۱ نفر
۲۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۳
چرا دانشگاه‌ها شکست می‌خورند؟

راه‌حل پایدار آن است که به دانشگاه‌ها و حتی سطوح پایین‌تر مانند دانشکده‌ها، گروه‌های آموزشی، نهادهای صنفی دانشجویی و اعضای هیئت علمی، اختیارات واقعی داده شود تا در فرآیند تصمیم‌گیری تمرین کنند، تجربه بیندوزند و توانمند شوند. تنها در این صورت است که دانشگاه به‌عنوان یک نهاد اجتماعی قدرتمند می‌تواند هم جلوی هرج‌ومرج را بگیرد و هم از تمرکز بیش از حد قدرت در دست دولت جلوگیری کنند.

چندی پیش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نامه‌ای درباره ممنوعیت پذیرایی‌های مفصل توسط دانشجویان در جلسات دفاع پایان‌نامه‌ها به دانشگاه‌ها ابلاغ کرد. در یک نگاه رخدادمحور می‌توان با رویکردی سلبی، پرداختن به چنین موضوعی را دور از شأن وزارت و دانشگاه‌ها دانست، آن را به یک تصمیم مدیریتی فروکاست و وزارت علوم را تحت فشار قرار داد تا دیگر چنین تصمیماتی اتخاذ نکند. اما یادگیری جمعی زمانی رخ می‌دهد که بتوان دلایل چنین رخدادهایی را در بستر ساختارها و نهادها تبیین کرد. در این زمینه، نظریه «دالان باریک» (عجم‌اوغلو و رابینسون) چارچوب مناسبی برای بحث فراهم می‌آورد.

نظریه دالان باریک نشان می‌دهد توسعه پایدار نه در هرج‌ومرج و ضعف دولت شکل می‌گیرد و نه در سلطه مطلق آن، بلکه در یک دالان باریک به وجود می‌آید؛ جایی که دولت و جامعه هر دو قوی‌اند و می‌توانند همدیگر را مهار کنند. اگر جامعه ناتوان باشد، دولت به استبداد می‌لغزد و اگر دولت ضعیف باشد، جامعه دچار آشفتگی می‌شود. در موضوع این نوشته، وزارت علوم را می‌توان نماینده دولت و دانشگاه‌ها را در نقش جامعه دانست.

بخشنامه ممنوعیت پذیرایی در جلسات دفاع در شرایطی صادر شد که در برخی دانشگاه‌ها، تشریفات دفاع به‌جای سادگی و شأن علمی، به مسابقه‌ای پرهزینه و بی‌قاعده بدل شده بود. در وضعیت وخیم اقتصادی، این روند، فشار غیرضروری و سنگینی بر دانشجویانی که در آستانه دفاع قرار دارند تحمیل می‌کرد. واقعیت آن است که نهاد دانشگاه نتوانست از درون خود قواعدی روشن و منصفانه برای حل این مسئله وضع کند و هرج‌ومرج ایجادشده، زمینه‌ساز مداخله مستقیم وزارت علوم برای بازگرداندن دانشگاه‌ها به دالان باریک شد.

اگر این نگاه نهادی را بپذیریم، همه بازیگران دانشگاه یعنی دانشجویان، اساتید و مدیران در سطوح مختلف ـ از گروه‌های آموزشی و دانشکده‌ها گرفته تا ستاد دانشگاه و نهادهای صنفی ـ در به وجود آمدن چنین هرج‌ومرجی سهیم هستند.

اما باید توجه داشت که ناتوانی دانشگاه‌ها در این زمینه تصادفی نیست؛ بلکه ریشه در ساختار تاریخی آموزش عالی ایران دارد که طی دهه‌ها بر تصمیم‌گیری متمرکز استوار بوده است. در چنین ساختاری، دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها، گروه‌های آموزشی و نهادهای صنفی به‌تدریج اختیار و تجربه کافی برای اداره امور خود را از دست داده‌اند.

به بیان دیگر، تمرکز تصمیم‌گیری مانع رشد ظرفیت‌های درونی دانشگاه شده و طبیعی است که در بزنگاه‌ها، نهاد دانشگاه توانمند ظاهر نشود و دولت مجبور به دخالت گردد. این ناتوانی گاه به‌قدری نهادینه شده که حتی گروه‌های آموزشی، دانشکده‌ها و در سطح بالاتر خود دانشگاه‌ها نیز مداخله نهادهای بالادست را برای حل مسائل جزئی مطالبه می‌کنند.

البته دخالت اخیر در خصوص ممنوعیت پذیرایی صرفاً در حد ابلاغ یک آیین‌نامه است و به دلیل ناتوانی در اجرا در سطوح سازمانی دانشگاه‌ها، ممکن است عملاً تأثیر چندانی نداشته باشد.بااین‌حال، در بلندمدت چنین مداخلاتی می‌تواند استقلال دانشگاه‌ها را بیش از پیش کاهش دهد و آن‌ها را از «دالان باریک» دور کند.

راه‌حل پایدار آن است که به دانشگاه‌ها و حتی سطوح پایین‌تر مانند دانشکده‌ها، گروه‌های آموزشی، نهادهای صنفی دانشجویی و اعضای هیئت علمی، اختیارات واقعی داده شود تا در فرآیند تصمیم‌گیری تمرین کنند، تجربه بیندوزند و توانمند شوند. تنها در این صورت است که دانشگاه به‌عنوان یک نهاد اجتماعی قدرتمند می‌تواند هم جلوی هرج‌ومرج را بگیرد و هم از تمرکز بیش از حد قدرت در دست دولت جلوگیری نماید.

*دکتر فرزاد دهقانیان عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد

*منبع: کانال نویسنده

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2115853

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار