به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین فراستخواه استاد موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در گفت و گو با ایبنا درباره نسبت میان نوشتن کتاب و نقد آن از سوی اهالی قلم گفت: «لازم است در نوشتههایمان از مخالف خوانیهای کلیشهای عبور کنیم. گاهی خود نقد کلیشه میشود. یعنی بنده به عنوان ناقد فکر میکنم همه چیز را باید زیر سوال ببرم. یکی گفته بود که من با دولت بعدی هم مخالفم! این کلیشه مخالف خوانی است. لاتور کاری دارد که خیلی از آن لذت بردم و استفاده کردم، میگوید چطور شده که نقدها بیبخار شده است؟»
او با بیان اینکه نقدهای ما هم بیبخار شده است افزود: «برخی گمان میکنند اگر مطلبی بنویسند و همه چیز، زمین و زمان، ساختارها و عملکردها را و… زیر سوال ببرند، این یک هنر است. مثلاً درد عظیمی که در هرمزگان عزیز پیش آمده است، ما بیاییم و به طور کلیشهای همه چیز را نقد کنیم، این چه فایده ای دارد؟! باید نقد اصیل و عمیقی با شواهد و دلایل دقیق داشته باشیم. به نظرم نقد کلیشه شده است. باید از کلیشههایی به نام انتقادی نوشتن، زیر سوال بردن عبور کنیم.»
فراستخواه با تاکید بر این که البته ما همواره به عمل نقد نیاز داریم یادآور شد: «زیست قدرت به جای اینکه نگهبانی برای ما بگذارد من و شما را نگهبان خودمان میکند. یعنی وضعیتی پیش میآورد که نیازی به زندانبان برای من نیست، بلکه من خودم زندانبان خودم میشوم. یکی از نتایجش خودسانسوری است و یکی هم این است که ما کتاب خطرناک نمیخواهیم بنویسیم. یعنی قبل از اینکه کتابمان سانسور شود خودمان آن را سانسور میکنیم تا کتابمان چاپ شود. ناشر هم میخواهد ما کتابی بنویسیم که بتواند آن را چاپ کند. پس نقد بسیار لازم است اما نباید نقد کلیشه شود.»
وی با اشاره به مسئولیت اخلاقی نوشتن بیان کرد: «مسئولیت اخلاقی نوشتن برای نویسنده این است که جهل مرکب تولید نکند. تولید کلیشه نکند، تولید آگاهی کاذب نکند. به نفع قدرت و سلطه ننویسد. برای حق و حقیقت و به نفع انسانها، به نفع محیط زیست، به نام زندگی بنویسد. به نام شادی و رستگاری عمومی و کامروایی مردمان، کاهش رنجها و به نام روزی انسانها و برای ارزشهای ماندگار بشری بنویسد. نه نوشتههای ابزاری، نوشتههایی که مسئولیت نوشتن در آن ها مورد توجه قرار نگرفته است. هر لحظهای که قلم بر میداریم و لحظه لحظه چکه قلممان از ما میخواهد که حریم قلم را پاس بداریم و تعهدمان را نسبت به نوشتن حفظ بداریم و کلمات را آلوده نکنیم.»
این استاد دانشگاه عنوان کرد: «همانطور که میدانید زبان خانه هستی است، پس خانه هستی را آلوده نکنیم. نوشتن، حضور در خانه هستی است و حریم این خانه را حفظ کنیم. این فضا- مکان را با کلمات آشفته و ذهن آشفته خودمان ویران نکنیم. بلکه کلمات ما از جنس روشنی و نور باشند و روشنایی بپاشند برای دیدن زندگی، رنجها، دردها، کاستیها، محدودیتها، موانع. نوشتن برای پیدا کردن افقهای تازه، شناخت علت دردها و کشف امکانهای تازه، راه برون شدنها، راه بهروزی مردمان و حل مسائل لاینحل زندگی و کارسازی برای مشکلات پیش روی انسانها.»
استاد موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی متذکر شد: «البته قرار نباشد که نوشتههای خطرناک ننویسیم. نوشتههای نقادانه نوشته نشود. چنین نباشد که نوشتهها برای وفاداری به قدرت باشد. نوشتهها همه در سطح تکنسینی در سطح فنی و کارگزاری باشد.»
وی با بیان اینکه باید نوشتنهای جدی داشته باشیم که مسئلهها را بیان کند، دشوار کند، نوشتنهایی که رنجها و تلخیها و گرفتاریها را برملا کند. اما نه شعاری گفت: «معمولاً فیلسوفان سیاست میگویند که دموکراسی به ما آزادی سخن گفتن میدهد. اما دموکراسی به ما نمیگوید که راست ومنطقی ومستدل ومستند سخن بگویید. دموکراسی میگوید که شما هرچه میخواهید میتوانید بگویید. اما دموکراسی برای ما نمیتواند بگوید که همه حساس باشیم که نوشتهها عمیق باشد، دقیق باشد، شعاری نباشد، تصنعی نباشد، کلمات جاندار، روشهای تحقیق و بیان مسئلهها و وجه نوآورانه باشد. نوآوری در نوشتهها باشد.»
فراستخواه بیان کرد: «گاهی ما کتابسازی میبینیم. الان میبینید که آئیننامه ارتقا، سبب نوشته شدن مقالههایی در مجلههای علمی – پژوهشی میشود که چیزی را بر ملا نمیکند. افقی را نمیگشاید. مقالهای دارم با عنوان «در رثای مقاله» که سالها پیش در رهیافت منتشر شده است. در آنجا هشت نسل مقالات و نوشتههای اصیل نویسندههای ایرانی را در گذشته از اختر تا بخارا بررسی کردهام. زمانی نوشتهها نکات عمیقی داشتهاند و در ادامه به این رسیدهام که این آئیننامه ارتقا چگونه مقالات را از پیامهای عمیق، معرفتهای اصیل تهی کرده است.
216216
نظر شما