عبور از بحران‌ها با دعا، میراث مبارزاتی امام سجاد(ع)

دعا به درگاه خداوند و توکل به او همواره از سوی ائمه اطهار (ع) مورد تاکید بوده است؛ به صورت ویژه اما چهارمین امام شیعیان حضرت سیدالساجدین(ع) توجه مضاعفی به مساله دعا و نیایش داشته و از همین طریق جامعه را هدایت کرده‌اند؛ این نه فقط راهبردی برای دوران حیات آن حضرت(ع) بلکه میراث و چراغ راه شیعه در طول تاریخ بوده چنان که در دو جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی با مدد دعا گره‌های بسیار باز شده است.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،امام سجاد(ع) پس از واقعه عاشورا با وجود آن مصیبت جانکاه؛ رنج بیماری که حین جنگ داشت و مانع از حضورش در کنار اباعبدالله(ع) شد و البته اسارت که هنوز بر دل و جانش سنگینی می‌کرد اما زعامت جامعه اسلامی را فرو ننهاد و در حالی که به شدت از سوی حاکم وقت زیرنظر بود اما در قالب متفاوتی روح امید را در جامعه دمید. 

بنابر روایت شبستان،راهبری جامعه اسلامی با معارف دین و خط سیر نبوی همواره رویکرد ثابت ائمه اطهار (ع) بود اما در زمانه امام سجاد(ع) شرایط به گونه‌ای متفاوت رقم خورد و در نتیجه آن حضرت با هوشمندیِ تمام، شیوه نوینی را برای هدایت مردم آن روزگار به کار گرفت و با دعا و نیایش، حرف‌های ناگفته و اندرزها و آنچه را که باید به امت منتقل می‌شد مطرح فرمود و در یک کلام امید را در دل جامعه تزریق کرد.

برای روشن شدن شرایط آن روزگار و حرکت نوین امام سجاد (ع) بازخوانی کوتاهی از برخی رویدادهای آن روز جامعه اسلامی خواهیم داشت:

قیام مردم مدینه
مردم مدینه در ذی الحجه سال ۶۳ هجری یزید را از خلافت خلع و عثمان بن محمد والی یزید و بنی‌امیه را از شهر اخراج کردند. مردم شهر با «عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه» بیعت کردند. خبر شورش مردم مدینه به دمشق رسید. یزید ۱۲ هزار سپاهی را به فرماندهی مسلم بن عقبه، یکی از سرداران خونریز خود و معاونت حصین بن نمیر به مدینه فرستاد. سپاه شام مدینه را محاصره کرد. مقاومت عبدالله بن حنظله و انصار بی فایده بود. در این واقعه که به واقعه «حره» معروف است- هفتصد نفر از قریش و انصار و ده هزار نفر از بقیه مردم کشته شدند.

برخی منابع قیام مردم مدینه را با شورش عبدالله بن زبیر مرتبط دانسته گفته اند «عبداللّه‌ بن مطیع» در مدینه برای او از مردم بیعت می گرفت. در پی آن، یزید از «عثمان‌ بن محمد بن ابی‌سفیان» والی خود در مدینه خواست تا جمعی از بزرگان شهر را نزد او به شام بفرستد تا سخن ایشان را بشنود و از آنان دلجویی کند که خود این سفر موجب شد نمایندگان مدینه شیوه حکومتی یزید را ببینند و در بازگشت مردم را بر او بشورانند و وقایع بعدی اتفاق افتاد.

قیام توابین
پس از مرگ یزید در سال ۶۴ هجری و فرار عبیدالله از عراق، ناآرامی در این منطقه حکم‌فرما شد. یاران امام حسین (ع) به هدف خونخواهی آن حضرت به یک دیگر پیوستند. آنها بخشش گناه خویش را در این می‌دیدند که به خونخواهی امام حسین (ع) قیام کنند و انتقام خون آن حضرت را بگیرند؛ توابین معتقد بودند: گناهی که در کار قتل امام حسین (ع) داشته‌اند، جز به کشتن قاتلان وی یا کشته شدن در این راه پاک نمی‌شود. شیعیان کوفه به ریاست «سلیمان بن صرد خزاعی» نام «توابین» را بر خود نهادند و شعارشان خونخواهی از امام حسین (ع) بود.

