گروه اندیشه: مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با همکاری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، اولین جلسه از سلسله نشستهای تخصصی خود با عنوان «مبانی ایرانشناختی پیشرفت» را به موضوع «نقش سرمایههای اجتماعی و انسانی در پیشرفت تاریخی ایران» اختصاص داد. در این جلسه، دکتر غلامرضا غفاری و دکتر سید احمد فیروزآبادی، از استادان برجسته حوزه جامعهشناسی دانشگاه تهران، با تحلیل تاریخی و میدانی سرمایههای اجتماعی در ایران، نقش مهم آن ها در توسعه کشور را متذکر شدند و وضعیت امروز سرمایه اجتماعی در ایران را به تحلیل نشستند. گزارشی که از این نشست توسط مهدیهسادات نقیبی از روزنامه ایران تهیه شده، حول محور هماندیشی با محوریت سرمایه اجتماعی و توسعه در ایران است.
در این نشست، استادانی چون دکتر غلامرضا غفاری و دکتر سید احمد فیروزآبادی بر این نکته تأکید دارند که سرمایه اجتماعی، یعنی شبکههای اعتماد و مشارکت مردمی، اصلیترین تهدید و در عین حال مهمترین کلید توسعه پایدار در ایران است. دکتر غفاری معتقد است که تاریخ ایران با نهادهای خودجوش و سنتی مانند قناتها، ایلها و صندوقهای خانوادگی تابآوری و ماندگاری خود را حفظ کرده است. اما از دوره قاجار، دولت مدرن با رویکردی آمرانه و بیتوجه به این نهادهای سنتی، باعث فرسایش سرمایه اجتماعی و کاهش شدید اعتماد عمومی به نهادهای رسمی شده است. او برای ترمیم این وضعیت، بر مفاهیم مدارا، گفتوگو و مصالحه تأکید میکند. دکتر فیروزآبادی نیز با تأیید این دیدگاه، هشدار میدهد که دخالت دولت در کنشهای مردمی، به جای تقویت مشارکت، آن را از بین میبرد. او با مثالهایی از بحرانهایی مانند جنگ و زلزله، نشان میدهد که نهادهای غیردولتی و شبکههای محلی، ظرفیت حیاتی برای تابآوری اجتماعی هستند و باید از آنها حمایت کرد. او معتقد است که سرمایه اجتماعی باید در سیاستگذاریهای روزمره مورد توجه قرار گیرد، نه اینکه صرفاً به عنوان یک مفهوم نظری باقی بماند. در نهایت، در این نشست استادان دیگر نیز به ضرورت شنیدن صداهای متنوع، استفاده از ابزارهای نوین برای فهم جامعه و پرهیز از حذف نخبگان اجتماعی برای رسیدن به توسعه اشاره میکنند. این گزارش در زیر از نظرتان می گذرد:
****
ضعف نهادهای مدنی اصلیترین تهدید برای توسعه ایران
دکترغلامرضا غفاری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و عضو اندیشکده امور اجتماعی مرکز الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، با نگاهی تاریخی، سرمایههای اجتماعی و انسانی ایران را کلید فهم ماندگاری این سرزمین در طول تاریخ دانست. او تأکید کرد که ایران با وجود زیست تاریخی پر فراز و نشیب، به دلیل بهرهمندی از منابع طبیعی، فرهنگی و اجتماعی غنی توانسته ماندگار بماند.
غفاری تصریح کرد: «نگاه به تاریخ ایران بدون درک نقش سرمایه اجتماعی، درک ناقصی است. در این سرزمین، از دل قناتها و ایلها، از میان نذرها و زبانها، تمدنی شکل گرفته که بقای خود را نه فقط مدیون منابع طبیعی، بلکه حاصل همبستگی، مدارا و مناسبات درونی مردم بوده است. اما چه شد که این بافت زنده در عصر جدید از هم گسست؟ چرا احساس تعلق و اعتماد به نهادهای رسمی کم شد؟»
غفاری در مقام تبیین و توضیح این پرسشها گفت: «این بحران را باید جدی گرفت چرا که بیتوجهی به آن، توسعه را از درون تهی خواهد کرد. سرمایه اجتماعی، در سادهترین تعریف، شبکهای از روابط انسانی مبتنی بر اعتماد، همکاری و مشارکت است. اما برخلاف تصور رایج، این سرمایه صرفاً در سازمانهای مردمنهاد یا فرمولهای توسعه مدرن شکل نمیگیرد.»
غفاری تأکید میکند که ایران تاریخی، خالق مجموعهای از نهادهای مردمی و خلاقانه بوده؛ از ایل و طایفه گرفته تا صندوقهای خانوادگی، قناتها، فرهنگ وقف و اشکال متنوع گفتوگوی محلی. او از اینها بهعنوان «ابتکارات جمعی» یاد میکند؛ میراثی که در طول قرون، جامعه ایرانی را تابآور، خلاق و پایدار نگه داشتهاند.
اما این سرمایه از دوره قاجار به بعد، به تدریج دچار فرسایش شد؛ چرا که دولت مدرن با نگاهی آمرانه وارد میدان شد، قصد تصاحب همهچیز را کرد و بهجای گفتوگو با نهادهای سنتی، آنها را کنار زد. دولت نه تنها نتوانست جایگزینی برای این نهادها بسازد، بلکه با ساخت نهادهایی بیریشه، به تضعیف همان سازوکارهای سنتی پرداخت. که نتیجه آن تضعیف اعتماد عمومی، بیاعتمادی به سازمانها، و گسترش شبکههای غیررسمی و پنهان مشارکت بود. جایی که مردم از نهاد رسمی ناامید شدند و دوباره به دایرههای کوچکتر خانوادگی پناه بردند.»
او به پیمایشهای ملی انجامشده در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ اشاره کرد و گفت: «این پژوهشها نشان داد که سرمایه اجتماعی در سطح کلان، دچار افت شده است. اعتماد مردم، به رسانه و به نهادهای رسمی تضعیف شده است. تنها جایی که اعتماد باقی است، روابط خرد و آشنایانه است؛ همانجایی که هیچگاه نهادهای رسمی نتوانستند به آن نفوذ کنند. اما این به معنای سلامت جامعه نیست؛ بلکه نشاندهنده چالش اعتماد رسمی و میل به درونگرایی اجتماعی است که در نتیجه آن صندوق قرضالحسنه خانوادگی جای بانک و مراسم خانوادگی جای نهادهای عمومی را میگیرد.»

غفاری در پایان بر سه مفهوم مهم «مدارا»، «گفتوگو» و «مصالحه» برای ترمیم سرمایه اجتماعی تأکید گذاشت: «این سه، خمیرمایه زیست اجتماعی ایرانی در دورههایی شکوفا بودهاند. بدون آنها، جامعه فقط با ابزار، آمار و دستور اداره میشود؛ نه با دلهای پیوسته و اعتمادهای بلندمدت. بنابراین باید باز برای رسیدن به توسعه، گفتوگو و مدارا و مصالحه را در جامعه تقویت کرد.»
او با نگاهی تاریخی، از سرمایه اجتماعی بهعنوان یکی از ذخایر تمدنی کشور یاد کرد و نسبت به فرسایش این سرمایه هشدار داد و با اشاره به پیمایشهای ملی، کاهش اعتماد عمومی و ضعف نهادهای مدنی را از مهمترین تهدیدهای کنونی در مسیر توسعه ایران برشمرد.
سهم «مشارکتهای مردمی» در ساختار توسعه
دکتر سید احمد فیروزآبادی، دانشیار و مدیر گروه توسعه اجتماعی دانشگاه تهران، به تبیین سرمایه اجتماعی از منظر ساختاری و شناختی پرداخت و نشان داد که چگونه این سرمایه میتواند در تابآوری اجتماعی اثرگذار باشد. او تجربه مشارکتهای مردمی در جنگ، زلزله و کرونا را مثال آورد و گفت: «نهادهای مذهبی، خانواده، انجمنهای زادگاهی، وقف و نذر، شبکههای داوطلبانه و مجازی از مهمترین ظرفیتهای سرمایه اجتماعیاند که نباید تضعیف شوند.»
فیروزآبادی معتقد است سرمایه اجتماعی در سه بزنگاه خود را نشان میدهد:« پیش از بحران، هنگام بحران، و پس از آن. در هر سه مرحله، آنچه جامعه را سر پا نگه میدارد، نه فقط تصمیمات کلان یا امکانات دولتی، بلکه انگیزههای درونی و شبکههای اعتماد مردمی است. تجربه جنگ تحمیلی، زلزله بم، بحران کرونا، همه گواهی بر این حقیقتاند.»
فیروزآبادی میگوید: «شهرداری اگر خودش ریسه بزند، دیگر بچههای محله انگیزهای برای چراغانی ندارند.» او معتقد است دولت به جای تقویت مشارکت مردمی، خود بدل به بازیگر اصلی مراسمها، فعالیتها و حتی کمکرسانیها شده است. او بر نقش نهادهای غیردولتی همچون انجمنهای زادگاهی، شبکههای نذر و وقف، شوراهای محلی و شخصیتهای محلی (مثل معلمها، ریشسفیدان، روحانیهای بومی) برای توسعه اجتماعی تأکید گذاشت.
بهزعم او، این چهرهها همان «واسطههای اجتماعی» هستند که میتوانند شکاف مردم و نهادها را ترمیم کنند. او از تجربه شکست خورده دخالت در کنش های محلی سخن میگوید؛ آنجا که با ورود نهادهای رسمی، نه تنها مشارکت مردمی از بین رفت، بلکه بازارچهها، ریشسفیدان و همه آن پیوندهای فرهنگی نیز نابود شدند.»
فیروزآبادی تصریح میکند:« دخالت دولتی در فرهنگ مردمی، میتواند خطرناکترین تهدید برای سرمایه اجتماعی شود. سرمایه اجتماعی باید نه صرفاً در برنامههای توسعه، بلکه در سیاستهای روزمره و نگاه فرهنگی مسئولان مورد توجه قرار گیرد. جامعهای که اعتمادش را از دست بدهد، دیگر نه مشارکت میکند، نه همراه میشود، نه حتی گوش میدهد.»
توسعه نیازمند شنیدن صداهای متنوع است
در بخش پایانی نشست، برخی از اساتید حاضر در این هماندیشی به طرح دیدگاههای خود پرداختند و از دیگر موانع توسعه در ایران گفتند. دکتر عسکری، در این رابطه، نسبت به حذف نخبگان اجتماعی هشدار داد و گفت: «توسعه نیازمند شنیدن صداهای متنوع است.» او با اشاره به تجربه ۶۰ ساله خود در جامعه روستایی ایران، استفاده از روشهای پوزیتیویستی در سنجش سرمایه اجتماعی را ناکافی دانست و خواستار توجه به تجربه زیسته مردم در سیاستگذاریها شد.»
دکتر اسلامی، از دیگر اساتید حاضر در این نشست گفت که باید به جامعه امروز با ابزارهای نوین فهم نگریست و هوش مصنوعی، جامعهشناسی مجازی و مفاهیمی مانند «دورآگاهی مفهومی» را در درک و فهم جامعه جدیتر گرفت. او از ضعف در درک دینامیک شبکههای اجتماعی و مجازی انتقاد کرد و خواستار بهروز شدن مفاهیم سنتی تحلیل اجتماعی شد.
216216
نظر شما