به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدینشاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز پنجشنبه ۲۶ ربیعالثانی ۱۳۱۸ (یکم شهریور ۱۲۷۹) او را میخوانیم، زمانی که در بلژیک به سر میبرد:
صبح برحسب معمول رفتم پایین در کنار دریا گردشی کردیم. چون آب خیلی بالا آمده و کشتیها و قایقها به ما نزدیک بود دیگر تیراندازی نکردیم. تماشای دریا و کشتیها را میکردیم که در این اثنا یک کشتی بزرگ پیدا شد که از طرف فرانسه میآمد. گفتند در این کشتی اعلیحضرت پادشاه بلجیک [بلژیک] است که به دیدن ما میآیند و در منزل دختر خودشان پیاده میشوند و در این بین دیدیم که دختر اعلیحضرت پادشاه از جلوی دریا با کمال عجله میروند که در منزل خود حاضر و منتظر ورود پادشاه باشند.
قدری که گذشت آمدیم بالا ناهار خوردیم. سه ساعت که از ناهار گذشت خبر آوردند که اعلیحضرت پادشاه بلجیک میآیند. ما نشان و حمایل دولت بلجیک را که از زمان ولیعهدی داشتیم انداختیم و تا جلوی پله به استقبال ایشان رفتیم. همینکه رسیدند دست دادیم و مراسم کمال وداد و اتحاد به عمل آمد. بعد به اتفاق وارد اتاق شده نشستیم و به صحبت مشغول شدیم.
اعلیحضرت پادشاه مردی هستند بلندقامت با ریش بلند سفید و آثار کمال نجابت و بزرگی و حسن اخلاق و محبت از سیمای ایشان پیداست، چندین زبان خارجه را در کمال خوبی حرف میزنند. به قدر ساعتی توقف نمودند وقتی که برخاستند ما جناب اشرف صدراعظم و سایر وزرا و خدام خودمان را که حاضر بودند مثل وزیر دربار و موثقالدوله و امیربهادر جنگ و وزیرهمایون و ناصرالملک و ناصرالسلطنه و امینحضرت به ایشان معرفی کردیم و تا دم پله ایشان را [بدرقه] نمودیم به منزل رفتند.
بعد از ساعتی ما به بازدید ایشان رفتیم. در همان عمارتی که به ملاقات دختر ایشان رفته بودیم. اعلیحضرت پادشاه را ملاقات کردیم. در این مجلس اغلب صحبت و گفتوگو از فرش و قالی بود و ما چند تخته قالیچه که همراه داشتیم به ایشان اهدا نمودیم و عرض و طول اتاق مخصوص این عمارت را که نشسته بودیم گفتیم معین نمودند تا به اندازه این اتاق فرمایش بدهیم از ایران فرش قالی بافته بیاورند. بعد از ساعتی مراجعت به منزل شد و اعلیحضرت پادشاه در کمال محبت ما را مشایعت نمودند.
بعد قدری در کوچههای اوستاند گردش کردیم. این شهر به قدر سیوپنج هزار نفر سکنه اصلی دائمی دارد ولی چون در کنار دریا و ییلاق و تفرجگاه اهالی اروپ است گاهی تا پنجاه شصت هزار نفر هم جمعیت خارجی در اینجا جمع میشوند. عمارات معتبر شهر تمام به طرف دریا نگاه میکند [چشمانداز دریا دارد] تا هفت مرتبه [طبقه] ساخته شده جلوی عمارات را به طرف دریا خیابانبندی نموده و زمین را مسطح کرده با سنگفرش و آجرتراش درنهایت قشنگی ساختهاند. تا سرِ پلی که با تختهبندی به وسط دریا راه درست کردهاند رفتیم، گردش کردیم.
بعد مراجعت به منزل نوده شام خوردیم. همراهان و ملتزمین رکاب ما امشب در منزل سلطان محمدخان نواده آقاخان به شام دعوت شدهاند. بعد از شام وزیرهمایون آمد در حضور روزنامه [روزنوشت] را فرمودیم نوشت و قدری در بالکن راه رفته به صحبت مشغول شدیم و امشب چون شب آخر توقف اینجاست قدری دیرتر خوابیدیم.
منبع: مظفرالدینشاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، صص ۱۷۵-۱۷۶.
۲۵۹
نظر شما