ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده درباره توان موشکی ایران در جنگ ایران و عراق

هیچ‌وقت موجودی ما از هفت‌، هشت‌ فروند تجاوز نکرد. یعنی اگر موشک می‌آمد چون جنگ بود و درگیر بودیم، می‌زدیم. حالا شما از هفت، هشت‌ فروند، دو تایش را هم جدا کنی، ببری برای مهندسی معکوس! این تصمیم خیلی سختی بود.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از جماران، رسانه‌ KHAMENEI.IR در پرونده‌ «روایت فتح» که به تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونیستی می‌پردازد، اقدام به انتشار گفت‌وگویی منتشرنشده با سردار شهید حاجی‌زاده، فرمانده فقید نیروی هوافضای سپاه پیرامون نقش فرماندهی کل قوا در رشد و پیشرفت قدرت موشکی ایران، کرده است.

بخش‌هایی از این گفت‌وگو را که در سال ۱۴۰۰ به همت نمایندگی مشهد دفتر حفظ‌ونشرآثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اخذ شده، به انتخاب خبرآنلاین می‌خوانید:

... در بحث آزادسازی کویت در جنگ اول، خیلی‌ها از داخل کشور آمدند و گفتند که صدام الان دیگر نقش خالد بن ولید را دارد و ما الان باید بیاییم کنار صدام قرار بگیریم و با آمریکا بجنگیم. خیلی از افرادی که آن روز مسئولیت داشتند، آمدند این حرف را زدند. تنها کسی که تشخیص داد این تله است و دو طرف این جبهه گروه‌های باطل هستند، یعنی یک طرف آمریکا و اروپا و کشورهای غربی، یک طرف هم صدام، حضرت آقا بودند که اجازه ندادند کشور و نیروهای مسلح در این تله گرفتار شوند.

یا در جنگ افغانستان و در این ۳۰ سال اخیر از این موارد زیاد داشتیم که ورود به این عرصه‌ها یک تله بود برای کشور...

هیچ‌وقت موجودی ما از هفت‌، هشت‌ فروند تجاوز نکرد

در سال ۱۳۶۳ تعداد محدودی موشک به ما دادند. نظام آمد تصمیم گرفت از این تعداد محدود، دو فروندش را بگذارند برای مهندسی معکوس. مثلا ۳۰ فروند موشک از لیبی گرفتیم که دو فروندش را گذاشتیم برای ساخت و تولید. این طی دو سال اتفاق افتاد، یعنی هیچ‌وقت موجودی ما از هفت‌، هشت‌ فروند تجاوز نکرد. یعنی اگر موشک می‌آمد چون جنگ بود و درگیر بودیم، می‌زدیم. حالا شما از هفت، هشت‌ فروند، دو تایش را هم جدا کنی، ببری برای مهندسی معکوس! این تصمیم خیلی سختی بود.

من یادم هست در یک جلسه‌ای خود حضرت آقا (آن زمان رئیس‌جمهور بودند) آمدند یک محلی بود که تحقیقات را بچه‌های وزارت سپاه آن روز آن‌جا شروع کرده بودند و حضرت آقا بازدیدی داشتند. آن موقع یک جلسه‌ای داشتیم. آقا نگران بودند که چرا این‌ها را این‌قدر وسواس به ‌خرج می‌دهید، زود باز نمی‌کنید، دمونتاژ نمی‌کنید، چرا شروع نمی‌کنید، چرا نگران هستید. حتی به شوخی هم فرمودند که این‌ها را اگر زودتر باز نکنید، ممکن است بیایند ببرند، این‌ها را هم شلیک کنند و دست‌تان خالی بشود! حضرت آقا اهمیت تحقیق، بومی‌سازی و تولید داخل را خیلی مهم و برجسته می‌دانستند. در همان سال‌ها، کلنگ ساخت کارخانه‌ موشکی را حضرت آقا آن روز آمدند زدند، فیلم‌هایش هم هست. این یعنی چه؟ یعنی اهمیت دادن به این موضوع از همان دوره، از همان سال‌ها بوده است.

لذا این کار شروع شد، آن هم در دوران جنگ. ولی این یک کار طولانی، سخت و پیچیده‌ای در حوزه‌ موشکی و خیلی از بخش‌ها بود چون زیرساخت‌های اولیه را نداشتیم. الان ممکن است تصمیم بگیریم چیزی را بسازیم، خب اجزائش تولید شده، تهیه می‌کنیم و یک سیستم را طراحی می‌کنیم. آن موقع، زیرمجموعه‌ها اساسا تولید نمی‌شد، اصلا فناوری‌اش در کشور نبود. ما برای این‌که به فناوری موشک برسیم، باید چند فناوری پیش‌نیاز را طی می‌کردیم تا به آن برسیم.

در اوایل دهه‌ی ۷۰، سال ۱۹۹۱ میلادی در هنگام فروپاشی شوروی، یک‌باره یک وضعیتی پیش آمد که پیشنهادات خیلی خوبی به ایران شد. وضعیت اقتصادی شوروی به ‌هم ریخته بود، فروپاشی اتفاق افتاده بود و این کشورهایی که بعد از فروپاشی به ‌وجود آمده بودند، مشکل مالی داشتند. آن‌ها آمدند گفتند که ما موشک به شما می‌فروشیم، سکوی پرتاب می‌فروشیم. ما موشکی را که از کره شمالی حدود دو و نیم میلیون دلار آن روز می‌خریدیم، دانه‌ای دو و نیم میلیون دلار! آن‌ها گفتند دانه‌ای ده هزار دلار به شما می‌دهیم. سکوی پرتابی که حدود دو و نیم، سه میلیون دلار شاید آن روز از کره‌ای‌ها می‌خریدیم، که کیفیتش هم با روس‌ها قابل مقایسه نبود، آن‌ها گفتند با صد هزار دلار به شما می‌دهیم. خب، در نیروهای مسلح، در مجموعه‌ موشکی، در مجموعه‌ نیروی هوایی، هیچ‌کس نه‌تنها با این خرید مخالفت نکرد، بلکه همه می‌گفتند عالی است، سریع بروید بخرید. در جمهوری اسلامی، یک نفر مخالفت کرد، آن هم حضرت آقا بود. خیلی از مسئولین حتی آمدند ورود کردند و گفتند که برویم حضرت آقا را توجیه و قانع کنیم. اما حضرت آقا مخالفت کردند، تا جایی که عصبانی شدند و گفتند برای چه دنبال این موضوع هستید، چرا پیگیری می‌کنید، کسی این موضوع را پیگیری نکند. چرا؟ چون ما از سال ۱۳۶۳ شروع کرده بودیم به ساخت موشک. سال ۱۳۶۹، ۱۳۷۰، ۱۳۷۱، یواش‌یواش داشت این کار به بار می‌نشست. حالا آن روزهایی که داشت نتیجه می‌داد، ما یک‌باره می‌خواستیم چه کار کنیم؟ برویم تعدادی موشک آماده بخریم بیاوریم. نتیجه‌اش چه می‌شد؟ نتیجه‌اش این می‌شد که کار متوقف می‌شد. حضرت آقا به خاطر این‌که این کار متوقف نشود، گفتند خرید ممنوع! حتی ایشان عصبانی شدند، به سر بعضی از مسئولین داد زدند، گفتند برای چه این را دنبال می‌کنید، نکنید این کار را. مخالفت کردند.

شاید آن روز، مثلا ماها که بیست‌ونه یا سی سال داشتیم، امثال شهید مقدم، مثلا می‌گفتیم ای کاش آقا موافقت می‌کردند، ای کاش می‌توانستیم بخریم، چرا نخریدیم. آن روز، خود ماها متوجه نبودیم که این تدبیر چقدر اثرگذار است و اگر آن روز ما انتخاب مسیرمان درست نبود و تعیین مسیرمان توسط حضرت آقا صورت نمی‌گرفت، مطمئن باشید مسیر رسیدن به موشک‌های زمین به زمین، موشک‌های دوربردتر، یا اصلا طی نمی‌شد یا خیلی عقب‌افتادگی داشتیم. چون بالاخره وقتی می‌خریدید، مراحل بعد ممکن بود چیزهای دیگر هم به تو بدهند، ولی بعد دیگر اصلا مسیر می‌شد مسیر خرید. مسیر خرید ممکن بود تا یک حدی باز باشد، ولی بعد از یک مدت بسته می‌شد، دیگر نمی‌توانستی بخری یا مشخصات جدید، برد جدید، دیگر نمی‌توانستی بخری. خب، این خیلی تعیین‌کننده بود، این مسیری که حضرت آقا ریل‌گذاری کردند.

آخر جنگ سلاحی نداشتیم...

حالا من به شما عرض کنم، ما زمانی می‌توانیم یک برآورد دقیق داشته باشیم که چه اتفاقی افتاده، چقدر پیشرفت کرده‌ایم، که بتوانیم مقایسه بکنیم. ببینید، آخر جنگ و قبول قطعنامه را نگاه کنیم، ببینیم کجا بودیم، و امروز که رسیدیم به سال ۱۴۰۰، ببینیم کجاییم. نگاه بکنیم که در این ۳۲ سال اخیر، چقدر پیشرفت کرده‌ایم. سپاه در جنگ که وارد شده بود، چیزی نداشت، ولی آخر جنگ یک‌سری تجهیزات غنیمتی داشت. حداکثر توپ و تانک و خمپاره و سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین بود، سلاحی نداشتیم. ارتش هم که ده سال از انقلاب می‌گذشت، هشت سالش را درگیر جنگ بود، هرچه داشت یا آسیب دیده یا کاهش پیدا کرده بود و مهم‌تر از همه، یک فاصله‌ ده‌ساله از فناوری روز دنیا پیدا کرده بودیم. یعنی در این سال‌ها، ما تحریم بودیم به ما چیزی نمی‌دادند.

آن کشورهایی که می‌ساختند، خب پیشرفت کرده بودند، آن‌هایی هم که هماهنگ با غرب و شرق بودند، سلاح می‌گرفتند از آن‌ها. عراق تا روز آخر جنگ سلاح گرفت، سلاح پیشرفته‌ای هم گرفت، ولی ما نتوانستیم بگیریم، به ما ندادند، ما تحریم بودیم. این تحریم بودن، ما را عقب انداخت. پایان جنگ وضعیت نظامی ما، توان ما، تسلیحات ما، از یک عقب‌افتادگی برخوردار بود. ما واقعا وضعیت خوبی نداشتیم، نه ارتش، نه سپاه. امکاناتی نداشتیم، یک مشت امکانات خارجی غربی بود، یک سری هم شرقی، غنیمتی و غیره بود، که واقعا فاصله داشتند از توانمندی روز.

۲۵۹

کد خبر 2090903

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =