گروه اندیشه: در یادداشتی که دکتر محمدرضا جلالی استاد بازنشسته دانشگاه بینالمللی قزوین در اختیار خبرآنلاین قرار داده، تاکید می کند که راه نجات میهن، پرهیز از مهاجمان حرامی و توجه جدی به میهن و اقتضائات آن می داند. این یادداشت کوتاه در زیر از نظرتان می گذرد:
****
رفتارهای واکنشی غیر اندیشناکانه که صرفا در اثر بغض و خصومت (هیجانهای تند و منفی ترکیبی و اجتماعی) به کسی و یا جهتی به راه میافتند، به سوی و سودای کسان و ناکسانی میانجامد که هیچ نشان خوشی از آن سراغ نداریم. این روزها که خاک میهن و جان هموطنانمان در معرض تاخت و تاز افسارگسیختگان خوگیر به خشونت عریان واقع شده، بعضا برخی به خیال رهایی و آزادیِ واهی از رهگذر ویرانی وطن و کشتار هموطن به دست مهاجمان سفاک، حتی بر وطن پرستی ایرانیان و ملی گرایی تاریخی و تمدنی آنان، در این کهن مرز و بوم خرده گرفته و شماتت میکنند که چرا این زمان (به زعم آنان این زمان و فرصت دست داده) بر حال مردم و میهن متمرکزید و از چشم، چشمه خون جاری میکنید؟
چرا به استقبال مهاجمان حرامی نمی روید؟ چرا به ناکثان غربی و حامی و متعهد و محرک و ترغیب گر و تجهیزکننده اسراییل که هزاران نقشه شومِ آشکار و پنهان پیشینی علیه این آب و خاک در سر داشته و دارند خوشبین و امیدوار نیستید؟ چرا به عاملان خائن و ابزار دست دشمن نمی پیوندید؟ چرا اساسا به حال زادگاه نیاکانی دل میسوزانید و از وطن پرستی اقتضایی این زمان میگویید؟ اینان نادانسته، ملی گرایی کهن و تاریخی و انسانی و اخلاقی و فرهنگی ایرانیان را معادل نوعی از گرایشهای ناسیونالیستی مدرن اروپایی که بعضا به فاشیسم و اقتدارگرایی انجامید و دو جنگ بزرگ ضد بشری و پر کشتار را در همان غرب و اروپا پدید آورد و بر نژادگرایی فرادستی و برتری جویانه خود و تحقیر و تخفیف غیر متمرکز بود، تلقی کرده و بر آن به ویژه چون اینک حاکمیتِ در بحران برجسته اش میکند و ابزارگرایانه محوریتش میدهد، مذمت روا میدارند.
سخن بسیار است، اما مجال تنگ و خلق غمگنانه و سر در گریبانی و پریشانی از مرثیه درون زاد بر زنان و مردان و کودکان بی گناه وطن، رخصت چندان نمیدهد. تنها به دو نکته یادآور میشوم: یکم، آن که اگر گم کرده راهانی به راه آیند و به تنها ریسمان مشترک ایرانیان برای نجات وطن (گیریم که نجات خود نیز در آن باشد) متوسل گردند و بر درستی نگاه وطن پرستان و ملی گرایان به این واسطه مهر تایید زنند، باید ایرانی وطن پرست بر خود ببالد و به اعتماد به نفس بیشتری برای طی طریق و تعمیم ملی گرایی در همه ایرانیان نایل آید. دوم، آن که اگر به حساب بغض مهارنشده و کینه توزانه، مغروق در خودزنی گردیم و به اغوای بیگانه گردن کش و خونریز، از ماوا و کاشانه و سرزمین مادری دور افتیم و در سراب حب واکنشی و لجبازانه بیگانه گرایی به ناکجاآباد در افتیم و شتابان مام وطن و میراث نیاکان مان را به مسلخ دشمن فرستیم و دشمن شاد شویم، چه طرفی بر بستهایم و بر چه زمینی استقرار گرفتهایم؟
ای وای من ز غصه اگر خاکی به سر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم؟
* دکتر محمدرضا جلالی استاد بازنشسته دانشگاه بینالمللی قزوین
216216
نظر شما