آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به اینکه به آسانی نمیتوانیم از توجهات ویژه قرآن به تعقل، تفکر و تفقه بگذریم، پایه اجتهاد را بها دادن به عقل و تفکر می داند و تاکید می کند که در شرایط امروز اتکای به عقل و تفقه لازمه اجتهاد است.
آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی تفصیلی و مکتوب با پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه درباره اجتهاد در دوره معاصر و پیشینه اجتهاد بیان می کند: تفقه و اجتهاد امروز نزدیک تر از دورههای واسط به صدر اسلام باشد؛ الان حرکتی را در جهت اصالت اجتهاد و عمق آن و نزدیک تر شدن به عصر تشریع میبینیم؛ البته در مقابل دستهای زیادی در کار است تا نگذارند نتیجه مبارکی که از این نهضت جدید انتظار داریم گرفته شود ولی امیدواریم بر شیطنتها غلبه کنیم.
اجتهاد در عصر بعثت هم بود
او با بیان اینکه اجتهاد در عصر بعثت هم بود ابرز تعجب می کند که هنوز بحثهای طولانی میشود که در زمان پیامبر(ص) اجتهاد بود یا نبود. خداوند از مسلمانان گله میکند که چرا گروههایی دنبال تفقه نمیروند ! مگر تفقه چه بوده است مگر غیر از این است که عدهای تحقیق کنند و محتوای دین را بفهمند و به جامعه برگردند و وظیفه انبیا در آگاه کردن مردم را انجام دهند.
بخشی از وظیفه انبیا تبشیر و انذار بود
هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه بخشی از وظیفه انبیا تبشیر و انذار بود اظهار می کند: قرآن میگوید که متفقهان باید برگردند و مردم را انذار کنند. یعنی وظیفه پیامبر را در جامعه برعهده بگیرند. میدانیم که پیامبر(ص) برای همه و در همه جا حاضر نبودند تا مردم پاسخ همه سوالات خود را از ایشان بشنوند؛ حتما افرادی بودند که حرفهای پیامبر (ص) را شنیدند آیات قرآن را میدیدند و معانی آنها را میفهمیدند و این معانی را به مردم منتقل میکردند. در یک تامل علمی نمیتوان غیر از این را متصور شد. فکر میکنم به خاطر شدت بدیهی بودن نمیتوان درباره آن بحث جدی کرد. مطمئنا اجتهاد بود. البته در زمانی که پیامبر(ص) حضور داشتند جبرئیل میآمدند و آیات قرآن دائما برای مردم نازل میشد مثل زمان ما و زمان بعد از پیامبر(ص) نبوده که احتیاجات مردم پیچیده به دست بیاید. مسایل با یک یا دو واسطه گفته میشد. خیلی راحت بود. ولی تحقیقا اجتهاد بود و خود پیامبر(ص) غیر از وحی و الهام براساس تشخیص خودشان در مفاهیم و محتوا اجتهاد و در مصادیق با افراد متعددی مشورت میکردند.
او نتیجه می گیرد: بنابراین آن عصر ضمن اینکه عصر تشریع است را میتوانیم عصر اجتهاد هم به حساب بیاوریم. اجتهاد بدون تشریع نمیشد و تشریع تنها هم نمیتوانست متکفل همه نیازهای فکری و عملی مردم باشد. بحثها پس از رحلت پیامبر (ص) شروع شد.
مشکلی که بعد از رحلت پیامبر (ص) ایجاد شد مساله محدود شدن تدوین بود
هاشمی رفسنجانی در ادامه به بحث مرجعیت اهل بیت (ع) اشاره و بیان می کند: مشکلی که بعد از رحلت پیامبر (ص) ایجاد شد مساله محدود شدن تدوین بود. این مساله مشکلات زیادی را در دورههای بعد به وجود آورد. الحمدلله بعدها این مشکل هم برطرف شد. در زمان خلفای راشدین عده محدودی از صحابه مرجع اصلی و شاگردان آنها مراجع دسته دوم برای جامعه بودند. مردم به افرادی مثل حضرت علی (ع)، عایشه، ابن عباس، ابن مسعود، ابن ثابت و خیلی از بزرگان صحابه مراجعه میکردند و احکام را از اینها میگرفتند و دین خود را با فتاوای آنها تنظیم میکردند.
