سخنرانی دکتر کریم مجتهدی در روز جهانی فلسفه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه

بنده در این جلسه از یک تجربه‌ شخصی آغاز می‌کنم. شاید در تجربه‌ روزمره‌ ما  و در تمام لحظات زندگی با موضوع حق روبرو هستیم. به طور طبیعی ما خود را محق می‌دانیم و در عین حال فاقد قدرت. چون می‌دانیم قدرتمند نیستیم، به عنوان انسان تفکر و تأمل می‌کنیم. این تأمل می‌تواند ناشی از ضعف باشد، پس به دنبال راه چاره می‌گردیم. اما مسأله‌ ما مواجهه با قدرت است نه خود آن.  در رساله‌ "گرجیا" وقتی سقراط در مقابل گفته‌های کسی که همه چیز را قدرت می‌داند سکوت می‌کند، این همان سقراطی است که دست از محاوره بر نمی‌داشت و همان حالتی را می‌یابد که ملاحظه‌کاری می‌گویند.

قانون از هر نوعی که باشد سعی می‌کند میان حق و قدرت رابطه‌ای برقرار کند ؛ خواه به سبک اشعری، خواه معتزلی، یا خواه ماکیاولی و لاکی، سعی می‌کند تعادلی در این‌جا بیابد. قوانین ممکن است به هر شکلی باشد، طبیعی، تکوینی و تشریعی. مثلا قراردادی که در «لویاتان» هابز برقرار می‌شود برای مهار توحش است و قراردادی که روسو می‌گوید تهدید کننده آزادی است. قانون می‌آید و آزادی فرد را، که باید به کل آزاد باشد، محدود می‌کند تا به حق دیگران تجاوز نکند. این قانونی است که می‌خواهد هر کس را در جایگاهش بنشاند. صحبت من بر اساس دو متن کانت یکی «صلح پایدار» و دیگری «اختلاف میان دو دانشکده» است. متن اول در ١٧٩٥ را کانت در اواخر عمر نوشت، متن دوم را سه سال بعد نوشته یعنی ٦ سال قبل از فوتش و  فوق‌العاده این است که در کتاب نقادی عقل محض در ١٧٨١ که پانزده پیش از آن نوشته شده عنوان صلح پایدار را می‌برد.

این مطلب برای من به‌عنوان معلم فلسفه اهمیت دارد که این فیلسوف برنامه‌ریزی چندین ساله کرده و در تمام عمرش نظام فکری بسیار پیچیده و عمیقی دارد. او خودش در نامه‌هایش می‌گوید که آن اصول اولیه‌ای که داشتم من را به تعجب می‌اندازد. خودش فکر می‌کرد که مقدمات  را درست در نظر داشته است. او در هر موضوعی به نکته‌ای تازه و بر اساس آن به اصولی می‌رسید. این کتاب صلح پایدار میوه به بار نشسته‌ی سال‌های تحقیق و مطالعه است. ما معمولا کانت را به اخلاق می‌شناسیم. از نظر کانت انسان یک حیات اخلاقی درونی دارد اما همه‌اش هم اخلاقی نیست. کانت در تمام عمرش روسو خواند و با دقت در آن متوجه شد که دولتی می‌تواند قدرت داشته باشد و مورد قبول همگان قرار گیرد که به هر کس در حد اختیار محدودش آزادی دهد. این محدودیت توسط قدرت ملی اعمال می‌شود. اما خارج از حوزه‌ی دولت، بر سر حقوق بین‌المللی چه می‌آید؟ آیا تمام نقاط دیگر دنیا نیز به  حق و آزادی محدود ما احترام می‌گذارند؟ کانت جواب می‌دهد: نه. زیرا بشریت آن‌قدر پیشرفت نکرده که همه جای دنیا مراعات حال مردم هر منطقه‌ای را بکنند.

به همین دلیل کانت یکی از اولین افرادی است که صحبت از اتحادیه ملل آزاد می‌کند. کانت می‌گوید باید جایی باشد  که بر جنبه‌ی بین‌المللی حقوق و قوانین نظارت کند. زیرا من در اخلاقیات خودم محصور هستم و دولت هم فقط در محدوده‌ی قوانین موجود خودش حافظ آزادی من است. اما صلح پایدار به سادگی به وجود نمی‌آید. عنوان صلح پایدار را اولین بار کانت بر کتیبه‌ای در یک مهمانخانه هلندی می‌بیند که در کنارش تصویر یک قبرستان است و نوشته‌ که صلح پایدار، صلح افرادی است که در جریان زندگی نیستند. کاملا روشن است که کانت کتاب‌های هابز را و علاوه بر آن توسیدید، تاریخ نویس یونانی راهم مطالعه کرده است. او طرح سازمان ملل را ارائه می‌کند زیرا برای مهار کردن قدرت، آن را مؤثر می‌داند اما می‌گوید تنها در شرایط صلح جواب می‌دهد. در کتاب معروف‌ «درباره جنگ» نوشته لکودز ویلکس که در قرن نوزدهم در کشورهای کمونیست و زورگو  از افکار آن استفاده شد، او به همه نشان داد که در شرایط جنگ، قوانین، حرف مفتی است و توحش دوباره باز می‌گردد. کانت برای برقراری صلح تنها یک راه دارد و آن همان کار فلسفی خودش است. کانت می‌گوید باید به سراغ شرایط ماتقدم صلح برویم و اجازه ندهیم که تاریخ بشر به سوی جنگ برود. او شش اصل را در کتابش می‌آورد که از جمله حذف ارتش و حذف تسلیحات است.این راه پیش‌گیری‌کردن است یعنی شرایط ماتقدم لازم و ضروری و انسانی است و این همان اصول اخلاقی است که می‌تواند جلوی جنگ را بگیرد. این کتاب بیش از صد صفحه است. در متن «‌اختلاف میان دو دانشکده» نیز او بیان می‌کند که حقوقدانی که بر قوانین واقف است، وظیفه دارد مردم را آگاه کند و آموزش همگانی بدهد ولی فیلسوف این کار را نمی‌تواند انجام دهد. زیرا فیلسوف حتی کتاب‌هایش نیز میان مردم خوانده نمی‌شود.

البته فیلسوف آموزش را بر عهده می‌گیرد اما نه درباره‌ی عامه‌ی مردم بلکه به صاحبان قدرت و به کسانی که این دنیا را در اختیار دارند. در مقاله‌ی دوم آموزش، مهم‌ترین کاری است که یک نسل مسن برای نسل جوان بعد از خودش انجام می‌دهد. اگر امروز روز جهانی فلسفه است، فلسفه ولی باید به آن‌ها روی بیاورد و آن زمان است که صلح می‌خواهیم و نه جنگ، زیرا ما حق زندگی داریم. حماسه‌ی کار فیلسوف همان آموزش است که برای کسانی که در سطح بین‌المللی حرف می‌زنند و قدرتی برای انجام کار دارند، آگاهی ایجاد کند. کانت آموزش را بزرگ‌ترین حق انسان‌ها می‌داند. حق آموزش بزرگت‌رین حقی است که انسان در این جهان دارد. به نظر من بزرگ‌ترین ظلم  در حق انسان و یا در حق جامعه سلب حق یادگیری است.

کد خبر 249

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =