محمدعلی جناح؛ قهرمان رهایی یا آغازگر یک تراژدی تاریخی؟

محمد علی جناح به‌عنوان بنیان‌گذار پاکستان، نه‌تنها مسئول سازمان‌دهی و رهبری مسلم لیگ در این فرایند بود، بلکه در مذاکرات پیچیده‌ای که منجر به استقلال هند و تقسیم آن به دو کشور شد، نقش کلیدی داشت. او به‌ویژه در جریان اعتراضات ۱۹۴۰ و اعلام قانون «دو ملت»، نظریه‌ای را مطرح کرد که معتقد بود مسلمانان و هندوها دو ملت جدا از هم هستند و نمی‌توانند در یک دولت واحد زندگی کنند.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایبنا_ طاهره مهریمحمدعلی جناح، معمار و بنیان‌گذار پاکستان نوین، نقش مهمی در جدایی این کشور از هند ایفا کرد. درباره محمدعلی جناح آثار چندانی به زبان فارسی وجود ندارد، در حالی که تقسیم هند از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی قرن بیستم به شمار می‌رود.

کتاب «تقسیم هند: داستان استقلال هند و ایجاد پاکستان در سال ۱۹۴۷» نوشته بارنی وایت اسپانر، به بررسی رویدادها و شخصیت‌های کلیدی مرتبط با استقلال هند و تقسیم آن به دو کشور هند و پاکستان می‌پردازد. این اثر ضمن تحلیل زمینه‌های تاریخی و سیاسی تقسیم هند، به نقش و فعالیت‌های محمدعلی جناح نیز توجه ویژه‌ای دارد.

این کتاب با ترجمه سعید کلاتی و از سوی کتابسرای تندیس منتشر شده است. به مناسبت ۴ دی‌ماه، زادروز محمدعلی جناح، آن‌چه در ادامه می‌آید ماحصل گفت‌وگوی ایبنا با سعید کلاتی، پژوهشگر تاریخ و مترجم کتاب‌هایی همچون «تقسیم هند»، «مائوئیسم؛ برگی از تاریخ جهان»، «مرد سرنوشت»، «مهندسی به سبک کمونیسم»، «افسانه رهبر مقتدر»، «عصر جاه‌طلبی» و… است که در ادامه می‌خوانید.

با توجه به این‌که شما این کتاب را ترجمه کرده‌اید، اصول تقسیم هند در چه زمینه تاریخی و در چه شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رخ داد؟

درواقع تقسیم هند برآیند و خروجیِ پایان حکمرانی و استعمار بریتانیا بر شبه‌قاره هند است. بنابراین برای بررسی تقسیم هند ابتدا باید ریشه‌ها و عواملی که منجر به خروج حکومت راج، یا همان حاکمیت بریتانیا بر هندوستان، از این کشور شدند را بررسی کنیم. هندی‌ها در جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴) در ابعاد وسیعی در کنار نیروهای بریتانیایی جنگیدند و یکی از دلایل این همکاری این بود که بسیاری از رهبران هندی امیدوار بودند که پس از پایان جنگ، بریتانیا برای قدردانی از فداکاری‌های هندی‌ها با استقلال یا دست‌کم برخی آزادی‌های سیاسی به هند موافقت کند. در جنگ جهانی اول هندوستان حدود ۱.۳ میلیون سرباز به جبهه‌های جنگ اعزام کرد، که عمدتاً در جبهه‌های آفریقای شرقی، خاورمیانه و اروپا جنگیدند. اما پس از پایان جنگ و پیروزی بریتانیا، هندی‌ها متوجه شدند که وعده‌های بریتانیا در مورد اعطای استقلال یا خودمختاری به آن‌ها فریبی بیش نبود. بریتانیا هیچ تغییر قابل‌توجهی در وضعیت سیاسی هند ایجاد نکرد و تنها به برخی اصلاحات ناچیز و جزئی اکتفا کرد. این مسئله باعث ناامیدی شدیدی در میان هندی‌ها و رهبران‌شان شد و این ناامیدی باعث شد که جنبش‌های استقلال‌طلبانه به شکل جدی‌تری آغاز شوند. بنابراین ریشه‌های استقلال و به تبع آن تقسیم هند به سال‌های نخست پس از جنگ جهانی اول باز می‌گردد.

