به گزارش خبرآنلاین، پل پیلار، تحلیلگر امنیتی و مامور بازنشسته آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) در یادداشتی برای پایگاه تحلیلی ریسپانسیبل استیتکرفت مینویسد: «حمله اسرائیل به ایران اقدام تجاوزکارانه کاملا عریان، نقض آشکار قانون بینالمللی که در منشور ملل متحد آمدهاست و مخالف هر آن چیزی است که به آن نظم مبتنی بر قانون بینالمللی گفتهمیشود.»
این مامور پیشین امنیتی آمریکا مینویسد: «این حمله استمرار و گسترش سابقه اسرائیل در استفاده افسارگسیخته از نیروی نظامی در منطقه است که شامل حملات سریالی به سوریه، لبنان، یمن و سرزمینهای فلسطینی میشود. این حملات شامل تخریب وسیع نوار غزه است که بسیاری از ناظران آگاه و بیطرف آن را نسلکشی ارزیابی کردهاند. اسرائیل چتر نظامی خود را در سراسر خاورمیانه فراتر از هر دولت دیگری پهن کردهاست و به همین ترتیب به ثباتزداترین بازیگر در منطقه تبدیل شدهاست.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «این ادعای دولت اسرائیل که حمله پیشدستانه بود، ادعایی کذب است. هیچ شاهدی مبنی بر حمله قریبالوقوع ایران به آن سمت وجود نداشت. هیچ گزارش خبری یا اطلاعات درز کردهای چنین چیزی را تایید نمیکرد. تهدید به آغاز حملات و ادبیات تحریکآمیز سالها بود که از سمت اسرائیل بیشتر شنیده میشد تا از سمت ایران. تهدیدهای ایران همواره در این چارچوب بود که اگر توسط اسرائیل به ایران حملهای صورت گیرد، ایران با قاطعیت به آن پاسخ خواهد داد.»
پیلار تاکید میکند: «حتی مفهوم بازنده جنگ پیشگیرانه هم نمیتواند آنچه را اسرائیل انجام داد توجیه کند. تمرکز اصلی بر برنامه هستهای ایران بود و اسرائیل میگوید در بین اهداف دیگر به اهداف هستهای حمله کرده است. اما ایران با توافق کلیدی برجام و رعایت آن نشان داد که آمادگی دارد همه مسیرها به رسیدن به سلاح هستهای ایرانی را از طریق دیپلماسی مسالمتآمیز و بازرسی و نظارت شدید بینالمللی بر برنامهاش مسدود کند. همه اینها تا زمانی بود که دونالد ترامپ در دور نخست ریاست جمهوریاش از برجام خارج شد.»
تحلیلگر امنیتی آمریکایی ادامه میدهد: «تا جایی که به تسلیحات هستهای مربوط میشود، دورنمای مساله به این بر میگردد که چه کسی حمله را آغاز کرد و چه کسی مورد حمله قرار گرفت. تا آنجایی که مشخص است اسرائیل برای مدتها تنها دارنده سلاحهای هستهای در منطقه خاورمیانه بوده و هست. اسرائیل نیروی هستهای خود را به صورت مخفیانه به دست آورده است (که بخشی از مواد آن را از آمریکا به سرقت برد) و خارج از هرگونه نظام کنترل بینالمللی قرار دارد.»
پیلار تصریح میکند: «بخشی از منطق ادعایی اسرائیل در تجاوز به ایران صرف وجود این احتمال است که ایران ممکن است روزی به سلاح هستهای دست پیدا کند. ایران هرگز سلاح هستهای نداشته است و به وضوح عزمش را برای کنار گذاشتن چنین برنامهای به ازای روابط سیاسی و تجاری عادی با دیگر کشورها، نشان داده است.»
این مقام اطلاعاتی پیشین مینویسد: «حمله اسرائیل در هر شرایطی تا جایی که به عدم اشاعه هستهای مربوط میشود، غیرسازنده است. همین مساله در مورد حملات اسرائیل به برنامههای هستهای دیگر کشورهای نیز صادق بود. اینکه زیرساختهای کلیدی برنامه هستهای ایران زیر زمین واقع شده است و دانشی که در مغز دانشمندان هستهای ایران قرار دارد، به شدت اثرگذاری هر گونه حمله اسرائیل به برنامه ایران را محدود میکند. در عین حال هرگونه حمله نظامی از سوی یک دشمن خارجی تمام صداهایی را که در ایران استدلال میکنند که ایران باید برای بازدارندگی سلاح هستهای بسازد، تقویت خواهد کرد.»
پیلار نوشت: «در مورد موشکهای بالستیک که اسرائیل ادعا کرده است بخشی از اهدافش بوده است، هیچ استدلال مدونی مطرح نشده است که چرا در میان همه نیروهای نظامی در منطقه، این فقط ایران است که باید از این امکان محروم شود. به خصوص این مساله از آنجا اهمیت دارد که اسرائیل بزرگترین توانمندی را در منطقه برای انتقال مهمات سنگین از طریق آسمان و در مسیر طولانی در اختیار دارد.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «تخفیف دادن توانمندی نظامی ایران تنها انگیزه یا حتی انگیزه اصلی بنیامین نتانیاهو برای حمله به ایران نبود. ترویج انزوای حداکثری و نفرت نسبت به ایران، مدتهاست که اصلیترین هدف سیاست خارجی اسرائیل است تا از این طریق بتواند رقیب منطقهای را تضعیف کند و حواسها را از رفتارهای ثباتزدای اسرائیل پرت کند و جلوی هرگونه آشتی میان ایران و پشتیبان اصلی اسرائیل یعنی آمریکا را بگیرد.»
او در ادامه مینویسد: «علاوه بر همه این اهداف، اسرائیل تقریبا با هرگونه دیپلماسی با ایران مخالف است. کاهش دادن بخت موفقیت مذاکرات جاری ایران و آمریکا که ممکن است یک توافق هستهای منجر شود، بدون تردید انگیزه اسرائیل در این حمله بود.»
پیلار تاکید میکند: «نتانیاهو انگیزههای مضاعفی هم برای نیازش به استمرار جنگ برای همیشه دارد، برای اینکه بتواند ائتلاف راستگرای افراطیاش را در قدرت حفظ کند و جلوی مواجهه تمام عیار را در دادگاه با اتهامهای فسادش بگیرد. در شرایطی که قتل و کشتار در غزه به نقطه اوج خود نزدیک میشود، شروع کردن یک جنگ جدید با ایران برای او جذاب به نظر میرسد.»
این تحلیلگر امنیتی مینویسد: «برخی گزارشها حاکی از این است که ترامپ و مشاورانش میدانستند که حمله اسرائیل نزدیک است. در هر شرایطی، آنقدر شواهد وجود داشت که آنها بدانند حمله نزدیک است. تنها اقدام قابل قبول از سوی آمریکا فقط این بود که هر کاری در توان دارد انجام دهد تا جلوی اسرائیل را برای حمله به ایران بگیرد. کسی نمیداند که دولت آمریکا چنین کاری انجام داده است یا نه.»
پیلار تصریح میکند: «میان نتایج فوری این تجاوز اسرائیل این است که انسانها، از جمله انسانهای بیگناه، کشته خواهند شد و یا شاید حتی کشته شده باشند. تعداد بیشتری هم بر اثر واکنش ناگزیر ایران کشته خواهند شد. به رغم تلاشهای اخیر آمریکا برای کاهش آسیبپذیری با تخلیه پرسنلش از منطقه، بخشی از کسانی که در این جنگ کشته میشوند، آمریکاییها خواهند بود.»
به نوشته این مامور بازنشسته CIA «در تهران هم حمله به نفع تندروهای ایران خواهد بود و قطعا اثر اتحاد برای میهن در پی این حمله احساس خواهد شد. دورنمای موفقیت مذاکرات اتمی جاری با این حمله به شدت آسیب دید.»
پیلار در پایان تاکید میکند: «مخاطرات تشدید تنش به یک جنگ گستردهتر، بسیار جدی است و برخی از سناریوهای احتمالی شامل آمریکا هم خواهد شد. بدون محکومیت قوی آمریکا نسبت به این حملات، ایالات متحده آمریکا هم در ننگ بینالمللی که اسرائیل به شدت مستحق آن است، سهیم خواهد بود.»
نظر شما