رضا عطاران بازیگر و کمال تبریزی کارگردان از ویژگیهای فیلمسازی یکدیگر و شرایط امروز سینما و البته سختیهای کار در این حوزه صحبت کردهاند که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید:
عطاران: یکی از خوبیهای آقای تبریزی این است که وقتی موضوعی به نظرشان درست باشد، کار میکنند. آقای تبریزی به این فکر نمیکنید که چه اتفاقی میافتد. فیلمهایتان را از صمیم قلب ساختهاید و سراغ سوژههایی رفتهاید که تازه الان هم با ترس و لرز به سراغش میروند، مثلا فیلمی مثل «لیلی با من است» یا فیلمی که اصلا بهتر است اسمش را نبریم و...
من خودم احساسم این بوده که سالم زندگی کردن از دلایلی است که باعث شده بتوانی راحت حرفت را بزنی و از اتفاقات دور و اطرافت نترسی و کاری را که بدانی درست است، انجام دهی و با سلامت عقل کامل کار کنی. من تاثیری که از کارهای آقای تبریزی گرفتهام این بوده است. هر فیلمی که دیدم حتی اگر به فانتزی هم نزدیک بوده، چون از ته دل بوده، با صداقت کامل بوده، دوست داشتم نگاه کنم و بر دلم نشسته است. میدانید برخی موضوعات برای چند سال پیش است و الان تازه به آن نزدیک میشوند آن هم با ترس و لزر. موضوعاتی مثل «لیلی با من است» یا موضوعات دیگر برای زمانی است که کسی جرات نداشت به طرفش برود.
تبریزی: من اگر جای مسئولان بودم، اولین سیاستی که براساسش پیش میرفتم، این بود که سعی کنم به مجموعه فیلمسازهای سینمای ایران جسارت بدهم. یعنی برعکس امروز که جسارت را از سینماگران میگیرند. یکی از دلایلی که فیلمها کمرمق میشود، از مردم عقب میافتد و نمیتواند کشش ایجاد کند به دلیل عدم جسارت سینماگران است...
تبریزی: این روزها انگیزه را از فیلمساز میگیرند. مثلا فیلمی که شاید کمی تند است، وقتی که از پرده پایین کشیده میشود، تاثیرش را روی تهیهکننده، کارگردان و بازیگر و حتی روی مجوز ارشاد میگذارد و همه میگویند باید احتیاط کنیم.
تبریزی: سینما یک هنر جمعی است، فیلم هم به صورت جمعی ساخته میشود و باید هم به صورت جمعی دیده شود. سینما این نیست که در خانهات فیلم بگذاری و نگاه کنی. ویژگیاش این است که در سالن سینما به همراه همه فیلم را ببینی. یادم است درباره یکی از فیلمهای من - «مارمولک» - میگفتند اینکه سیدی فیلم را بگذاری در خانه ببینی فایده ندارد، باید بروی در سینما بشینی و قهقهه مردم را ببینی. من نسخهای قاچاقی از «مارمولک» دارم که در سینما از روی پرده گرفته بودند. اصلا نحوه خندیدن مردم انرژیزاست و از آن خندهات میگیرد. فیلم، کج و معوج گرفته شده و حتی برخی حرفها شنیده نمیشود، ولی صدای خنده مردم باعث میشود، بخندی. این را به یادگار نگه داشتهام.
عطاران: من چون رانندگی نمیکنم خیلی سوار تاکسی میشوم و مردم را میبینم، صحبت میکنم، همه یکسال است که تمنا میکنند. توی چشمشان، توی کلامشان میبینم که دوست دارند کار خندهدار ببینند. خستگی مردم را دیدم و واقعا دلم خواسته بخندند. یک جایی بالاخره باید کسی کاری بکند. این اصطلاحات آمد و ضربه زد؛ بچههایمان گوشهگیر شدند.
عطاران: جواد رضویان را مردم دوست دارند، اما دو سال است که کار نکرده برای اینکه تا کار میکند، میگویند رفت و فیلم سخیف بازی کرد. رضا شفیعیجم کمکار شده، بچههای ما کمکار شدند. من زدم تو کار جدی، یک راههایی پیدا کردم، رفتم فیلم جدی مثل «اسب حیوان نجیبی است» کار کردم. من خودم این فیلم را خیلی دوست دارم، اما اعتبارم پیش مردم از «خروس جنگی» است، از «ورود آقایان ممنوع است»...
عطاران: خودم فیلم را دوست دارم. یک چیزهایی دارد که شبیه فیلمهای دیگر نیست. همینش برای خودم خیلی راضیکننده است. بیشتر میتوانم بگویم به سینمای وودی آلن شبیه است، مثل «پول را بردار فرار کن» و...
تبریزی: این سیاست یک بام و دو هوا خیلی بد است. شما وقتی بخواهی پروانه ساخت بگیری باید اول بروی صنف واحد تهیهکنندگان. از آنجا باید یک پروانه ساخت موقت بگیری و بعد به اداره نظارت بروی. ما الان این مشکل را داریم. ما برای فیلم جدیدمان خوان صنف را گذراندیم، اتحادیه به ما پروانه را داده، رفتیم و در اداره نظارت گیر کردیم. میدانید چرا این اتفاق میافتد؟ برای اینکه این ماجرا برای آنها یک حسنی دارد، وقتی شما فیلمت را اکران کردی و مشکل پیش آمد، جای شانه خالی کردن از مسئولیت وجود دارد. یعنی وقتی میگویم این متن هیچ مشکلی ندارد، به آن پروانه ساخت میدهم، باید بتوانم تا آخر، پای آن بایستم، یعنی باید همه چیز را در جامعه مد نظر قرار دهم وگرنه بروم.
تبریزی: الان فرق یک سینماگر با مسئولان اداره نظارت چیست؟ کسانی که الان مسئولیت بر عهدهشان است؟ به نظر میرسد اگر مثلا «من» هم این پروانهها را صادر میکردم همین اتفاق میافتاد که الان افتاده و فیلمها را پایین کشیدند. الان سینماگران میگویند نمیدانیم فیلممان که پروانه دارد و قرار است اکران شود چه اتفاقی برایش میافتد؟ هفته اول میآید پایین؟ هفته دوم میآید یا اصلا نمیآید؟ این پروانه یعنی قانون، اینکه نمیشود هرکسی بلند شود راه بیفتد و کار خودش را بکند. این رفتارهاست که منجر به تعطیلی سینما میشود.
58247
نظر شما