پیام فروتن

این روزها سکانس‌هایی از یک اثر سینمایی، در حال ضبط و تولید است. سکانس‌های درگیری میان موافقان و مخالفان یک فیلم خاص. هریک با ایده و تفکری کاملا متفاوت، در حاشیه میدانی به نام بهارستان. و البته با حضور نظاره‌گرانی که در نهایت، پاسخگوی مشکلات سینمای امروز ایران خواهند بود یا نخواهند بود! ... این فیلم خاص، ساخته فریدون جیرانی است.


 این روزها بیش از آن که سینمای ایران دچار مسائل و مشکلات عدیده ای باشد، روشنفکر و روشنفکری مورد هجوم قرار گرفته است. جالب آن که این هجمه بیش از آن که از سوی مخالفان روشنفکری صورت گیرد، حداقل در وادی هنر - دانسته یا ندانسته -  توسط خود به اصطلاح روشنفکران انجام می شود. در جایی که فریدون جیرانی در گفت و گویش با مخالفان اکران فیلمش با صراحت اعلام کرد: «من نه روشنفکرم، نه از این اداهای روشنفکری دارم» ( نقل از خبرگزاری ایسنا – جمعه 10 آذر - کد خبر: 91091004532) به راستی باید از آقای جیرانی پرسید، تلقی و معنای ایشان از روشنفکری چیست؟ و اصولا چرا اینچنین قضاوتی را درباره حوزه روشنفکری مطرح می‌سازند؟
 

فیلم اخیر ایشان را ندیده‌ام و اصولا از پس از تماشای اولین سریال تلویزیونی‌ای که آقای جیرانی چند سال قبل ساختند، دیگرعلاقه‌ای به تماشای آثار ایشان ندارم. سریالی تحت عنوان «مرگ تدریجی یک رویا» که در کمال ناشیگری به نقد روشنفکر و روشنفکری پرداخته بود. داستان سریال به زنی نویسنده می‌پرداخت که پس از انتشار رمانش، شهرتی عجیب پیدا می‌کند(!) و در ادامه قید شوهر و بچه و مملکتش را می‌زند و به دنبال سراب شهرت و افتخار راهی ترکیه می‌شود و ...
 

استاد جیرانی در این سریال، از روشنفکر و دوستان وی، موجوداتی مشروب خوار، معتاد، هرزه، بی مسئولیت، بی وجدان، فاقد ذره‌ای عاطفه و حس انسانی و در نهایت شمایلی کج و معوج از تمام آنچه که یک انسان را از دایره انسانیت خارج می کند، می‌سازد.

آشی که ایشان در آن مقطع زمانی پختند آنقدر شور بود که صدای روزنامه جام جم هم درآمد و نقدی بر سریال منتشر کرد. در بخشی از آن نقد آمده است : «فریدون جیرانی در سریال خود دنیایی را خلق کرده که فضای کلی آن با جامعه ما فاصله‌ای طولانی دارد. برای افرادی که با شرایط ادبی جامعه ایران آشنا باشند، شخصیتی مانند مارال که با چاپ یک کتاب به شهرت و محبوبیتی عظیم می‌رسد و این مساله زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد، غیرواقعی و خنده‌دار است.»


جالب این جاست که در آن زمان کسی نسبت به نمایش مشروب خواری این روشنفکران – آن هم از رسانه تلویزیون – معترض نشد. ظاهرا جمع روشنفکران موجود در آن سریال با روشنفکران حاضر در فیلم اخیر ایشان کمی متفاوت بودند!
جریان نمایش کاستی‌های اخلاقی و فرهنگی قشر روشنفکر – آن هم به صورت غلو آمیز آن – در سینما نیز دنبال شد. اصغر فرهادی با «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» و کمی بعدتر فیلم «سعادت آباد» که برای اولین بار می شد در سینمای ایران پس از انقلاب، تصاویری تازه را شاهد بود! بازهم تصاویری چرک و ظالمانه از روشنفکر: روشنفکر دروغگو، روشنفکر بی مسئولیت و خیانتکار، روشنفکر کلاهبردار و روشنفکر بی درد و بی دغدغه.
 

وقتی سینماگر ما به عنوان نماینده طبقه الیت و روشنفکر جامعه، اینچنین به طبقه خود می‌تازد و آن را ظالمانه و یک طرفه دستخوش نقدی قصاب مابانه می‌سازد، از دیگران چه توقعی می‌توان داشت؟!
 

بله جناب جیرانی ... شما روشنفکر نیستید. اما اجازه دهید به عنوان یکی از اعضای طبقه فرهنگی و روشنفکر این مملکت  که خواه نا خواه در آن قرار گرفته اید به شما بگویم، ادای روشنفکری، تنها فیلم ساختن برای پخش در آن سوی آب‌ها نیست. بسیارند هنرمندانی که با شعار مسئولیت و تعهد اجتماعی و ... بیشترین ادای روشنفکری را از خود به نمایش می گذارند.
 

اما ... شکسپیر می گوید: «هنرمند (روشنفکر) وجدان بیدار جامعه است.» روشنفکر واقعی همان کسی است که مدام در حال درد کشیدن است. رنج می‌برد و رنج‌های انسانی را به زیباترین شکل ممکن به نمایش می‌گذارد. روشنفکر قضاوت نمی کند. روشنفکر توهین نمی کند. روشنفکر به تمام آراء، عقاید و سنت‌ها احترام می‌گذارد. روشنفکر عادلانه و صادقانه رفتار می‌کند و روشنفکر روح جامعه دردمند است. فرموده‌اید روشنفکر نیستید. پس فیلم نسازید. فیلمسازی و هنر، بخشی از کنش روشنفکری است. هنر، ابزار روشنفکری برای بیان آرمان ها و ایده آل های بشری است. یا اگر روشنفکران را هدف و دستمایه فیلمنامه‌های خود قرار می‌دهید، قدری عادلانه‌تر، عمیق‌تر و با بینشی کامل‌تر به آن‌ها بپردازید. بی شک تنها روشنفکران و هنرمندانند که می‌توانند تلقی و برداشت عمومی از روشنفکر و روشنفکری را تغییر دهند و به این سوء تفاهم و عداوت تاریخی با روشنفکر واقعی پایان بخشند.

5757

کد خبر 261122

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مریم IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
    12 4
    احسنت بر شما آقای فروتن. به واقع راست گفتید. بنده هم همین نقد را بر جناب جیرانی وارد دارم. و دقیقا برای من هم سوال بود که نشان دادن صحنه های مشروب خواری در یک سریال تلوزیونی قبیح تر است که مخاطب پیلیونی دارد یا بر پرده سینما؟ آیا کسانی که امروز وجدان درد گرفته اند در آن زمان نقدی به مفاهیم ان سریال نداشتند. واقعا چرا تصویر روشنفکر در دیدگاه مردم با مشتی رفتارهای زننده و خلاف عرف و شرع تصویر میشود. نه تنها در سریال های جناب جیرانی بلکه در تولیدات دیگر تلویزیون چون کلاه پهلوی و کیف انگلیسی.
  • علیرضا IR ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
    5 6
    به نگارنده توصیه میشود که کتاب "حلزون های خانه به دوش"شهید آوینی را مطالعه نمایند.
  • مجيد IR ۱۶:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
    5 4
    صد در صد موافقم
  • علیرضا IR ۲۲:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
    6 2
    ای کاش معیارهای روشنفکری را بیان میکردید منم هنرمندم، یه هنرمند معمار، ولی احساس نمیکنم که جز طبقه (به قول شما) فرهنگی و روشنفکر باشم! شما که در آن طبقه هستید دعا کنید برای ما که روزی مثل شما بافرهنگ و روشنفکر شویم! (خدایا یعنی ممکنه!)
  • حامد IR ۰۶:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۳
    7 2
    1- هنرمند بودن به معناي روشنفكر بودن نيست لزومن 2- در فيلم هاي سعادت اباد در باره الي و جدايي اين قشر متوسط هستند كه نقد مي شوند نه روشنفكران . مگر اينكه شما روشنفكر را مساوي هنرمند و طبقه متوسط جامعه قراد بدهيد.
  • مجید IR ۱۷:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۵
    4 1
    جدا چرا تو این مملکت کلمه روشنفکر معنی بدی میده؟ همه ما انگار از دید جلال به روشنفکری مینگریم.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین