به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، حضرت عباس(علیه السّلام) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان، امام حسن و امام حسین(علیه السّلام) کسب فیض کرده است. لذا از علی بن ابیطالب(ع) در مورد حضرت عباس (علیه السّلام) نقل شده است که فرموده اند: "ان ولدی العباس زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت(ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند."
بنابر روایت شیعه نیوز، همچنین روایتی بدین مضمون از امامان معصوم (ع) نقل شده است که فرموده اند: "همانا عباس بن علی علم را چون غذا از پدرش وارد جان خویش نموده است."
علامه شیخ عبدالله ممقانی در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: "آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود."
مقام عرفانی قمر بنی هاشم(ع)
اگر به زندگی و حالات حضرت ابوالفضل(ع) از این منظر نگریسته شود، مشخص می شود که آن حضرت نماد راستین عرفان است. و مقامات سلوک را به بهترین شیوه طی نموده است. مخصوصا وقتی در حالات آن حضرت در روز عاشورا دقت می شود، برخی از مقامات عرفانی آن حضرت نمود پیدا می کند که به برخی از آن مقامات اشاره ای داریم:
مقام اخلاص
یکی از منازل مهم عرفانی منزل اخلاص است. اخلاص دارای سه درجه است:
1 - انجام خالصانه عمل بدون چشمداشت پاداش.
2 - کافی ندانستن سعی و عمل خود.
3 - آنکه خود و کار و عمل خود را در مسیر اراده حق هیچ نداند و همه چیز را از خداوند بداند.
حضرت ابوالفضل(ع) جان خویش را در راه خدا در طبق اخلاص مینهد و از هیچ رنج و زحمتی هراس به دل راه نمیدهد. این شهامت و ایثار وی حکایت از میزان اخلاص او دارد در آن رجز زیبای حضرت این نکته به روشنی نهفته است: "والله ان قطعتموا یمینی / انی احامی ابدا عن دینی." که هدف او در این بیت نهفته است چرا که او حاضر نیست از هدف خویش دست بردارد و این نهایت اخلاص است.
مقام صبر
یکی دیگر از منازل مهم در عرفان عملی منزل صبر است. صبر در عرفان عملی عبارت است از آنکه سالک نفس خویش را با وجود جزع و گلهمندی از شکایت به غیر باز دارد. یکی از درجات بلند عرفانی حضرت ابوالفضل(ع) درجه او در صبر است. او در صحنه کربلا برادران خود عبدالله و جعفر و عثمان را پیش از خود به میدان میفرستد و شهادت آنان را نظاره گر است اما هیچ اظهار شکوه نمیکند و با ایمانی راسخ تا پای جان از مولایش دفاع میکند. به همین خاطر است که در زیارت نامه آن عالیمقام آمده است که:"السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله، اشهد انک جاهدت و نصحت و صبرت حتی اتیک الیقین."
مقام شکر
شکر سه درجه دارد: نخست شکر بر اشیای محبوب و دلخواه، درجه دوم شکر بر امور ناگوار و درجه سوم آنکه بنده فقط منعم را شهود نماید. بیگمان اگر عباس بن علی را چنین شهودی دست نداده بود، چگونه میتوانست که مرگ در کام او از عسل هم شیرینتر باشد. ابوالفضل آن جرعه نوش شهادت بیگمان در آن لحظههایی که آب دستانش را بریده بودند، جز شهد این شهود در جان نداشت.
مقام صدق
صدق نیز مراتبی دارد: صدق در نیت، صدق در زندگی و صدق دیگر این است که بنده در شناخت و معرفت قصد صادق باشد.حضرت ابوالفضل العباس(ع) در قصد خویش صادق بود و حیات خود را جز برای خدا نمیخواست. از این رو در زیارتنامه آن حضرت صفت صدق نیز به وی نسبت داده شده است.
مقام فتوت و جوانمردی
فتوت به این معناست که دشمنی با مردمان را ترک گویی، و به کسی که به تو آزار رسانده محبت نمایی و مرتبه والای فتوت این است که در سلوک الیالله به دلیل عقل تمسک نجویی. که همه یاوران حضرت اباعبدالله(ع) مخصوصا حضرت اباالفضل اگر میخواستند به دلایل عقل توجه نمایند، طریقی دیگر پیشرو بود اما آنان عاشق محبوب بودند و جز معشوق هیچ نمیدیدند.
عباس و ائمه اطهار(ع)
* امیرالمؤمنین علی(ع) در خطابی به همسر گرانقدرش امالبنین می فرماید: "نور دیدهات نزد خداوند منزلتی سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانی میدارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابیطالب شده است." سپس خطاب به فرزند گرامی خود عباس فرمود: جلوتر بیا. عباس پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیری را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد و فرمود: "گویا میبینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله میکند تا این که دو دستش قطع میگردد."
* در زمان امام حسن مجتبی(ع) و پس از صلح و بازگشت امام به مدینه، عباس در کنار امام به دستگیری از نیازمندان پرداخت و هدایای کریمانه برادر خود را بین مردم تقسیم میکرد. او در این دوران بود که لقب «باب الحوائج» یافت و وسیله دستگیری و حمایت از محرومین جامعه گردید. او در تمام این دوران، در حمایت و اظهار ارادت به امام خویش کوتاهی نکرد.
* امام حسین بن علی(ع) هنگام خروج از مدینه به طرف کربلا ندا داد: " کجاست برادرم ... کجاست ماه بنیهاشم؟ پس عباس جواب داد: بله بله ای آقای من! آنگاه امام حسین فرمود: ای برادر، اسبم را حاضر کن، پس عباس اسب حضرت را حاضر نمود."
در عصر تاسوعا شمر با چهار هزار نفر وارد کربلا شد. یکی از نقشههای او برای کاستن از یاران امام حسین امان دادن به عباس و برادران او بود. وقتی جناب عباس شنید که شمر امان نامه آورده اصلا به او اعتنا نکرد و جواب او را نداد، تا این که امامش به او فرمان داد که جواب شمر را بگوید، عباس فرمود: "چه میگویی؟" عرض کرد: "شما و برادرانت در امانید." عباس غیرتمند سراسر وجودش آتش گرفت و فریاد او بلند شد: " دستهایت بریده باد و لعنت بر آنچه که از امان نامه آوردهای. ای دشمن خدا! آیا دستور میدهی که ما برادرمان و آقایمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و داخل اطاعت لعنتشدگان و فرزندان لعنتشدگان شویم؟ آیا به ما امان میدهی در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست."
* امام سجاد(ع) می فرماید: " خداوند حضرت عباس(ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند."
* امام صادق(ع) همواره از عمویش عباس تجلیل به عمل میآورد و با درود و ستایش از او یاد میکند و مواضع قهرمانانهاش در روز عاشورا را بزرگ میداشت. از جمله سخنانی که امام درباره قمر بنیهاشم(ع) فرموده است این است که: "عمویم عباس بن علی بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. همراه برادرش حسین جهاد کرد، به خوبی از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت..." امام صادق(ع) از برترین صفات مجسم در عمویش یعنی تیزبینی، ایمان محکم و جهاد، پرده بر می دارد.
در جای دیگر نیز امام صادق فرموده است: " شهادت میدهم که تو برای خدا و رسولش و برادرت خیرخواهی نمودی، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودی."
* بقیة الله الاعظم، امام زمان(عج) در بخشی از سخنان پرمعنای خود در زیارت ناحیه مقدسه درباره عمویش عباس (ع) چنین میگوید: "سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، همدرد بزرگ برادر که جانش را فدای او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایی برادر بود و از او حفاظت کرد و برای رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت..."
منابع:
- (نفس المهموم شیخ عباس قمی )
..................
درباره حضرت عباس :
عباس بن علی بن ابیطالب ۲۶ -۶۱ق مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(ع) و اولین فرزند امالبنین است. مهمترین فراز زندگی او حضور در واقعه کربلا و شهادت در روز عاشورا است. دربارهٔ زندگی و احوالاتش تا قبل از ماه محرم ۶۱ق اطلاعات چندانی وجود ندارد جز اینکه بر اساس برخی گزارشها در جنگ صفین حضور داشته است.
او در واقعه کربلا، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود و برای همراهان امام حسین(ع) از فرات آب آورد. عباس به همراه برادرانش دو اماننامه از طرف عبیدالله بن زیاد را رد کردند و در سپاه امام حسین(ع) جنگیدند و شهید شدند. به گفته برخی از کتابهای مقتل، در روز عاشورا در حالی که دو دستش بریده شده بود و گرز آهنین بر سرش فرود آمده بود، شهید شد. برخی، گریه امام حسین(ع) بر بالین او را گزارش کردهاند.
برخی منابع او را دارای قدی بسیار بلند و چهرهای زیبا توصیف کردهاند. امامان شیعه در احادیثی مقام بالایی برای حضرت عباس در بهشت بیان کردهاند و نیز کرامات فراوانی از او با مضمون برآورده کردن حاجات مردم حتی غیرشیعیان و غیرمسلمانان نقل شده است.
شیعیان برای حضرت عباس جایگاه معنوی بالایی قائلند؛ او را بابالحوائج میخوانند و به او متوسل میشوند. حرم حضرت عباس(ع) در نزدیکی حرم امام حسین(ع) یکی از مهمترین مکانهای زیارتی شیعیان است. همچنین شیعیان از او با تعبیر سقای کربلا یاد میکنند و روز تاسوعا، نهم محرم را به یاد حضرت عباس عزاداری میکنند. این روز در ایران تعطیل عمومی است. همچنین در ایران روز تولد حضرت عباس با عنوان روز جانباز نامگذاری شده است. مکانهای متعددی همچون سقاخانه، عباسیه و سقانفار به نام حضرت عباس ساخته شده است.
پرچمداری در روز عاشورا
حضرت عباس(س) در روز عاشورا پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود. امام(ع) صبح عاشورا این سمت را به وی سپرد.[۶۲]بر اساس برخی گزارشها امام(ع) هنگام درخواست عباس برای رفتن به میدان، پرچمداری او را یادآور میشدند.[۶۳]( منابع در انتها).
سقایی و آوردن آب
به گزارش منابع تاریخی وقتی دشمن آب را بر کاروان امام حسین(ع) بست و تشنگی به حرم و اصحاب فشار آورد، امام، عباس را همراه سی اسبسوار و بیست پیادهنظام با بیست مشک آب روانه شریعه فرات نمود تا آب بیاورند. آنها شبانه نزدیک شریعه شدند اما عمرو بن حجاج و یارانش قصد ممانعت از رسیدن آنها به شریعه را داشتند که حضرت عباس و همراهانش آنها را عقب رانده و خود را به شریعه رساندند و مشکها را پر از آب کردند. در حین بازگشت از شریعه عمرو بن حجاج و یارانش، بر آنان هجوم بردند. عباس و دیگر سوارکاران راه را بر دشمن بستند تا پیادهنظامها آب را به اردوگاه رساندند.[۶۴]
نپذیرفتن اماننامهها
هنگامی که کاروان حسینی در کربلا بودند، دشمن برای حضرت عباس و برادرانش دو اماننامه آوردند.
اماننامه عبدالله بن ابیمحل
وقتی شمر بن ذیالجوشن نامه جنگ با امام حسین(ع) یا تسلیم شدن وی را از ابن زیاد گرفت، هنگام خروج از قصر عبدالله بن ابیمحل برادرزاده امالبنین از همراهان شمر، از عبیدالله بن زیاد برای پسرعمههای خود عباس و برادران او اماننامهای گرفت و آن را از طریق مولای خود به اردوگاه امام حسین برای فرزندان ام البنین فرستاد. وقتی فرستاده او بر عباس و برادرانش وارد شد به آنها گفت: این اماننامه را دایی شما برایتان فرستاده است. آنها در پاسخ گفتند: به دایی ما سلام برسان و بگو ما نیاز به اماننامه نداریم، امان خداوند برای ما بهتر از اماننامه إبن سمیه است.[۶۵]
اماننامه شمر ذیالجوشن
شب نهم محرم، شمر مقابل اصحاب حسین(ع) ایستاد و گفت: پسران خواهرم کجایند؟! عباس، جعفر و عثمان از خیمه بیرون آمده و گفتند: چه میخواهی؟ شمر گفت: شما در امان هستید. آنها گفتند: اگر تو دایی ما هستی خدا تو و اماننامهات را لعنت کند. تنها برای ما اماننامه آوردی و پسر پیامبر را رها کردی![۶۶]
ابن اعثم (درگذشت ۳۱۴ق) در گزارشی اینگونه نقل کرده است: وقتی شمر پسران امالبنین را صدا زد، حسین به برادرانش گفت: جواب او را بدهید، هر چند فاسق باشد، زیرا او از داییهای شماست. حضرت عباس و برادرانش به شمر گفتند: چه میگویی؟ شمر گفت: ای فرزندان خواهرم! شما در امانید. خودتان را با حسین به کشتن ندهید و از امیرالمؤمنین یزید اطاعت کنید. در این هنگام عباس بن علی گفت: مرگ بر تو ای شمر! خدا تو و اماننامهات را لعنت کند؛ ای دشمن خدا! آیا به ما میگویی از دشمن اطاعت کنیم و دست از یاری برادرمان برداریم؟![۶۷]
گزارشی دیگر توسط ابن کثیر (درگذشت ۷۷۴ق) برخلاف بسیاری از متون کهن، اینگونه نقل شده است: برادران حسین به شمر گفتند: اگر به ما و برادرمان حسین امان میدهی، ما نیز اماننامهٔ تو را قبول میکنیم و گرنه ما نیازی به اماننامهات نداریم.[۶۸] ولی ظاهراً گزارشهای ابن کثیر و ابن اعثم بهخاطر تأخر زمانی و محتوای آن، قابل تأمل و برخلاف گزارش کتب کهن است.[۶۹]
شهادت برادران عباس
ضریح حضرت عباس که در ۱۳۹۵ش نصب شد.
بر اساس گزارشهای تاریخی، حاصل ازدواج امام علی(ع) با امالبنین، چهار پسر به نامهای عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود.[۷۰] و حضرت عباس عصر عاشورا برادران خود را تشویق به مبارزه کرد.
در گزارشی که شیخ مفید (درگذشت ۴۱۳ق)، طبرسی (درگذشت ۵۴۸ق)، ابننما (درگذشت ۶۴۵ق) و ابنحاتم (درگذشت ۶۶۴ق) نقل کردند: عباس به برادران مادری خود عبدالله، جعفر و عثمان گفت: ای فرزندان مادرم! به میدان بروید تا من شما را مشاهده کنم [چگونه در راه خدا به شهادت میرسید]؛ من شما را برای خدا و رسولش نصیحت کردم، چرا که شما فرزندی ندارید.[۷۱] به گفته محمدعلی اُردوبادی علت اینکه حضرت عباس برادرانش را زودتر به میدان فرستاد شاید آن باشد که اجر تجهیز آنان برای جهاد و همچنین اجر صابران بر شهادت برادر را ببرد.[۷۲]
بر اساس گزارش دیگری که ابومخنف (درگذشت ۱۵۷ق) و طبری (درگذشت ۳۱۰ق) نقل کردهاند حضرت عباس عصر عاشورا به برادران مادریاش گفت: ای فرزندان مادرم به میدان بروید تا من از شما ارث ببرم، زیرا شما فرزندی ندارید، آنها نیز چنین کرده و به شهادت رسیدند.[۷۳] اما این گزارش را نادرست میدانند، زیرا در آن وضعیت عباس میدانست که کشته میشود و ارث خواستن معنا ندارد.[۷۴] همچنین این گزارش با قانون ارث نیز ناسازگار است، زیرا با وجود امالبنین و اینکه برادران حضرت عباس زن و فرزندی نداشتند، ارث به حضرت عباس نمیرسید، بلکه امالبنین وارث فرزندان خود میشد.[۷۵]
رجزها در روز عاشورا
در واقعه کربلا رجزهای مختلفی از عباس(ع) نقل شده است؛[۷۶] از جمله:
أقسَمتُ بِالله الأَعَزِّ الأَعظَم
وَ بِالحَجونِ صادِقاً وَ زَمزَم
وَ بِالحَطیمِ وَالفَنَا المُحَرَّمِ
لَیُخضَبَنَّ الیَومَ جِسمی بِدَمی
دونَ الحُسَینِ ذِی الفَخارِ الأَقدَمِ
إمامُ أهلِ الفَضلِ وَالتَّکَرُّم
ترجمه: به خدای عزیزترین و شکوهمندترین، صادقانه سوگند و نیز به حجون و به آب زمزم. به خانه خدا و ساحت مسجد الحرام سوگند که امروز پیکرم به خون رنگین خواهد شد. پیش پای حسین که صاحب و پیشگام در فضیلتها و افتخارات است پیشوای اهل فضیلت و کرامت.
لا أرهَب الموتَ إذ الموتُ زقا
حتی أُواری فی المصالیت لقا
نفسی لنفس المصطفی الطُّهر وَقا
انی أنا العباس أغدو بالسِّقا
و لا أخاف الشر یوم المُلتقی
و لا أخاف الشر یوم الملتقی
ترجمه: از مرگ نمیترسم هنگامی که بانگ زند، تا وقتی که میان مردان کار آزموده افتاده و به خاک پوشیده شوم، جان من سپر و فدایی جان حسین است که برگزیده و پاک است، من عباس هستم که با مشک میآیم و روز نبرد از شر دشمنان هیچ باکی ندارم.
مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از آن عمری ستانم جاودان
او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
وَاللهِ إن قَطَعتُمُ یَمینی
إنّی اُحامی أبَداً عَن دینی
وعَن إمامٍ صادِقِ الیَقینِ
نَجلِ النَّبِیِّ الطّاهِرِ الأَمین
ترجمه: به خدا سوگند! اگر چه دست راستم را قطع نمودید، ولی من پیوسته از دینم و از امامی که در یقینش صادق است و فرزند پیامبر پاک و امین است، حمایت میکنم.
بنابر نوشته محمدحسن مظفر نظر اکثریت مورخان آن است که عباس(ع) قطعاً در روز ۱۰ محرم شهید شده است. مظفر دو قول دیگر هم مبنی بر شهادت در روزهای هفتم محرم و نهم محرم ذکر کرده و آنها را ضعیف و بسیار نادر دانسته است.
گزارشهای مختلفی از نبردهای عباس(ع) در روز عاشورا و چگونگی شهادت او نقل شده است.[۸۳] بر اساس نقل برخی منابع، عباس تا شهادت آخرین نفر از اصحاب امام حسین و بنیهاشم به میدان نرفته است.
به گفته شیخ مفید، امام حسین و عباس بن علی با هم به میدان رفتند، ولی سپاه عمر سعد بین این دو حائل شدند. امام حسین زخمی شد و به خیمه برگشت و عباس به تنهایی جنگید تا جایی که به شدت زخمی شد و دیگر توان رزم نداشت. در این حال زید بن ورقاء حنفی و حَکیم بن طٌفَیل سِنبِسی او را کشتند.[۸۵] شیخ مفید جزئیات دیگری نقل نکرده است. در مقتل ابیمخنف نیز جزئیات شهادت حضرت عباس نقل نشده است.[۸۶] به نقل بَلاذُری در اَنْساب الاَشراف، برخی میگویند حرملة بن کاهل با گروهی، هر کدام به عباس ضربهای زدند و او را کشتند.[۸۷] در روایتی از امام باقر(ع) و در زیارت ناحیه غیرمشهور،] یزید بن رُقاد وَ حَکِیم بن طُفَیلِ طائِی به عنوان قاتلان حضرت عباس ذکر شدهاند.
بر اساس برخی دیگر از منابع، پس از شهادت همه اصحاب و خاندان بنیهاشم، عباس قصد کرد تا برای خیمهها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. در راه برگشت، دشمن به او حمله کرد. او در نخلستان با دشمن نبرد میکرد و به سمت خیمهها میرفت که زید بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بیرون پرید و ضربهای به دست راستش وارد کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی خود را پنهان کرده بود ضربهای به دست چپش وارد کرد و بعد از آن نیز عمودی بر سر عباس وارد کرد و او را به شهادت رساند. براساس گزارش المناقب و المثالب، روز عاشورا، دست و پاهای عباس را قطع کردند.
بر اساس گزارش خوارزمی، وقتی عباس(ع) شهید شد امام حسین(ع) بر نعش برادر حاضر شد، به شدت گریه کرد و فرمود: اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد. با این حال خوارزمی عباس را آخرین کسی نمیداند که به میدان جنگ رفته است.
در منابع سن حضرت عباس هنگام شهادت ۳۴ سال ذکر شده است.
آب نخوردن به احترام امام حسین(ع)
به گفته فخرالدین طریحی عالم قرن ۱۱ق در کتاب المنتخب عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دستانش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد.[علامه مجلسی نیز در بحار الانوار همین مطلب را بدون ذکر نام منبع اصلی آورده است.[حبیبالله چایچیان شاعر و مرثیهسرای اهلبیت(ع) در این باره چنین سروده است:
کربلا کعبهٔ عشق است و من اندر احرام
شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبِ روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم
اردوبادی با تحلیل چند شعر و بخشی از متن زیارت ناحیه مقدسه تلاش کرده است ثابت کند که این واقعه اتفاق افتاده است.[۹۸] جویا جهانبخش، تراثپژوه، در یادداشتی با تصریح به این که این واقعه در متون کهن نیامده است، احتمال میدهد این داستان ریشه در سوگسرودهای کهن در مقاتل الطالبیین داشته باشد که در آن گفته شده که «ابوالفضل با همه تشنگی آب را نثار حسین کرد».
فضائل و ویژگیها
برخی یکی از مهمترین فضائل و ویژگیهای عباس(ع) را همراهی و زندگی کردن با امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) میدانند.[عبدالرزاق مقرم در کتاب العباس، جملهای را از کتاب اسرار الشهادة به عنوان حدیث از معصومان نقل کرده است که عباس بهرهای از علم داشته است. جعفر نقدی دربارهٔ او مینویسد «او از نظر دانش، پارسایی، نیایش و عبادت از بزرگان اهلبیت است. برخی معتقدند اگرچه عباس(ع) در درجه معصومان نیست، اما نزدیکترین فرد به آنها است. حضرت عباس(ع) پنج امام معصوم را دیده است. امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) که در واقعه کربلا حضور داشته است. سید محمدعلی ریاضی شاعر آیینی قرن چهارده شمسی در شعری معروف به این فضیلت شاره کرده است.
عَمِّ امام و اَخ و ابن امام
حضرت عباس علیهالسلام
چار امامی که ترا دیدهاند
دست علمگیر تو بوسیدهاند
نویسندگان متأخر نوشتهاند که عباس(ع) خود را همسان دو برادر بزرگترش یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نمیدانست و همیشه آنان را امام خود میدانست و در مقابل آنها مطیع و فرمانبردار بودو همواره آن دو را با خطاب «یا بن رسولالله»، «یا سیدی» و شبیه اینها خطاب میکرد.
کلباسی در کتاب خصائص العباسیه معتقد است که حضرت عباس(ع) صورت خوش و مقبولی داشت و از همین رو بود که او را قمر بنیهاشم میخواندند. قاتل حضرت عباس(ع) نقل شده که گفته در کربلا مردی خوشاندام و زیباروی را کشتم که بین دو چشمش نشانه سجده بود بر. اساس برخی گزارشها، او از چهرههای خاص بنیهاشم بهشمار میرفت که بدنی قوی و قدی بلند داشت، تا حدی که وقتی روی اسب مینشست پاهایش روی زمین کشیده میشد.
یکی از فضائل عباس(ع) که به ادعای کلباسی دوست و دشمن آن را ستودهاند و هیچکس نمیتواند آن را انکار کند، شجاعت او است. برخی کرم و بخشش عباس(ع) را از دیگر فضائل او عنوان کردهاند، به نحوی که میان مردم این رفتار او ضربالمثل بوده است.
جایگاه عباس(ع) در بهشت و غبطه شهدا به او
عباس را از شاخصترین و برجستهترین اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا دانستهاند او پرچمدار لشکر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بود. امام حسین(ع) دربارهٔ حضرت عباس، تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده استو همچنین بر نعش عباس گریسته است. برخی این سخنان و حرکات را نشانگر جایگاه او نزد امام سوم شیعیان دانستهاند.
در احادیث همچنین بر جایگاه خاص حضرت عباس در بهشت تأکید شده است؛ بر اساس روایتی، امام سجاد(ع) فرمود خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطعشدهٔ او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال همراه با فرشتگان در بهشت پرواز کند همان گونه که به جعفر بن ابی طالب نیز دو بال عطا شد.[۱۱۸]امام در ادامه فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه میخورند. همچنین ابونصر بخاری روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده است که در آن عباس را با تعبیر «نافذ البصیرة» (دارای بینش عمیق) توصیف کرده و او را صاحب ایمانی قوی معرفی کرده است که در کنار امام حسین(ع) جهاد کرد و به شهادت رسید.] این روایت در منابع دیگر هم آمده است.
سید عبدالرزاق مقرم در کتاب مقتل الحسین میگوید که امام سجاد(ع) بعد از واقعه عاشورا برای دفن اجساد همه شهدای کربلا از بنیاسد کمک گرفت، ولی برای دفن امام حسین(ع) و عباس(ع) از آنها کمکی نگرفت و گفت برای دفن این دو شهید کسانی مرا کمک میکنند و به کمک شما نیازی نیست.
زیارتنامهها
بر اساس گزارش کتاب «پژوهشی در سیره و سیمای عباس بن علی»، یازده زیارتنامه در کتابهای مختلف برای حضرت عباس نقل شده است] که تعدادی از آنها خلاصهٔ زیارتنامههای دیگر دانسته شدهاند. از یازده زیارتنامه مذکور، سه زیارت از امام صادق(ع) نقل شدهو در انتساب برخی از موارد به معصومان هم تشکیک شده است.
در این زیارتنامهها، تعابیر تمجیدآمیزی برای حضرت عباس ذکر شده است؛ عبارتهایی مثل عبد صالح، همچنین کسی که در مقابل جانشین پیامبر(ص) تسلیم است و او را تصدیق کرده و به او وفادار بوده است، مطیع خدا و رسول و ائمه(ع)، و کسی که همانند بدریون و مجاهدان در راه خدا عمل کرده است.[۱۲۸] همچنین برخی با تکیه بر فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه که دربارهٔ حضرت عباس است، آن را نشاندهنده جایگاه والای او از زبان امام زمان(عج) میدانند.
کرامات حضرت عباس
کرامات حضرت عباس در بین شیعیان معروف است و داستانهای متعددی دربارهٔ شفای بیماران یا حل سایر مشکلات با توسل به حضرت عباس بین مردم جاری است؛ کتاب «در کنار علقمه کرامات العباسیه»، ۷۲ قصه از این کرامات را گردآوری کرده است. ربانی خلخالی نیز در کتاب «چهره درخشان قمر بنیهاشم» حدود هشتصد کرامت از عباس(ع) جمعآوری کرده و در هر جلد بیش از ۲۵۰ داستان نقل کرده است. با این حال برخی از این داستانها تکراری نقل شدهاند. به نوشته این منابع، کرامتهای حضرت عباس اختصاص به شیعیان ندارد و کرامتهایی نیز از حضرت عباس در حق معتقدان سایر ادیان و مذاهب مثل اهلسنت، مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان نقل شده است.
عباس(ع) در فرهنگ شیعه
مشهور است که شیعیان ارتباط عاطفی زیادی با حضرت عباس(ع) دارند و بعد از چهارده معصوم(ع) برای او بالاترین مقام را قائلاند. محمد بغدادی یک فصل از کتابش را به ارتباط شیعیان و ابوالفضل(ع) اختصاص داده است و شدت علاقه و محبت شیعیان به عباس(ع) را بسیار روشن و واضح دانسته است این ارتباط باعث شده است که حضرت عباس در فرهنگ شیعه جایگاه مهمی در توسلات، عزاداریها و نمادسازیها داشته باشد.
توسل به حضرت عباس
به دلیل جایگاه ویژه حضرت عباس در بین شیعیان، مردم برای رسیدن به حاجات خود به حضرت عباس متوسل میشوند و برای او نذر میکنند. برخی نیز کراماتی را از حضرت عباس در حق اهلسنت، مسیحیان، کلیمیان و ارمنیها نقل کردهاند.
عزاداری روز تاسوعا
در مراسم مذهبی دهه محرم، نهم محرم به عنوان روز تاسوعا به عزاداری برای حضرت عباس(ع) اختصاص دارد که پس از روز عاشورا، مهمترین زمان برگزاری عزاداری شیعیان در مساجد، هیئتها و تکیهها به حساب میآید. این روز در ایران و برخی از کشورهای اسلامی تعطیل است.[۱۳۶] یکی از برنامههایی که همواره در این مراسم برگزار میشود خواندن «دو دمه» معروفی است که در آن عزاداران حسینی به دو دسته تقسیم میشوند و یک دسته مصراع اول و دسته دیگر مصراع دوم را میخوانند.
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، علمدار نیامد
سقای حسین(س) سید و سالار نیامد، علمدار نیامد
برخی منابع:
63 - قمی، نفس المهموم، المکتبة الحیدریة، ص۳۰۶.
64 ابومخنف، مقتل الحسین، ۱۳۶۴ش، ص۹۸ و۹۹. طبری، تاریخ طبری، موسسة الاعلمی، ج۴، ص۳۱۲؛ ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ۱۹۷۰م، ص۱۱۷؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۳۴۶ و ۳۴۷؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۵۵؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۲.
1. 65- ابومخنف، مقتل الحسین، ص۱۰۳ و ۱۰۴؛ طبری، تاریخ طبری، موسسة الاعلمی، ج۴، ص۳۱۴. ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۹۹ق، ج۴، ص۵۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۹۰.
66 ابومخنف، مقتل الحسین، ص۱۰۴. طبری، تاریخ طبری، موسسة الاعلمی، ج۴، ص۳۱۵؛ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۸۹؛ طبرسی، إعلام الوری، دار الکتب الاسلامیة، ج۱، ص۴۵۴؛ دمشقی، جواهر المطالب، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۸۱.
67 ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۴.
68 ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۹۰.
69 صالحی حاجیآبادی، شهدای نینوا، ۱۳۸۶ش، ص۴۰.
70- ابومخنف، مقتل الحسین، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۵؛ ابومخنف، وقعة الطف، ۱۳۶۷ش، ص۲۴۵؛ طبری، تاریخ طبری، موسسة الاعلمی، ج۲، ص۳۴۲
نظر شما