پس ماهیتاً هیچ اشکالی ندارد که من هم 10 فیلم منتخب تاریخ سینما را از منظر خودم معرفی کنم؛و نظر شما؟ مطمئناً مخالفید اما از نظر من اهمیتی ندارد چون هر مخالفتی به شکل بالقوه،میتواند بدل به موافقت شود و هر موافقتی بدل به موافقت.این خصوصیت اجتنابناپذیر دنیای مدرن است.
یک.پدر خوانده(2) فرانسیس فورد کوپولا.بهترین فیلم در ژانر نوآر و بهترین فیلم در نمایش مکانیزم قدرت و حذف فردیت از دنیای مدرن.«نوآور»ی غیرمتظاهرانه و غافلگیرکنندهترین دنبالهی تاریخ سینما.بیغبار در مسیر زمان و بی حتی دمی اضافهگویی یا سقوط در ریتم یا روایت.
دو. 2001: یک ادیسه فضایی استنلی کوبریک.بهترین فیلم در ژانر خود؛ژانری که در زمان ساخت این فیلم به دلایل مختلف از جمله پایینبودن سطح تکنولوژی سینما،درجه سه و عوامانه طبقهبندی میشد و اکنون به رغم ارتقاء آن به درجه A هنوز هم وامدار این فیلم است و تکنولوژی حال حاضر آن هم مغلوب جلوههای خیرهکننده فیلم کوبریک.
سه.این گروه خشن سام پکین پا.فیلمی درباره دنیای مدرن اما در شکل و شمایل یک وسترن.قابل تأویل در مهمترین وقایع سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر و کم لایه اما چند خوانشی.تکرارشونده در لحظه لحظه زندگی امروزین ما.
چهار.کازینوی مارتین اسکورسیزی.شکلبخشی به جهانی بیشکل.بدل کردن خشونت به موسیقی راکی که مغلوب رنگآمیزی مبهوتکننده سازهای تصویری شده و روحبخشی به اخلاقیات دوران پست مدرن در سینما.انتخابی سرنوشتساز و سرمشقدهنده میان بد و بدتر.
پنج.شبهای کابریای فدریکو فلینی.اوج سینمایی که با «جاده» آغاز کرد و بعد برای دستیابی به قرینهسازی سیرک و سینما آن را وانهاد.روان و چند لایه و گزارشی دقیق از زمانه؛ بی آن که در بند شعارگرایی پس از جنگ یا ایدئولوژیهای زمانگذشته باشد.
شش.معجزه در میلان ویتوریو دسیکا.بهترین کمدی تاریخ سینما که فارق از فکاهه یا سیاست یا گزارههای فلسفی،تنها به کودکی چشم دارد.
هفت.بهترین سالهای عمر مای ویلیام وایلر.بهترین فیلم جنگی بی آن که شاهد شلیک حتی یک گلوله باشیم.خشونت در این فیلم نهادینه شده و برای نخستین بار، ملودرام آن را قوام بخشیده است.
هشت.صبح به خیر یاسوجیرو اوزو.کاملترین فیلم این فیلمساز و در عین حال خشنترین فیلم لطیف جهان.شرقی شدن ارتفاع و زاویه دید دوربین در این فیلم ،به بلوغ خود دست مییابد و برخلاف «داستان توکیو» تابع کنش بازیگران نیست بلکه عمیقاً متأثر بافت و معماری به نمایش درآمده در فیلم است.
نه.سولاریس آندره تارکوفسکی.ورود به ژانری عمیقاً محتاج تکنولوژی با دست خالی و تقریباً با هیچ و پیروزمندانه به تاریخ پیوستن.
ده.قایق نجات آلفرد هیچکاک.موفقیت منحصر به فرد در «هوادادن» متنی [اصطلاح خود هیچکاک در مصاحبه با تروفو] که ماهیتاً یک نمایشنامه است و حتی چراغهای خاموش سالن نمایش هم با پیشفرض شب بودن کل زمان فیلم،بازآفرینی شده.
اگر تصورتان این است که این فهرست ،فهرست نهایی من است سخت در اشتباهاید! میتوانم از منظری دیگر یا مناظری دیگر، لااقل صد فهرست دیگر اینچنینی را با دلایلی همسان ارایه کنم.گفتم که...«واقعیت مطلقی وجود ندارد.»
نظر شما