در همین زمان در عراق (بصره و کوفه) قدرت در دست زبیریان بود. توابین به جمع‌آوری نیرو و سلاح پرداختند و در پادگان نخیله برای جذب نیرو تجمع کردند؛ توابین در ۵ ربیع الثانی سال ۶۵ هجری قیام کردند؛ آنها در مسیرشان برای گرفتن انتقام، ابتدا به کربلا رفتند و چند روز در آنجا به گریه و زاری پرداختند و از این که در حق آن حضرت کوتاهی کرده بودند، توبه کردند. سپس تصمیم گرفتند به جنگ با عبیدالله بن زیاد بروند؛ توابین در «عین الورده» واقع در «جزیره» شمال عراق اردو زدند. مروان بن حکم، حاکم اموی در دمشق، عبیدالله بن زیاد را به جنگ آنان فرستاد؛ توابین گرچه در ابتدا تعدادی زیادی از سپاهیان شامی را کشتند اما در این جنگ نابرابر شکست خوردند و رهبران آنها به جز رفاعة بن شداد کشته شدند. وی با همراه باقی مانده گروه توابین به کوفه بازگشت.

در منابع تاریخی رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد علیه السلام و توابین گزارش نشده است و هیچ مدرکی یافت نشده است که اذن امام سجاد علیه السلام یا حتی رضایت آن حضرت به آن قیام پس از آن را نشان دهد.

قیام مختار 

در زمان قیام امام حسین (ع) مختار ثقفی در کوفه سکونت داشت و از شیعیان محسوب می شد. مسلم سفیر اعزامی آن حضرت ابتدا به خانه او وارد شد.  در جریان حادثه کربلا، مختار در زندان عبیدالله بن زیاد بسر می برد؛ پس از واقعه کربلا مختار با وساطت شوهر خواهرش عبدالله بن عمر از زندان آزاد شد. او پس از آزادی به مکه رفت و به زبیریان پیوست اما پس از مدتی از زبیریان جدا شد و در رمضان سال ۶۴ هجری وارد کوفه شد و مردم را به سوی خود دعوت کرد. او از شیعیان می خواست به یاری‌اش شتافته و در امر قیام وی را کمک کنند. گروهی از شیعیان به منظور بررسی ادعای مختار که خود را نماینده محمد بن حنفیه معرفی می کرد به حجاز نزد محمد بن حنفیه رفتند؛ محمد بن حنفیه آنها را نزد امام سجاد (ع) برد تا کسب تکلیف کنند.

امام سجاد علیه السلام فرمود: «یا عم لو أن عبدا زنجیا تعصب لنا أهل البیت لوجب علی الناس موازرته و قد ولیتک هذا الأمر فاصنع ما شئت»؛ عموجان اگر بنده‌ای زنگی به خاطر ما اهل بیت تعصبی داشته باشد (قیام کند) بر مردم واجب است که او را یاری کنند. سپس فرمود: من این امر را به تو می سپارم هر گونه که خود صلاح میدانی عمل کن.

شیعیان از نزد حضرت خارج شدند و می گفتند: امام زین العابدین (ع) و محمد بن حنفیه به ما اجازه دادند و به همین جهت شیعیان کوفه پیرامون مختار را گرفتند. مختار پس از جلب حمایت شیعیان، ابراهیم بن مالک اشتر را نیز به سوی خویش جلب کرد. مختار با ارائه نامه ای از طرف محمد بن حنفیه که خطاب به ابراهیم نوشته شده بود و از او خواسته بود که مختار را در خونخواهی از قاتلان سیدالشهدا(ع) یاری کند، موفق به جلب حمایت ابراهیم شد و قیام خویش را در سال ۶۶ هجری با شعار «یا منصورُ أمِت» (ای یاری شده بمیران) و شعار «یا لثارات الحسین» را آغاز کرد؛ در این قیام ایرانیان ساکن کوفه که به «حمراء» مشهور بودند، شرکت داشتند. برخی از مورخان تعداد آنها را ۲۰ هزار نفر نوشته‌اند. مختار دستور داد هر کس به هر نحوی در فاجعه کربلا دست داشته باید به حسابش رسیدگی شود.

خیزش آرام و پر طمأنینه سیدالساجدین برای امیدآفرینی در جامعه

در چنین شرایطی بود که امام زین‌العابدین(ع) با وجود رنجی که شهادت پدر و سایر اعضای خانواده به ایشان تحمیل کرده بود و از سوی دیگر مسئولیتی که نسبت به جامعه اسلامی داشت؛ اقدام به هدایت مردم با روشی جدید فرمود؛ البته ناگفته نماند که شرایط نیز اجازه حرکت بیشتر به امام را نمی‌داد در نتیجه آن حضرت از طریق دعا و سجده‌های طولانی معارف دین را به مردم منتقل کرد. بسیاری از آنچه که در جامعه اتفاق می‌افتاد و مردم در قبال آن نمی‌دانستند چه واکنشی داشته باشند یا مسایل عادی و روزمره‌ای که وجود داشت اما بعضا پرسش‌هایی در مورد برخی از آنها وجود داشت و نیاز به پاسخ امام (ع) احساس می‌شد در قالب این ادعیه به مردم منتقل و جامعه به پاسخ می‌رسید.

صحیفه سجادیه و رساله حقوق؛ یادگاری از امام زین‌العابدین(ع)

آنچه که حضرت در قالب ادعیه صحیفه سجادیه و همچنین رساله حقوق بیان فرمودند بَرگ زرینی از آموزه‌های اخلاقی و معارف دین را در خود جای داده است.در صحیفه سجادیه ۵۴ دعا وجود دارد که شامل: «دعا در توحید و ستایش خداوند»، «دعا در صلوات و درود بر رسول خدا وبیان اوصاف آن حضرت»، «دعا برای فرشتگان و حاملان عرش»، «دعا در درود بر پیروان و تصدیق‌کنندگان پیامبران»، «دعا برای خود و دوستان و نزدیکان»، «دعا برای صبح و شب»، «دعا برای پیشامدهای سخت و اندوهناک»، «دعا برای پناه بردن به خدا از سختی‌ها»، «دعا برای طلب بخشش و آمرزش از خدا»، «دعای پناه بردن به خداوند»، «دعا برای عاقبت بخیری»، «دعا در اعتراف به گناه و درخواست توبه»، «دعا در طلب حوائج از خداوند»، «دعا برای ستم و ستمدیده و مظلوم»، «دعا برای بیماری و اندوه و بلا و مریضی»، «دعا برای طلب عفو و بخشش از گناهان و عیوب»، «دعای پناه بردن به خداوند از شر شیطان»، «دعا برای دفع بلا و طلب عافیت»، «دعا برای درخواست و طلب باران»، «دعا در مکرام اخلاق و اعمال پسندیده»، «دعا برای زمان هجوم غم و اندوه و نگرانی از گناه»، «دعا برای سختی و دشواری امور»، «دعا برای عافیت و شکر بر آن»، «دعا برای پدر و مادر»، «دعای پدر و مادر درباره فرزندان»، «دعا برای همسایه‌ها و دوستان»، «دعا برای مرزداران»، «دعا برای پناه بردن به خداوند»، «دعا به وقت تنگی رزق و روزی»، «دعا برای پرداخت قرض و دین و وام»، «دعا در توبه و بازگشت»، «دعای پس از نماز شب»، «دعا در استخاره و درخواست خیر و نیکی»، «دعا برای رسوایی در گناه»، «دعا در رضا و خشنودی به داده‌های الهی»، «دعا هنگام نظر به ابر و برث و شنیدن بانگ رعد»، «دعا در اعتراف به ناتوانی از شکر»، «دعا در پوزش از کوتاهی در حقوق بندگان و طلب آزادی از آتش»، «دعا در طلب عفو و بخشش»، «دعا به وقت یاد مرگ»، «دعا در درخواست پرده‌پوشی و حفظ شدن از حادثه‌ها»، «دعا به وقت ختم قرآن»، «دعا هنگام نگاه کردن به هلال»، «دعا به وقت فرارسیدن ماه مبارک رمضان»، «دعا به هنگام وداع با ماه مبارک رمضان»، «دعای بعد از بازگشت از نماز عید فطر و جمعه»، «دعای عرفه امام سجاد»، «دعا برای روز عید قربان و جمعه»، «دعا برای دفع شر دشمنان و رد فشار آنها»، «دعا در مقام ترس از خدا»، «دعا برای تضرع و زاری به درگاه خداوند»، «دعا در اظهار ذلت به پیشگاه خداوند»، «درخواست از خدا برای دور کردن غم و اندوه».

صحیفه سجادیه گستره کاملی از تضرع به درگاه خداوند است و می‌خواهد ابعاد مختلفی از زندگی انسان را در عرصه راز و نیاز به خداوند بیان کند.

از سوی دیگر رساله حقوق آن حضرت دارای بخش‌های مختلفی می‌شود که به شرح حقوق مختلفی می‌پردازد؛ از جمله آنها می‌توان به «حق خدا»، «حق خود و اندامت شامل حق خودت، حق زبان، حق گوش، حق چشم، حق دست، حق شکم، حق عضو جنسی»، «حقوق کارها؛ شامل حق نماز، حق روزه، حق صدقه، حق قربانی»؛ «حقوق فرادستان شامل حق حاکم، حق پیشوای علمی، حق ارباب»؛ «حقوق فرودستان شامل حق شهروندان، حق فرودست علمی و شاگرد، حق همسر، حق خادم»؛ «حقوق خویشاوندان شامل حق مادر، حق پدر، حق فرزند، حق برادر»؛ حق همسایه و بسیاری دیگر از حقوق که همه این موارد روایتگر توجه امام سجاد (ع) به جزئیاتی است که در زندگی وجود دارد.

توجه به آنچه که آن امام همام در این دو اثر بیان فرموده است چراغ راهی برای آن روزگار، امروز و آینده جامعه بشریت است چراکه انسانیت همواره بر مدار صداقت و پاکی گام برداشته است و آموزه‌های دین مبین اسلام نیز چیزی جز راستی و درستی نیست.

آنچه که امروز باید از سیره امام سجاد (ع) نصب‌العین زندگی خود قرار دهیم

قطعا شرایط زندگی کنونی با دوران گذشته تفاوت اساسی دارد اما همواره در همه ادوار زندگی بشر برخی اصول یکسان بوده و تغییر در آن حاصل نخواهد شد؛ قرن‌ها هم بگذرد معنای برخی واژه‌ها بر اساس قانون نانوشته کرامت و انسانیت ثابت هستند؛ اخلاق و عزت‌مندی؛ همدلی و مهربانی؛ دستگیری از نیازمندان و بسیاری از مولفه‌های دیگر سنگ‌بنای اصلی یک زندگی اخلاقی و انسانی را تشکیل می‌دهند به ویژه که اگر جامعه شرایط ویژه‌ای مثل موقعیت جنگی را تجربه کند که در این صورت همه این خصایص بیش از پیش تبلور یافته و از تک به تک افراد انتظار می‌رود این مسایل را در گفتار و رفتار به منصه ظهور بگذارند.

مثال بارز این مساله را می‌توان در جنگ دوازده روزه تحمیلی اسراییل علیه ایران مشاهده کرد؛ تبلور آموزه‌های علوی و به ویژه آنچه که ذیل صحیفه سجادیه و رساله حقوق امام سجاد (ع) شاهد بودیم در طول این ایام مشهود بود؛ مردم حق همسایگان خود را رعایت کردند؛ ناامید نشدند و از یکدیگر دستگیری کرده و یار و یاور هم بودند؛ اینجا انسانیت خود را به معنای تام و تمام نشان داد و این جامعه بار دیگر ثابت کرد که زیر بیرق حسینی ایستاده و نفس می‌کشد و به راه خود ادامه می‌دهد.

بذر امیدی که از آموزه‌های علوی جوانه زد؛ اکنون درخت تنومندی در وجود هر ایرانی است

مردم ما هرگز در طول مدت این جنگ تحمیلی خود را نباختند؛ هر تبلیغی سوء و هرگونه هجمه‌ای را که مطرح شد نپذیرفتند و این استواری ریشه در آموزه‌های علوی دارد؛ ریشه در تمسک به اهل بیت(ع) و دعا و تضرع به درگاه خداوند دارد. امام سجاد (ع) در سخت‌ترین شرایط به درگاه خداوند سجده کرد و دعا و نیایش را محور قرار داد؛ این مردم نیز امید خود را در همان خط و سیر علوی قرار دادند و با اتکا به پشتیبانی خداوند و ائمه اطهار (ع) به این پیروزی دست یافتند. همه آنچه که شاهد بودیم امیدی برگرفته از معارف علوی بود.

ختم قرآن و صلوات برای پیروزی حق بر باطل 

همان طور که در طول هشت سال جنگ تحمیلی مردم برای پیروزی رزمندگان در جبهه ها ختم قرآن و دوره‌های ختم صلوات برگزار می‌کردند؛ در این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز این روند ادامه یافت و به وی ژه قرائت سو ره «فتح» در قالب یک پویش ملی شکل گرفت. به این شکل در واقع افراد جامعه که در کنار سربازان نبودند به این طریق از آنان پشتیبانی کرده و با استعانت از آموزه‌های دین و از جمله آنچه که در آموزه‌های امام سجاد (ع) بیان شده است به حمایت از رزمندگان پرداختند.

بر پایه این گزارش: ادیان ابراهیمی و به ویژه دین مبین اسلام همواره یکی از راهکارهای ایجاد آرامش و امید در جامعه را تضرع و نیایش به درگاه خداوند دانسته است. قطعا ذیل این نگرش، امام سجاد(ع) الگویی برای توجه به چنین رویکردی است، بنابراین شاید بد نباشد در شرایطی که در نبردی ناعادلانه اینچنین شگرف به پیروزی رسیدیم؛ برای لحظاتی به بازخوانی سیره امام چهارم شیعیان و دو اثر ارزشمند آن حضرت یعنی صحیفه سجادیه و رساله حقوق بپردازیم.

کد خبر 2087471

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار