنی و کنترل وزن دارد.
-
زیان ۱۰۰ میلیون دلاری تازهترین فیلم لئوناردو دیکاپریو
سینمادر حالی که انتظار میرفت فیلمهای پرستاره امسال سینماهای جهان را تسخیر کنند، گزارشها نشان میدهد تعدادی از آثار شاخص از جمله «نبردی پس از دیگری» به کارگردانی پل توماس اندرسن با بازی لئوناردو دیکاپریو با شکست مالی چشمگیری روبهرو شدهاند.
-
دلیل درگذشت ستاره معروف سینما فاش شد
سینماچند روز پس از خاموش شدن ستارهای از نسل طلایی سینما، خانواده دایان کیتون اعلام کردند علت درگذشت این بازیگر افسانهای، ذاتالریه بوده است. او در ۷۹ سالگی چشم از جهان فروبست، اما ردپای او بر تاریخ سینما و مد همچنان باقی مانده است.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۴
چارلی چاپلین: مادرِ دختر از پشت سرم فریاد زد: چرا با یک غریبه حرف میزنی؟!
تاریخ جهانپاریس برای من همه چیز بود و هرچه انتظار داشتم در پاریس دیدم. ساعت ۷ بعدازظهر بود. چراغهای کافهها با پرتوی طلایی خویش جلوهایی داشت، میزها که بیرون، در کنار پیادهرو نهاده شده بود لذت زندگی را عرضه میداشت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۳
چارلی چاپلین: برای اولین بار شکست عشقی خوردم
تاریخ جهانمیخواستم بدین وسیله او را از زمین بربایم و در آسمان رویاها به پرواز درآورم؛ ولی او همچنان خونسرد و بیتفاوت با دیدگانی حیرتزده به من مینگریست. مخصوصا یکی از جملات من سخت او را حیرتزده کرده بود که میگفتم: «تو الهه انتقام منی!»
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۲
وصف چارلی چاپلین از فصل عاشقی اش/ چشم های دختری به من دوخته شد
تاریخ جهانمیخواستم از خوشحالی گریه کنم ولی نمیتوانستم، عضلات صورتم را جمع کرده و هم کشیدم ولی اشکی از چشمم فرو نریخت. بهکلی خالی از اشک بودم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۱
چارلی چاپلین: شبیه یکی از لودههای نخراشیده عصر ادوارد بودم
تاریخ جهانمیتوانستم مدت ۵ دقیقه تمام صحنه نمایش را زیر نفوذ خود دربیاورم و بدون آنکه کلمهای حرف زده باشم جمعیت را غرق در خنده نگه دارم.
-
راز مرگ جیمز دین؛ ستارهای که پس از مرگ جایزه اسکار گرفت!
تاریخ جهاندر مهر ۱۳۳۴ همه دنیا از خبر مرگ جیمز دین ستاره سینما در حادثه تصادف متاثر بودند.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۰
چارلی چاپلین: تماشاگران پوست پرتقال به طرف من پرتاب میکردند!
تاریخ جهانکلمه «هنر» هرگز در اندیشه من با فرهنگ لغاتی که میدانستم وارد نشده بود. تئاتر هم جز وسیله اعاشه مفهوم دیگری برایم نداشت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۹
چارلی چاپلین: خدایا! چه کنم که این عشقی برقآسا بود
تاریخ جهانبعد از گفتن این جمله کلاهم را برداشته و خداحافظی کردم و جلوی در تئاتر سوار تاکسی شدم، تا ۱۰ ماه بعد از آن بیکار بودم.
-
وقتی ۰۰۷ بیدفاع شد/ جنجال سانسور در جیمز باند
سینماآمازون پرایم ویدئو اسلحهها را از پوسترهای جیمز باند حذف کرد، سپس پس از واکنش منفی آنلاین آثار را بیسر و صدا برداشت.
-
کارگردان افسانهای هالیوود از گوشههای کمتر دیدهشده زندگی و حرفهاش حرف زد
ریدلی اسکات: من خریدنی نیستم/ داستان رد پیشنهاد ۲۰ میلیون دلاری برای «ترمیناتور ۳»
سینماریدلی اسکات، کارگردان افسانهای هالیوود و خالق آثار کلاسیکی مانند «بلید رانر» و «بیگانه»، در جدیدترین مصاحبه خود با صداقت و شوخطبعی بینظیرش، از گوشههای کمتر دیدهشده زندگی و حرفهاش پرده برداشت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۸
چارلی چاپلین: خبر بستری شدن سه باره مادرم در تیمارستان همچون خنجری بر قلب ما نشست
تاریخ جهانبعضی اوقات ربالنوع مصائب و بدبختیها از کار خود خسته شده و بر سر رحم میآید. چنین موردی برای مادرمان پیش آمد؛ هفت سال آخر عمرش را در آسایش گذراند. گل و آفتاب او را احاطه کرده بود و پسرانش را میدید که برومند شده و شهرت و ثروتی بدانها روی آورده است که هرگز تصورش را هم نمیتوانست بکند.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۷
چارلی چاپلین: در رختخواب انسان قورباغهای میخوابیدم!
تاریخ جهانمن در گذشته از اینکه مادرم ظاهری آراسته داشت به خود میبالیدم ولی اکنون سر و وضعش زننده شده بود و شلخته به نظر میرسید. تصور میکنم مادرم به این تصورات من پی برده بود.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۶
چارلی چاپلین: روزها در بازار و خیابانهای شهر پرسه میزدم؛ بعضی اوقات جا و غذا به من میدادند
تاریخ جهانسیدنی در تیمارستان به اتاق مادرم رفت. مادرم سیدنی را شناخته بود و آرام و معقول به نظر میرسید. چند لحظه بعد پرستاری نزد من آمد و گفت حال مادرت خوب است و میتوانی او را ملاقات کنی.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۵
چارلی چاپلین: من دیگر ساکن سرگشته محلات پست لندن نبودم
تاریخ جهانسیدنی رو به من کرد و گفت: «تو نمیخواهی مادرم را در اتاق لحافپوش ببینی؟» (اتاق لحافپوش در تیمارستان اتاقی است که در آن با وسایلی شبیه متکا و لحاف موانعی برای دیوانه ایجاد میکنند). جواب دادم: «نه! نه! نمیتوانم تحمل کنم.»
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۴
چارلی چاپلین: میکوشیدم لباس ژنده و کفشهایم را که پنجههایش بیرون زده بود، از دیگران پنهان کنم
تاریخ جهانناراحت و دستپاچه شدم، زیرا میترسیدم که همانجا از من بخواهند که من نقش خود را فیالمجلس بخوانم، زیرا من قادر به خواندن نبودم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۳
چارلی چاپلین: به کار هیزمشکنی مشغول شدم
تاریخ جهانلباسهایم کثیف و پاره و کفشم دهان باز کرده و کلاهم شبیه زیرپوش افتاده زنانه بود.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۲
چارلی چاپلین: مثل آدمی فراری خود را از چشم همه پنهان میداشتم
تاریخ جهانتا چند روز اول کسانی را که میشناختم ندیدم و نه با کسی کلمهای حرف زدم. صبحهای زود دزدانه از خانه بیرون میرفتم و تمام روز را میگشتم، لقمهای سد جوع نداشتم و غذای خود را به زحمت در گوشهای گیر میآوردم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۱
چارلی چاپلین: همسایگان با ترس به ما نگاه میکردند
تاریخ جهاندکتر که مردی سالخورده بود پس از آنکه جریان را از زبان صاحبخانه شنید که عینا با آنچه بچهها گفته بودند شبیه بود، معاینهای سطحی و سرسری از مادرم به عمل آورد و گفت: «دیوانه است. او را به تیمارستان بفرستید.»
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۱۰
چارلی چاپلین: نمیتوانستم بفهمم که مادرم به علت سوءتغذیه ضعیف شده
تاریخ جهاناین راهحلی ایدهآل برای تمام مشکلات مادرم بود. پس از پایان مراسم تدفین فورا این فکر را با مادرم در میان گذاشتم. «مادر! از این پس وظیفه توست که بیش از پیش آقای مککارتی را ببینی. شرط میبندم که او با تو ازدواج کند...»
-
هالیوود در آستانه امضای قرارداد با یک بازیگر هوش مصنوعی/ آیا او اسکارلت جوهانسون بعدی سینماست؟
هوش مصنوعی در جهاناولین بازیگر هوش مصنوعی در جشنواره فیلم زوریخ با واکنش تند هنرمندان مواجه شد. خالق این بازیگر هوش مصنوعی میخواهد او «اسکارلت جوهانسون بعدی» باشد.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۹
چارلی چاپلین: لباسهای کهنه مادرم را در کنار پیادهرو حراج کردم!
تاریخ جهانبازگشت سیدنی از اولین سفرش برای ما در حکم جشنی بود، زیرا بالغ بر ۳ پوند پول که همگی سکههای نقره بود همراه داشت. به یاد میآورم که تمام این پول را از جیبش روی تختخواب خالی کرد. هرگز در عمرم آن همه پول را یکجا ندیده بودم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۸
چارلی چاپلین: ما سخت گرسنه بودیم؛ برای همین مادرم اجاق نفتی کهنهمان را در برابر نیم پنی فروخت
تاریخ جهانبه کافهها و میخانهها رفتم مقابل خانمها میایستادم و با لحن غمانگیزی آهسته میگفتم: «گل نرگس، خانم!» «خانم، گل نرگس!»
-
ببینید | جنیفر لارنس: آنچه در غزه میگذرد نسلکشی است
فیلمجنیفر لارنس، بازیگر هالیوود، با ابراز نگرانی شدید از وضعیت غزه گفت: «من وحشت کردهام، آنچه در غزه میگذرد چیزی جز نسلکشی نیست و پذیرفتنی نیست.» او هشدار داد نادیدهگرفتن جنگ و درگیری در نقطهای دور در جهان، خطر ایجاد همان وضعیت را در داخل کشور به دنبال دارد. / کانال تلگرامی سپاها پاسداران
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۷
چارلی چاپلین: این آخرین باری بود که پدرم را زنده دیدم
تاریخ جهانسه هفته بعد او را به بیمارستان «سنت توماس» بردند. برای بردنش بدانجا مجبور شده بودند که او را مست کنند. وقتی که فهمیده بود در کجاست وحشیانه با آنها به ستیز برخاسته بود، همان وقت در حال احتضار بود.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۶
چارلی چاپلین: هر گوشه لباسم وصله داشت/ کت و شلوار و جورابم به علت فرسودگی زیاد وضع زنندهای را پیدا کرده بود
تاریخ جهانبحرانی در زندگی ما پدیدار شده بود؛ «سیدنی» [برادر چارلی چاپلین] احتیاج به یک دست لباس نو داشت. وی لباس یونیفورمی را که اداره پست بدو داده بود هر روز حتی روزهای یکشنبه هم میپوشید و به قدری کهنه شده بود که مورد تمسخر رفقایش بود.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۵
چارلی چاپلین: در صحنه تئاتر نقش گربه بازی کردم
تاریخ جهان... اگر قبل از رفتن روی صحنه صورت یکی از ما اندکی کمرنگ بود ما را وادار میکرد که با سیلی آن را سرخ کنیم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴
چارلی چاپلین: مادرم اتاقی در پشت کارخانهای اجاره کرده بود که هر روز بوی اسید کارخانه آن را پر میکرد
تاریخ جهاندر نزدیکی کافه شبح پدرم را دیدم، نزدیک رفتم و جریان را به او گفتم، ولی پدرم گفت: «خود من هم مست هستم و بر مشاعر خود مسلط نیستم»