رضی الدین علی فرزند موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد طاووس، در پانزدهم محرم سال 589 هجری قمری در حله متولد شد. نزدیک 15 سال در بغداد ساکن بود که همزمان با سقوط بغداد توسط هلاکوخان، این شهر را ترک و به حله رفت. در حدود 640 هجری قمری، سید برنامه اى نوین براى زندگى اش پى ریزى کرد او چنان اندیشید که باید از همه مردم کناره گیرد تا باران عنایتهاى ویژه بر او فرو بارد. پس استخاره کرد و به همراه خانواده به نجف شتافت و از سال 645 تا 648 در حریم مقدس على(ع) اقامت گزید.
رضی الدین در نجف آرامگاهى براى خویش ساخت و در روزهاى پایانى سال 648 راه کربلا پیش گرفت. او سه سال نیز در حریم امام حسین(ع)زیست. آنگاه رهسپار سامرّا شد تا نخستین کسى باشد که با خانواده در این سه شهر زیسته، بدین ترتیب از همسایگان رسمى معصومان آن دیار به شمار آید. البته علاوه بر این نوعى بریدن و دور شدن تدریجى از بستگان و آشنایان نیز مورد توجه وى بوده است.هرچند فقیه وارسته حله به سوى سامرّا راه مى سپرد ولى به دلیلى ناگفته در بغداد فرود آمد و از سال 652 ق. دیگر بار در خانه قدیمى اش اقامت گزید. رضی الدین در سال 664 هجری قمری، بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت.
سید بن طاووس نقشی مثبت و اثربخش در رفع تنافضات علمی و اجتماعی و در جهت امنیت شیعه به عهده گرفت و توانست کتاب های مهم علمی در رشته های مختلف اسلامی بنویسد.
در یک تقسیم بندی می توان تالیفات سید بن طاووس را در سه دسته جای داد:
الف. نگارش کتاب هایی که در آن ها به گردآوری اخبار و روایات غیبی رسیده از پیامبر و امامان پرداخته است.
ب. نگارش هایی درباره علم نجوم که آن را مانند وسیله ای برای کشف حقیقت علمی می پنداشت.
ج. نگارش هایی درباره استخاره که هدف آن، استفاده از وسیله ای خارجی برای از میان برداشتن شک است. استخاره در اندیشه سیاسی او نقش مهمی ایفا می کند.
معروف ترین تالیف وی کتاب «اللهوف علی قتلی الطفوف» است که به جریان شهادت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا و رخدادهایی است که به واقعه عاشورا منتهی می شود.
تالیفات ابن طاووس بیش از سی عنوان و پنجاه جلد است. او در نگارش کتاب هایش، تنها به نقل و اقتباس متن نصوص بسنده کرده و گرایش او بیشتر به نقل است.
آن چه بیش از هرچیز در مورد ابن طاووس مشهور است، تقوا و زهد اوست. کتاب های بسیاری در ادعیه، عبادات، تهذیب نفس و دیگر وظایف دینی تالیف کرد و راه ارتباط با خدا را به وسیله دعا به انسان ها آموخت. روایت های او در کتاب مفاتیح الجنان معروف است.
علت نامگذاری طاووس بر روی خاندان سیدبن طاووس
آل طاووس جایگاه ویژه دینی و امتیاز اجتماعی بالایی در سده 7 قمری در عراق داشتند. یکی از بزرگان این دودمان، محمد بن اسحاق ، جد هفتم رضی الدین بود. او صورتی زیبا و نمکین داشت؛ به همین دلیل مردم او را به طاووس تشبیه کردند و بعد از او، خاندانش را «آل طاووس» و نوادگانش را «ابن طاووس» نامیدند.[1]
چرا سیدبن طاووس، از فتوا دادن سرباز می زد؟
هنگامی که رضى الدین در فقه سرآمد دیگران شد، استادان حله از وى خواستند تا راه دانشوران گذشته را پیش گیرد و با نشستن در جایگاه فتوا مردم را با حلال و حرام الهى آشنا سازد.اما سید بن طاووس نمى توانست بدین پیشنهاد پاسخ مساعد دهد. آیات پایانى سوره الحاقه (ولو تقوّل علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین فما منکم من احد عنه حاجزین: و اگر محمد به دروغ سخنانى به ما نسبت مى داد او را گرفته، رگ گردنش را قطع مى کردیم و هیچ یک از شما نمى توانستید ما را از این کار بازداشته، نگهدارنده اش باشید) همواره در ژرفاى روانش طنین مى افکند و او را از نزدیک شدن به فتوا باز مى داشت. او چنان مى اندیشید که وقتى پروردگار پیامبرش را چنین تهدید کرده و از نسبت دادن سخنان و احکام خلاف واقع به خویش بازداشته است هرگز اشتباه و لغزش مرا در فتوا نخواهد بخشید.
دانشمند عارف حله از همنشینى با فرمانروایان مى گریخت و در این باره هرگز پند دوستان ناآگاه را نمى شنید. روزى یکى از فقیهان روزگار به او گفت : امامان ما در محفل خلفا شرکت جسته، با آنها آمیزش داشتند. پس ورود ما به مجلس آنان نیز نمى تواند نکوهیده و زیان آور باشد.
سید پاسخ داد : پیشوایان ما در محفل آنان حضور مى یافتند در حالى که قلبشان از شهوترانان حاکم رویگردان بود ولى تو آیا خود را چنین مى دانى؟ به ویژه هنگامى که نیازت را برآورده مى سازند و تو را از نزدیکان خویش قرار مى دهند و نیکى درباره ات روا مى دارند، آیا مى توانى دل از دوستى آنان تهى کنى؟
فقیه گفت : نه، درست مى گویى. حضور ناتوانان نزد توانگران هرگز مانند حضور اهل کمال نیست.
پی نوشت:
[1] ریحانه الادب فی تراجم المعروفین و الکنه و اللقب، جلد 6، صفحه 57
/30362
نظر شما