هسته های تغییر بزرگ ایران در خانه ها / پناهگاه در بحران اجتماعی یا ابزار برای آگاهی؟/ گروه‌های کتابخوانی، "خانه" می‌شوند و همبستگی اجتماعی می‌آفرینند

گروه های کتابخوانی مانند «ترموستات اجتماعی» تعبیری که رابرت واتنا برای کارکرد مناسک استفاده می کند عمل می کنند که با تنظیم دمای عاطفی، فکری و اخلاقی جمع، به تقویت انسجام، همبستگی و پایداری آن کمک می رسانند. اما برخی مشاهدات دیگر به ما هشدار می دهد از رمانتیزه کردن «اجتماع» پرهیز کنیم و در دام ستایش اغراق آمیز از آن ها نیفتیم.

گروه اندیشه: نیازمند آن هستیم که رفتار جمعی خود را هر روز قوی تر از دیروز بکنیم. یکی از ابزارهای این موضوع، محافل وجلسه های کتابخوانی است که قادر است کنش های جمعی را با رفتار متساهلانه، گسترش داده، مهارت رفتار جمعی را بیاموزاند آن هم در عمل. به عبارت دیگر، کتاب خواند در جمع بسیار متفاوت از کتاب خواندن به صورت تنهایی است. کتاب خواندن با جمع دارای فواید و در ضمن مضاری نیز هست. مقاله پژوهشی مشترک دکتر محسن گودرزی جامعه شناس و مرجان میرغفاری پژوهشگر جامعه شناسی با تیتر «پناهگاه های اجتماعی»، که در نشریه اندیشه پویا خرداد ۱۴۰۴ منتشر شده، به بررسی کارکردهای اجتماعی فزاینده گروه‌های کتابخوانی می‌پردازد و آن ها را نه فقط محفلی برای مطالعه، بلکه "تجربه‌ای اجتماعی و مشترک" از خواندن معرفی می‌کند. نویسنده این گروه‌ها را از دو منظر اصلی تحلیل می‌کند: 

۱-به مثابه "جامعه مدنی": با هدف مشارکت فعال برای تأثیرگذاری بر جامعه و ارتقای آگاهی (معمولاً در نهادهای علمی یا سیاسی). در این رویکرد، کتاب ابزاری برای آگاهی‌بخشی و نقش‌آفرینی مسئولانه است.
۲-به مثابه "اجتماع": با تمرکز بر پیوندهای عاطفی و شکل‌گیری همبستگی میان اعضا. در این نگاه، کتاب بهانه‌ای برای گفت‌وگو، تعامل و "با هم بودن" است، و روابط بر پایه اعتماد، صمیمیت و دوستی شکل می‌گیرد.

مقاله تاکید می‌کند که در فضای "احساس زوال اجتماعی" و بی‌اعتمادی کنونی در جامعه، افراد به دنبال فضاهایی امن و آرام هستند. گروه‌های کتابخوانی می‌توانند این نیاز را برآورده کنند، زیرا فضایی برای دوستی، صمیمیت، دیده شدن، پذیرش تفاوت‌ها، گفت‌وگوی انتقادی و یافتن امید فراهم می‌آورند. آن ها به منزله "جهانی کوچک" هستند که در آن ارزش‌های مطلوب اعضا مجال بروز پیدا می‌کند.

این گروه‌ها سه نوع تجربه اصلی را برای اعضا فراهم می‌کنند:

۱_تجربه "اجتماع اخلاقی": جایی که پیوندهای عاطفی و دلبستگی به دیگری شکل می‌گیرد و گروه به پناهگاه اجتماعی تبدیل می‌شود.
۲-تجربه "حضور در خانه": حسی از تعلق و پذیرفته شدن را القا می‌کند، جایی برای غلبه بر احساس غربت و تنهایی، و بستری برای رشد فردی.
۳-"افزایش آگاهی و استقلال فکری": فضایی برای رشد فکری، یادگیری تفکر انتقادی و گفت‌وگوهای معنادار حول دغدغه‌های شناختی.

در نهایت، نویسندگان با وجود ستایش از ظرفیت‌های گروه‌های کتابخوانی برای بازسازی همبستگی اجتماعی و تقویت سرمایه اجتماعی، هشدار می‌دهد که نباید آن ها را بیش از حد رمانتیزه کرد. این گروه‌ها نیز مانند هر اجتماع دیگری ممکن است دچار انحراف، رکود یا فروپاشی شوند و حفظ نگاه انتقادی به آن ها ضروری است. آن ها همچون "ترموستات اجتماعی" عمل می‌کنند که با تنظیم دمای عاطفی، فکری و اخلاقی، به انسجام جمع کمک می‌رسانند. این مقاله پژوهشی میدانی از نظرتان می گذرد:

****

 گروه های کتابخوانی که این روزها تعدادشان رو به افزایش است چه کارکرد اجتماعی را عهده دار می شوند؟ معمولا وقتی از کتاب خواندن صحبت می شود تصویری که به ذهن می آید فردی است نشسته در خلوت - مثلا در یک کتابخانه یا اتاقی ساکت و غرق در مطالعه. اما خواندن جمعی کتاب و گفت و گو درباره‌ی آن، شنیدن نظر دیگران و اندیشیدن جمعی درباره ی مضامین آن، نوعی تجربه ی اجتماعی و مشترک از خواندن را شکل می دهد. گروه های کتابخوانی از انواع نوپای این نوع تجربه است که روز به روز بر شمارشان افزوده می شود. جمعی از افراد در مکانی دور هم گرد می آیند. مثلا در خانه ی یکی از اعضا، دفتر یک انجمن دانشجویی یا حتا فضای مجازی و درباره ی کتابی که خوانده اند، گفت و گو می کنند.

این گروه ها را می توان از دو منظر متفاوت نگریست: به مثابه ی بخشی از جامعه مدنی که هدف اصلی اش مشارکت فعالانه برای تأثیر گذاری بر جامعه و کمک به تغییرات اجتماعی و فرهنگی است و به مثابه «اجتماع» که بیش از آن که به دنبال تحقق اهدافی در بیرون باشد، بر پیوندهای عاطفی و شکل گیری همبستگی میان اعضا تمرکز دارد. در رویکرد دوم (اجتماع) کتاب خواندن فرصتی برای شکل گیری روابط انسانی است. اما در رویکرد اول (جامعه ی مدنی) کتاب ابزاری برای ارتقای آگاهی و ایفای نقشی مسئولانه در بهبود وضعیت جامعه دیده می شود. گروه های کتابخوانی که در نهادهای علمی با سیاسی شکل می گیرند، معمولا با هدف آگاهی بخشی و ارتقای سطح تخصصی فعالیت می کنند. اما گروه های عمومی کتابخوانی پیش از آن که بر محتوا متمرکز باشند، بر پیوند اجتماعی میان اعضا تأکید دارند و کتاب در آن ها بهانه ای است برای گفت و گو، تعامل و با هم بودن.

 روابط میان اعضای این گروه ها بر پایه ی اعتماد، صمیمیت و دوستی شکل می گیرد و تجربیات و خاطرات مشترک، نقشی اساسی در تقویت پیوند میان افراد ایفا می کند. همراه با کتابخوانی، مناسبت هایی مثل تولد اعضا، سالگرد تأسیس گروه یا رویدادهایی مانند شب یلدا نیز فرصت هایی برای تعمیق روابط اجتماعی و تقویت حس تعلق جمعی فراهم می آورند. در این نوع گروه های کتابخوانی «با هم بودن» هدف اصلی است و رابطه ی میان افراد ارزش ذاتی و غابی دارد نه صرفا ابزاری.

اما گروه های کتابخوانی چه نسبتی با وضعیت عمومی جامعه دارند؟ داده های تجربی متعدد نشان می دهند که بخش بزرگی از گروه های اجتماعی با «احساس زوال اجتماعی» در گیرند. بسیاری افراد بر این باورند که ارزش های اخلاقی فروریخته اند و اعتمادشان را به نهادها از دست داده اند. در چنین فضایی، کنش های اجتماعی اغلب غیر قابل پیش بینی اند. افراد احساس می کنند بر شرایط زندگی خود کنترلی ندارند و نگرانی نسبت به آینده احساسی فراگیر است. در چنین شرایطی افراد در جست وجوی فضاهایی اند که با حضور در آنها احساس امنیت و آرامش کنند. بر ترس ها و نگرانی های فردی و جمعی خود غلبه کنند و بارقه ای از امید بیابند.

این نیاز روانی اجتماعی در مصاحبه با برخی شرکت کنندگان در این برنامه های کتابخوانی با عباراتی نسبتاً مشابه بیان شده است. اهمیت دوستی و صمیمیت، امکان دیده شدن، پذیرش تفاوت، فضایی برای گفتن و شنیده شدن و گفت و گوی انتقادی گروه های کتابخوانی از جمله فضاهای اجتماعی نوپایی است که افراد می کوشند جهانی کوچک بر پایه ی چنین ارزش هایی بسازند. فضایی که در آن ارزش های مطلوب شان مجال بروز پیدا می کند و رویای آینده ای بهتر، هر چند در مقیاسی کوچک، عینیت می یابد.

چنین نهادهایی نه فقط تاب آوری روانی و اجتماعی افراد را افزایش می دهند بلکه امکان تقویت پیوندهای اجتماعی را نیز فراهم می کنند. از این منظر گروه های کتابخوانی می توانند اقدامی کوچک مقیاس اما موثر برای بازسازی همبستگی اجتماعی باشند. در مطالعه ای که در مورد بعضی از گروه های کتابخوانی انجام داده ایم کوشیده ایم این پرسش را پی بگیریم که آیا گروه های کتابخوانی می توانند به مشابه ی یک اجتماع عمل کنند؟

گروه های کتابخوانی به مثابه یک اجتماع

در معنای سنتی، اجتماع اغلب به جوامع روستایی اشاره دارد، جایی که گروهی از مردم در محدوده ی جغرافیایی مشخصی زندگی می کنند و روابطی نزدیک، چهره به چهره و روزمره دارند. اما کاربرد واژه ی «اجتماع» به این نوع خاص از زیست جمعی محدود نمی شود. برای مثال گروه های مذهبی با ساکنان یک مجتمع مسکونی نیز نوعی دیگر از اجتماع محسوب می شوند.

با گسترش فناوری، صورت جدیدی از اجتماع پدید آمده است: اجتماع آنلاین وجه مشترک همه ی اجتماع ها به رغم تفاوت های اساسی «با هم بودن» است. در اجتماع روستایی، روابط چهره به چهره، وابستگی متقابل و پیوندهای عاطفی قوی است. در مقابل اجتماع ساکنان یک ساختمان به سبب همکاری ناشی از ضرورت های عملی، بیش تر شکل مصلحت اندیشانه دارد. اجتماع مذهبی، بر باورهای مشترک تکیه دارد و اجتماع آنلاین ممکن است حتی بر بستر تفاوت های بنیادین شکل گیرد.

الیزابت فریزر می گوید اجتماع گرایان بر «پیوند»connectedness) ) تأکید دارند و منظورشان از این مفهوم تأکید بر اشتراکاتی مثل سرنوشت مشترک ارزش ها و رفتارهای مشترک و «وابستگی به دیگری» است.(۱) امیتای انزیونی معتقد است دو عامل یک اجتماع را از دیگر گروه های اجتماعی متمایز می کند؛ یکی آن که در اجتماع بین اعضا پیوند عاطفی وجود دارد و آن ها را به یک خانواده گسترده شبیه می کند و دوم این که پایه ی دیگر اجتماع، ارزش ها و فرهنگ اخلاقی مشترک است (۲). بر اساس این دو تعریف، گروه های کتابخوانی به مثابه یک اجتماع دارای خصوصیاتی چون پیوند عاطفی میان اعضا و معانی و فرهنگ اخلاقی مشترک است که موجب احساس تعلق و مسئولیت اعضا نسبت به یکدیگر می شود.

در جریان گفت و گوها درباره ی کتاب نه فقط ارتباطات اعضا حول کتابخوانی گسترش می یابد که ارزش ها، هنجارها و حساسیت های مشترکی نیز در دل گفت و گوی جمعی شکل می گیرد. این ارزش ها و حساسیت ها ممکن است حول پرسشی بنیادین مانند معنای زندگی، یک ژانر خاص مانند رمان یا یک حوزه ی فکری همچون توسعه ی اجتماعی و سیاسی شکل بگیرد. اما گروه های کتابخوانی صرفا محفلی برای مطالعه نیست، بلکه بستری برای شکل گیری پیوندهای اجتماعی، هویت جمعی و تعاملات فکری و عاطفی پایدار نیز هست.

۱-تجربه ی یک اجتماع صورتهای متفاوت:

اجتماع اخلاقی: در گروه های کتابخوانی چه نوع تجربه ای از اجتماع شکل می گیرد؟ یکی از مهم ترین تجربه ها، تجربه ی اجتماع اخلاقی است که بنیان آن تجربه ی تجربه عاطفی و دلبستگی به دیگری است. در مشاهداتی که از برخی گروه های کتابخوانی داشته ایم، بارها با موقعیت هایی مواجه شده ایم که اعضای گروه با برگزاری جشن تولد یکی از همراهان خود را غافلگیر (سورپرایز) کرده اند. جشن تولد مناسکی   است که به شکل نمادین، علاقه و محبت گروه را به فرد بیان می کند. در خلال این تعاملات میان افراد، علقه های عاطفی شکل می گیرد و گروه برای بسیاری از اعضا به منزله ی یک پناهگاه اجتماعی تجربه می شود. تعبیر «خانه» که بعضی از اعضا برای توصیف گروه به کار برده اند، بیان نمادینی از احساس امنیت روانی، پذیرش و حمایت متقابل در فضای گروه است.

 در این جمع ها، آنچه میان افراد مبادله می شود، فراتر از ایده ها و واژگان کتاب است؛ آن ها از خودشان می گویند، از دلمشغولی های ذهنی، از خاطرات، از رنج ها و شادی های شان. برای بعضی از اعضاء گروه ها، فضایی است برای تمرین همدلی مسئولیت نسبت به دیگری و تعلق به یک اجتماع. تجریه ای که نوعی «اجتماع اخلاقی» را بازنمایی می کند و در آن رابطه ی اجتماعی و پیوندهای اخلاقی، فراتر از تبادل اطلاعات است و افراد از این که خود را عضوی از «اجتماع اخلاقی» می بینند، احساس ارزشمندی و مباهات می کنند:

-«انگار جامعه ی جدیدی را می بینی. غیر از آدم هایی که توی محیط کار یا در و همسایه می بینی. این جا یک گروه جدیدی رو می بینی که حس خوبی بهت می ده. اگر بخوام گروه کتابخوانی را در یک کلمه تعریف کنم، همدلی و همراهی است. البته لزومی ندارد همه هم رای باشیم. در یک موضوع می توانی متفاوت، ولی همدل باشی، این چیزی است که برای من مهمه».

-«گروه های کتابخوانی جهان مرا تغییر داد به واسطه ی کتاب ها و حرف زدن حول محتوای آن با لایه های درونی آدم ها آشنا شدم، کسانی که الان از دوستان صمیمی من هستند.»

-«وقتی به این گروه آمدم یکی از جاذبه های اصلی اش برای من این بود که می دیدم بعد از جلسه با هم می گویند و می خندند. دیدم یک جایی هست که نه دانشگاه است، نه محیط کار، و نه محیط فامیلی، زمانی که به این گروه آمدم همه ی دوستانم مهاجرت کرده بودند. دوره ی تاریکی در زندگی من بود. ولی این جا دوستان تازه پیدا کردم، یک جمع تازه پیدا کردم که برام خیلی ارزشمند است.»

۲-تجربه ی حضور در خانه:

الگوی معنابخش دیگر در تجربه ی گروه های کتابخوانی نوعی الگوی عاطفی و مرتبط با احساسات فردی است که آن را تجربه ی «حضور در خانه» می نامیم. ارزش مرکزی در این الگو، تجربه ای احساسی از تعلق و پذیرفته شدن است. فرد گروه را هم چون خانه ی دوم تجربه می کند. جایی برای غلبه بر احساس غربت، تنهایی و ترس. در فرایند مشارکت در جمع، فرد می آموزد که خود را بیان کند و بر خلاف بسیاری از موقعیت های اجتماعی دیگر، ابراز خود با قضاوت منفی و یا طرد مواجه نمی شود، بلکه همراه با نوعی احساس آرامش خویش بودگی(۳)، سبکی و رهایی است. تجربه ی مشارکت در جمع و این که گروه را جایی برای «پذیرفته شدن بر اساس خود واقعی» تجربه کنیم، به زمینه ای برای رشد فردی تبدیل می شود.

-«معمولا راجع به این که چی دیدیم یا چی خوندیم حرف می زنیم و بعد شروع می کنیم صحبت کردن در رابطه با حس هایی که داشتیم، تصویرهایی که تو ذهنمون مونده و بعد یه نفر شروع می کنه به خلاصه ای می گه. بچه ها معمولا تشویق میشن احساساتی را که نسبت به قصه داشتند، بگن و در نهایت سه چهار تا سؤالی می پرسیم که معمولا سؤالاتیه که آدمارو مجبور می کنه در رابطه با خودشون فکر بکنن یا در رابطه با موقعیت مشابهی فکر کنن مثلاً یک بار سؤالی که به ذهنم رسید این بود که آیا شده یک نفر کار بدی در حقتون کرده باشه و شما بعد از این که اتفاقاتی توی زندگی تون افتاد، بالاخره اون آدم رو درک کنید که چرا اون کار رو کرده بود؟»

- «وقتی که من تو تهران غریب بودم این جا خانه ی دومم شد، حس خانه به من داد. این جا مثل بوشهر، گرم، صمیمی و دریایی است. به من گفت این جا تو را همان جوری که هستی می پذیرم و می خواهم»

۳-افزایش آگاهی:

جنبه ی دیگری از تجربه ی اجتماع در گروه های کتابخوانی، احساس استقلال فکری است. بعضی از افراد گروه های کتابخوانی را فضایی برای رشد فکری، یادگیری تفکر انتقادی و گفت و گوهای معنادار می دانند. گفت و گوهای گروهی، روشی برای پاسخ به پرسش های شناختی و دغدغه های ذهنی تلقی می شود: از دغدغه های توسعه تا پرسش های فلسفی. در بیش تر گروه های کتابخوانی بر تفکر انتقادی تأکید می شود و کتاب هایی با این موضوع در دستور کار مطالعه قرار می گیرد. کارکرد تفکر انتقادی صرفاً یک مهارت ذهنی نیست، بلکه افراد توانایی شنیدن یکدیگر را می یابند و به تدریج می آموزند که نقد یک فکر امری متفاوت از خصوصیات شخصیت و منش گوینده است و در زبان و شیوه ی بیان شان، استدلال سهم بزرگ تری را نسبت به عاطفه و هیجان می یابد:

-«من در این گروه ها با شیوه ی تفکر انتقادی آشنا شدم، با مغالطه ها آشنا شدم، یاد گرفتم که متن را نقد کنم نه شخصیت را.»

-«اونی که مخالف تو فکر می کند، دشمن تونیست، انسان است. یک زندگی و شرایطی داشته که به این اندیشه رسیده. تو نباید فکر کنی یک دشمن بیرونی است. ما این جا روی این چیزها خیلی تمرین کردیم»

۴-ناامنی در یک اجتماع:

تجربه های مشارکت در گروه های کتابخوانی اگرچه اغلب بیانگر روابط صمیمانه احترام متقابل، امکان گفت و گوی آزاد و پذیرش تفاوت هاست، فضایی همیشه آرمانی نیست. در کنار روایت های مثبت که حاکی از «حس اجتماع» است، تجربه هایی از فشار هنجاری هراس از قضاوت، طرد و سکوت و اختلاف بین اعضای گروه نیز وجود دارد. برخی اعضا به این نکته اشاره کرده اند که گاه افراد در بیان دیدگاه های متفاوت احساس ناامنی می کنند و به ناچار با فضای مسلط همنوایی می کنند:

 -«می دیدم بعضی آدم ها توی جمع یک حرفی می زنند، ولی بعد در استوری شان خلاف آن را می گویند. در آن جا بودم که فهمیدم شاید در ظاهر، پذیرش تفاوت وجود دارد ولی در عمل، همه تشویق می شوند که همرنگ جماعت شوند.»

-«در گروه ما افرادی با دانش بالا حضور دارند و به همین خاطر بعضی ها می ترسند که نظرشان را بگویند یا نگرانند که نظرشان با دیگران متفاوت باشد.»

****

معناها و اشکال تجربه ای که در گروه های کتابخوانی مورد اشاره قرار گرفت (افزایش آگاهی و شناخت، تجربه ی اجتماع اخلاقی و تجربه ی حضور در خانه) اگر چه از هم متمایزند، در عمل به صورت تلفیقی توسط اعضا تجربه می شوند. مثلا برای فردی که گروه را خانه ی خود می داند، تجربه ی آگاهی بخشی و یادگیری، طریقی برای رسیدن به خود واقعی است. این ترکیب بیشتر در میان افرادی مشاهده شده که تجربه ی طرد اجتماعی، فرودستی با ترس از ابراز خویش را در فضای عمومی یا حضور در جمع داشته اند. گروه کتابخوانی برای این افراد نه فقط فضایی برای دانستن بلکه مکانی برای دیده و شنیده شدن و بازسازی خود است. چنین ترکیب هایی نشان می دهد باشگاه های کتابخوانی می توانند همزمان بستری برای یادگیری پیوندهای اخلاقی و رشد فردی باشند؛ و این چیزی است که آن ها را به اجتماع هایی زنده و معنادار تبدیل می کند.

گروه های کتابخوانی مانند «ترموستات اجتماعی» تعبیری که رابرت واتنا برای کارکرد مناسک استفاده می کند عمل می کنند که با تنظیم دمای عاطفی، فکری و اخلاقی جمع، به تقویت انسجام، همبستگی و پایداری آن کمک می رسانند. اما برخی مشاهدات دیگر به ما هشدار می دهد از رمانتیزه کردن «اجتماع» پرهیز کنیم و در دام ستایش اغراق آمیز از آن ها نیفتیم. گروه های کتابخوانی هم مثل دیگر جمع ها و نهادها در مسیر خطی و ساده به سمت کمال حرکت نمی کنند. ممکن است در مسیرفعالیت دچار انحراف رکود یا حتی فروپاشی شوند. بنابراین نباید وجود «اجتماع» را نشانه ای قطعی از تحقق ارزش های مطلوب فرهنگی و اجتماعی گرفت و وجود آن را همواره ملازم با ارزش های مثبت دید. اگر چه آن ها ظرفیت مناسبی برای بازسازی اجتماع، گسترش گفت و گوی فرهنگی و تقویت سرمایه ی اجتماعی دارند، اما مانند هر فضای اجتماعی فرهنگی دیگری حفظ نگاه انتقادی به آن ها ضروری است.

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2095307

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار