به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، به مناسبت سالروز شهادت مصطفی چمران، صفحاتی از کتاب «پرستوی دهلاویه»، اثر مجید نجفپور را ورق زدیم تا بار دیگر مجاهدتهای این سردار را مرور کنیم. شهید مصطفی چمران، در سیویکم خردادماه ۱۳۶۰ در منطقه دهلاویه، در حالی که مشغول ساماندهی نیروها و هدایت عملیاتهای ستاد جنگهای نامنظم بود، هدف ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید چمران پیش از انقلاب اسلامی، از فعالان نیروهای مذهبی و سیاسی دانشگاه تهران بود. او در رشته مهندسی برق فارغالتحصیل شد و سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. اما حتی در آن دیار، دغدغه دین و وطن را رها نکرد. در دانشگاههای آمریکا، فعالیتهای فرهنگی و سیاسی علیه رژیم پهلوی و در حمایت از حرکتهای اسلامی انجام داد. پس از آن به لبنان رفت و در کنار امام موسی صدر، در تربیت نیروهای مبارز و تاسیس جنبش امل نقش اساسی داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، به ایران بازگشت و با بنیانگذاری ستاد جنگهای نامنظم، نقشی تعیینکننده در دفاع مقدس ایفا کرد. او نمونهای از تلفیق علم، ایمان، سیاست و جهاد بود؛ مردی که در میدان مبارزه، بیش از هر چیز به دنبال رضایت الهی بود و نهایتا در راه همین آرمان، به شهادت رسید.
اعتراض به ناسیونالیسم عربی جمال عبدالناصر
با آغاز نهضت اسلامی امام خمینی در اوایل دهه ۱۳۴۰، بسیاری از نیروهای مذهبی و سیاسی در داخل و خارج از کشور دریافتند که مبارزه پارلمانی با رژیم پهلوی ناکارآمد است و باید روشهای دیگری اتخاذ شود. در همین راستا،شهید مصطفی چمران که در آمریکا زندگی و جایگاه علمی مناسبی داشت، برای فراگیری آموزشهای نظامی و همکاری با جنبشهای اسلامی، به مصر سفر کرد. در آن دوران، مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر به عنوان رهبر جنبشهای ضدغربی و ضدصهیونیستی در جهان عرب شناخته میشد. ناصر با تاسیس پایگاههای آموزشی نظامی، از نیروهای مسلمان استقبال میکرد. چمران با حضور در این اردوگاهها، آموزشهای نظری و عملی در حوزههای مختلف نظامی را فرا گرفت.
با این حال، جریان ناسیونالیسم عربی که بر قومیتگرایی افراطی تاکید داشت، مورد انتقاد شدید چمران قرار گرفت. او نسبت به تبلیغات عربمحور ناصر، ازجمله استفاده از واژه «خلیج عربی» به جای «خلیجفارس» و تحریک علیه ایرانیان در رسانههای عربی، اعتراض کرد. این سیاستها از دیدگاه چمران وحدت امت اسلامی را به خطر میانداخت و موجب تفرقه میان مسلمانان میشد. چمران در دیدار با عبدالناصر و دیگر مقامات مصری بارها مخالفت خود را با این سیاستها اعلام کرد. اما با توجه به شدت نفوذ قومگرایی در ساختار سیاسی و نظامی مصر، ادامه حضور در این کشور را مغایر با اصول مبارزاتی و میهندوستی خود دانست و درنهایت تصمیم به ترک مصر گرفت.
آغاز جنبش امل با نقشآفرینی یک چریک
پس از بازگشت از مصر به آمریکا، دکتر مصطفی چمران به دعوت امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، در سال ۱۳۴۹ به همراه خانوادهاش به لبنان رفت. هدف از این هجرت، یاریرسانی به شیعیان محروم لبنان از طریق آموزش، سازماندهی و تربیت نیروهای مومن و انقلابی بود. چمران آموزشهای فنی، دینی، سیاسی و نظامی را به نسل جوان شیعه ارائه کرد و بدینسان در رشد فکری و آمادگی رزمی آنان نقشی ایفا کرد. شرایط سیاسی لبنان در آن سالها بحرانی بود؛ حضور فلسطینیان مسلح، جنگهای داخلی، و حملات اسرائیل موجب ناامنی گسترده، خصوصا در جنوب لبنان که محل سکونت شیعیان بود، شده بود. در این میان، چمران با تکیه بر تجربه و ایمان اسلامی، نقشی در سازماندهی مقاومت اسلامی و حمایت از محرومان ایفا کرد و در کنار امام موسی صدر، پایهگذار جنبش امل شد.
ارتباط نزدیک و صمیمی چمران با امام موسی صدر و تعهد مشترک آنان به مبارزه با صهیونیسم و ظلم، موجب نگرانی سرویسهای اطلاعاتی شاه و اسرائیل شد؛ به گونهای که چمران تحت رصد دقیق ساواک و موساد قرار گرفت. اسناد ساواک نشان میدهند که رژیم پهلوی حتی تلاشهایی برای معرفی او به سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل انجام داده بود. حضور دکتر چمران در لبنان نقطهعطفی در مبارزات شیعیان این کشور بود و تاثیراتی در پیوند مقاومت لبنان با نهضت اسلامی ایران داشت.
تاسیس سپاه و مقابله با ناامنیها پس از انقلاب
در روزهای پرالتهاب منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، شهید مصطفی چمران که پیشتر در کنار امام موسی صدر در لبنان فعالیت داشت، پس از ربوده شدن امام صدر، در حالی که دچار اندوه و غم بود، به عشق امام خمینی و همراهی با ملت انقلابی ایران، راهی کشور شد. با وجود ممانعت اولیه برای ورود او به ایران، سرانجام پس از ۲۲ سال به وطن بازگشت و با امام خمینی دیدار کرد. در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب، دکتر چمران با درک خطر نفوذ گروهکهای ضدانقلاب و ضعف ساختار ارتش، اقدام به سازماندهی نیروهای مردمی کرد. او با همراهی نیروهای انقلابی و مذهبی ازجمله شهید یوسف کلاهدوز، جواد منصوری و دیگران، پایههای نخستین تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در تهران بنا نهاد.
با وجود پیشنهاد مسئولیت معاونت نخستوزیری از سوی مهندس بازرگان، دکتر چمران تمرکز خود را بر تامین امنیت کشور و مقابله با ناامنیها، بهویژه در مناطق مرزی و ناآرام، گذاشت. او در پادگان سعدآباد آموزش نیروهای داوطلب را آغاز کرد. کمی بعد، با بروز بحران در کردستان، نقش شهید چمران در کنترل اوضاع برجسته شد. نیروهای آموزشدیده تحت نظر او، علیرغم کمبود امکانات و انسجام، به دفاع علیه گروهکهای تجزیهطلب پرداختند. حماسه پاوه یکی از جلوههای شهید چمران بود؛ جایی که فرمان تاریخی امام خمینی مبنی بر اعزام فوری نیروها، مسیر بحران را تغییر داد. چمران، در شرایطی که نه ارتش انسجام داشت و نه سپاه شکلگرفته بود، میداندار مقابله با تهدیدات شد. تلاشهای او در تشکیل سپاه، مقابله با ترورها، و ایجاد امنیت ملی، نقشی در تثبیت انقلاب ایفا کرد.
روایت ایستادگی فرمانده در کردستان
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، دشمنان داخلی و خارجی برای تضعیف نظام نوپای جمهوری اسلامی دست به آشوب در مناطق مرزی ازجمله کردستان زدند. گروهکهای تجزیهطلب مانند حزب دموکرات کردستان با حمایت خارجی و سوءاستفاده از ضعف دولت مرکزی، با تسلط بر پادگانها و غارت سلاحها، به دنبال ایجاد آشوب و خودمختاری بودند. ازجمله نقاط بحران، شهر پاوه بود که به دلیل موقعیت راهبردی و انقلابی بودن مردمش، هدف حمله گروهکهای مسلح قرار گرفت. در مرداد ۱۳۵۸ این شهر در آستانه سقوط قرار گرفت و پاسداران و مردم در محاصره کامل دشمن قرار داشتند. در این شرایط، شهید دکتر مصطفی چمران به همراه نیروهایش با دستور امام خمینی (ره) راهی پاوه شد. با وجود کمبود نیرو، امکانات و محاصره، چمران و یارانش با تکیه بر ایمان و اعتماد به خدا، مقاومت کردند. او نبردی نابرابر را رهبری کرد و مانع از سقوط این شهر شد.
نقشی که چمران در دفاع مقدس ایفا کرد
با گذشت کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان داخلی و خارجی، بهویژه آمریکا و رژیم بعث عراق، سعی کردند نظام نوپای جمهوری اسلامی را درهم شکنند. پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و افشای ارتباطات پشت پرده با برخی از چهرههای سیاسی، معاهده الجزایر ۱۹۷۵ نیز از سوی عراق یکجانبه لغو شد؛ این اقدام، بهانهای شد برای حمله گسترده نظامی به ایران. در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، رژیم بعث عراق با تهاجم همهجانبه از زمین و هوا، آغازگر جنگی تحمیلی شد که هدف آن نابودی انقلاب اسلامی در کوتاهترین زمان ممکن بود. دشمن با حمایت آمریکا و با امید به آشوبهای داخلی و ضعف دولت تازهتاسیس ایران، تصور میکرد ایران توان مقاومت نخواهد داشت.
در چنین شرایطی، دکتر مصطفی چمران که پیشتر به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یافته بود، ترجیح داد حضور در جبهه را بر کرسی مجلس مقدم بدارد. او با ترک مجلس به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیان گذاشت. چمران با کمترین امکانات، اما با بیشترین روحیه و ایمان، شروع به آموزش و سازماندهی نیروهای مردمی و داوطلب کرد. همراهانی نیز از لبنان، بهویژه از جنبش امل، در کنار او بودند. نیروهای تحت فرمان او نه فقط از لحاظ نظامی، بلکه از نظر معنوی نیز ارتباطی عمیق با او داشتند. چمران برای آنان صرفا یک فرمانده نبود؛ او الگوی اخلاق، فداکاری و عرفان عملی بود.
یکی از دستاوردهای او، سازماندهی عملیات آزادسازی سوسنگرد بود که جایگاه ستاد جنگهای نامنظم و دکتر چمران را در تاریخ دفاع مقدس تثبیت کرد.
پرواز یک پرستوی عاشق
در واپسین روزهای حضور دکتر مصطفی چمران در جبهههای نبرد، بوی شهادت در فضای دهلاویه موج میزد. او که پس از شهادت ایرج رستمی، فرمانده ستاد جنگهای نامنظم، مسئولیت سازماندهی مجدد نیروها را برعهده داشت، به سمت خط مقدم حرکت کرد. همرزمانش هنگام خروج از ستاد، با او وداع کردند، بیآنکه بدانند این آخرین دیدارشان است. چمران که همواره توکلش به خدا بود، با آرامش و اطمینان در جمع رزمندگان دهلاویه، خبر شهادت رستمی را با صدایی محزون اعلام کرد و گفت: «اگر خدا ما را هم دوست داشته باشد، میبرد.»
چند ساعت بعد، زمانی که در خاکریز مقدم مشغول بازدید و هدایت نیروها بود، آتش سنگین خمپارههای دشمن آغاز شد. در حالی که دستور پراکندگی نیروها را صادر میکرد، ترکش خمپارهای به پشت سر او اصابت کرد. لحظاتی بعد، جسم بیجان او به آمبولانس منتقل شد و در مسیر به سمت اهواز، روح بزرگش به ملکوت اعلی پر کشید. ملت ایران و لبنان در سوگ شهادتش به پا خاستند.
۲۵۹
نظر شما