به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، قیام پانزده خرداد، نهضتی خودجوش و مردمی در تهران، قم و برخی از شهرهای دیگر در اعتراض به دستگیری امام خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود. زمینههای سیاسی و اجتماعی و دینی این قیام به دهه ۱۳۳۰ش و اقدامات تحریکآمیز نظام حاکم بازمیگردد، اما مهمترین حادثه که منجر به شروع قیام شد، سخنرانی امام خمینی در مدرسه فیضیه قم و پخش خبر آن در کشور بود. امام خمینی در این سخنرانی بهشدت و بهصراحت به شاه و اسرائیل حمله کرد، به دنبال این سخنرانی، امام خمینی در سحرگاه ۱۵ خرداد در منزل خود در قم دستگیر و به تهران منتقل شد و مردم همان روز در قم و تهران و دیگر شهرها به خیابانها ریختند و قیام پانزده خرداد شکل گرفت.
تظاهرات در قم، تهران و ورامین به مقابله حکومت انجامید و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند، درباره تعداد شهدای این قیام نظر واحدی وجود ندارد؛ در اسناد ساواک تعداد شهدا صدها تن ثبت شده است. آیتالله خمینی، به دلیل کشته شدن جمعی از مردم، این روز را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد. قیام پانزده خرداد نقطه عطفی در مبارزات ملت ایران در برابر حکومت پهلوی بود که استمرار یاد و خاطره آن به قیام سراسری ۱۳۵۷ش و پیروزی انقلاب اسلامی انجامید.
جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نویسنده کتاب «قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد» در شرح این قیام به خبرنگار ایبنا گفت: پس از اعلام سیاستهای جدید توسط کندی ریاستجمهوری آمریکا مبنی بر اینکه در مقابل حکومتهای دیکتاتوری، نظامی و کودتا و لشکرکشیهایی که معمولا توسط دولتهای غربی علیه مستعمرات میشد... ما باید کاری کنیم که ملتها دوست پایدار آمریکا بشوند و درواقع یک نوع ارتباط دائمی با مردم مستعمرات برقرار کنیم، به گونهای که اینها خودبهخود دوستدار و ادامهدهنده راه ما باشند، متصل به ما باشند. مثلا به جای اینکه ما به اینها تانک بدهیم، تراکتور بدهیم. به جای اینکه مثلا اسلحه و گلوله و ارتش و… برایشان ببریم، به اینها خدمات اجتماعی بدهیم و همچنین مقداری آزادی، انتخابات، مطبوعات، اجتماعات، احزاب و گروهها را آزاد بگذاریم تا اینها بهتدریج سبک زندگی ما را بپذیرند و به این ترتیب یک نوع وابستگی نامرئی ولی دائمی و مستقیم با ما داشته باشند. آمریکا میتواند برای همیشه یک تکیهگاه مطمئنی در کشورهای دیگر داشته باشد. بهویژه اینکه حتی سبک زندگی آمریکاییها را هم ما میتوانیم منتقل کنیم.
وی افزود: نخستین گام این برنامه را در سال ۴۰ با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع کردند ولی با یک اتفاق کاملا غیرمنتظره مواجه شدند و آن این بود که علما و به دنبال آن مردم با این سیاست و برنامهها مخالفت کردند، زیراکه جزئی از این برنامه درواقع استحاله هویتی و فکری ملت ایران یا هر ملت دیگری بود، به علاوه اینکه درواقع به جای قدرت نظامی و سلاح اینها [با] شرکتهای آمریکایی و بانکهای آمریکایی و… به استثمار ملت میپرداختند، به علاوه اینکه اینها توسط عوامل خودشان در این کشورها به تمام ابعاد زندگی کشور مسلط میشدند.
منصوری بیان کرد: در هر حال این اعتراضات کاملا غیرمنتظره بود برای آمریکا و این غیرمنتظره بودن سبب شد که یک سلاح جدیدی تحت عنوان انقلاب سفید به وجود بیاید. یعنی گفتند که ما در مقابل آن انقلاب از پایین که معمولا همراه با جنگ و خونریزی و قتل و شکنجه و… بود، بیاییم به طبقات پایین برسیم و از انقلاب از پایین جلوگیری کنیم. بیاییم انقلاب را از بالا شروع کنیم. این انقلاب سفید درواقع انقلاب از بالا برای جلوگیری از انقلاب از پایین بود.
جواد منصوری در ادامه گفت: اینها معتقد بودند که کمونیزم از فقر مردم استفاده میکند، بنابراین ما بیاییم و با فقر مبارزه کنیم ولی درواقع با استحاله فرهنگی مردم، اینها را به صورت وابسته ابدی برای خودمان داشته باشیم. معتقد بودند که انگلیسیها در این وابسته کردن فرهنگی مردم موفق نبودند. انصافا آمریکاییها در بخش فرهنگی و اجتماعی سرمایهگذاری بسیار عظیمی کردند و تا حدودی هم به نظر من موفق بودند. برای اینکه حتی نکته جالب این است که اروپاییها هم از تهاجم فرهنگی آمریکا بعضا گله میکنند و ناراحتاند و میگویند که اینها اینطور به هویت ما حمله کردهاند. حالا داستان ماهواره و داستانهای دیگر که به دنبال آن آمد.
وی افزود: در هر حال اما حرکتهای مردمی به رهبری روحانیون و بهویژه رهبری حضرت امام در اعتراض به این سیاستهای جدید ادامه پیدا کرد و رژیم هم با توجه به قولی که به آمریکا داده بود و متعهد به اجرای سیاستها شده بود، درواقع این حرکتها را سرکوب میکرد اما قادر به سرکوب کامل نبود، لذا ما از مهرماه ۱۳۴۱ تا خرداد ۱۳۴۲ درواقع یک حرکتهای ضد دولتی و سرکوب دولتی را داشتیم اما در خرداد ۱۳۴۲ که همزمان با محرم بود، طبیعتا جلسات عزاداری و بحث شهادت و قیام امام حسین (ع) و بحث دفاع از دین را طبیعتا به اضافه پیامی که حضرت امام برای کل واعظان میدهد و حرکتی که ساواک انجام میدهد، سرانجام به سخنرانی تاریخی امام در عصر روز عاشورای سال ۱۳۴۲ و واقع سیزده خرداد ختم میشود.
جواد منصوری بیان کرد: امام در این تاریخ یک سخنرانی تاریخی کردند. در این سخنرانی امام درواقع به نوعی اشاره به براندازی رژیم سلطنتی و شاه داشت. مثلا مقایسه شاه با یزید یا مثلا اینکه به شاه میگوید که تو به سرنوشت پدرت مبتلا نشوی یا میشوی و امثال این صحبتها را امام داشتند. رژیم که در مقابل چنین مسئلهای قرار میگیرد، تصمیم میگیرد که امام را دستگیر کند. تا اینجا نکتهای که اتفاق میافتد این است که به هر حال رژیم به اجرای یکسری از برنامهها تعهد داده است. از طرف دیگر رژیم در مقابل قیام مردمی قرار گرفته است، اینجاست که تصمیم به سرکوب به هر قیمتی گرفته میشود اما در عین حال برنامهای هم برای این سرکوب به هر قیمتی نداشتند و تصورشان این بود که مثلا با همکارانی که تا آن زمان کار میکردند، میتوانند این حرکت را متوقف کنند.
وی در ادامه گفت: تا اینکه با دستگیری امام قیامی اتفاق میافتد که کاملا بیسابقه بود، یعنی قیامی کاملا مردمی، خودجوش و کاملا دینی در دفاع از رهبر و مرجع دینی و با شعار صریح «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شاه» اتفاق میافتد که برایشان خیلی فوقالعاده بود و به این ترتیب به کشتار و دستگیری مردم و مجروح کردن برای سرکوب این جریان اقدام میکنند که تقریبا در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ شاید نظیر چنین کشتاری را لااقل در چند دهه دوره پهلوی سراغ نداریم. ولی این کار به هر حال انجام گرفت، چون به اجرای برنامههای خودشان مصمم بودند و تصورشان این بود که به این ترتیب بقیه علما و مردم از صحنه خارج میشوند و کار متوقف میشود و اینها میتوانند برنامههای خودشان را اجرا کنند.
جواد منصوری افزود: اما نکتهای که اتفاق افتاد این بود که بعد از ۱۵ خرداد آرامآرام حرکتهای مردمی، تشکیلات و مبارزات علیه رژیم صورت گرفت. یعنی مبارزه علیه رژیم شاه و سلطه آمریکا قطع نشد و لذا میزان دستگیریها، محاکمهها و زندانیها از ۱۵ خرداد تا سال ۱۳۵۷ دائما در حال افزایش بوده است و در عین حال هم حکومت ظاهرا مستقر بود و تصور میکرد که به هر حال قیام و اعتراضات مردمی حکومت را تهدید نمیکند. تا اینکه در سال ۱۳۵۵ شرایطی به وجود میآید که رژیم شاه بنا به شرایط تقریبا از اینکه بتواند مانند گذشته هرگونه سرکوبی را انجام بدهد، ناامید شده بود.
وی بیان کرد: از طرف دیگر هم یک انفجاری به وجود آمد که باز هم بیسابقه بود، آن هم اینکه داستان مقاله معروفی که در روزنامه اطلاعات نوشته شده بود و بعد قیام نوزدهم دی قم، در ادامه قیام ۲۹ بهمن تبریز و ادامه این جریان که به انقلاب رسید اما نکته حائز اهمیت این است که خیلیها نفهمیدند که در ۱۵ خرداد درواقع دقیقا چه اتفاقی افتاد، در حالی که این موضوع خیلی مهمی است. اتفاقی که افتاد این بود که در واقع یک ایده و فکر جدید و روش جدید در مقابله با رژیم شاه به وجود آمد که آن هم حضور فعال مردم آگاه و مجاهد در صحنه به هر قیمتی تا پای شهادت است و ادامه این قضیه را تا سال ۵۶ و ادامه آن را تا سال ۵۷ دیدیم. در اینجا بود که رژیم شاه دیگر نتوانست به هر قیمتی این حرکت را سرکوب کند و درنهایت سقوط کرد.
۲۵۹
نظر شما