روایت محقق داماد از مخالفان و موافقان انتشار کتاب میان مسلمانان صدر اسلام / پیشوایان دین مقوم نهضت ترجمه

فاصله چندانی نگذشته بود که یکباره «نهضت ترجمه» آغاز شد. منابع اصلی یونانی وارد تمدن اسلامی شد و مترجمان حرفه‌ای به ترجمه آن‌ها پرداختند. دستگاه‌های قدرت نیز از این جریان حمایت کردند. در کنار آن، جمله‌ای مقدس و اثرگذار از پیشوایان دینی توسط مسلمانان نقل شد که: «قَیِّدوا العِلمَ بالکِتابة»؛ یعنی علم را با نوشتن مهار کنید تا از دست نرود. این جمله درست برخلاف رویکرد پیشین قرار داشت و باعث شد کتابت، تألیف و نقل مکتوب رواج بیشتری پیدا کند.

گروه اندیشه: حامد زارع سردبیر ایبنا، مصاحبه ای را با آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد فقیه، حقوقدان و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران به مناسبت هفته کتاب انجام داده و در سرویس اندیشه منتشر کرده است. محقق داماد در این مصاحبه به بررسی دیدگاه‌ها و سنت‌های مختلف در تمدن اسلامی نسبت به کتابت و نشر دانش‌های غیردینی (غیر قرآنی) می‌پردازد و در نهایت به وضعیت مطالعه در دوران معاصر و ارزیابی آن می پردازد. از محورهای مهم این مصاحبه تنش میان کفایت قرآن و نهضت کتابت است. از نظر او سنت اسلامی در برخورد با کتابت و نشر علوم، از ابتدا یک مسیر یکسان و ساده نداشته بلکه میان یک رویکرد سخت‌گیرانه مبنی بر کفایت قرآن (حسبنا کتاب‌الله) و یک رویکرد تشویقی به تدوین و مکتوب‌سازی دانش (قیدوا العلم بالکتابة) در نوسان بوده است. در نهایت، رویکرد دوم غالب شد و منجر به نهضت ترجمه و توسعه علم شد. محقق داماد در بخش مخالفت اولیه با کتابت از سوی مسلمانان به ذکر دلایل آن پرداخت. محقق داماد گفت که برخی از مسلمانان اولیه با کتاب‌نویسی (غیر از قرآن) مخالف بودند زیرا ترس از اینکه کتاب‌های غیردینی یا تفاسیر، همانند آنچه بر کتب مقدس یهودیت گذشت، اعتبار و اصالت قرآن را تحت‌الشعاع قرار دهند و باعث افسانه‌پردازی و تحریف در قصص انبیا (مانند داستان یوسف و مریم) شوند فراگیر بود. شعار این گروه «حسبنا کتاب‌الله» (قرآن ما را بس است) بود. او سپس به ظهور نهضت کتابت و حمایت از علوم غیردینی در مسلمانان پرداخت و گفت که علی‌رغم رویکرد بالا، فاصله زیادی نگذشت که نهضت ترجمه آغاز شد و منابع یونانی به تمدن اسلامی وارد شد و دستگاه‌های قدرت از آن حمایت کردند. محقق داماد در بخشی از این مصاحبه گفت که در گستره وسیع تمدن اسلامی، عدم وجود امکانات ارتباطی، باعث شیوع جعل و دروغ‌پردازی (به‌ویژه بر مبنای دشمنی‌های فرقه‌ای) در نقل اخبار و احادیث می‌شد و برای مقابله با این معضل، امامان شیعه بر دقت فوق‌العاده در سند، متن و جهت صدور حدیث تأکید کردند. نمونه آن داستان محمد بن ابی‌عمیر و مراسلات اوست که نشان‌دهنده حساسیت بر حفظ اسناد است. محقق داماد در باره بررسی وضعیت معاصر حوزه کتاب دارای دغدغه های بسیار جدی است و زیر از نظر او امروز مطالعه و کتاب‌خوانی جدی بسیار کم شده است (علی‌رغم وجود کتاب‌های دیجیتال) و مردم وقت خود را صرف سایت‌گردی می‌کنند.محقق داماد با بیان راهکار خود معتقد است نویسندگان باید جذاب، روان و خواندنی بنویسند (مانند شهید مطهری که «فلسفه اسلامی را سر سفره روزانه مردم آورد») و ناشران باید رسالت فرهنگی داشته باشند و صرفاً تاجر نباشند. این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

روایت محقق داماد از مخالفان و موافقان انتشار کتاب میان مسلمانان صدر اسلام / پیشوایان دین مقوم نهضت ترجمه
آیت الله مصطفی محقق داماد

 مقاومت اولیه در برابر نشر کتاب: «حسبُنا کتابُ الله»

 آیا در سنت اسلامی، تحمل، مدارا یا تشویقی نسبت به کتاب‌های غیر از قرآن یعنی کتاب‌هایی که آگاهی غیر دینی می‌دادند وجود داشته است یا نه؟ آیا این تقویت می‌شده یا محدود می‌مانده است؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم. اولاً بسیار سپاسگزارم از جنابعالی و دوستان دیگری که این فرصت را فراهم آوردند تا با این مرکز آشنا شوم. حقیقتاً به عنوان یک معلم نسبتاً سالخورده، خودم را سرزنش کردم که چرا از این مرکز بی‌اطلاع بوده‌ام؛ در حالی‌که بارها به این ساختمان برای امور دیگر دعوت شده بودم. اینجا واقعاً جای مهمی است؛ خبرگزاری کتاب جایگاهی بسیار ارزشمند دارد.

 اما درباره پرسشی که فرمودید: واقعیت این است که، صرف‌نظر از تحقیقات و آرای استاد فقید، مرحوم آقای مطهری درباره کتاب‌سوزی ایران و اسکندریه که چه آن‌ها را بپذیریم و چه نپذیریم، ظاهراً این امر مسلم است که برخی با کتاب و نشر کتاب چندان موافق نبودند. این موضوع تقریباً امر پذیرفته‌شده‌ای است. دلیلش نیز ظاهراً این بود که کتاب‌هایی که در آن زمان رواج داشت، عمدتاً «صحف مقدس» تلقی می‌شدند؛ یعنی نوعی ارتباط با آسمان و امر الهی برایشان تصور می‌شد.

ایشان نگران بودند که مبادا همان اتفاقی که برای کتاب‌های یهودیت افتاد، برای قرآن نیز رخ دهد. به همین جهت برخی با کتاب‌نویسی و نشر کتاب مخالفت می‌کردند و اصرار داشتند که قرآن کفایت می‌کند: «حسبُنا کتابُ الله». البته منظورشان از «کتاب»، قرآن بود؛ و ذهنیت شان این بود که اصل و اساس دین همین قرآن است و باید در سینه مسلمانان حفظ باشد و استنتاج‌ها نیز بر پایه قرآن انجام گیرد.

روایت محقق داماد از مخالفان و موافقان انتشار کتاب میان مسلمانان صدر اسلام / پیشوایان دین مقوم نهضت ترجمه

حفظ قرآن و جلوگیری از جعل در قصص انبیا

علت این تاکید بر حفظ قرآن چه بود؟

شما ملاحظه می‌کنید که اگر قرآن کنار گذاشته شود، چه اندازه افسانه‌پردازی و جعل در قصه‌های انبیا رخ می‌دهد. انصافاً اصرار بر این‌که برای شناخت قصص انبیا به قرآن مراجعه شود، نکته بسیار مهمی بوده است.

برای مثال مقایسه کنید داستان یوسف در قرآن را با داستان یوسف در عهدین؛ یا قصه حضرت مریم (س) در قرآن را با روایت عهد جدید. در قرآن این حوادث بسیار زیبا و دقیق روایت شده‌اند، در حالی‌که روایت‌های دیگر گاه سرشار از نسبت‌ها و افسانه‌هاست. بنابراین اصرار بر «کفایت قرآن» در قصص، قابل فهم است.

روایت محقق داماد از مخالفان و موافقان انتشار کتاب میان مسلمانان صدر اسلام / پیشوایان دین مقوم نهضت ترجمه
حامد زارع سردبیر ایبنا

آغاز نهضت ترجمه و دستور «قَیِّدوا العِلمَ بالکِتابة»

اما همان طور که اشاره شد، رویکرد مسلمانان به کتاب به این دیدگاه محدود خلاصه نمی‌شود.

بله. واقعیت دیگری نیز وجود دارد. فاصله چندانی نگذشته بود که یکباره «نهضت ترجمه» آغاز شد. منابع اصلی یونانی وارد تمدن اسلامی شد و مترجمان حرفه‌ای به ترجمه آن‌ها پرداختند. دستگاه‌های قدرت نیز از این جریان حمایت کردند.

در کنار آن، جمله‌ای مقدس و اثرگذار از پیشوایان دینی توسط مسلمانان نقل شد که: «قَیِّدوا العِلمَ بالکِتابة»؛ یعنی علم را با نوشتن مهار کنید تا از دست نرود. این جمله درست برخلاف رویکرد پیشین قرار داشت و باعث شد کتابت، تألیف و نقل مکتوب رواج بیشتری پیدا کند.

ضرورت کتابت به دلیل گستردگی تمدن و معضل جعل

چرا این اندازه بر کتابت تاکید می‌شد؟

شما وضعیت امروز را نگاه نکنید. اکنون امکانات ارتباطی به گونه‌ای است که اگر کسی مطلبی دروغ یا سخنی ضعیف بنویسد، نسبت ناروایی بدهد، ظرف یکی دو روز آشکار می‌شود. اما ۱۴۰۰ سال پیش چنین نبود. گستره تمدن اسلامی وسیع بود: از مدینه تا شام و ایران را در بر می‌‎گرفت. هرکس هرچه می‌نوشت، چه کسی بود که آن را تصحیح کند؟ چه کسی بررسی می‌کرد درست است یا غلط؟ نسبت‌های دروغ فراوان نوشته می‌شد؛ آن‌هم نه فقط بر اساس حب و بغض شخصی، بلکه به‌ویژه بر مبنای دشمنی‌های فرقه‌ای.

وقتی اختلافات فرقه‌ای پیش می‌آمد، هر طرف برای «خدا» با دیگری دشمنی می‌کرد و اتهام جعل روا می‌داشت. همین امر مشکلات فراوانی در نقل اخبار ایجاد کرد. مثلاً در علم اصول، اخباری داریم به نام «اخبار علاجیه»؛ یعنی اخبار مربوط به حل تعارض. شخصی از امام صادق (ع) می‌پرسد: اگر دو خبر متعارض از شما نقل شود، کدام را عمل کنیم؟ امام روش تحقیق می‌آموزد. در خود قرآن نیز آیه‌ای وجود دارد که مردمانی را سرزنش می‌کند که هر خبری را می‌شنوند، بی‌تحقیق منتشر می‌کنند.

قرآن راه‌حل را بیان کرده است: خبر را باید به اهل استنباط سپرد؛ یعنی کسانی که مثل کشیدن آب صاف از ته چاه، حقیقت خبر را استخراج می‌کنند. این مسأله در قرن دوم، زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، بسیار مهم شده بود. یاران ائمه، متخصص تشخیص خبر بودند. زیرا ائمه گاه در برابر مأموران سیاسی تقیه می‌کردند. شیعه یک اپوزیسیون بود؛ و کارهای اپوزیسیون معمولاً محرمانه است. اگر آشکار می‌شد، فوراً دستگیر می‌شدند.

