کتابی که نه تعریف و تمجید که روایتِ یک منتقد است/ سفرنامه‌ای همگام با گام‌های مردمی گرفتار/ زاویه دیدی بیرون از دایره قدرت

کتاب «در معیت پرزیدنت» به قلم سیدعبدالجواد موسوی، امروز سه‌شنبه ۱۱ آذرماه از ساعت ۴ تا ۶ عصر در شهر کتاب مرکزی بررسی شد. علیرضا معزی در بخشی از این نشست گفت: «به شخصه می‌خواستم بدانم اگر از زاویه‌ دیدی دیگر، غیر از زاویه دید همراهان رئیس جمهور که مشغول کار اداری خود بودند به موضوع (سفرهای استانی) نگاه شود، چه؟ آیا می‌توان با نگاه کردن به مردم، این بار نه از روبه‌رو که از پشت سر به ارزیابی دقیق‌تری رسید؟»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در این نشست بررسی کتاب، محمدعلی ابطحی (رییس دفتر رییس‌جمهور در دوره سیدمحمد خاتمی)، علی معزی (معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور در دوره حسن روحانی)، مرتضی کاردر، نویسنده و روزنامه‌نگار و سیدعبدالجواد موسوی، نویسنده کتاب حضور داشتند. دبیری این نشست را نیز حسین قره، روزنامه‌نگار برعهده داشت. کتاب تازه سیدعبدالجواد موسوی، با عنوان «در معیت پرزیدنت»، توسط انتشارات خبر امروز منتشر شده و شامل همراهی نویسنده در سفر دکتر حسن روحانی به شهرهای خوزستان، هرمزگان و سیستان‌وبلوچستان است.

ذکری از دوستی‌هایی که هم‌چنان ادامه دارند 

سیدعبدالجواد موسوی در ابتدای نشست قرار شد به این سوال پاسخ دهد که: «چه شد که به عنوان نویسنده‌ای منتقد در این سه سفر حسن روحانی را همراهی کرد؟» او نخست از رضا امیرخانی یاد کرد و برای او آرزوی بهبودی نمود. سپس ادامه داد: «من از سال ۱۳۷۰ کار روزنامه‌نگاری را شروع کردم -منهای سال‌هایی که به اضطرار یا اختیار کار نکرده‌ام- ربع قرن است که مشغول روزنامه‌نگاری‌ام. نخستین کسی هم که با او کار کردم، مهدی نصیری بود. من همیشه رفاقت برایم اصلی مهم بوده و تلاش کرده‌ام رفیقانم را حفظ کنم اما دوستی که کارش به حمایت از اسرائیل می‌رسد، طبیعتا دیگر دوست نیست. فارغ از این اما ۱۷ سالی هست که همکاری مداومی با علی‌آقای معزی داشته‌ام و علی‌آقا حقیقتا در این سال‌ها نه فقط به عنوان همکار که به عنوان برادر بزرگ‌تر با هم همراه شده است. تا جایی که فکر می‌کنم اگر نبود من یا کاری دست خودم می‌دادم یا دست دیگران. من باید از این دوستی و رفاقت و پایمردی برای ثبت در تاریخ می‌گفتم. پس بخشی از شکل‌گیری کتاب به شخص او و رفاقت من با او برمی‌گردد. در واقع شاید اگر او نبود من این کار را نمی‌کردم. این مقدمه‌ای مختصر تا ببینیم چه پیش می‌آید.» 

امیدواری محمدعلی ابطحی به چاپ شدن «از خانه تا دفتر رئیس‌جمهور» 

سخنران دیگر این مراسم، محمدعلی ابطحی (رییس دفتر رییس‌جمهور در دوره سیدمحمد خاتمی) بود. او نخست اشاره کرد که چون نویسنده کتاب سیدعبدالجواد موسوی بوده برای خواندن کتاب اشتیاق داشته است.