او اظهار می کند: در همان زمان طبق روایات محکمی که شیعه و اهل سنت نقل کرده اند نظرات علی ابن ابی طالب(ع) در بین شخصیتهای بزرگ اسلامی از همه نیرومندتر و مستحکم تر بود. فقط به دو سه نکته اشاره میکنم. در بین همین شخصیتهایی که گفتم بعد از پیامبر (ص) جزو مراجع بودند عایشه میگوید: «ان علیا اعلم الناس بالسنه» این جمله در منابع اهل سنت است که میگوید: «همانا علی بن ابی طالب بین مردم نسبت به سنت عالمترین علما بود.» یا ابن عباس که در آن زمان یکی از مراجع بزرگ بود میگوید: «اذا حدثنا ثقه عن علی بفتیا لانعدوها» یعنی اگر شخص ثقهای فتوایی از حضرت علی (ع) برای ما نقل میکرد روی آن میایستادیم و از آن تجاوز نمیکردیم.» یعنی حرف آخر را در این موارد علی ابن ابی طالب (ع) میزدند. یا عمر بن خطاب خلیفه دوم میگوید: «اقضانا علی» 4 تمام این موارد را از منابع اهل سنت عرض میکنم و منابع شیعی خیلی وسیع تر میگوید. پس بزرگانی بودند که مرجع فکری مردم بودند. در قرن اول صحابه یا تابعین بودند. اختلافات مسلکی و مذهبی مانند قرن دوم زیاد نبود. دو مدرسه حدیث و رای بودند که هرکدام اشتراکاتی باهم و انتقاداتی به هم داشتند. چون دو شیوه و متد برای رسیدن به احکام و محتوای متون دینی بود.
دوره حضور ائمه در شیعه شبیه دوره تشریع است؛ دوره تشریع نیست دوره تشریح و تبیین است
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه در قرن دوم اجتهاد بین اهل سنت توسعه زیادی پیدا میکند ادامه می دهد: تا آنجا که بیش از صد مسلک فکری در شهرهای جهان اسلام بود که با هم درگیری فکری و بحثهای طلبگی داشتند و همدیگر را نقد میکردند. این شیوه حدود 200 سال یعنی قرن دوم و سوم ادامه داشت و در قرن چهارم وضع جدیدی ایجاد میشود. می خواهیم این وضع جدید را با نگاه مشترک به شیعه و سنی ببینیم؛ البته این قسمتی که عرض کردم مربوط به اهل سنت است و در بیان شیعیان مساله به گونهای دیگر بود. شیعیان ائمه معصوم را مرجع اصلی میدانستند؛ البته خیلی از علمای اهل سنت هم ائمه معصوم بخصوص حضرت باقر(ع) و حضرت صادق (ع) را مرجع بزرگی میدانستند و به شاگردی آنها افتخار میکردند ولی شیعه در مرجعیت ائمه خیلی مستحکم تر ایستاده بود. شاگردان ائمه هم مثل زمان پیامبر(ص) واسطه ایصال نظرات ائمه (ع) بودند. دوره حضور ائمه در شیعه شبیه دوره تشریع است. دوره تشریع نیست دوره تشریح و تبیین است. اما با معصوم و بعدها با وسعت زیاد در شهرهای مختلف دنیای وسیع اسلامی از شرق گرفته تا غرب و از شمال گرفته تا جنوب با شاگردان ائمه سر و کار داشتند که در همه جا مدارس و ارتباطاتی داشتند و احکام را یا به وسیله روات صادق و یا مستقیما از ائمه (ع) میگرفتند.
در دوره گسترش اجتهاد بیشتر توجه به متن حدیث بود
او در ادامه به بحث گسترش اجتهاد می پردازد و می گوید: در این دوره بیشتر توجه به متن حدیث بود؛ البته قطعا اجتهاد بود. چون روایات صریحی داریم که ائمه (ع) به شاگردان خود دستور میدادند که مثلا در فلان مسجد بنشینید و برای مردم فتوا دهید. امام باقر(ع) به ابان بن تغلب میفرماید: «اجلس فی مسجد المدینه و افت للناس فانی احب ان امری فی شیعتی مثلک» یا میفرمایند: «ما کلیاتی از اصول را به شما میگوییم و شما بین مردم تفریع فروع کنید و فروع اصول ما را استخراج کنید و به مردم بگویید.» قطعا در دنیای شیعه هم اجتهاد بود اما نه با تفرقهای مثل فراوانی اجتهاد در اهل سنت. در اهل سنت از لحاظ اجتهاد در این دوره احکام عقلی قیاسی اجتهادی و رای بیشتر است و کتابهای فقهی زیادی از آنان باقی مانده است. در این دوره سبک شیعه همان بود که گفتم. یعنی شیعیان ضمن اجتهاد در مسایل متکی به اظهارات معصومین عمل میکردند و مسایل علمی را از طریق متن روایت تبیین میکردند. وقتی به اصول اربعمائه شاگردان امام صادق (ع) نگاه میکنیم این گونه میفهمیم.
انسداد همیشه نسبی است و هیچ وقت انسداد مطلق نبوده و نخواهد بود
هاشمی رفسنجانی بیان می کند: در پایان قرن سوم و شروع غیبت در شیعه و ایجاد شرایط جدید در اهل سنت وضع کاملا جدیدی پیش میآید و اوضاع تقریبا معکوس میشود. در اهل سنت به خاطر افراطی که در مذاهب مختلف اجتهادی شده بود عکس العملهایی از طرف حکومتها اتفاق میافتد. چون آنها نمیتوانستند آزادی اجتهاد را که گاهی آثار مهم سیاسی هم در آن بود تحمل کنند. خلفا راه آن را بستند و جلوی وسعت آن را گرفتند. یعنی به چهار مذهب معروف رسمیت دارند و بقیه را ممنوع کردند که ما این دوره را دوره انسداد ـ البته انسداد همیشه نسبی است و هیچ وقت انسداد مطلق نبوده و نخواهد بود ـ میشناسیم که در تاریخ تفقه اهل سنت خیلی طولانی شد.
محدثین شخصیتهای بسیار بزرگواری بودند که انصافا کارهای بزرگی کردند
او می افزاید: برعکس شیعه کم کم از حالت حدیث گویی و متن روایت گویی وارد فضای جدیدی شد که تقریبا همین فضای اجتهادی است که امروز ما داریم. البته بعد از غیبت در شیعه هم دو مدرسه بود. یکی مدرسه حدیث که محدثین بودند و دیگر مدرسه فقها بود که به شکل دیگری عمل میکردند؛ مثل اخباریون و اصولیون قرون اخیر زیاد با هم درگیر نبودند. محدثین شخصیتهای بسیار بزرگواری بودند که در ری، قم، بغداد و خیلی جاها فعالیت داشتند و کتابهای اصیل روایی که امروزه در اختیار ماست محصول کار آنهاست. انصافاً کارهای بزرگی کردند. فقها هم برای اینکه در عالم تشیع از لحاظ فقه و مدرسه در مقایسه با آنچه که اهل سنت داشتند احساس حقارت میشد شروع به کارهای فقهی از نوعی کرده اند که ما الان داریم. اگر چه علم اصول ریشه در زمان ائمه دارد ولی در این فضا تبیین و تدوین میشود و مبانی اجتهاد به وجود میآید و روی عقل زیاد تکیه میشود.
در شرایط امروز اتکای به عقل و تفقه لازمه اجتهاد است
هاشمی رفسنجانی تاکید می کند: یکی از مسایل خیلی بزرگ ما در شرایط امروز اتکای به عقل و تفقه مهم و لازمه اجتهاد است. میدانید که قرآن بیش از صد بار در آیات متعدد عقلا را مدح و کسانی را که در کارهایشان تعقل ندارند مذمت و سرزنش میکند.
تفکر در کنار تعقل جایگاه بلندی در قرآن دارد
به آسانی نمیتوانیم از توجهات ویژه قرآن به تعقل، تفکر و تفقه بگذریم
او در ادامه به تشریح پایگاه عقل در اجتهاد می پردازد و به شفقنا می گوید: تفکر در کنار تعقل جایگاه بلندی در قرآن دارد و تفقه که خاص تر از آن دو عنوان است یعنی آن دو مربوط به همه امور میشوند و تفقه در مسایل فکری عقیدتی و اسلامی جنبه تخصصی پیدا میکند. البته قرآن روی آن هم تکیه کرده است. به آسانی نمیتوانیم از توجهات ویژه قرآن به تعقل تفکر و تفقه بگذریم.
پایه اجتهاد بها دادن به عقل و تفکر است
هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه پایه اجتهاد بها دادن به عقل و تفکر است بیان می کند: این سرمایه عظیم که خداوند داده و رسالت انبیا این بود که «لیثروا لهم دفائن العقول» یعنی انبیا آمده اند تا گنجهای عقلانیت را که در ویرانهها خوابیده اند و انسانها از آنها استفاده نکردند استخراج کنند.
او می افزاید: در کلمات ائمه (ع) و فقها با صراحت میبینیم که عقل را در کنار رسالت میگذارند. پیامبر عقل باطن و عقل پیامبر ظاهر است یعنی هم سنگ ذکر میشوند. اینها تعبیرات امروزی نیست. تعبیراتی است که در روایات ما مخصوصا در وصایای امام کاظم (ع) به هشام آمده که یک متن مفصل ده تا پانزده صفحهای است که هفتاد تا هشتاد درصد آن مزایای تعقل را برای هشام تعریف میکند. همین تعبیر معروف «ان لله علی الناس حجتین» که حجت عقل و حجت ظاهره که پیامبر باشد در آن وصیت نامه آمده است یعنی حضرت امام کاظم (ع) آن را تشریح میکند که پایه محکمی دارد.
تدوین و گسترش فقه استدلالی
هاشمی رفسنجانی بیان می کند: بعد از عصر حضور در عصر غیبت علمای پیشتاز شیعه وارد شدند و فقه را تدوین کردند و این نکته تاریخی خیلی جالب است که شیخ طوسی در مقدمه کتاب شریف «مبسوط» میگوید: «این کتاب بدین خاطر تصنیف شد تا معلوم شود شیعه به برکت احادیث وارده از ائمه بتواند مسائل را استنباط کند...» اگر امروز کتاب «مبسوط» را مطالعه کنید بعد از قرنها با کتابهایی که الان علمای ما مینویسند زیاد تفاوت ندارد. بنابراین فقاهت به معنای مصطلح در کنار حدیث در قرن چهارم در شیعه هم مورد توجه قرار گرفت.
اهل سنت قرنها محدود به چهار مذهب بزرگ خود بودند
او می افزاید: اهل سنت قرنها محدود به چهار مذهب بزرگ خود بودند. دوره خلفا هم تمام شد و دوره بنی عباس هم تمام شد و به دوره عثمانی میرسند که در این دوره اولاً روی فقه حنفی تکیه اساسی میشود ثانیا اجتهاد به گونهای باز میشود که مجله بسیار نیرومندی را برای قضات تهیه کرده بودند که از فقها بودند. وقتی به آن مجله نگاه میکنیم متوجه میشویم که در بحث مسایل خیلی باز برخورد میکردند. شبیه فقهای اهل سنت امروز هستند که اجتهاد باز و آزاداندیشی دارند. البته کم کم که عثمانیها ضعیف شدند دوباره در سایر جاها سایر مذاهب یعنی آن چهار مذهب بعد از شکل گیری وسیع شدند. دوره انسداد آنها از این رهگذر میگذرد و به دوره انفتاح و کمکم به دوره نوآوری میرسند. باید دوره نوآوری آنها را به آقایان عبده و سیدجمال الدین اسدآبادی که با هم در مصر کار میکردند منسوب کرد. بعد از آن فقه اهل سنت تحول عمدهای پیدا میکند و روشنفکرانی به وجود میآیند. امروز نوآوریهای اهل سنت در حوزههای مختلف خیلی قابل توجه است.
شیعه هم همین اوضاع را طی کرد. بعد از آنکه فقه در زمان شیخ طوسی به اوج میرسد شیخ شرایطی مثل شرایط امروز امام (ره) در جامعه پیدا میکنند. مگر الان شرایط جامعه ما چگونه است اگر امام در مسایلی مطلب و نوشتهای داشته باشد معمولا جامعه حرفهای برخلاف ایشان را نمیپسندند. همه سعی میکنند در سخنان خود به گفتار و رفتار امام استدلال کنند. هاشمی رفسنجانی در ادامه به دوره نوآوری و گسترش مسایل نو پیدا و اجتهاد تخصصی و متقارن و ... می پردازد که در قسمت بعدی منتشر خواهد شد.
/6262
نظر شما