به گزارش خبرگزاری خبرانلاین خوزستان ، زنگ خطر سلامت عمومی در استان خوزستان با صدایی بلندتر از همیشه به صدا درآمده است. در حالی که دبیرخانه کارگروه اضطرار آلودگی هوا برای چندمین بار در ماههای اخیر، خبر از تأخیر در فعالیت ادارات و مدارس شش شهرستان استان به دلیل «تداوم آلودگی ناشی از آتشسوزی در بخش عراقی تالاب هورالعظیم» میدهد، آمارها از یک بحران انسانی عمیق و رو به گسترش حکایت دارند. 
 این تصمیمات مقطعی که به رویهای ثابت برای مدیریت بحران تبدیل شده، دیگر نه تنها مرهمی بر زخمهای مردم نیست، بلکه نمادی از استیصال و نبود یک راهبرد کارآمد برای مقابله با این کشتار دستهجمعی آرام است.
بیمارستانها در آستانه فروپاشی؛ کودکان قربانیان اصلی
 دادههای ارائه شده توسط دکتر مصیب رفیعیپور، مدیر امور بیماریها و مراکز تشخیصیدرمانی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، تصویری هولناک از وضعیت سلامت در استان ترسیم میکند. از ابتدای تیرماه ۱۴۰۴، مراجعه بیماران مرتبط با آلودگی هوا به بیمارستانها نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۷ درصد افزایش یافته است. تنها در سه روز منتهی به ۱۱ آبان، بیش از ۲۲۰۰ نفر به دلیل عوارض ناشی از استنشاق دود و آلایندهها به مراکز درمانی مراجعه کردهاند.
 این روند افزایشی که از سال ۱۴۰۰ شدت گرفته، فشار مضاعفی بر سیستم درمانی استان وارد کرده است؛ سیستمی که به گفته رفیعیپور، دهههاست توسعهای به خود ندیده و اکنون ظرفیت بیمارستانی آن به مرز اشباع رسیده است. اما فاجعهبارترین بخش این بحران، تأثیر آن بر کودکان است. بیماریهای قلبی-تنفسی غیرعفونی در کودکان، طی تنها یک سال، از رتبه پنجم به رتبه دوم علل مراجعه به بیمارستانها صعود کرده است. این آمار تکاندهنده به معنای آن است که نسل آینده خوزستان با ریههایی بیمار و آیندهای نامعلوم بزرگ میشود. علاوه بر این، شواهد از روند صعودی بروز سرطان در میان کودکان خوزستانی خبر میدهد؛ واقعیتی تلخ که آلودگی هوا یکی از متهمان اصلی آن است.
خسارتهای میلیاردی و اقتصادی که دود میشود
 بحران آلودگی هوا تنها سلامت مردم را هدف نگرفته، بلکه اقتصاد نحیف استان را نیز به ورطه نابودی میکشاند. بر اساس آمارهای پیشین، مرگهای منتسب به آلودگی هوا در اهواز طی سال ۱۴۰۱، خسارتی بالغ بر ۲۰ هزار میلیارد تومان بر اقتصاد تحمیل کرده است. این رقم، که تنها مربوط به یک شهر و یک سال است، عمق فاجعه اقتصادی را نمایان میسازد. در سال ۹۷ نیز برآورد شده بود که گرد و غبار به تنهایی ۴ هزار میلیارد تومان به خوزستان خسارت وارد کرده است؛ خسارتی که آثار سوء بر سلامت، کشاورزی، زیرساختها و دام و طیور را شامل میشود و منجر به مهاجرت سرمایه و نیروی کار از استان میگردد.
 این چرخهی معیوب، اقتصادی را که میتوانست پیشران توسعه کشور باشد، فلج کرده و در یک دور باطل از تعطیلیهای پی در پی و کاهش بهرهوری گرفتار ساخته است.
از دیپلماسی ریلی تا ناتوانی در مهار دود: یک بام و دو هوای سیاستگذاری
 نکته تأملبرانگیز ماجرا، تناقض در عملکرد دستگاه دیپلماسی و اجرایی کشور است. در حالی که مقامات با افتخار از پیشرفت پروژه راهآهن شلمچه-بصره و عمل به تعهدات ایران در این زمینه سخن میگویند، این پرسش مطرح میشود که چرا همین توان و اراده برای مذاکره و الزام کشور همسایه به مهار آتشسوزیها در هورالعظیم و رهاسازی حقآبه تالاب به کار گرفته نمیشود.
 آتشسوزی در بخش عراقی تالاب به عنوان یکی از کانونهای اصلی دود و آلودگی فعلی شناخته میشود، اما به نظر میرسد عزمی جدی برای حل دیپلماتیک این معضل زیستمحیطی-امنیتی وجود ندارد.
 این ناتوانی در حالی است که مردم خوزستان هر روز شاهدند که چگونه دود ناشی از بیمسئولیتی در آن سوی مرزها، آسمان شهرشان را تیره و نفس کشیدن را برایشان ناممکن میکند.
قانون هوای پاک؛ قانونی که اجرا نمیشود
 در سطح ملی نیز، «قانون هوای پاک» که در سال ۱۳۹۶ به تصویب رسید، پس از گذشت سالها همچنان بر روی کاغذ باقی مانده است.کارشناسان دلایل اصلی این ناکارآمدی را نبود منابع مالی پایدار، فقدان یک متولی واحد و قدرتمند برای نظارت بر اجرا، و ضعف در مطالعات علمی برای سهمبندی دقیق منابع آلاینده میدانند. در حالی که حل مسئله آلودگی هوا نیازمند تخصیص سالانه دهها هزار میلیارد تومان است، بودجههای اختصاص یافته ناچیز و ناکافی است.
 از سوی دیگر، سازوکار اجرایی نیز دچار نقص است. تشکیل «کارگروه استانی هماهنگی شرایط اضطرار» با حضور دستگاههای متعدد، اگرچه روی کاغذ ساختاری منسجم به نظر میرسد، اما در عمل خروجی آن چیزی جز تصمیمگیری برای تعطیلی و تأخیر در فعالیتها نبوده است. این کارگروه به جای اقدام پیشگیرانه و مقابله با منابع آلاینده، به نهادی برای مدیریت بحران پس از وقوع آن تبدیل شده است.
فراتر از تعطیلی، نیازمند اقدام فوری
 خوزستان در حال تجربهی یک بحران چندوجهی است که سلامت، اقتصاد و امنیت روانی جامعه را به طور همزمان هدف قرار داده است. «عادیسازی» این فاجعه که مسئولان بهداشتی نسبت به آن هشدار میدهند، خطرناکترین پیامد آن است. پذیرش زندگی با آسمانی پر از دود و خاک، به معنای پذیرش یک مرگ تدریجی است.
 ادامه این روند نه تنها به افزایش آمار بیماریها و مرگومیر منجر خواهد شد، بلکه میتواند زمینهساز مهاجرت گسترده و خالی شدن استانی استراتژیک از ساکنانش شود. راهکار، فراتر از تعطیل کردن مدارس و ادارات است. اکنون زمان آن فرا رسیده که با یک عزم ملی، از ابزارهای دیپلماتیک برای مهار کانونهای خارجی آلودگی استفاده شود، قانون هوای پاک با تخصیص بودجه کافی و نظارت دقیق به اجرا درآید، و با صنایع آلاینده داخلی بدون هیچگونه اغماضی برخورد شود. در غیر این صورت، تاریخ قضاوت خواهد کرد که چگونه مردمی که روزی حماسهسازان دفاع از این آب و خاک بودند، در سکوت و بیعملی، با هر نفس به مرگ نزدیکتر شدند.
  
            
                
        




                                        
                                        
نظر شما