محمدعلی جناح؛ قهرمان رهایی یا آغازگر یک تراژدی تاریخی؟

بازیگران اصلی استقلال پاکستان چه کسانی بودند؟

بدون شک، به تعبیر شما مهم‌ترین بازیگر و تصمیم‌گیرنده هندی‌های مسلمان، شخص محمدعلی جناح بود. جناح که در رأس هرم تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری حزب تأثیرگذار مسلمانان هند، موسوم به مسلم لیگ، قرار داشت، نقش مهمی در شکل‌گیری پاکستان ایفا کرد. او ابتدا به عنوان یک عضو برجسته در جنبش ملی‌گرای هند و به‌ویژه در کنار گاندی و نهرو فعالیت می‌کرد، اما به مرور زمان به این نتیجه رسید که منافع مسلمانان هند در کنار هندوها نمی‌تواند تضمین شود. از این رو، جناح به‌مرور از گاندی و دیگر رهبران هندی فاصله گرفت و خواهان تأسیس یک کشور جداگانه برای مسلمانان شد. این خواسته او درنهایت در سال ۱۹۴۷ محقق شد و هند به دو کشور تقسیم شد: پاکستان برای مسلمانان و هند برای هندوها.

محمدعلی جناح به‌ عنوان بنیان‌گذار پاکستان، نه‌تنها مسئول سازمان‌دهی و رهبری مسلم لیگ در این فرایند بود، بلکه در مذاکرات پیچیده‌ای که منجر به استقلال هند و تقسیم آن به دو کشور شد، نقش کلیدی داشت. او به‌ویژه در جریان اعتراضات ۱۹۴۰ و اعلام قانون «دو ملت»، نظریه‌ای را مطرح کرد که معتقد بود مسلمانان و هندوها دو ملت جدا از هم هستند و نمی‌توانند در یک دولت واحد زندگی کنند. این نظریه درنهایت به تقسیم هند و پاکستان تبدیل شد.

علاوه بر محمدعلی جناح، سیاستمداران مسلمان دیگری نیز در این فرایند نقش داشتند که ازجمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به لیاقت‌علی‌خان اشاره کرد. لیاقت‌علی‌خان، اولین نخست‌وزیر پاکستان، از چهره‌های برجسته‌ای بود که در تأسیس پاکستان به جناح کمک کرد. او به عنوان یکی از نزدیک‌ترین همکاران جناح، نقش مهمی در تأسیس ساختار سیاسی جدید پاکستان ایفا کرد و بعد از استقلال پاکستان، تلاش‌های زیادی برای استقرار دولت جدید در این کشور داشت. هم‌چنین او در تصمیمات کلیدی اقتصادی، نظامی و سیاسی پاکستان در مراحل اولیه استقلال این کشور تأثیرگذار بود.

دیگر شخصیت تأثیرگذار این فرآیند علامه اقبال لاهوری، شاعر، فیلسوف و سیاستمدار پاکستانی، از چهره‌های برجسته جنبش ملی‌گرایی مسلمانان هند بود. اقبال که به‌ عنوان «شاعر ملت» شناخته می‌شود، ابتدا بر اهمیت هویت اسلامی و فرهنگی مسلمانان تأکید داشت. او در سال ۱۹۳۰ در جلسه لاکنو درخصوص ایجاد یک کشور جداگانه برای مسلمانان هند سخنرانی کرد و ایده‌ای به نام «پاکستان» (سرزمین پاک) را مطرح کرد. اقبال به‌ عنوان یک متفکر پیش‌رو، نه‌تنها خواهان تجدید حیات فرهنگی و سیاسی مسلمانان بود، بلکه بر ایجاد یک دولت اسلامی مستقل تأکید داشت. این افکار او تأثیر عمیقی بر محمدعلی جناح گذاشت و درنهایت به شکل‌گیری پاکستان کمک کرد.

محمدعلی جناح در این میان چه نقشی ایفا کرد، به طور مختصر در مورد خانواده و شرایط زندگی او شرحی بیان کنید؟

جناح یکی از افرادی است که به‌سختی می‌شود او را شناخت. یکی از دلایلش هم این است که تعداد بسیار کمی از مکاتبات وی منتشر شده‌اند. او ازجمله رهبرانی است که بیرون از پاکستان کمترین سمپاتی را داشت و نه از جذابیت جهان‌وطن نهرو برخوردار بود و نه مثل گاندی قادر بود با توده‌ها ارتباط برقرار کند. او مردی محتاط بود که در بحث‌ها و مناظره‌هایش بسیار پرخاش می‌کرد و نزد مقامات راج به مردی معروف بود که «برای هر راه‌حلی یک مشکل داشت.» جناح همچنین بسیار ثابت‌قدم بود و منبع الهام بسیار قدرتمندی در میان هوادارانش به شمار می‌رفت. حتی نهرو، که همیشه مبادی آداب بود، می‌گفت که جناح «یکی از خارق‌العاده‌ترین مردان تاریخ است»، هرچند نمی‌توانست این را در ادامه حرف‌هایش نگوید: «جناج از نظر مالی فرد موفقی بود، اما یک وکیل متوسط بیش نبود.» تا قبل از ۱۹۴۷، همچون نهرو که رهبر بی‌چون و چرای هندوها شده بود، جناح نیز رهبر بلامنازع مسلمانان هند به شمار می‌رفت. در پاکستان امروز، او از همان جایگاهی برخوردار است که جرج واشنگتن در ایالات متحده بهره‌مند است. او را به اسم «بابای قوم» می‌شناسند و روز تولدش، ۲۵ دسامبر (چهارم دی)، در پاکستان تعطیل رسمی است.

جناح یک گجاراتی بود و در یک خانواده مسلمان اسماعیلی طبقه متوسط در کراچی به دنیا آمد، اما دوران کودکی‌اش را در بمبئی گذراند. در اوان جوانی ازدواج کرد و برای کار در یک شرکت کشتی‌سازی به انگلستان اعزام شد. وقتی در لندن بود همسر جوان و مادرش هر دو فوت کردند. پس از مدتی شروع به تحصیل در رشته حقوق کرد. بعد از گرفتن مدرکش در بیست‌سالگی به بمبئی بازگشت و آن‌جا کسب وکار موفقی به راه انداخت. دوران زندگی‌اش در لندن، او را به فردی تبدیل کرد که سبک زندگی انگلیسی‌ها را می‌پسندید و تحسین می‌کرد، اما در عین‌حال از این‌که بریتانیایی‌ها این سبک زندگی را در هند اجرا و تبلیغ نمی‌کردند بسیار ناراحت و دلخور بود. در تمام طول حیاتش، لندن به‌ عنوان خانه دومش باقی ماند و او به یک‌جور مسلمان به‌شدت انگلیسی‌طور تبدیل شد. اگرچه او طبق عادت کلاهی که به کلاه جناح معروف بود را بر سر می‌گذاشت، اما معمولاً کت و شلوارهای شیک می‌پوشید و هم مشروب می‌خورد و هم سیگار می‌کشید. اگرچه به خاطر این‌که در یک خانواده اسماعیلی به دنیا آمده بود یک مسلمان شیعه به شمار می‌رفت، اما درواقع کلیشه‌های حِکمی اسلامی را به چالش می‌کشید و خود را صرفاً یک «مسلمان» می‌دانست. بنابراین، جناح هرگز یک رهبر دینی نبود؛ از نظر او، مسلمانان هند بیشتر یک نهاد سیاسی بودند تا یک نهاد دینی. به این ترتیب، او یک رهبر مسلمان جلوتر از زمانه خود بود و از نظر او انگاره‌های اسلامی هیچ مانعی برای رشد و پیشرفت جامعه در یک کشور مدرن به شمار نمی‌رفتند.

فکر استقلال پاکستان از کجا در سر محمدعلی جناح شکل گرفت، آیا این بهترین راه‌حل بود؟

علاقه جناح به سیاست در لندن ایجاد شد. وقتی به هند بازگشت، با کمک مسلم لیگ وارد پارلمان هندوستان شد. اوایل، همکاری نزدیکی با گاندی داشت، هرچند او گاندی را بیشتر به‌ عنوان یک مصلح اجتماعی قبول داشت تا یک رهبر ناسیونالیست و حمایت گاندی از بریتانیا در جنگ جهانی اول را زیر سؤال می‌برد. جناح از دو منظر شدیداً با گاندی مخالف بود. اولاً، او فکر می‌کرد که نافرمانی مدنی بی‌فایده بود و رسیدن به حکومت هندی‌ها بر هند تنها از طریق مذاکره منطقی با بریتانیایی‌ها ممکن بود. ثانیاً، او فکر می‌کرد که گاندی داشت از مسلمانان هند سوءاستفاده می‌کرد. او با «جنبش خلافت»، که از طریق آن گاندی توانسته بود با جلب توجه مسلمان‌ها به نحوه برخورد بریتانیایی‌ها با امپراتور عثمانی، که هنوز خلیفه مسلمانان سُنی محسوب می‌شد به خشم آن‌ها دامن بزند، مخالف بود. جناح به‌درستی فکر می‌کرد حالا که آتاتورک ترکیه را به یک کشور سکولار تبدیل کرده بود و اصلاً قصد نداشت دوباره خلافت را برپا کند، دیگر این جنبش بی‌معنا بود. از نظر جناح، «جنبش خلافت» نقشه حزب کنگره هند برای به حاشیه راندن مسلم لیگ بود. جناح به‌مرور پی برد که نهرو، پاتل و گاندی هیچ برنامه‌ای برای استفاده از ظرفیت‌های مسلمانان در آینده هند مستقل نداشتند و صرفاً سعی می‌کردند از مسلمانان و رهبران‌شان برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند، به این ترتیب جناح پیشنهاداتی ارائه داد که وقتی رد شدند او و هم‌قطارانش پروژه جدایی مسلمانان هندوستان را کلید زدند.

نقش دولت‌های استعماری بخصوص انگلیس در این جدایی چه بود؟

درحقیقت، برخلاف آن‌چه ممکن است تصور شود، بریتانیا به‌ صورت عمدی و طبق یک نقشه از پیش تعیین‌شده دست به تقسیم هند نزد. بیشتر مورخان تقسیم هند بر این باورند که این رویداد نتیجه نوعی بی‌عملی و غفلت از سوی بریتانیایی‌ها بود که فرصت‌های متعدد برای اعطای استقلال به هند را از دست دادند. طبق گفته بسیاری از محققین، به‌ویژه نویسنده کتاب «تقسیم هند» که به تحلیل ریشه‌های این بحران پرداخته‌اند، تجزیه هند حاصل ناکامی بریتانیا در مدیریت بحران‌های داخلی و عدم توانایی در مواجهه با شرایط فزاینده اجتماعی و سیاسی در هند بود. درواقع، بریتانیا مدت‌ها با سیاست‌های سرکوبگرانه و کنترل‌گری در هند حضور داشت، اما هنگامی که فشارهای داخلی و بین‌المللی به‌ویژه در جنگ جهانی دوم به اوج رسید، به‌وضوح ناتوان از حفظ قدرت و اقتدار خود در هندوستان شد. بریتانیایی‌ها ابتدا سعی کردند هند را به‌تدریج به سمت استقلال هدایت کنند، اما عمدتاً در مواجهه با بحران‌ها و اختلافات درونی میان هندوها و مسلمانان، به‌ویژه از دهه ۱۹۴۰ به بعد، توانایی کنترل کامل شرایط را از دست دادند. درواقع، بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم درگیر مشکلات داخلی و بین‌المللی فراوانی بود و توانایی لازم برای کنترل اوضاع در هند را از دست داده بود. برای مثال، پس از جنگ جهانی دوم، قدرت اقتصادی و سیاسی بریتانیا به‌ طور جدی کاهش یافته بود و دیگر نمی‌توانست به‌ طور موثر از منابع هند برای تأمین اهداف سیاسی خود استفاده کند. در عین حال، شورش‌های گسترده، ناآرامی‌ها و اعتراضات شدید در هند ادامه داشت و حاکمان بریتانیا، علی‌رغم حضور نظامی و اقتصادی خود در هند، عملاً به تماشاگران اصلی تحولات تبدیل شده بودند.

محمدعلی جناح؛ قهرمان رهایی یا آغازگر یک تراژدی تاریخی؟

به نظر شما این استقلال به نفع هند بود، یا پاکستان و یا استعمارگران و…؟

به نظر من تجزیه هرگز به نفع ملت‌ها نیست و گواه این حرف هم این است که هنوز بعد از گذشت بیش از هفت دهه از تجزیه هندوستان و تشکیل هند و پاکستان شاهد درگیری‌ها و تحرکات نظامی بین این دو کشور هستیم تا جایی که هر دو کشور برای دفاع از خود در برابر دیگری به بمب اتم مجهز شده‌اند و هرازگاهی شاهد اخباری در خصوص کشتار یا ظلم به مسلمانان ساکن با هدف انتقام از پاکستان هستیم. قطعاً کشوری یکپارچه و متحد بهترین اتفاق و گزینه برای مردمان آن کشور است. همان‌طور که در پاسخ پرسش قبلی گفتم، بریتانیا در آن زمان برنامه‌ای برای تقسیم هند نداشت و این اتفاق به شکلی غیربرنامه‌ریزی شده رخ داد، اما امروز قطعاً بزرگ‌ترین بهره‌برداران این اختلاف و رقابت بین ملتی تجزیه‌شده کشورهایی هستند که در پی تاراج و غارت منابع و ظرفیت‌های این کشورها هستند.

در ایران به عنوان یک قهرمان از محمدعلی جناح یاد می‌شود، آیا در پاکستان هم او یک قهرمان است؟

بله، محمدعلی جناح در پاکستان جایگاه ویژه‌ای دارد و به‌طورکلی، مردم این کشور او را قهرمان ملی و بنیان‌گذار کشور خود می‌دانند. درحقیقت، جناح در تاریخ پاکستان به‌ عنوان «قائد اعظم» شناخته می‌شود و نقشش در تأسیس این کشور به‌ قدری مهم است که هنوز هم، حتی پس از مرگش، در بسیاری از جنبه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور تأثیرگذار است. از نظر ملت پاکستان، محمدعلی جناح نه‌تنها پدر معنوی پاکستان، بلکه نماد استقلال، آزادی و تلاش برای برپایی یک کشور مستقل برای مسلمانان است.

جناح فردی بود که تا مدت‌ها رهبری مسلم لیگ را بر عهده داشت و تلاش‌های فراوانی برای دستیابی به هدف بزرگ استقلال مسلمانان هند انجام داد. به همین دلیل، بسیاری از مردم پاکستان او را به‌ عنوان نماد پایداری، استقلال و هویت اسلامی می‌شناسند و احترام زیادی برای او قائل هستند. در بیشتر مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی پاکستان، شخصیت محمدعلی جناح به‌ عنوان نماد اراده و مبارزه برای حقوق مسلمانان تدریس می‌شود و فیلم‌ها، کتاب‌ها و مستندهای زیادی درباره زندگی و دستاوردهای او ساخته شده است. تصویر او نه‌تنها روی اسکناس‌های پاکستانی چاپ می‌شود، بلکه بنای یادبود قائد اعظم در کراچی یکی از نمادهای مهم این کشور به شمار می‌رود. علاوه بر این، روز ۲۵ دسامبر، روز تولد او، در پاکستان به‌ عنوان روز قائد اعظم جشن گرفته می‌شود. در این روز، مراسم‌های رسمی و غیررسمی زیادی در سراسر کشور برگزار می‌شود و مردم پاکستان یاد و خاطره او را گرامی می‌دارند. البته برخی طیف‌های سیاسی به جناح انتقاداتی دارند. آن‌ها می‌گویند که جناح با تأسیس پاکستان، تقسیم هند را رقم زد و باعث بروز بحران‌های اجتماعی و سیاسی فراوانی در جنوب آسیا شد (چون نهرو و گاندی به‌شدت مخالف این تقسیم بودند). همچنین، انتقاداتی از سیاست‌های جناح در زمان ریاست‌جمهوری‌اش و تلاش‌های محدودش برای ایجاد یک دولت دموکراتیک و متحد در کشور وجود دارد. برخی نیز به‌ویژه گروه‌های قومی غیرپشتون و غیرسندی در پاکستان، از سیاست‌های جناح که بیشتر منافع مسلمانان را مورد توجه قرار می‌داد، انتقاد می‌کنند.

به نظر شما چرا در ایران این شخصیت این همه مورد توجه است و حتی بزرگراهی نیز به نام او نامیده شده است؟

این‌که محمدعلی جناح در ایران مورد توجه قرار دارد و حتی بزرگراهی به نام او نام‌گذاری شده است، نشان‌دهنده یک پیوند پیچیده و چندوجهی میان تاریخ و سیاست‌های منطقه‌ای است. توجه ایران به جناح به چند عامل مختلف برمی‌گردد که به سیاست‌های خارجی، روابط ایران و پاکستان، احترام به مبارزات ضداستعماری و همچنین عوامل فرهنگی و تاریخی مربوط می‌شود. یکی از دلایل توجه ایران به جناح، روابط تاریخی و فرهنگی دو کشور است. ایران و پاکستان از نظر فرهنگی و دینی پیوندهای زیادی دارند، زیرا اکثریت هر دو کشور را مسلمین تشکیل می‌دهند و دین اسلام عامل مشترک و تعیین‌کننده‌ای در هویت این دو کشور محسوب می‌شود. جناح، که خود فردی مسلمان و طرفدار اصول اسلامی بود، به‌ عنوان یک رهبر اسلامی شناخته می‌شود و ایجاد پاکستان اسلامی هدف اصلی وی بود. از سوی دیگر، زبان اردو که زبان رسمی پاکستان است، ریشه در زبان فارسی دارد و بسیاری از واژگان و مفاهیم فرهنگی دو کشور مشترک است. عامل دیگر، مبارزات ضداستعماری جناح است. او نه‌تنها برای استقلال پاکستان تلاش کرد، بلکه در دوره‌ای از تاریخ فعالیت می‌کرد که بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی در حال مبارزه برای کسب استقلال از استعمار بودند. ایران نیز خود تجربه مبارزه با استعمار بریتانیا را در تاریخ خود دارد. به همین دلیل، مبارزات جناح در جهت استقلال و رهایی از استعمار بریتانیا برای ایرانی‌ها جذاب است. همچنین بعد از تأسیس پاکستان در ۱۹۴۷، روابط میان ایران و پاکستان به‌ طور کلی مثبت و دوستانه بوده است. هر دو کشور در جهان اسلام اهمیت زیادی دارند و همواره تلاش کرده‌اند که در مسائل منطقه‌ای و جهانی روابط خوبی با یکدیگر داشته باشند. درنهایت، ایران همواره به نمادهای وحدت و استقلال در دنیای اسلام توجه کرده و تلاش کرده که براساس اصول اسلامی و فرهنگی، همگرایی‌هایی با کشورهای مسلمان ایجاد کند. جناح به‌ عنوان یک شخصیت بزرگ اسلامی که توانست یک کشور اسلامی مستقل برای مسلمانان هند تأسیس کند، برای ایرانی‌ها نماد استقلال، مبارزه برای هویت اسلامی و حفظ وحدت مسلمانان است.

آیا این نگاه مثبت نسبت به محمدعلی جناح، قبل از انقلاب نیز وجود داشت؟

بله قبل از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، نگاه ایران به محمدعلی جناح بیشتر از زاویه احترام به مبارزات ضداستعماری وی و تأسیس پاکستان به عنوان کشوری اسلامی بود. جناح در ایران نه‌تنها به‌ عنوان بنیان‌گذار پاکستان، بلکه به‌ عنوان یک رهبر مسلمان ضداستعمار مورد احترام بود. او که در دوران جنگ جهانی دوم و پس از آن توانست استقلال مسلمانان هند را محقق کند، به عنوان نمادی از آزادی‌خواهی اسلامی و مبارزه با استعمار بریتانیا شناخته می‌شد. این ویژگی‌ها در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی و در دوره‌ای که ایران تحت تأثیر سیاست‌های غربی و سلطنتی قرار داشت، مورد احترام سیاسیون طیف‌های مختلف بود. در دوران پهلوی دوم، با توجه به روابط دیپلماتیک ایران و پاکستان و همچنین اشتراکات دینی و فرهنگی میان دو کشور، جناح به‌ عنوان یک شخصیت اسلامی که در مبارزات ضداستعماری موفق شده بود، به طور کلی در مراسم‌های رسمی یا حتی در محافل فکری و فرهنگی ایران مورد توجه بود. از سوی دیگر، ایران و پاکستان در آن زمان روابط نزدیکی داشتند.

ارزیابی شما به عنوان یک پژوهشگر تاریخ و سیاست در مورد محمدعلی جناح چیست، آیا این شخصیت را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

ببینید واقعیت این است که بسیاری از پیامدهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یک حرکت بزرگ سیاسی در زمان وقوع آن حرکت نه قابل پیش‌بینی هستند و نه حتی قابل تصور. به گواه تاریخ، محمدعلی جناح در آغاز مبارزاتش هرگز به دنبال تجزیه هند نبود و همواره سعی کرد تا با رهبران هندوی هند به توافق برای تقسیم مناسبات سیاسی و قدرت در سپهر حکمرانی هند برسد، اما هندوها حاضر نبودند مسلمان‌ها را در آینده هند سهیم و شریک کنند و این باعث شد که جناح برخلاف میلش به سوی تشکیل یک کشور مستقل و تجزیه بخش قابل توجهی از قلمروی هند حرکت کند. بنابراین، از نظر من به عنوان یک پژوهشگر، نفس تصمیم و حرکت جناح برای رهایی مسلمانان هند از دست حاکمان هندو و مهاراجه‌ها که ارزش بسیار کمی برای مسلمانان این کشور قائل بودند و به چشم موجوداتی پست به آن‌ها نگاه می‌کردند و تلاش برای احقاق حقوق مسلمانان هندو بسیار ارزشمند و قابل ستایش است. اما به عنوان فردی که مخالف و منتقد صد درصد تجزیه است، نمی‌توانم تجزیه کشور وسیع هند، فجایعی که در پی آن رخ داد، میلیون‌ها انسانی که کشته، معلول و آواره شدند، قحطی و گرسنگی فزاینده‌ای که جان انسان‌های بسیاری را گرفت و درگیری‌های نظامی و سیاسی بین دو کشور بر سر کشمیر و موارد دیگر را نادیده بگیرم. اما همان‌طور که ابتدای پاسخ به این پرسش عرض کردم، شاید هیچ‌یک از این مواردی که برشمردم در زمانی که جناح تصمیم نهایی خود را گرفت برایش محرز و حتی قابل تصور هم نبودند.

۲۵۹

کد مطلب 2161569

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین