فضای داستان در فضایی جنگ زده ترسیم می شود، چیزی شبیه فیلم های آخرالزمانی که دنیا در جنگ های داخلی می سوزد، جنگ هایی برای هی... این فضا سازی ها در صفحه صفحه این رمان خواندنی به راحتی احساس می شود.

به گزارش خبرآنلاین، چاپ سوم «آخرین انار دنیا» نوشته بختیار علی با ترجمه آرش سنجابی از سوی نشر افراز روانه بازار شد. راوی «آخرین انار دنیا» مظفر صبحگاهی است که 21 سال از بهترین سال‌های زندگی خود را در زندانی در قلب بیابان گذرانده، مظفر که از روی عرشه سرگردانی داستان زندگی خود را پس از آزادی برای ما تعریف می‌کند پیش از اسارت، فرزندش "سریاس صبحگاهی" را به "یعقوب صنوبر" می‌سپارد. راوی به دنبال پسرش داستان زندگی اطرافیان خود و پسرش را برای ما بازگو می‌کند. اما وی بعد از مدتی متوجه می‌شود تنها یک سریاس در دنیا وجود ندارد ... 

داستان با این جملات آغاز می‌شود:
«صبح روز اول بود، که دانستم اسیرش هستم.
توی آن کاخ متروک، در عمق آن جنگل پنهان بود که گفت بیرون طاعون کشنده‌ای شایع شده است. وقتی که دروغ می‌گفت تمام پرندگان پر می‌کشیدند. از بچگی چنین بود. هرگاه دروغ می‌گفت بلاهای طبیعی نازل می‌شد باران می‌بارید یا درختان سقوط می‌کردند! ... توی آن کاخ بزرگ و متروک اسیرش بودم. برایم کتاب‌های زیادی آورد و گفت "اینها را بخوان" گفتم "می‌خواهم بروم" گفت در بیرون طاعون آمده، تمام دنیا را طاعون برداشته، مظفر صبحگاهی، توی این کاخ زیبا بمان و زندگی کن. من این کاخ را برای رهایی از بیرون ساخته‌ام. اینجا آرام بگیر ... من این کاخ را برای خودم و فرشته‌هایم ساخته‌ام، خودم و شیطان‌هایم ...»

 

 

مترجم این رمان تحسین شده می گوید: «غالب منتقدان، آخرین انار دنیا را شاهکار ادبیات کُرد می دانند و خود این موضوع نوعی خودانگیختگی در ذهنم ایجاد کرد... در همان نخستین خوانش شیفته جهان پیچیده رمان شدم؛ شگفتگی بزرگ رمان برایم آنجایی بود که مظفر صبحگاهی، زمان از دست رفته اش را در تک تک کاراکترها می یابد و گویی هستی سریاس ها هم تکرار موبه موی وجود دردمند اوست ... سریاس هایی که همه نسخه هایی از یک شخص اند ... یک واقعیت ...»

 

به اعتقاد برخی منتقدان بختیار علی در کتاب خود رنج های قومی را بیان می‌کند که سال ها در زیر شکنجه های حکومت بعث در عراق درد کشیدند و حتی بارها نفرت خود از صدام و حکومتش را بی پرده ابراز می کند، هر سریاس داستان نماد رنجی است که بر این قوم تحمیل شده است، سریاس اول در فقر و نداری کشته شد، سریاس دوم برای تمام عمر در زندان است و سریاس آخر، جزغاله ای است که در بمباران شیمیایی به مرده ای متحرک شباهت پیدا کرده است. فضای داستان در شهر (کشوری) جنگ زده ترسیم می شود، چیزی شبیه فیلم های آخرالزمانی که دنیا در جنگ های داخلی می سوزد، جنگ هایی برای هیچ. این فضا سازی ها در صفحه صفحه کتاب به راحتی احساس می شود. شخصیت پردازی در رمان بسیار برجسته است و در کنار شخصیت اصلی چند کارکتر فرعی جذاب دارد؛ زیباترین آن ها «ممد دل شیشه ای» است پسر جوانی که دلش از شیشه است و وقتی در عشق خود ناکام می ماند دل می شکند و می میرد! خواهران سپید، دخترانی گوشه گیر و خوش صدا که عهد کردند هرگز با مردی ازدواج نکنند نیز به زیباتر شدن رمان کمک می کنند، البته شخصیت فرعی دیگری مثل «اکرام کوه نشین» بر عکس دیگران رها شده به نظر می رسد و ...

 

در بخشی از رمان می خوانیم:

 

«من‌ پدر ‌ممد ‌دل‌شیشه‌ای ‌هستم‌. او ‌در ‌حال ‌مرگ‌ است‌. علت‌ مرگش ‌هم‌ بی‌وفایی نیست‌. عشق‌ است. احساس‌ می‌کنم ‌عشق‌ آن‌قدر ‌شایسته ‌نیست ‌که‌ کسی ‌در ‌راهش‌ بمیرد‌. من ‌تمام ‌عمرم ‌را ‌با مرگ‌ زیسته‌ام، ‌اما ‌هیچ‌کس‌ را‌ ندیده‌ام ‌که ‌از ‌عشق‌ بمیرد‌. پسرم‌ دارد ‌برای عشق ‌می‌میرد؛ ‌چیزی‌ که‌ هیچ‌وقت‌ فکر ‌نمی‌کردم ‌برای‌ مرگ‌ یک‌ انسان ‌کافی‌ باشد. دوست ‌دارم ‌بدانم ‌کدام ‌شما ‌لاولی ‌هستید. لاولی ‌سپید ‌گفت: من‌ لاولی‌ام‌...»

 

 

ساکنان تهران برای تهیه این رمان تحسین شده و هر محصول فرهنگی دیگر (در صورت موجود بودن در بازار) کافی است با شماره 20- 88557016 تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.

 

6060

کد خبر 241741

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • باران IR ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۹
    10 2
    بسیار عمیق، انسانی و تأثیرگذاره. خوندنش را به همه عزیزان توصیه میکنم؛ فقط امیدوارم غلطهای املائی و نگارشی و اشتباهات تایپی بیشتر از حد طبیعیش، دراین چاپ برطرف شده باشه.
  • سونیا جوووون A1 ۰۷:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۳
    4 0
    واقعا دمت گرم اقای علی بختیار ،کتاب فوقالعاده بینظیر....

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین