چندي پيش به نيت زيارتِ حضرت ثامن الحجج علي بن موسي الرضا عليهما السلام، توفيقي حاصل شد تا همراه خانواده، سفري به خراسان رضوي داشته باشم، در هنگام برگشتِ با قطار، تراژدي زمينهاي خشک و کويري جنوب استان سمنان را نظارهگر بودم، در ذهن خود طرحهاي نافرجام متعدد براي کويرزدايي با محوريّت "آب"، همچون انتقال درياي آب خزر يا درياي عمان به کوير را همراه نقدهاي علمي صورت گرفته، يک به يک، از نظر ميگذراندم، در اين ميانه به يکباره ياد سخنانِ چند سال پيش استاد عزيزي، در درس تاريخ ايران باستان، در دوره کارشناسي ارشد افتادم؛ که ميگفت" <مناطق کويري ايران زماني کفِ درياچه بزرگي به نام تِبس بودهاند که بر اثر فعل و انفعالات و تغيير و تحولات زميني و آب و هوايي به تدريج خشک شده است ... و از قضاي روزگار، شهر يزد هم، به عنوان يک شهر بندري، بر کناره همين درياچه بزرگ بنا شده است>!
مناطق کويري ايران (قلب ايران)، با محوريّتِ دو منطقه نسبتاً بزرگِ دشت کوير و کوير لوت، عموماً مساحتي در حدود 250 تا 300 هزار کيلومتر مربع از بخشهاي مرکزي کشور را دربر ميگيرد که بر اساس تقسيمات استاني، بين استانهاي خراسان رضوي، خراسان جنوبي، سيستان بلوچستان، کرمان، يزد، اصفهان، قم، تهران و سمنان تقسيم شدهاند. اين مناطق از شمال غربي شامل محدوده تقريبي حوض سلطان و درياچه نمک قم، از شمال محدوده تقريبي جنوب گرمسار تا معلمان، از شمال شرقي محدوده تقريبي بيارجمند تا عشق آباد، از شرق محدوده تقريبي طبس تا نهبندان، از جنوب شرقي محدوده تقريبي نصرت آباد تا گوهر شهر، از جنوب محدوده تقريبي فهرج تا حدود شهر بم، از جنوب غربي محدوده تقريبي اندوهجرد تا بهاباد و از غرب محدوده تقريبي نائين تا آران و بيدگل را شامل ميگردد.
آنگونه که همه ميدانيم، طي 50 سال گذشته تاکنون، طرحهاي متعددي براي کويرزدايي، از جمله انتقال آب خزر به کوير، حفر کانال از خليج فارس تا درياي خزر، انتقال آب درياي عمان به مناطق کويري، شکافتن بخشي از رشته کوه البرز در محدوده کرج براي انتقال طبيعي ابرهاي باران زا از کنارههاي خزر به مناطق مرکزي و کويري، بارداري ابرها در مناطقي مانند يزد و دهها طرح ديگر با محوريّت موضوع "آب" که بسياري از آنها، همانگونه که استاد کردواني و بسياري از متخصّصان ايران داخل کشور يا مقيم خارج، به درستي اشاره نمودهاند، توجيه علمي نداشته و به شهادتِ علمي متخصصان امر، اجراي آنها نه تنها سودي براي کشور نخواهد داشت، چه بسا آثار مخرّبِ زيست محيطي را نيز نسبت به برخي مناطق کشور، در پي داشته باشد. البته چيزي که ترديدي در آن وجود ندارد، اين است که نميتوان نسبت به اين مقولات، دست روي دست گذاشت و بيتفاوت نشست و شاهد و ناظر نابودي منابع زيرزميني آب و احياناً پيشروي کوير به مناطق ديگر گرديد! آنچه که در اين نوشتار مقدّماتي مدد نظر راقم است، نه ارائه يک طرحي جامع براي کويرزدايي، بلکه ابتدا ارائه يک پيشنهاد براي "بهرهمندي مناسب از نعمت کوير" و سپس در ادامه راهکاري زيربنايي براي بررسي علمي و کارشناسي اين موضوع حياتي کشور، به صورت تخصّصي و علمي در بستر فرجه زماني مناسب است و اميد ميرود بر پايه اين نوع راهکارها، بتوان با همّت جوانان متخصص ايراني، کوير خشک و مرده را بدون اينکه موضوع "آب" اساس و محور طرحها باشد، ابتدا با "بهرهمندي از نعمت خدادادي کوير" آن را به محلّي براي درآمد ملّي تبديل نمود و سپس به تدريج و در سايه آن طرحهاي مبتني بر "آب" را همزمان با درآمدزايي منطقه کويري، مطالعه و سپس در صورتي که توجيه علمي و اقتصادي داشته باشد، اجرايي نمود. بدين وسيله به نظر ميرسد در سايه اجرايي شدن اين طرح (تأسيس استان تِبس)، افزون بر کويرزدايي و آبادسازي تدريجي کوير، هزاران فرصتِ شغلي نيز براي انبوه دانشجويان جوياي کار فراهم بشود؛ چنين باد!
بر پايه اين طرح مقدّماتي ـ که جزئياتِ آن بايستي توسّط اولياي امور در مجلس و مراکز ديگر مورد بررسي دقيق کارشناسانه قرار گيرد ـ در گام نخست، يک استان، با نام قديمِ همين منطقه، يعني <تِبس> با مرکزيتِ شهر <طَبس>، در محدوده مناطق خشکِ کويري پيش گفته، تشکيل ميگردد. در اين طرح، اين استان، به جهت موقعيتِ منحصر بفرد و وضعيتِ طبيعي استثنايي آن در کشور، پيشنهاد ميگردد حتماً به صورت آزمايشي، در قالبِ "فدرالي" اداره شود. به اين نحو که افزون بر اختصاصِ عمومي اعتبارات و بودجه استاني و حمايتي ويژه دولت و جذبِ سهم کويري استانهاي مذکور، "شرط اساسي" اين است که تمامي درآمدهاي حاصل از استخراج منابع زيرزميني مانند معادن عظيم زغال سنگ و استحصال نمک يُددار و احياناً صادراتِ آنها و ديگر درآمدهاي اين مناطق، گرفته تا جاذبههاي گردشگري، کويرنوردي و صنايع دستي و پارک طبيعي و حيات وحش، منطقه آزاد تجاري و مهمتر از همه، درآمدهاي حاصل از انرژي پاک خورشيدي و بادي و مانند آنها، همه و همه منحصراً در خدمتِ اين استان و براي آباداني، احياناً آبرساني و يا ديگر طرحهاي ملّي يا منطقهاي براي کويرزدايي اين استان صرف و هزينه شود.
بر اساس بخشي از اين طرح، از آنجا که بيشتر از 90% طول سال اين مناطق کويري "آفتابي" هست، با حمايت مالي و اعتباراتِ ويژه استاني دولتي، بايستي مشخّصاً تمامي زمينها و مناطق شوره زارِ سرتاسر کوير (بجر مناطق باتلاقي)، با فرايندي در قالبِ مناقصاتِ بين المللي ترکيبي، تبديل به منطقهاي براي توليد انرژي با استفاده از باطريهاي خورشيدي شود که در قالبِ مشارکتِ 49 درصدي، توسّط طرفِ خارجي، کار گذاشته ميشود. در اين راستا تمامي درآمدهاي حاصل از فروش انرژي و يا احياناً صادراتِ برق حاصل از انرژي خورشيدي، طبق متن قرارداد، بين شرکتِ خارجي طرفِ قرارداد و نماينده دولت (داخل استاني) تقسيم و سود حاصل از توليد برق، منحصراً درون همين استان، براي آباداني و طرحهاي کويرزدايي و رشد آن، تزريق و هزينه خواهد گرديد. در ادامه همين بخش از طرح، مشخّصاً بخشهايي از مناطق کويري، مانند محدوده طبس، که همواره در آن مناطق باد شديدي ميوزد، توربينهاي بادي مخصوص توليد برق، با استفاده از انرژي باد، به همان ترتيبي که در انرژي خورشيدي، اشاره گرديد، به کار گرفته خواهد شد. البته در صورت داشتنِ توجيه اقتصادي، اميد ميرود، بخشهاي بيشتري از مناطق کويري (حتي فراتر از مناطق شوره زار) به موضوع توليد برق از طريق کارگذاري ابزارآلاتِ باطريهاي خورشيدي، اختصاص يابد.
بايد افزود از آنجا که يکي از ارکانِ اين طرح، اداره فدرالي استان به صورت آزمايشي است، سهم و نقش دولتِ مرکزي، بخصوص در بخش مالي، کاملاً محدود بوده و بخش خصوصي، بيشترين نقش را در مشارکت اقتصادي آن عهدهدار است، در بخش سرمايهگزاري و مشارکتِ 51 درصدي طرفِ داخلي روي باطريهاي خورشيدي، ميتوان با انتشار اوراق مشارکت يا فروش سهام، بخش خصوصي را به آن تشويق و ترغيب نمود. البته همانگونه که در ادامه به نقشِ دانشجويان اشاره شده است، حتّي ميتوان، فروش سهام سرمايهگزاري روي پروژه انرژي خورشيدي در کوير را با اولويّتِ دانشجويي (بخش خصوصي) تنظيم نمود، تا زمينهاي براي تشويق آنان گردد؛ چه، محور اين طرح، بر موضوع "بهرهوري از کوير" استوار است و نه صِرف سودسازي بدون هدف و برنامه براي بخش خصوصي!
در بخش ديگري از اين طرح، بحثهايي نظير اکتشافات علمي، باستاني، معدني و احياناً نفتي و گازي و هر طرحي که منجر به درآمدزايي از طريق مناطق کويري کشور در محدوده استان شود، درآمد حاصله، منحصراً در خدمت آبادسازي مناطقي کويري همين استان قرار خواهد گرفت. در بخش ديگرِ طرح، به جهتِ وجود گونههاي بسيار نادر جانوري بومي در کوير، يک منطقه حفاظت شده وسيع، با عنوان "پارک ملي حيات وحش" در نقطهاي مناسب و سازگار از کوير در <استان تِبس> درست ميشود و بدون ترديد ايجاد همين پارک طبيعي، خود زمينهاي براي جذب توريست و جاذبه گردشگري ايجاد خواهد نمود و قطعاً در صورتي که با استفاده از تجربياتِ علمي ديگر کشورها، اين موزه طبيعي حيات وحش در ساختاري کاملاً علمي و اصولي تحقق يابد با حمايتها و تبليغات رسانهاي در عرصه ملّي و بين المللي، ميتواند تورهاي گردشگري متعددي را به سمتِ کوير هدايت و جذب نمايد و آن قطعاً ميتواند به يکي از عوامل درآمدزايي استان تبديل گردد. همچنين بحث دامداري علمي سازگار با شرايط کوير، مانند توسعه شترداري و پرورش شترمرغ، بحث کشاورزي علمي منطبق با هواي کوير و مانند آنها، بايستي با استفاده از تجربيات ديگر کشورهاي همسو و مشترک از نوع آب و هوا، از سوي اولياي امور، در کارگروههاي تخصصي، مورد مطالعه کارشناسي قرار گيرد. همچنين به جهتِ فقدان ابر و صاف بودن آسمان کوير در شبها، ساختِ مجهزترين رصدخانه کشور در منطقهاي مناسب از کوير مورد مطالعه علمي قرار گيرد که در ايام خاصّي از سال، مانند کسوف و خسوف و ديگر مطالعات کيهاني، به نظر ميرسد بتواند زمينههايي را هم براي درآمدزايي در اين استان فراهم سازد.
موضوع ديگر در حوزه اقتصاد کلان منطقه کوير، يکي بحث حمل و نقل ريلي است، از آنجا که اين استان نقطه ارتباطي خليج فارس و آسياي مرکزي است و اگر با تصميمگيري درست در زواياي آن صحيح انديشيده و طرحريزي شود، اين خط راه آهن استراتژيک بين المللي قطعاً ميتواند، در رشد مادّي و معنوي اين استان نقشي بنيادين و اساسي ايفا نمايد. بحث اقتصادي ديگر در بخش کلان که بايستي حتماً مدّ نظر اولياي تصميمگير و تأثيرگذار، قرار گيرد، ايجاد منطقه آزاد تجاري در بخشي مناسب از مناطق کوير است و بدون ترديد خود اين موضوع ميتواند در جذب مردم و تبديل اين منطقه به يکي از قطبهاي اقتصادي کشور و بالمآل کويرزدايي تأثيرگذار باشد.
بر اساس اين طرح، براي پشبرد عملي کار، پيشنهاد ميگردد در گام بعدي، با کسب اجازه از مقام معظم رهبري و از طريق مجاري استاني يا سازمان منابع طبيعي، حدود 20% (حدود شصت هزار کيلومتر مربع) از زمينهاي باير و مواتِ کوير که عمدتاً از انفال به شمار ميآيند (مناطق خاکي) در قالبِ 6000 قطعه ده هزار متري (يک هکتاري)، به صورتي کاملاً رايگان (احياناً استيجاري 99 ساله) در قالبِ فردي يا گروهي، به 6000 دانشجوي متقاضي، با اولويتِ نخستِ بومي مناطق خود و ترجيحاً با اولويتِ دانش آموختگان مهندسي عمران و معماري و نيز تمامي دانشجويان رشتههاي مرتبط با ساختمان، شهرسازي، معماري، دامداري، کشاورزي و هر رشته جوابگو، مناسب، سازگار با منطقه کويري، همراه يک وام قرض الحسنه براي توليد و اشتغال آنان، داده ميشود و آنان بايستي بازپرداخت وام خود را طبق يک جدول زماني مشخّص (مثلاً پنج ساله)، نه به صورت نقدي بلکه، منحصراً در قالبِ طرحي براي کوير زدايي با توجيه علمي، يک طرح يا پروژه راهسازي يا ساختماني قابل دفاع براي کوير، يک طرح کشاورزي سازگار با شرايط کوير، طرحي براي کاشت گياه يا درخچه براي تثبيت شنهاي روان، طرحي براي استحصال مواد معدني از کوير، ارائه يک طرح درآمدزايي قابل توجيه اقتصادي و هر کلان طرح و برنامهاي که در فرايند کويرزدايي در قالبِ فردي يا گروهي به انجام رساند و اگر فرايند تلاشهاي آنان، بر اساس ارزش سنجي و نظر کارشناسي کارگروه تخصصي ـ که پيشتر در اين زمينه تشکيل شده است ـ چه در بخش ارائه طرحي کلان براي کويرزدايي (ماکزيمم) و چه طرحي خُرد براي آبادسازي زمين مواتِ يک هکتاري خويش (مينيمم) نتيجه بخش بود فبها و نعم المطلوب؛ وي با ارائه طرح خود، به عنوان تشويقي، از بازپرداختِ قرض الحسنه نيز معاف گرديده و باقي درآمدهاي حاصل از زمين اختصاصي خود نيز متعلّق به آن دانشجوي فعّال و کوشا خواهد بود و اگر احياناً فردي نتوانست در قالبِ يک طرح کلان يا جزئي، کاري از پيش برده و در اين زمينهها طرحي ارائه نمايد، پس از مدتّ معيني (مثلاً شش سال)، علاوه بر پرداختِ قرض الحسنه دريافتي با يک فرايند معين، زمين اعطايي نيز از اين فرد گرفته و به طبق جدول مشخّص و تعريف شدهاي، به فردِ ديگري داده خواهد شد.
نکته حائز اهميت اين است که، بر خلافِ نوع سنّتي و معهودِ معماري شهري ايرانيان (شهر يکجا و مناطق کشاورزي و مانند آن در جاي ديگر)، در اين طرح، به جهتِ اصالتِ موضوع "بهرهمندي و بهرهوري از کوير و بالمآل کويرزدايي" بايستي نهايت صرفهجويي در هزينههاي حمل و نقل و مانند آن صورت گيرد؛ بر اين پايه، بايستي خانه و زمينِ کار، هر دو الزاماً در جوار هم و جملگي درونِ همان قطعاتِ يک هکتاري قرار گيرند و بدون ترديد شهرسازي و معماري ويلايي کويري نيز بايستي بر همين اساس استوار گردد.
نکته پاياني اينکه، به حکم عقل، " کويرزدايي" چيزي نيست که بتوان به صورت ضرب الاجل، با طرحي بزرگ و يکپارچه همچون انتقال آب دريا و مانند آن، صورت گيرد، بلکه به نظر ميرسد بتوان اين امر را، ابتدا در پازلهاي کوچکتر و به صورت تدريجي و در قالب اصلاح و احياي علمي قطعاتِ کوچکتر يک هکتاري به انجام رساند و همزمان با پيشروي و موفقيت در اين روند و نيز هماهنگ با درآمدهاي ملي از طريق مسأله انرژي خورشيدي و احياناً انرژي بادي، ميتوان با طمئنينه، فرجه بيشتر، مطالعات کارشناسانه و مباحثِ علمي دقيقتري را نيز نسبت به انتقال آب به کوير از طرق مختلف را مورد بررسي علمي و آکادميک قرار داد. تنها مسأله مهمّي که در اين طرح به آن تأکيد ميشود: "عدم اتکاي اين طرح به مسأله آب است"، يعني اين طرح بر استفاده علمي از زمينهاي موات براي درآمدزايي از فضاي جغرافيايي کوير استوار است و نه مسأله آب و کشاورزي و سرسبزي منطقه. به نظر ميرسد اگر با توشيق هر خانواده ايراني، سهام کاشتِ يک دستگاه براي توليد برق از طريق انرژي خورشيدي را در کوير بخرد، قطعاً با مشارکت جمعي و ملّي، کويرزدايي عملاً تحقق يافته است! به دگر تعبير با شعار: " کاشتِ يک دستگاه براي توليد برق با انرژي خورشيدي به جاي کاشتِ يک اصله درخت در کوير" قطعاً ميتوان از درآمد حاصل از آن به همه آمال کويرزدايي علمي دست يافت. بدون ترديد، چنانکه مسأله اصلي درآمد استان از طريق انرژي خورشيدي و ديگر منابع درآمدهاي مطرح شده در اين طرح، تأمين گرديد، بر پايه آن درآمدها، ميتوان به سهولت، با مشارکتِ شرکتهاي داخلي يا خارجي، طرحهايي همچون تعبيه دستگاههاي تصفيه آب درياي عمان (از 5/3 درصد غلظت به 1 درصد شوري) و انتقال (پمپاژ) آب از طريق لولههاي بزرگ به مخازن مخصوص در منطقه کوير اقدام نمود و همين آبِ غني از املاح دريايي حتّي با اين درصدِ غلظتِ و شوري (1%)، طبق نظر علمي متخصصانِ کشاورزي، هم ميتواند براي مصارف کشاورزي در قالبِ آبياري قطرهاي، مورد استفاده قرار ميگيرد و هم در قالب لولهکشي شهري، براي مصارف عادي خانگي و با تصفيه دوم، چه از طريق سازمان آبِ منطقه در قالبِ طرحي کلان و چه از طريق دستگاه شيرين کنهاي خانگي در قالبِ طرحي جزئي، براي مصرفِ شربِ خانوادههاي مقيم مناطق کويري، مورد استفاده قرار گيرد.
بر اين پايه، به نظر ميرسد در گام نخست مديريت کوير، براي بهرهوري از نعمت خدادادي کوير و بالمآل کويرزدايي در کشور، تأسيس استاني با نام <استان تِبس> با مرکزيتِ شهر تاريخي طَبس، به مساحتِ 300 هزار متر مربع، مشتمل بر مناطق کويري از جنوب تهران تا شمال استان سيستان و بلوچستان، ضرورتي اجتناب ناپذير باشد و بدون ترديد نظرات و پيشنهادهاي علمي و سازنده اساتيد و دانشجويان غيور و علاقمند به آباداني ايران اسلامي، بر محور اين کليّاتِ اين طرح يا طرحهاي جانبي جزئي متناسب با موضوع کوير، نظيرِ نوع استفاده از انرژيهاي نو و پاک، معدن کاوي، اکوتوريسم ـ ژئوتوريسم، مديريت تالابهاي کويري، دامداري و دامپروري در مناطق خشک و بياباني، مرتعداري، ژنتيک و اصلاح نژاد دامهاي متناسب با مناطق کويري، تغذيه دام و ارزش غذايي گياهان کويري، اقليم و منابع آب در مناطق خشک و بياباني، خشکي و خشکسالي، کاربرد آبهاي شور و نامتعارف، روشهاي استحصال آب و آبخيزداري در کوير، سيستمهاي آبياري در مناطق خشک و کويري، خشک شدن تالابهاي کويري، تنوع زيستي و ذخاير ژنتيکي بيابانها و تالابهاي کويري، آت اکولوژي و سين اکولوژي گياهان کويري، احيا و مديريت پوشش گياهي در کوير و مناطق خشک بياباني، تنوع جانوري در کوير، حشره شناسي در مناطق کوير، کشاورزي و باغباني در مناطق خشک و بياباني، زراعت و اصلاح نباتات کويري، باغباني و ايجاد فضاي سبز در کوير، گياهان دارويي و صنعتي، مديريت علفهاي هرز کويري، آفات و بيماريهاي گياهان کويري، حفاظت و مديريت خاک در مناطق خشک و بياباني، فرسايش بادي و کنترل آن، ريزگردها و مقابله با آن، اصلاح خاکهاي شور و قليا، آلودگي خاک و راههاي زدايش آن، روشهاي طبقهبندي شدت بيابانزايي، زمين شناسي و ژئومورفولوژي، ترسيب کربن، کاربرد فناوريهاي نوين در مديريت مناطق بياباني و تالابهاي کويري، GISو RS، زمين آمار، سوپرجاذبها، نانو تکنولوژي، مسائل فرهنگي و اجتماعي در مناطق خشک و بياباني، قوانين و سياستگذاري، دانش بومي و ترويج و آموزش جوامع محلي و مانند آنها، ميتواند اولياي تأثيرگذار در کشور را در تصميمگيري درست رهنمون سازد.
1717
حسین متّـقی <BR>
کد خبر 242549
نظر شما