به گزارش خبرآنلاین، چاپ دوم «نیمکت داغ» ترجمه و تالیف حمیدرضا صدر از سوی انتشارات چشمه روانه بازار نشر شد. این کتاب خواندنی و کاربردی با نگاهی تاریخی - تحلیلی در 31 فصل به توصیف زندگی و رویکرد حرفه ای 34مربی تاریخ ساز فوتبال پرداخته است. این کتاب در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شد و حالا چاپ دوم آن به بازار عرضه شده است.
در پشت جلد کتاب می خوانیم:« بازی. مسابقه. پیروزی. شکست. زنجیرهای تمامنشدنی. نیمکت داغ کالبدشکافی زندگی و رویکرد مربیان بزرگ تاریخ فوتبال است. مردانی مثل الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو. مثل آرسن ونگر و مارچلو لیپی. مثل فابیو کاپلو و پپ گواردیولا. مثل حشمت مهاجرانی که برای نخستینبار ایران را راهی جام جهانی کرد. لابهلای جملههای حمیدرضا صدر برای ثبت تاریخ مربیگری فوتبال و تحولات تاکتیکی، مبارزه گروهی درون میدان با چالشهای فردی گره میخورند. نشستن روی نیمکت به نبرد پیچیدهتری بدل میشود. با طراحی نقشههای نو. برای چنگ زدن به پیروزی. تقلا برای بیرون آمدن از ورطهی شکست. با گذر از معبر امروز. به سوی فردا. بازی بعد. مسابقهی بعدتر. با جان کندن برای کشف راز بقا. رمز زنده ماندن.
مقدمه کتاب نیز با این جملات آغاز میشود:
«احتمالا اولین چیزی که از تماشای فوتبال آموختیم، این بود که نتیجه بازی خوب همیشه مترادف با پیروزی نیست؛ این که بازی تماشایی همیشه خوشحالتان نمیکند؛ این که نتیجه بازی بد هم همیشه شکست نیست. اینکه بهترها همیشه برنده نمیشوند. این که پیروزی و قهرمانی معیار روشنی برای جمعبندی ناکامی و توفیق و تبیین سقوط و پرواز است، ولی پرسشهای پرشماری هم ما را نشانه رفته. پی رمز و راز نهفته در جابهجاییهایی به ظاهر ساده رفتیم، عقبوجلو رفتنها. افزایش و کاهش تعداد بازیکنان در یک خط یا یک منطقه. در جلو و عقب میدان.
بنابراین نگاهمان را از چمن سبز به نیمکت مربیان برمیگردانیم. از بازیکنان و ستارههای محبوبمان به سوی مردانی که همیشه هم سرشناس نبودهاند. همیشه هم محبوب نبودهاند. روی نیمکت پشت دروازه مینشستند. کنار زمین. گاهی خاموش و آرام مثل علی داناییفرد، مربی تاج/استقلال و گاهی بسان آلن راجرز، مربی پرسپولیس، همیشه ایستاده و برابر دوربینها ...»
بخش هایی از کتاب را در ادامه می خوانید:
«آریگو ساچی
... با شنیدن نام ساچی بلافاصله تصاویر چند بازیکن در ذهن نقش می بندند: مارکو فن باستن، رود گولیت و فرانک ریکارد. همین طور فرانکو بارسی و روبرتو باجو. با این وصف ساچی اهمیت بازیکنان را نادیده انگاشت. آنها را عناصری در خدمت مربیان خواند. می گفت "فوتبال در مغز زاده می شود، نه جسم". می گفت "میکل آنژ هم با ذهنش نقاشی می کرد، نه دست هایش. بنابراین به بازیکنان باهوشی نیاز دارید. فلسفه ما در میلان یافتن بازیکنان باهوش بود. من دنبال هنرمندان تک نواز نبودم. من دنبال برپایی یک ارکستر بودم. بهترین ستایش از من هم شنیدن این جمله بود که تماشای فوتبال ساچی بسان شنیدن یک قطعه موسیقی بسیار دلنواز است"...
الکس فرگوسن
... اریک کانتونا زمانی پا به یونایتد گذاشت که تیم به زحمت گل می زد: 17 گل در شانزده بازی. به علاوه حذف از جام یوفا برابر تورپیدو مسکو پس از دو تساوی و سقوط در ضربه های پنالتی. کانتونا وارد شد. وارد شد و همه چیز را از نیم فصل به بعد دگرگون کرد. چنگ شدن به تساوی 3-3 پس از دریافت سه گل از شفیلد یونایتد نشانه اولیه دگرگونی بود. پیروزی 0-5 برابر کاونتری که لیورپول را 1-5 خرد کرده بود و 1-4 مقابل تاتنهام بهترین بازی یونایتد طی یک دهه بشمار می رفتند. با ورود او همه شکوفا شدند و نام یازده بازیکن در سیاهه گلزن ها جای گرفت. نسل طلایی شامل بکام، برادران نویل، اسکولز و بات بدون حضور کانتونا به پرواز درنمی آمد. به همین دلیل فرگوسن او را " Can Opener " خواند:"در بازکن"...
مارچلو لیپی
...لیپی در فصل 97-1996 در صد سالگی باشگاه، ترکیب تیم را عوض کرد. این بار به 2-4-4 روی آورد. با روی آوردن به چند بازیکن جدید. به پائولو مونترو اروگوئه ای در دفاع، زین الدین زیدان در خط میانی و کریسیتن ویری و الن بوکسیچ در خط حمله. زیدان در خط میانی جلوتر از دی لیویو، دشان و یوگوویچ پشت سر ویری و بوکسیچ (و سپس دل پیرو) بازی می کرد. تغییرات زودتر از تصور به دو نتیجه عالی منجر شدند: خوار کردن 1-6 پاری سن ژرمن در خانه اش با ربودن سوپر کاپ اروپا و همین طور پیروزی 0-1 برابر ریور پلات در جام باشگاه های جهان. یووه در لیگ قهرمانان دو بار منچستر یونایتد را یک بر صفر شکست داد و در نیمه نهایی آژاکس را در دو دیدار 2-6 پشت سر گذاشت. چهار شکست در سراسر فصل. فقط چهار شکست...
آرسن ونگر
...تونی آدامز بعدها اعتراف کرد هرگز خوابش را هم نمی دید ونگر فرانسوی در انگلیس به توفیق دست یابد. چنان که الکس فرگوسن در بدو ورود ونگر به کنایه گفت "کسی که از ژاپن آمده چی در باره فوتبال انگلیس می دونه؟ او تازه کاره. بهتره دانشش رو تو ژاپن خرج کنه نه این جا"... ولی با توفیق ونگر همه دنبال مربی غیر بریتانیایی گشتند: کریستین گروس بلژیکی در تاتنهام. جیانلوکا ویالی در چلسی. ژرارد هولیه در لیورپول. ژان تیگانا در فولام. کلودیو رانیری در چلسی. رافا بنیتس در لیورپول. ژوزه مورینیو در چلسی. ژاک سانتینی در تاتنهام. آلن پرین در پورتسموث. مارتین یال در تاتنهام. ولی هیچ یک از آنها نه حضور دیرپای ونگر در انگلیس را داشتند و نه تاثیرگذاری اش را...
ژوزه مورینیو
...مورینیو در توصیف چلسی متهم شده به بازی دفاعی گفت " تیم های تهاجمی و تیم های تدافعی وجود ندارند، تیم های متوازن و نامتوازن وجود دارند. تیم هایی که آنها را تهاجمی می خوانید نمی توانند بازی های پرشماری را ببرند. گل می زنند ولی گل هم می خورند. تیم های دفاعی کمتر گل می خورند ولی لزوما کمتر هم گل نمی زنند". او در تبیین ساده نگاهش به مقوله حمله تیمش در مقایسه با تیم های انگلیسی گفت "برای من حمله یعنی ما که له له توپ را مثلا به مدافع راست جلو آمده بدهد. مدافع راست باید شرایط میدان را ارزیابی کرده باشد و اگر بازیکنی را در موقعیت مناسب دید توپ را برایش ارسال کند، در غیر این صورت توپ را به ما که له له برگرداند. این یعنی فوتبال تهاجمی. ولی در انگلیس فوتبال تهاجمی این شده ما که له له بزند زیر توپ یا توپ را برای کسی ارسال کند که مهار شده".
پپ گواردیولا
...پرسینگ بارسا از خط حمله شروع می شد. از زمین حریف. گواردیولا تکرار می کرد "قضیه ساده است، وقتی در زمین حریف به سر می برید خوشحال هستم و وقتی در زمین خودی بسر می برم ناراضی. دفاع از جلو آغاز می شود، نه عقب". به همین دلیل تعداد خطاهای مسی، آنری و اتوئو در نخستین فصل ورود پپ بیشتر از مدافعان میانی - پویول، رافا مارکز و پیکه - بود. ولی جادوی بارسا در پرسینگ برای دفاع خلاصه نشد، بلکه به تصاحب توپ و آغاز حمله ای نو در نزدیکی دروازه حریفان گرایید. به رگبار حمله های مرگبار از نزدیکی محوطه جریمه حریف. نکته جادویی بازیکنان گواردیولا این بود که زمین بازی زیر پایشان بزرگتر به نظر می رسید. فراخ تر از زمین همیشگی. آماده هنرنمایی سرداران تیکی تاکا...
حشمت مهاجرانی
... می گفتند اقبال بلندی داشته. می گفتند "حشمت خوش شانس است". می گفتند و می گفتند، با این وصف انکار مسیر طولانی که پیموده بود نشدنی به نظر می رسید. نمی توانستند دستاوردهایش در تیم های ملی ایران را انکار کنند. نمی توانستند و تاریخ آنها رام می کرد. افتخارات به چنگ آمده مهاجرانی با پیمودن مسیر گام به گام کتمان ناپذیر بود. حوصله و شکیبایی اش. مثل بافتن فرشی پر نقش، پر نگار... متولد 1318 در خیابان سعد آباد مشهد. فرزند ملکه طهماسبی و سید مهدی مهاجرانی. شش برادر بدون خواهر. درگذشت پدر در هفت سالگی اش. زندگی در خانه ای چهارده اتاقه. خانه ای که بدل به مدرسه بدر می شد و ماوای تحصیل او. شیفته ورزش. قهرمان پرش ارتفاع. قهرمان پرش با نیزه. روی آوردن به فوتبال. چهار برادر در یک تیم. زیر سایه مادری که مهربانانه زمینه جلو رفتن در ورزش پسرانش را مهیا کرد. آنها را به جلو راند. مربیگری تیم محلی. جمع کردن جوان های گردن کلفت تر از خود. نشان دادن قدرت رهبری در چهارده پانزده سالگی. با داشتن ذات و جنم مربیگری...»
شایان ذکر است که حمیدرضاصدر دو کتاب دیگر «یونایتد نفرین شده» و «روزی، روزگاری فوتبال» را نیز منتشر کرده است.
ساکنان پایتخت برای تهیه این کتاب خواندنی و یا دیگر کتاب های حمیدرضا صدر می توانند با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. هموطنان سایر شهرها نیز با پرداخت هزینه پستی ارسال، میتوانند تلفنی سفارش خرید بدهند.»
6060
نظر شما