به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در روزگاری که ذهنها از هیاهوی بیوقفه اطلاعات پراکنده آکنده شده است، رجوع به متون ریشهدار و نجاتبخش بیش از همیشه ضروری به نظر میرسد و چه متنی گرانسنگتر از نهجالبلاغه که از سرچشمه حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرنهاست که دلها و جانها را سیراب میکند؟
بنا بر روایت ایکنا، با تأکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، به سراغ علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث رفته است تا در بخش نخست سلسله گفتوگوهای «جرعهای از کوثر نهجالبلاغه»، از چرایی این تأکید، جایگاه نهجالبلاغه در تاریخ اسلام و شخصیت تدوینگر آن بپرسد. در ادامه، گفتوگویی را میخوانیم که ما را از ظاهر واژگان عبور میدهد و به جان کلمات میبرد.
چرا در این برهه از زمان بر گسترش معارف نهجالبلاغه بیشتر تأکید میشود؟
با توجه به تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری، خصوصاً تأکید در روز اول سال جاری مبنی بر گسترش آموزش و آشنایی با فرهنگ و معارف بلند نهجالبلاغه و همچنین نیاز مبرم مردم و مسئولان به آموزههای این کتاب باعظمت، خوب است که مباحث معرفتی از ابتدای امسال، با تکیه بر این کوه راسخ و با استضائه از این دریای نور و با غواصی در این اقیانوس عمیق و أنیق همراه باشد.
بدون شک، کتاب مستطاب نهجالبلاغه که شامل بیانات گوناگون و معجزهگون امیر بیان و بنان، امام علی بن ابیطالب(ع) است، از نظر دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان، بعد از قرآن مجید که کلام ذات اقدس اله، جلّ و اعلی است، بزرگترین کتاب از حیث محتوا و شکل و زیباترین سخنان در اوج فصاحت و بلاغت و حقیقتاً از هر نظر بینظیر محسوب میشود.
چه ویژگیهایی باعث شده است که نهجالبلاغه پس از قرآن مجید، بزرگترین اثر اسلامی شناخته شود؟
به این دلیل که در بررسیهای علمی و تاریخی به چند واقعیت میرسیم: ۱ ـ محتوای این کتاب نفیس مشتمل بر ۲۴۱ سخنرانی بهصورت شفاهی و معروف به «خطبه»، ۷۹ مکتوب در قالب وصیتنامه، توصیهنامه، بخشنامه و دعا معروف به «رسائل»، یعنی نامهها و ۴۸۰ کلمه قصار بهصورت پند و اندرز، معروف به «حِکَم»، یعنی حکمتهاست. تمام این بیانات اعم از شفاهی و کتبی، از سابقه تاریخی متقن قبل از تدوین و نامگذاری به نهجالبلاغه برخوردارند و علیالتحقیق در منابع روایی پیشین یافت میشوند.
تدوینگر نهجالبلاغه، عالمی عامل، عارفی واصل و ادیبی کامل به نام ابوالحسن محمد بن حسین الطاهر ذوالمناقب، معروف به «سید و شریف رضی»(ره)، نقیبالنقباء، رئیسالطالبین، ذوالحسبین، امیرالحاج در قرن چهارم هجری قمری، ساکن بغداد و از شاگردان ممتاز افتخار عالم تشیع، شیخ مفید(ره) است.
آنگونه که خود در مقدمه کتاب شریف نهجالبلاغه آورده، پس از تألیف کتاب خصائصالأئمة(ع) که برخلاف اسم کتاب، فقط حاوی زندگی و ویژگیهای امام علی، امیرالمؤمنین(ع) است، ذائقه ادبی و ادیبانهاش به سمت بیانات فصیح، بلیغ و بیبدیل حضرت امیر(ع) میل میکند و تصمیم میگیرد که از لابلای ۸٠ هزار کتاب در کتابخانه برادرش، سیدمرتضی(ره) و ۱٠ هزار کتاب از «بیتالحکمه» بغداد، از بزرگترین کتابخانههای پایتخت عباسیان و دیگر منابع، مصادر و اسانید، کلمات دُرَربار امیرالمؤمنین(ع) را با نگاه ادیبانه و ممتاز از حیث فنون فصاحت و بلاغت استخراج و در کتابی به نام نهجالبلاغه، یعنی «راههای روشن بلاغت» جمعآوری و تدوین کند و از تکمیل خصائصالأئمة(ع) منصرف میشود.
۲ ـ نهجالبلاغه با اینکه کتابی حدیثی و مبتنی بر روایات محسوب میشود، اما فاقد سلسله سند و به تعبیری دقیقتر، مستغنی از ارائه سند و اعلام اسامی راویان است.
به نظر شما، چه عواملی موجب پذیرش نهجالبلاغه در جایگاه کتابی معتبر در تاریخ اسلام شده است؟
این ویژگی چند دلیل دارد: نخست؛ شخصیت والای سیدرضی(رضوان الله تعالی علیه) به حدی است که میتوان ادعا کرد خودش یکی از تجسمهای عینی و عملی مفاد انسانساز نهجالبلاغه است و مراتب صدق، کمال، تقوا، اخلاق و عرفان را در عالیترین درجاتش طی کرده، عظمت و قداست این شخصیت آنچنان بر حقانیت مقولات و وثاقت منقولاتش سایه افکنده که از هر سندی همانند اسناد موجود در کتب روایی، محکمتر، متقنتر و موثقتر است. تحقیق و تفحص در زندگی سراسر پاک و مطهر این رادمرد، ذرهای شک و تردید برای هیچ محقق منصفی مبنی بر نقل و روایت حدیثی بیسند و یا خلاف مبانی و اصول فقهالحدیث باقی نمیگذارد. این حقیقت فراتر از هزار سال تا به آنجا رسیده که کتاب نهجالبلاغه در جایگاه فرزند یا برادر کتاب آسمانی قرآن مجید، با خروج از دایره ظن و گمان، به درجه نزدیک به قطعیت در صدور رسیده و بهخودی خود، از بزرگترین اسناد است.
دلیل دوم؛ وجود کتابخانههای بزرگ، متنوع و غنی بغداد، امکان دسترسی آسان و فراوان سید رضی(ره) به اسناد، مصادر و منابع حدیث را میسر میکرده و هیچ دلیلی بر نقل قولهای بیسند یا ضعیفالسند و یا احتمالی و مشکوک، آن هم از جانب چنین سید جلیلالقدری وجود نداشته است.
دلیل سوم؛ هدف ایشان از تدوین نهجالبلاغه، از نگاه ادیبانه و ذوق کارشناسانهاش، فصاحت، بلاغت، صنایع ادبی و نثر مشابه به منظوم بیانات مرصع امیرالمؤمنین(ع) بوده و به همین دلیل، نام کتاب را «نهجالبلاغه» گذارده است و اساساً بهدنبال تألیف کتاب حدیثی متداول و طبق معمول نبوده که به رسم سایر مؤلفان، به ارائه سلسله راویان و اسناد احادیث بپردازد.
دلیل چهارم؛ بزرگانی از علمای شیعه و سنی بعد از خود ایشان، چند کار مهم انجام دادهاند و شبهه تضعیف این کتاب شگفت و شگرف را برای همیشه برطرف کرده و مهر وثاقت بر جزء و کل آن زدهاند: ۱ ـ یافتن مصادر، اسناد و منابع نزدیک به تمام محتوای نهجالبلاغه از کتب روایی معتبر پیشین، ۲ ـ نوشتن مستدرک بر نهجالبلاغه؛ مستدرک به کتابهایی میگویند که نقش متمم و مکمل را برای کتاب اصلی ایفا میکنند و هر چه از متن و سند از جانب مؤلف اول به جا مانده است، در مستدرک آن میآورند، ۳ ـ نگارش شروح عالمانه بر نهجالبلاغه از سوی شارحان بزرگ سنی و شیعه، ۴ ـ ترجمههای گوناگون نهجالبلاغه به زبانهای زنده دنیا و ۵ ـ تألیف کتب گوناگون برآمده از نهجالبلاغه یا درباره آن.
نظر شما