ابطحی با اشاره به دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از این گفت که او در سفرهای خارجی‌اش مدیران‌مسئول روزنامه‌ها را با خود همراه می‌کرد. هرچند به عقیده ابطحی این اقدام چندان مفید فایده نبود. او ادامه داد: «ما در دوران آقای خاتمی، ۱۰۰ روز پیش از انتخابات، شاهد خاطره‌نویسی بسیار زیبایی بودیم که توسط بابک داد انجام شد. او در همه سفرها همراه ما بود و  ۱۰۰ روز با خاتمی را در دوران انتخابات به زیبایی تمام منتشر کرد. من نیز یادداشت‌هایی تحت عنوان «از خانه تا دفتر رئیس‌جمهور» نوشته‌ام که سه، چهار ماه است موفق به کسب مجوز ارشاد شده اما همچنان اجازه چاپ ندارد.» او همچنین تاکید کرد «گزارش‌نویسی سفر به خصوص گزارش‌نویسی سفرهای روسای جمهور، ازجمله نقاط عطف این سفرهاست. سفرهایی که پیش از شروع کاملا برنامه‌ریزی‌ شده و از قبل پیش‌بینی هستند.»  

آرزوی بهبودی برای نویسنده‌ای که ادبیات و فرهنگ ایران هنوز بسیار نیازمند اوست 

علی‌رضا معزی (معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور در دوره حسن روحانی) سخنران سوم این مراسم بود. او صحبت خود را با اشاره به مصدومیت رضا امیرخانی، نویسنده و منتقد ادبی آغاز کرد و ادامه داد ادبیات و فرهنگ ایران هنوز به او بسیار نیازمند است. او همچنین برای فرید مدرسی نیز آرزوی سلامتی کامل کرد.  

معزی، صحبت در مورد کتاب «در معیت پرزیدنت» را این‌طور آغاز کرد: «برای صحبت در مورد این کتاب باید به سال ۱۳۹۲ برگردیم؛ به روزهایی که رئیس جمهور شدن حسن روحانی قابل پیش‌بینی نبود و به شگفتی منجر شد. ابتدا باید تصریح کنم که نمی‌خواهم به تشریح ویژگی‌های آن فضا بپردازم ما واقعیتش این است که با رئیس‌جمهور شدن او، جلوه‌ای ممتاز و متمایز به نسبت آن‌چه پیش از این از یک رئیس‌جمهور دیده شده بود، دیده شد.

من هیچ‌گاه کار دولتی نکرده‌ام و روزی که آقای حسام‌الدین آشنا درخواست کرد وارد دولت شوم متوجه شدم نه تنها رویکردهای قدرت اجرایی کشور دچار تغییرات بسیار شده که اتفاقاتی هم مختص ایامی خاص برنامه‌ریزی شده است. به عنوان مثال، سفرهای استانی تبدیل به آیین شده‌اند و برای تک‌تک‌شان هدف‌گذاری‌های مشخص انجام گرفته است. در حالی که این سفرها اصولا سفرهای سیاسی‌اند و به قصد ایجاد نوعی پروپاگاندا انجام می‌شوند. این ولی در دولت حسن روحانی یک استثناء بود. سفرها بسیار طولانی‌مدت تر و همراه با تصمیم‌گیری‌های متعددتر بودند. در نتیجه به نظرم یکی از کارهایی که مغفول مانده همین است که نتایج بسیاری از تصمیم‌گیری‌های سفرهای استانی دولت‌های دهم و نهم پیگیری نشده حتی اگر به نتیجه نرسیده  باشد.»