روایت محقق داماد از مخالفان و موافقان انتشار کتاب میان مسلمانان صدر اسلام / پیشوایان دین مقوم نهضت ترجمه

نمونه‌ای از سخت‌گیری بر سند: مرسلات محمد بن ابی‌عمیر

مثال یا نمونه‌ای هم در خاطرتان هست؟

بله. نمونه آن محمد بن ابی‌عمیر است؛ مردی بزّاز که هرگاه درس امام صادق (ع) آغاز می‌شد، دکان را می‌بست و دفتر یادداشتش را برمی‌داشت و سخنان امام را می‌نوشت. دستگاه خلافت عباسی که متوجه شد، او را تعقیب کرد؛ فرار کرد، اما دستگیر شد. خواهرش که می‌دانست او تحت شکنجه قرار خواهد گرفت و ممکن است اسامی یاران امام را مطالبه کنند، همه نوشته‌های او را در باغچه زیر خاک پنهان کرد و روی آن آب بست تا نشانی باقی نماند.

سال‌ها بعد، وقتی ابن ابی‌عمیر از زندان آزاد شد، دید همه یادداشت‌ها از دست رفته است. ناچار هرچه در حافظه داشت دوباره نوشت. اما سندهای بسیاری یادش نبود و فقط متن روایت مانده بود. به این‌ها «مرسلات ابن‌ابی‌عمیر» می‌گویند، یعنی روایاتی که ابن ابی‌عمیر سندش را فراموش کرده اما متن روایت را به خاطر دارد. فقها به دلیل وثاقت او، مرسلاتش را همچون مسندات پذیرفته‌اند.

سیر تدوین کتب حدیث شیعه و نقش آیت‌الله بروجردی

پس علت دقت در سند و سخت‌گیری در نقل حدیث روشن می‌شود.

بله. فقهای شیعه مخصوصاً دقت فراوانی در سند، متن و جهت صدور حدیث داشتند. در مقابل، بسیاری از احادیث «صحاح سته» ی اهل سنت طبق تحقیقات معاصر تضعیف شده‌اند، چون در سند آن‌ها دقت لازم نشده است. در شیعه، چهار کتاب اصلی حدیث باقی ماند: «اصول کافی» کلینی، «من لایحضره الفقیه» شیخ صدوق، «تهذیب» و «استبصار» شیخ طوسی.

سپس عالمانی مانند علامه مجلسی منابع بیشتری را گرد آوردند که یکی از آن ها بحارالانوار است و البته در آن ضعاف هست. در دوره صفویه، «وسائل‌الشیعه» حر عاملی تنظیم شد که کار بسیار عظیمی است و ابواب فقه را به طور منظم به سبک کتب فقهی جمع آوری کرده است. کار بزرگ‌تر، اثر مرحوم آیت‌الله بروجردی است که بسیار کار عظیمی است.

در آیت‌الله بروجردی جرقه‌های تحمل و تسامح دیده می‌شود. ایشان با نگاهی دقیق، احادیث را تحت عنوان‌هایی مانند «اجتهادات الائمه» دسته‌بندی کردند؛ یعنی مواردی که امام مستقیماً از پیامبر نقل نکرده، بلکه از درون قرآن استخراج کرده است. این کار با عنوان «جامع احادیث الشیعه» هنوز تمام نشده و در دست انتشار است. به هر حال این تاریخ کتابت ما است.

روایت محقق داماد از مخالفان و موافقان انتشار کتاب میان مسلمانان صدر اسلام / پیشوایان دین مقوم نهضت ترجمه

از سوی دیگر، برای بررسی جایگاه کتابت در تمدن اسلامی، لازم است مقایسه‌ای با تمدن غرب نیز انجام شود؛ زیرا بسیاری از مکتب‌های فلسفی غرب از طریق مسلمانان به غرب منتقل شده‌اند. غرب نیز در قرون وسطا مخالفت‌های جدی با نوشتن داشت. مقایسه این دو مسیر، پژوهشی بسیار مهم است و خوب است در این زمینه کار شود.

ارزیابی وضعیت کتابخوانی در دوران معاصر و بحران اخلاق

امروز وضعیت کتابخوانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

امروزه دغدغه من، به عنوان مولفی نسبتاً سالخورده، این است که مطالعه و کتاب‌خوانی بسیار کم شده است. ممکن است بفرمایید کتاب دیجیتال جای کتاب چاپی را گرفته؛ اما سؤال این است: یک جوان امروز چند ساعت از روزش را صرف مطالعه کتاب می‌کند و چند ساعت را صرف سایت‌گردی و خبرخوانی؟ احساس من این است که حتی با وجود کتاب دیجیتال هم نیاز جامعه به مطالعه جدی تأمین نشده است.

به نظر شما مشکل کجاست؟

به نظر من، بخشی از این مشکل به نویسندگان بازمی‌گردد. نویسندگان باید جذاب، روان و خواندنی بنویسند؛ به‌گونه‌ای که خواننده را مشتاق کند تا کتاب را تهیه کند. ناشران نیز نباید فقط تاجر باشند؛ باید برای خود رسالت فرهنگی قائل باشند. ناشران قدیم محدود بودند، اما اهل فرهنگ بودند، نه صرفاً بازرگان. امروز نیز باید ناشرانی تربیت شوند که دغدغه فرهنگ داشته باشند، نه فقط فروش. در رشته‌های الهیات هم باید نویسندگانی که نونویس هستند و حرف‌های قدیمی را با زبان و متناسب با نیاز روز عرضه می‌کنند، بیشتر شود.

الگوگیری از شهید مطهری

شما اشاره کردید به استاد شهید مطهری؛ و کاملاً حق دارید. او نویسنده‌ای بود که هم داستان برای کودکان می‌نوشت، مانند «داستان راستان»، و هم مباحث عمیق فلسفی و کلامی را با زبانی روان و قابل‌فهم برای عموم مردم بیان می‌کرد. امروز متاسفانه در میان اهالی حوزه چنین چهره‌هایی نداریم.

این اشکال کاملاً وارد است. مرحوم استاد مطهری دو کار کرد. یکی اینکه برای کودکان «داستان راستان» نوشت و دوم اینکه فلسفه اسلامی را سر سفره روزانه مردم آورد. بنابراین این اشکال کاملاً وارد است شاید علل مختلفی داشته باشد؛ از جمله فضای سیاسی و اجتماعی.

به هر حال کسی مثل او پرورش نیافته است. من خودم، با وجود ۴۸ اثر تألیفی، وقتی نگاه کردم، دیدم تنها شش یا هفت عنوان از آن‌ها جنبه عمومی دارد و بقیه تخصصی است.. از کتاب‌های عمومی خودم می‌توانم به دو جلد کتاب «روشنگری دینی» اشاره کنم. روزنامه اطلاعات چاپ کرده است و تا کنون ۶-۷ بار چاپ شده است.

روایت محقق داماد از مخالفان و موافقان انتشار کتاب میان مسلمانان صدر اسلام / پیشوایان دین مقوم نهضت ترجمه

سه کتاب دیگر به نام‌های «فاجعه جهل مقدس»، «در دادگاه جهل مقدس» و «جهل مقدس، تابوت آتشین» دارم که جنبه عمومی دارد. به همین جهت تصمیم گرفتم کارهای عمومی بیشتری انجام بدهم و دو کار زیر نشر دارم که یکی هفته آینده منتشر می‌شود و دیگری هفته آینده برای چاپ می‌رود. اولی کتاب اخلاقی با عنوان «اندرز به فقیه» است که شرحی است بر وصیت اخلاقی علامه حلی به فرزندش در قرن هشتم هجری؛ این وصیت اواخر کتاب قواعد منتشر شده است.

من شرحی بر آن نوشتم که حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ صفحه شده است و برای عموم قابل فهم است. این کتاب منتشر شود، یقین دارم که پیر و جوان آن را می خواند. کار دیگرم شرحی ادیبانه بر «زیارت امین‌الله» است، همراه با بهره‌گیری از سعدی و حافظ. کار عمومی دیگر مقالاتی است که در مجله بخارا منتشر می‌شود. در این مقالات کوشیده‌ام از طریق ادبیات نسل جوان را متخلق کنیم. یکی از مشکلات و دغدغه‌های من این است که الان در جامعه ما اخلاق در حال انحطاط است و خیلی ضعیف شده است. این مقالات را تحت عنوان «قرآن در گلستان» می‌نویسم.

۲۱۶۲۱۶

کد مطلب 2146919

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار