دو شماره 9، دو گلزن و دو مهاجم تاریخی.<BR> عکس‌ها: نصیر مقدری

سعید اکبری - بهروز احمدی / حرف از علی سامره و محسن خلیلی است. «علی30 ثانیه» و «محسن رفت و برگشت». آنها مهمان‌های بعد از ظهر دیروز ما بودند. با هر دو از دربی حرف زدیم، از آن روزهایی که خودشان بازی می‌کردند، تا امروز که دیگر نیستند. بدون حرف اضافه‌ای مصاحبه را از شماره 9 شروع می‌کنیم ولی محسن استارت اول با خنده و شوخی می‌زند...
*از کجا شروع کنیم؟ 9؟
خلیلی‌: 9 که دیر است. از 2:30 شروع کنیم که تا 9 تمام شود! (خنده)
*خب چرا شماره 9؟ هر دو شماره 9 استقلال و پرسپولیس را پوشیده‌‌اید.
سامره‌: من روی شماره زیاد حساس نبودم ولی محسن یکی دو بار دعوا داشته! (خنده) من 9، 18 و 23 را در استقلال پوشیدم.
*کدام خوش‌یمن بود؟
اعتقاد ندارم. 30 ثانیه را با 18 زدم و گل دوم را با 9 زدم. البته اگر فقط بحث‌‌تان درباره پرسپولیس باشد و گل‌هایی که به این تیم زده‌ام.
*محسن تو چطور؟
من در سایپا که بودم 9 می‌پوشیدم. در پرسپولیس اول 11 گرفتم ولی 9 در گلویم گیر کرده بود. رفتم به پژمان گفتم   شماره 9 را به من می‌دهی؟ او هم گفت زیاد 9 را دوست ندارم، بیشتر به 18 علاقه دارم. 9 را داد به من. بعد 11 را دادند به فراز فاطمی. خاطرات خوبی بود. برای من 9 استارت اوج‌‌گیری بود. هم در سایپا و هم در پرسپولیس.
*در سایپا آن 5 تا را هم با 9 زدی؟
بله، هر چه خاطره خوب بود با 9 بود. آخرش هم به 9 تیم‌ملی ختم شد و بعد هم 9 ماه خانه‌نشین شدیم.
*الان چی؟
از آن به بعد گفتم دیگر 9 نمی‌پوشم. در استیل‌آذین 17، در مس 7 و امسال هم 10 در صبا.
*علی گل دومت با 9 بود. فکر می‌کردی آن ضربه گل شود؟
سامره‌: نمی‌شود پیش‌بینی کرد. روز بعد هم 20 تا توپ گذاشتم و شوت زدم، یکی هم نرفت توی دروازه. دیگر خواست خدا بود. هم آن شوت و هم آن 30 ثانیه.
*گل 30 ثانیه، دقیقاً چه ثانیه‌ای به‌ثمر رسید؟!
ثانیه 42 بود ولی وقتی می‌خواستند شعر درست کنند، گفتند 30 ثانیه.
*چطوری بود آن گل؟
اولین توپ نبود. توپ روی زمین هم بند نبود. مدافعان دو تیم می‌زدند زیرش که توپ در زمین حرف بیفتد. منتها ما در وسط زمین خوب جمع شده بودیم. فرزاد مجیدی یک توپ دفع کرد، یحیی هم طبق خاصیتی که داشت می‌خواست توپ را حفظ کند و گفت بگذار توپ بخورد زمین که دیگر گذشت....
*در آزادی می‌زدی بهتر می‌شد.
اوه، خیلی خیلی خوب می‌شد.
محسن‌: مگر در کجا زدی؟
علی‌: در تبریز.
*فرزاد زد زیرش؟
محسن‌: نه هدفدار زد!
علی‌: اتفاقاً فرزاد پاس‌‌های خوبی می‌داد. چند بازی هم پاس خوب داد و من گل زدم.
*انصافاً گل زدن در دربی، باید یک حس خاصی داشته باشد. انگار هر چی درونتان هست، خالی می‌شود. می‌توانی توصیفش کنی؟
محسن‌: باید نشان بدهیم الان؟ صدا بیرون نمی‌رود؟! علی‌آقا شما بفرمایید که پیشکسوتی.
علی‌: به هر حال گل زدن یک لذت خاصی دارد. ربطی به دربی هم ندارد. ول در دربی حساس می‌شود، خود شما هم حساسش می‌کنید، ناخودآگاه به دلیل اینکه مردم علاقه دارند، گل زدن در این بازی حساس می‌شود. انرژی که مردم به بیرون می‌دهند، بازیکن می‌گیرد و وقتی گل می‌زنی، تمام انرژی که گرفتی را آزاد می‌کنی و داد می‌زنی. محسن هم که زیاد داد می‌زند.
محسن‌: من عادت دارم جیغ بزنم! (خنده) می‌دانید چیزی که هست من وقتی آمدم پرسپولیس از روز اول همه انتظار داشتند در دربی گل بزنم. فکر نمی‌کردم در بازی دیگر از من می‌خواهند. سال قبل رفت و برگشت با سایپا به استقلال زده بودم به‌خاطر همین نمی‌گفتند می‌خواهیم آقای گل شوی، فقط می‌گفتند به استقلال بزن برای ما بس است. این خودش بار روانی دارد. در دو تیم این توقع هست.
*دقیقاً این بحث درباره ایمون زاید صدق می‌کند.
محسن‌: بله، الان از زاید چنین توقعی دارند و مدام می‌گویند باید دوباره 3 گل بزند. اصلاً هم نمی‌خواهند بازی‌‌های دیگر گل بزند. یک‌جورهایی این بازی به تمام بازی‌های لیگ می‌ارزد. وقتی سال گذشته پرسپولیس آن‌طور استقلال را برد مردم دیگر به راحتی فراموش کردند که تیم چه نتایجی گرفته. فراموش کردند که تیم چه رکوردهایی زده و 5 بازی متوالی باخته است. فراموش کردند که تیم کجای جدول است و اصلاً دلشان را کامل به این برد خوش کردند. به‌خاطر همین گل در دربی این‌قدر حساسیت دارد و انرژی، تفاوت خاصی با گل‌های دیگر دارد. قابل توصیف نیست.
*زندگی مردم متحول می‌شود.
محسن‌: تنها بازی‌ای است که هواداران روبه‌رویت هستند. بگذار برایت مسئله را روشن کنم. وقتی شما در طول فصل با تیم‌های مختلف بازی می‌کنی، معمولاً تماشاگرت بیشتر هستند. کسی روبه‌روی شما نیست ولی بازی دربی تقریباً 50 به 50 است. یک انرژی منفی هم از روبه‌رو می‌‌آید.
*به این فکر کرده بودی که وقتی یک گل در دربی می‌زنی، چقدر جامعه متحول می‌شود؟ روز چند نفر خراب می‌شود و روز چند نفر خوب؟
محسن‌: دقیقاً نگاه‌ها عوض می‌شود نسبت به فوتبالیست در مجموعه‌ای که هست. وقتی شما یک سال بد یا خوب داشته باشی، سالت را بهتر می‌کنی. الان کسی به آقای گل شدن من یا گل‌های حساسی که در بازی صبا یا سپاهان زدم حرف نمی‌زند، هنوز درباره آن گل‌هایم می‌گویند و می‌گویند محسن رفت و برگشت. همه مدام درباره آن بازی‌ها حرف می‌زنند و همین نشان می‌دهد که دربی با دیدارهای دیگر فرق دارد.
*هر دوی شما لقب‌‌هایی گرفتند. با لقب‌‌تان چطور زندگی می‌کنید؟
محسن‌: ترید می‌کنیم در آبگوشت و می‌خوریم! (خنده)
علی‌: طرفداران همیشه به من لطف داشتند. با اینکه 7، 8 سال است در استقلال بازی نمی‌کنم ولی طرفداران هر جا که من را می‌بینند با این لقب صدایم می‌کنند و باعث غرورم می‌شود. افتخار می‌کنم به این موضوع و از طرفداران تشکر دارم.
محسن‌: لقب ها... خب یک نوع احساس جالبی باشد که باید تجربه کنی. یک نوع احساس تشکر و سپاسگزاری هواداران از یک بازیکن. مثلاً علی‌آقا زیاد برای استقلال گل زد و هواداران برای تشکر و قدردانی از او، برایش این لقب را انتخاب کردند. می‌شود گفت اگر به من لقبی دادند، پاداش گلی بود که زدم.
*آقای خاصی می‌شوی؟
محسن‌: بله، این لقب می‌ماند. حتی طرفدارانی که بعدها می‌آیند شما را با این لقب می‌شناسند. بازیکنان از این لقب‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرند. هنوز وقتی طرفداران من را با این اسم صدا می‌کنند، شرمنده‌شان می‌شوم. الان قطعاً علی‌آقا هم با من موافق است. با این حسی که ما داریم، می‌خواهیم دوباره به آن مجموعه‌ای که به آن تعلق داشتیم برگردیم و دوباره روزهای خوبمان را تکرار کنیم.
*به دربی بیشتر بپردازیم. وقتی دربی مساوی می‌شد می‌گفتند بازیکنان استقلال و پرسپولیس دوست دارند بازی را نبازند. واقعاً این‌طوری است؟
علی‌: هیچ بازیکنی دوست ندارد ببازد، به ویژه دربی را. به‌خاطر اینکه باید جواب آدم‌‌های زیادی را بدهی. قبلاً بازیکنان دوست نداشتند دربی را ببازند به همین دلیل وقتی یک گل می‌زدند عقب می‌کشیدند و باعث می‌شد که گل بخورند. الان جسارت‌ بیشتر شده. بیشتر حمله می‌کنند و بازی‌های پر‌گل شده و برد و باخت‌ها هم بیشتر. ولی آن موقع‌ها ما باید جواب خیلی‌ها را می‌دادیم که از قبل نتیجه تعیین شده. اصلاً نمی‌شد ما 95 دقیقه فیلم بازی کنیم.
محسن‌: در این مورد من چیزهایی شنیده بودم به ویژه وقتی در ساپیا بودم. همه می‌گفتند شب قبل از بازی یک نفر می‌‌آید به اردوی دو تیم و می‌گوید باید بازی مساوی شود تا طرفداران درگیر نشوند ولی وقتی وارد پرسپولیس شدم، در همان نیم‌فصل اول متوجه شدم دلیل مساوی کردن فقط ترس از باختن است. تیم‌ها به برد فکر نمی‌کنند و حتی اگر گل هم می‌زنند دیگر تلاشی برای زدن گل دوم نمی‌کنند چون محتاطند. ترجیح می‌دهند بازی مساوی شود. وقتی هم بازی مساوی می‌شود، دو تیم دیگر رغبتی برای حمله نداشتند و ترجیح می‌دادند بازی مساوی شود. ولی الان وضعیت کمی فرق کرده. در یکی دو سال گذشته این بازی حساسیتش نسبت به سال‌های قبل کمتر شده چون تیم می‌بازد ولی بعد از بازی بازیکن راحت مصاحبه می‌کند و فردا بدون هیچ فشاری می‌رود سر تمرین ولی سال‌های قبل این‌طور نبود. حتی بعد از مساوی بازیکن حرفی برای گفتن نداشت.
*دلیل این تغییر چیست؟
شاید بی‌تفاوتی نسبت به دربی باشد. دارند این بازی را هم مثل یک مسابقه دیگر نگاه می‌کنند. مثل قدیم حساس نیستند و پیش خودشان از حساسیت این بازی کم می‌کنند. علی‌آقا اشاره کرد، قبلاً تو باید بین مردم جواب می‌دادی ولی الان بعد از یک بازی و شکست، بازیکنان خیلی راحت همه چیز را فراموش می‌کنند. مثلاً در گیر و دار همان باخت‌‌های پی در پی پرسپولیس می‌دیدم که چقدر راحت مربیان و بازیکنان ازکنار این شکست‌ها می‌گذشتند.
*چند تا دربی باخته‌‌اید و چند تا برده‌اید؟
علی‌: من یک بار باختم. دقیقه 80 رفتم تو زمین و دقیقه 95 اخراج شدم! 2 بر صفر باختم.
رویت نمی‌شد بروی بیرون؟
علی‌: اینکه یک‌طرف. حتی جواب تلفن دوستانم را نمی‌دادم. مساوی هم می‌کردیم، اوضاع همین بود. البته فکر کنم آقامحسن در این زمینه تجربه بیشتری داشته باشد!
محسن‌: اتفاقاً من اصلاً نباخته‌ام. یک برد دارم و دو تا مساوی.
علی‌: خدا را شکر نسبت به 3 بازی خوب است!
*چند تا دربی بود؟
علی‌: 8 تا، دو تا بردیم. یک بر صفر با گل اکبرپور و یکی هم دو بر یک.
محسن‌: من را هم می‌گذاشتند بمانم، قطعاً تا الان 7، 8 تا برد داشتم. از پرسپولیس گذاشتنم بیرون تا استقلال یک جانی بگیرد! (خنده)
علی‌: تو که راست می‌گویی، از وقتی که تو رفتی یکی برده‌اید، 4 تا باخته‌اید!
محسن‌: آره دیگر، استقلال بیش از حد جان گرفت! (خنده)
 
43 43
کد خبر 237816

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 3 =