جمعیت دوان به دنبال ماشین رئیس‌جمهور نه نشان از اشتیاق که نشان از گرفتاری است 

او ادامه داد: «در این میان طبیعتا معاونت ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهور وظایف ویژه‌ای داشت. به عبارت دیگر فقط این نبود که اتفاقات قبلی را تکرار کند بلکه باید در نسبت با هدف‌گذاری‌ها عمل می‌کرد. این اتفاق طبیعتا پیش از این رخ نداده بود و ما هم بلدش نبودیم. برای همین ممکن است تصور کنیم این که جمعیتی گسترده به دنبال ماشین رئیس‌جمهور می‌آیند اتفاقی خوشایند است.درصورتی که این نشان‌دهنده گرفتار بودن مردم است.یعنی چیزی که به اشتیاق مردم تعبیرش می‌کنیم در واقع نشان از مشکلات آنهاست. شاید برای‌تان جالب باشد که کار به جایی رسیده بود که فقط برای واحد خلاصه‌کردن نامه‌های مردمی ۸۰۰، ۹۰۰ نفر استخدام شده بودند. ضمن این که در برخی استان‌ها نامه‌ها را عدل‌بندی و با کامیون جابه‌جا و در نهایت انبار می‌کردند. نامه‌هایی که قریب به اتفاق‌شان درخواست کمک بلاعوض بود. این‌ها البته مربوط به دولت دهم بود. در دولت نهم نامه‌ها گرفته می‌شد و با پاسخ‌هایی متحدالشکل به همراه مبلغی اندک به فرستنده برمی‌گشت.»

نگاه کردن به این مردم؛ این بار نه از روبه‌رو که از پشت سر 

صاحب امتیاز خبرگزاری خبرآنلاین افزود: «جز این قرارمان این بود که مصوبه استانی در سفر استانی تصویب نشود. تا جایی که خاطرم هست در یکی از جلسات در شرکت نفت در خوزستان، شخص وزیر به رئیس‌جمهور پیشنهاد داد که مردم مستقیما به میزانی از فروش نفت بهره‌مند شوند. با این حال آقای روحانی وقتی پشت تریبون رفت گفت من آدمی نیستم که این‌طور و این‌جا چنین تصمیماتی بگیرم حتی اگر باعث ناراحتی‌تان شود. در نهایت این که، به شخصه احساس کردم اگر از زاویه‌ دیدی دیگر، غیر از زاویه دید همراهان رئیس جمهور که مشغول کار اداری خود بودند به موضوع نگاه شود، چه؟ آیا می‌توان با نگاه کردن به مردم، این بار نه از روبه‌رو که از پشت سر به ارزیابی دقیق‌تری رسید؟»

معزی تصریح کرد: «همان‌طور که جواد به دوستی و همکاری دیرینه‌مان اشاره کرد، من هم باید بگویم او برای من دوستی است که اگرچه در برخی موارد با یکدیگر دچار اختلاف نظر هستیم اما در بسیاری از موقعیت‌ها هم دادن یک کد توسط یکی به دیگری کافی است تا اطلاعات میان‌مان رد و بدل شود. من فقط به علت همین دوستی و رفاقت می‌توانستم از جواد بخواهم وارد تیمی شود که نه جایش در آن مشخص بود و نه هنوز دقیقا می‌دانست که چه قرار است بکند. در آن زمان رئیس‌جمهور هنوز در اوج محبوبیت بود و کارکردن با او برای هر کسی فرصتی مغتنم به شمار می‌آمد. ولی نه برای شاعر و روزنامه‌نگاری با نگاه انتقادی. در نتیجه این، کاری بود که من نمی‌توانستم از هر کسی انتظار انجامش را داشته باشم و جواد هم به حرمت رفاقت‌مان قبول کرد.»

او در پایان این بخش از صحبت‌هایش گفت: «پس از جواد (سیدعبدالجواد موسوی) خواستم که به پشت صحنه بیاید و عین به عین واقعیت را بنویسد. به این نکته هم اشاره کنم که تمام ماجرا صرفا به خاطر دوستی‌مان هم نبود، نکته دیگری هم بود و آن این که: جواد آرزوبرانگیز می‌نویسد و ما چه در نثر و چه در نظم کمتر کسانی مثل جواد داریم.» 

جواد موسوی اگر فوتبالیست هم می‌شد، مهاجم نوک می‌شد 

با سخنرانی مرتضی کاردر، نویسنده و روزنامه‌نگار، بخش اول سخنرانی‌ها به پایان رسید.

کاردر صحبت خود را این‌طور آغاز کرد:«این را به معنای واقعی کلمه می‌گویم که فرضا جواد اگر به جای روزنامه‌نگار، فوتبالیست می‌شد حتما مهاجم نوک می‌شد. همان‌طور که هم‌اکنون در روزنامه‌نگاری هست. او چه از زمانی که در هفته‌نامه صبح می‌نوشت و چه حالا که در «هم‌میهن» و «خبرآنلاین» می‌نویسد تکلیفش با خودش مشخص است. البته که او به خاطر مهاجم نوک بودن همیشه بیشتر هزینه داده و همیشه بخش بیشتری از خود را صرف و فدا کرده است تا بتواند حرف‌هایی را که می‌خواهد بزند.او هیچ‌گاه وقتی که باید حرفی را می‌زده، سکوت نکرده است و برای همین فکر می‌کنم انتخاب آقای معزی برای این که او این کتاب را بنویسد، انتخاب کاملا درستی بوده است.»

کتابی که در دولت سیزدهم موفق به اخذ مجوز نشد 

پس از صحبت‌های کوتاه حسین قره، روزنامه‌نگار و دبیر نشست بار دیگر نوبت به سیدعبدالجواد موسوی، نویسنده کتاب رسید تا از چرایی تاخیر در انتشار کتاب بگوید. این سوالی بود که از سوی مرتضی کاردر مطرح شد.

موسوی ابتدا اشاره کرد: «یکی از وجوه اشتراک من با علی‌آقا این است که هیچ‌کدام‌مان به آن معنا اهل سیاست نیستیم. او اگر قرار بود با عقل سیاسی به موضوع نگاه کند قطعا باید در طول سفر از این که چه بنویسم و چه نه، با من حرف می‌زد. اما یک بار هم پیش نیامد که بگوید چه بنویس و چه ننویس. وقتی هم کتاب تمام شد اراده او بر چاپش بود. اما اگرچه خودش رضایت داشت باید نظر و همکاری افراد دیگری را هم در دولت جلب کرد. ولی به هر کسی می‌گفت، او به کس دیگری پاس می‌داد. تا سرانجام موضوع با آقای روحانی مطرح شد و او با بیان این که فرصتی برای این کار ندارد، اجازه داده بود که هر تصمیمی لازم است گرفته شود. درآن زمان البته فضا آن‌قدر معقول و او آن قدر محبوب بود که کسی به ذهنش نمی‌رسید یا لزومش را درک نمی‌کند که چرا باید از سفرهای استانی چنین شخصی، روایتی انتقادی منتشر شود. درواقع این از نظر کسانی که اهل سیاست بودند تاوان داشت. کتاب در دولت سیزدهم موفق به اخذ مجوز نشد تا به دولت چهاردهم رسیدیم. نکته‌ای دیگر را هم بگویم.علی به علت درخواستش از من برای حضور در سفرهای استانی اشاره کرد که به نگارش «در معیت پرزیدنت» منجر شد. من هم به دلیلی اشاره می‌کنم که دوست داشتم این کتاب چاپ شود. به عقیده من، یکی از مشکلات ما این است که مسئولیت انتخاب‌های‌ مان را گردن نمی گیریم. من می‌خواستم مسئولیت رای انداخته شده در صندوق را نشان دهم. ضمن این که می‌دانم اگر روحانی توفیق پیدا می‌کرد و برجام موفق می‌شد وضعیت کاملا فرق می‌کرد، در حالی که اکنون به گونه‌ای است که گویی خودزنی کرده‌ام.»

او همچنین با اشاره به این که دوست داشت بداند بیرون از دایره قدرت چه اتفاقی در حال وقوع است به ذکر خاطراتی هم از سفرهای مذکور پرداخت. 

محمدعلی ابطحی دردور دومی که نوبت صحبت به او رسید به نکته‌ای مشترک میان حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و گفت:«با توجه به این که این افراد،افرادی تیزهوش، مطلع از اتفاقات جاری و مسلط به امور امنیتی و سیاسی بودند، از آقای موسوی انتظار می‌رفت به برخی نکات توجه بیشتری داشته باشند. درواقع نکاتی را کشف کنند که می‌توانست در تاریخ ماندگار است.» 

آفتی به نام نشناختن مرز میان رعایت پروتکل‌ها و مردمی بودن 

معزی صحبت‌های دور دوم خود را با اشاره به نکته‌ای آغاز کرد که آن را «آفت میان رابطه دولت و مردم» دانست. او از این نکته با عنوان «‌گم‌شدن مرز میان امور رسمی با امور غیر رسمی» نام برد. معزی افزود: «ما در بسیاری از موارد مشاهده می‌کنیم که چه‌طور کارهایی که برای محبوبیت یا اقبال بیشتر انجام می‌شوند مرزها را به هم می‌ریزند و امور رسمی را هم در سطح خود پایین می‌آورند؛ چه‌طور کسانی نمی‌توانند آن‌چه را که به عنوان مظهر تواضع شناخته می‌شود از پروتکل‌ها تفکیک کنند. این اتفاقی بود که ما نمی‌خواستیم در سفر های استانی رئیس‌جمهور رخ دهد. برای همین بود که از اکبر منتجبی هم دعوت کردم تا همراه ما به این سفر بیاید. تا جواد روایت غیررسمی را بنویسد و اکبر روایت رسمی را. و آن‌چه برای خود من بیشتر اهمیت داشت روایت غیررسمی بود. ضمن این که چون قریب به ۱۲ سال با آقای روحانی کار کرده‌ام -با تاکید بر این که همیشه بر دوری از نگاه تبلیغاتی تاکید می‌کنند- می‌دانم که ممکن است بخش‌هایی از کتاب را دوست نداشته باشند اما می‌دانم که دوست دارند سیدعبدالجواد موسوی را از نزدیک ببینند.»  

او همچنین تصریح کرد که: «واقعیت این است که قرار بود از این کتاب چنین تصویری بیرون بیاید و اگر بیرون آمده باشد آن اتفاقی که من می‌خواستم رخ داده است.»

کاردر در دور دوم صحبت‌های خود با خواندن بخش‌هایی از «در معیت پرزیدنت»، به «زبان سیدعبدالجواد موسوی» اشاره کرد. او از جمله مختصات زبان موسوی را غیرقابل تفکیک بودن زبان گفتاری و نوشتاری حاصل از لغزش‌های زبانی عامدانه دانست.

علیرضا معزی به عنوان پایان‌دهنده این نشست گفت: «ایده چنین سفرنامه‌نویسی‌هایی فقط با دیدن مثلا «داستان سیستانِ» رضا امیرخانی -که خدایش سلامت نگه دارد- نبود که در من شکل گرفت. من پیش‌تر مستندهایی را از سفرهای محمدرضا پهلوی دیده بودم که توسط مستندسازان برجسته کشور ساخته شده بودند و در سینمای مستند ما آثار بسیار مهمی به شمار می‌آیند. هدف نهایی من این بود که چنین کارهایی ادامه پیدا کند و در نهایت به ساخت مستند منجر شود.»

خبرگزاری خبرآنلاین برای رضا امیرخانی، نویسنده و منتقد ادبی که در این نشست چندین بار از او یاد شد آرزوی بهبودی هرچه سریع‌تر دارد. این مطلب در طول برگزاری نشست، تکمیل شد.

۲۴۲۲۴۲ 

کد مطلب 2150608

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 3 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین