به گزارش خبرآنلاین روزنامه هممیهن نوشت: عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی یکی از سخنرانان این کنگره بود. او با ارائه آمار و اطلاعات رسمی، از وضعیت اعتماد اجتماعی بین مردم و پزشکان سخن گفت؛ از اینکه باوجود وضعیت مناسب این اعتماد، مولفههای میزان اعتماد به پزشکان و سیستم درمانی ایران، تحتتاثیر عوامل مختلفی در حال کاهش است.
*جایگاه پزشکان از حیث اعتماد اجتماعی در جامعه ایران، همچنان یکی از بالاترین جایگاههاست. آخرین پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در پاییز ۱۴۰۲ انجام شد نشان میدهد، نسبت افرادی که به پزشکان اعتماد زیاد و خیلی زیاد دارند، به کسانی که اعتماد کم و خیلی کم دارند، ۱٫۹ برابر است. (نمونه آماری ۱۵۸۷۲ نفر)
*بهعبارتدیگر، هنگامی که اعتماد این اقشار و گروهها را نسبت به کلیت حاکمیت و وضع جاری میسنجیم، متوجه میشویم که افراد ثروتمندتر، با تحصیلات بالاتر، در مراکز شهری بزرگ و ساکنان برخی استانها همچون البرز، تهران و گیلان اعتماد کمتری ابراز میکنند و به طور طبیعی این بدبینی یا خوشبینی آنان بر موضوعات دیگر نیز اثر میگذارد؛ گرچه و در هر صورت میزان اعتماد کلی آنان به پزشکان از سایر حوزههای دیگر بیشتر است.
*بااینحال اعتماد کمتر شهروندان قمی برعکس این قاعده است و این کاهش اعتماد آنان تحتتأثیر شبهعلم است که در این استان قویتر از سایر مناطق و استانها عمل میکند. همچنین درمجموع طبقات و استانهای فقیر، اعتماد بیشتری را به پزشکان ابراز داشتهاند که شاید ناشی از کمتوقعتر بودن آنان و نیز تأثیرپذیری کمتر آنان از رسانههای مجازی است. مقایسه میزان اعتماد به پزشکان و سایر گروههای حرفهای یا نهادهای رسمی، نشاندهنده جایگاه آنان در کلیت جامعه است.
*نسبتها در جدول 3 برای نهادهای اصلی حکومت از کمترین مقدار که مجلس باشد با رقم ۰٫۳۳ آغاز و در بیشترین مقدار که ارتش باشد و با پنج برابر فاصله، ۱٫۶۰ است، خاتمه مییابد و اغلب آنها زیر عدد یک هستند که بهمعنای بالاتر بودن میزان بیاعتمادی به آنها نسبت به وجود اعتماد است.
این جدول نشان میدهد که میزان اعتماد ابرازشده به پزشکان در مجموعه گروههای حرفهای و شغلی و نیز نهادهای رسمی، در بالاترین میزان اعتماد است. بخشی از این بالا بودن اعتماد به پزشکان شاید ناشی از نوع خدمت بدون شبهه یعنی سلامتی است که حرفه پزشکی ارائه میدهد؛ خدماتی که مستقیم همه از آن بهرهمند میشوند، ولی شاید برخورد و تواناییهای حرفهای آنان هم اثرگذاری زیادی در میزان اعتماد ابراز شده دارد. مطالعات رضایتمندی انجامشده از بیماران نیز نشان میدهد، رضایتمندی بیماران از پزشکان بسیار بالاتر از دیگر عوامل بیمارستانی با ۸۸ درصد رضایت در برابر پنج درصد عدمرضایت بوده است (رضایتمندی بیماران از طرح تحول سلامت ۱۳۹۴) ولی آنچه باید برای پزشکان مهم باشد، روند کاهنده اعتماد به آنان است.
*مقایسه نتایج جدولهای ۳ و ۴ نشان میدهد که در پیمایش ارزشها و نگرشهای سال ۱۳۸۲، اعتماد به پزشکان پس از آموزگاران و استادان دانشگاه، همچنان بالاترین است. دو دهه بعد و در سال ۱۴۰۲، اعتماد به همه گروههای حرفهای کمتر شده است، البته کاهش اعتماد به پزشکان به شدت دیگران نبوده است. مسئله سلامت و بیماری بسیار مهم است؛ حتی با وجود شرایط عمومی کشور، این مسئله به گونهای است که همچنان موجب یک دغدغه جدی است.
*در جدول 5 مشاهده میشود که موافقت با پزشکشدن زنان و رفع تبعیض حرفهای در مورد آنان، با فاصله بسیار زیاد از بقیه حرفههاست و با ۸۱ درصد موافق در برابر هفت درصد مخالف قرار دارد که نشاندهنده تفاوت نگرش مردم نسبت به این جایگاه حرفهای با معیار برابری جنسیتی در مقایسه با سایر مشاغل است.
* حرفه پزشکی ایران در اغلب موارد سرآمد است ولی برخی از آنها در حال تضعیف است که باید با هدف بازسازی اعتماد و جایگاه اجتماعی موردتوجه قرار گیرد. درآمد و مزایای مالی در حال تضعیف است که بدون تردید به زیان حرفه و خدمات پزشکی است. درک جامعه از این مسئله تحتتأثیر الگوهای ذهنی نادرستی قرار دارد و گمان میکند، خدمات ارزان به سود آنان است. درحالیکه درکی از مسئله پزشکی و فرآیند بسیار سخت و طولانی متخصصشدن و استرسهای حرفهای آن ارائه نمیشود. از طرف دیگر، درآمد لایهای از پزشکان را به کل جامعهپزشکی تعمیم میدهند درحالیکه پزشکان جوان نهفقط چنین سطحی از درآمد را ندارند؛ بلکه با ادامه وضع موجود امید چندانی هم به داشتن آن ندارند.
*تصویر رسانهای و کلیشهای فرهنگی بهعنوان یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر جایگاه حرفهای نسبت به همه امور ازجمله حرفه پزشکی، بهعلت فضای مجازی در حال تغییر و حتی در معرض ضربهپذیری است. برجسته شدن خطاهای پزشکی و حتی اخبار جعلی و نادرست غیرکارشناسی، به این جایگاه و اعتماد لطمه میزند. البته این وضع برای همه مشاغل و گروههای اجتماعی و حرفهای نیز وجود دارد. برای نمونه، سلبریتیها که میداندار این فضا هستند، بیش از همه بیاعتبار شدهاند.
*شرایط کاری و امنیت شغلی نیز در حال تضعیف است. علاوه بر اینها مشکلات دوره انترنی، رزیدنتی، دوره طرح، خشونت در مراکز درمانی، خودکشیها، ضربوشتمها، حمله به مراکز درمانی، قتل و... همگی میتواند این جایگاه را از طریق عدمرغبت به پزشکشدن تضعیف کند. بنابراین دو دسته از عوامل عینی و ذهنی موجب تخریب اعتماد و جایگاه پزشک و رابطه آن با جامعه و مردم میشود. در این میان نباید این نکته را فراموش کرد که وجود اعتماد مردم به پزشک، برای انجام هرچه بهتر وظایف درمان، ضروری است.
*اعتماد برای این حرفه مثل آب برای ماهی است. درحالیکه اهمیت اعتماد برای برخی دیگر از حرفهها زیاد نیست. شما میتوانید خودروی خود را برای تعمیر به تعمیرکار بدهید و اعتماد داشتن و نداشتن شما اثر چندانی در نتیجه عملکرد او ندارد. ولی پزشک باید اعتماد مردم را داشته باشد و اگر نداشته باشد، مراجعه به پزشک کم میشود و همین موجب گسترش بیماری میشود. از دستورات پزشکی پیروی نمیشود و بیمار درمان نخواهد شد و عدم بهبودی، تقصیر پزشک انداخته و بیاعتمادی بیشتر میشود.
*مردم بیاعتماد به پزشک، به خوددرمانی و شبهعلم روی میآورند، شکایات از پزشکان زیاد میشود، پزشک حتی اثر دارونمایی خود را نیز از دست میدهد و... همچنین در فضای بیاعتمادی ممکن است بیمار اطلاعات مهم را از پزشک پنهان کند و این مانع جدی در درمان است. بنابراین فقدان اعتماد، مخل کارکرد حرفه پزشکی است و در اصطلاح جامعهشناسی بهعنوان یک فرآیند تشدیدشونده منفی شناخته میشود. یعنی بیاعتمادی موجب فرآیندی میشود که نتیجه آن، بیاعتمادی را تشدید میکند و اختلال کارکردی ایجاد خواهد کرد.
21302
نظر شما